نویسنده: علی جعفری
1. «شرکتهای دانشبنیان» از کالبدهای جدید و پیشرفتهی فعالیت تولیدی در کشور است که با هدف پیوند نهاد دانشگاه به نهاد صنعت، طراحی و حمایت شده است. اگر جمعی از استادان و دانشجویان نوآور، ناظر به یکی از نیازهای فنی صنعتی کشور، طرحی را برای رفع آن نیاز پیشنهاد دهند که ظرف زمان بندی مشخص به لحاظ اقتصادی نیز خودگردان شود، به احتمال زیاد خواهد توانست که با حمایت معاونت علمی و فناوری رئیس جمهوری، در قالب شرکت دانشبنیان تعریف شود. در چارچوب شرکتهای دانشبنیان، بخش مهمی از هزینههای مربوط به مراحل آزمایشگاهی و نیز راهاندازی خط تولیدی از وامهایی تأمین میشود که اقساط آن چندین سال بعد مطالبه خواهد شد. (1)
2. از مبدأ این تصمیم مهم و درست، تاکنون، میلیاردها تومان از بودجهی کشور در اختیار بدنهی دانشگاهی خلّاق قرار داده شده تا انبوهی از شرکتهای دانشبنیان ثبت و راهاندازی شود. آثار این رویکرد پیشرفته و عدالت محور در زمینههای گوناگونی در حال جوانهزدن است: رشد صنعتی کشور، ارتقای هدفمند دانشگاههای فنی و صنعتی، کاهش وابستگی، جلوگیری از فرارمغزها، تولید ثروت ملی، جهاد اقتصادی و پیوند صنعت و دانشگاه. روند تصاعدی تأسیس شرکتهای دانشبنیان در کنار توسعه و تقویت «پارکهای علم و فناوری» از سرنوشتسازترین سیاستهای دولتی حوزهی رشد علم و فناوری در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است.
3. جای بسی تعجب است که با وجود این واقعیت شیرین و پرثمر، چرا حوزهی مأموریت فعالیت شرکتهای دانشبنیان فقط در دانشهای مهندسی و صنعتی و زیستی محدود مانده و به حوزهی علوم انسانی تسرّی نیافته است. چرا در تلقی از پیوند دانشگاه و صنعت، برداشتی محدود از صنعت مدنظر بوده و انبوهی از «صنایع فرهنگی» از دایرهی مفهوم صنعت خارج مانده است؟ به راستی، اگر جمعی از دانشجویان خلاق علوم انسانی و اجتماعی و هنر توانستهاند باشند ناظر به نیازی از نیازهای فرهنگی برآورده نشدهی کشور، طرحی را برای راهاندازی خط تولیدی محصولات فرهنگی ارائه دهند، آیا نباید از امکانات مالی کشور بهره ببرند؟ حتی اگر آن طرح علاوه بر حفظ استانداردهای علمی و فرهنگی، به لحاظ اقتصادی نیز خودگردان شود؟
4. یکی از کارکردهای مزیتآفرین شرکت دانشبنیان در حوزهی فرهنگی و هنری، دامن زدن به فعالیتهای تولیدی میانرشتهای است. اصولاً بخش مهمی از تولیدات فرهنگی و هنری اصیل، در قالب فراوردهها یا کالاهای فرهنگی، محصول مراودههای میان رشتهای تعداد معتنابهی از صاحب نظران و فعالان ساحتهای مختلف فرهنگ و جامعه است. مجموعهی این تأملات ممکن است در یک واحد تولیدِ فرهنگی به هم گره بخورد و به تولید اثر یا کالایی ناب بینجامد؛ در حالی که جامعهی فرهنگی کشور، چه در سویهی تولیدگران نظریه و معرفت و چه در سویهی صاحبان فن و مهارت، آن چنان که باید، به فعالیت جمعیِ میان رشتهای عادت ندارند، حمایت از تولید فرهنگی و هنری در قالب شرکتهای دانشبنیان علاوه بر دامن زدن به فضای تولید هنری و فرهنگی، میتواند به شکلگیری فرهنگ کارجمعی و میان رشتهای کمک کند.
5. «شرکتهای دانشبنیانِ حوزه فرهنگ، هنر و رسانه» از زمینههای مؤثر تقویت بازدهی علوم انسنی است. این فرصت، به دانشجو امکان می دهد تا همواره به بهرهوری از دانش و آموختههای خود فکر کند و به نتایج علمی مطالعات انسانی و اجتماعی و فرهنگی در عینیت جامعه توجه بیشتری داشته باشد. چنین است که فارغ التحصیل علوم انسانی یا اجتماعی از دانش آموخهی برج عاجنشینِ فاقد مهارتِ همزبانیِ اجتماعی و همدلیِ فرهنگی، به سوی همگرایی بیشتر اجتماعی حرکت میکند. شرکت دانشبنیان فرهنگی در صورت برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق، همچنین میتواند بار عمدهای از شغلآفرینی برای خیل عظیم فارغالتحصیلان علوم انسانی پشت میزنشین را از روی دوش دولت بردارد.
2. از مبدأ این تصمیم مهم و درست، تاکنون، میلیاردها تومان از بودجهی کشور در اختیار بدنهی دانشگاهی خلّاق قرار داده شده تا انبوهی از شرکتهای دانشبنیان ثبت و راهاندازی شود. آثار این رویکرد پیشرفته و عدالت محور در زمینههای گوناگونی در حال جوانهزدن است: رشد صنعتی کشور، ارتقای هدفمند دانشگاههای فنی و صنعتی، کاهش وابستگی، جلوگیری از فرارمغزها، تولید ثروت ملی، جهاد اقتصادی و پیوند صنعت و دانشگاه. روند تصاعدی تأسیس شرکتهای دانشبنیان در کنار توسعه و تقویت «پارکهای علم و فناوری» از سرنوشتسازترین سیاستهای دولتی حوزهی رشد علم و فناوری در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است.
بیشتر بخوانید: نقش و جایگاه شرکتهای دانشبنیان در توسعهی اقتصاد مقاومتی (1)
3. جای بسی تعجب است که با وجود این واقعیت شیرین و پرثمر، چرا حوزهی مأموریت فعالیت شرکتهای دانشبنیان فقط در دانشهای مهندسی و صنعتی و زیستی محدود مانده و به حوزهی علوم انسانی تسرّی نیافته است. چرا در تلقی از پیوند دانشگاه و صنعت، برداشتی محدود از صنعت مدنظر بوده و انبوهی از «صنایع فرهنگی» از دایرهی مفهوم صنعت خارج مانده است؟ به راستی، اگر جمعی از دانشجویان خلاق علوم انسانی و اجتماعی و هنر توانستهاند باشند ناظر به نیازی از نیازهای فرهنگی برآورده نشدهی کشور، طرحی را برای راهاندازی خط تولیدی محصولات فرهنگی ارائه دهند، آیا نباید از امکانات مالی کشور بهره ببرند؟ حتی اگر آن طرح علاوه بر حفظ استانداردهای علمی و فرهنگی، به لحاظ اقتصادی نیز خودگردان شود؟
4. یکی از کارکردهای مزیتآفرین شرکت دانشبنیان در حوزهی فرهنگی و هنری، دامن زدن به فعالیتهای تولیدی میانرشتهای است. اصولاً بخش مهمی از تولیدات فرهنگی و هنری اصیل، در قالب فراوردهها یا کالاهای فرهنگی، محصول مراودههای میان رشتهای تعداد معتنابهی از صاحب نظران و فعالان ساحتهای مختلف فرهنگ و جامعه است. مجموعهی این تأملات ممکن است در یک واحد تولیدِ فرهنگی به هم گره بخورد و به تولید اثر یا کالایی ناب بینجامد؛ در حالی که جامعهی فرهنگی کشور، چه در سویهی تولیدگران نظریه و معرفت و چه در سویهی صاحبان فن و مهارت، آن چنان که باید، به فعالیت جمعیِ میان رشتهای عادت ندارند، حمایت از تولید فرهنگی و هنری در قالب شرکتهای دانشبنیان علاوه بر دامن زدن به فضای تولید هنری و فرهنگی، میتواند به شکلگیری فرهنگ کارجمعی و میان رشتهای کمک کند.
5. «شرکتهای دانشبنیانِ حوزه فرهنگ، هنر و رسانه» از زمینههای مؤثر تقویت بازدهی علوم انسنی است. این فرصت، به دانشجو امکان می دهد تا همواره به بهرهوری از دانش و آموختههای خود فکر کند و به نتایج علمی مطالعات انسانی و اجتماعی و فرهنگی در عینیت جامعه توجه بیشتری داشته باشد. چنین است که فارغ التحصیل علوم انسانی یا اجتماعی از دانش آموخهی برج عاجنشینِ فاقد مهارتِ همزبانیِ اجتماعی و همدلیِ فرهنگی، به سوی همگرایی بیشتر اجتماعی حرکت میکند. شرکت دانشبنیان فرهنگی در صورت برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق، همچنین میتواند بار عمدهای از شغلآفرینی برای خیل عظیم فارغالتحصیلان علوم انسانی پشت میزنشین را از روی دوش دولت بردارد.
پینوشتها:
1.این ایده را نخستین بار از دکتر حسام الدین آشنا، دانشیار دانشکدهی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، شنیدم.
منبع مقاله :
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.