نویسنده: علی جعفری
1. «دریاچهی خلیجفارس (1)»، به عنوان بزرگترین دریاچهی مصنوعی خاورمیانه، یکی از بزرگترین پروژههای تفرجگاهی در تاریخ شهرسازی کشور است. عظمت این سازهی جذاب در موقعیتی که اغلب تفرجگاههای درون شهری در اندازههای کوچک و محلی طراحی و اجرا میشود، چشمگیرتر است؛ خصوصاً اینکه فضای تفرجگاهی در عمده شهرهای کشور در مقایسه با شرایط مطلوب، وضعیت پایینتر از استاندارد را نشان میدهد. در چنین موقعیتی از کمبود عمومی فضای تفرجگاهی و نیز ماهیت محلی و خُرد اغلب آنها، ایجاد این ابرسازه تفرجگاهی، نوید ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی فراوانی است که میتواند فضای اجتماعی و فرهنگ عمومی کل پایتخت را متوجه خود کند.
2. از طرف دیگر، الگوگیری محتمل بسیاری از مدیریتهای عالی شهری از شهرداری تهران برای ایجاد اَبَرپروژههای تفرجگاهی مثل دریاچهی خلیجفارس و «بوستان ولایت»، به مدیریت شهری پیشرو پایتخت گوشزد میکند که در طراحیهای مربوطه علاوه بر رعایت استانداردهای فنی و خدماتی، در سویهی اجتماعی نیز حداکثر ملاحظههای فرهنگی و تربیتی را در نظر داشته باشند. طراحی و اجرای موفق این پروژهها هم از جنبههای مهندسی و فنی و هم از جنبههای اجتماعی و فرهنگی میتواند عیار عمومی مدیریت شهری کشور را ارتقا دهد و به الگوی معتبری برای بهرهبرداری از کلان پروژههای فرهنگی خدماتی شهری تبدیل شود. بنای یکی از زیباترین و بزرگترین مساجد ایران و جهان مبتنی بر نمادهای معماری اصیل ایرانی اسلامی؛ این مسجد باشکوه میتواند به مثابه یکی از شاخصهای معماری مذهبی پساانقلابی ایران تبدیل شود. کارکردهای نمادین و حتی زیبایی شناسانهای از این دست میتواند «جزیرهمسجد» مذکور را به یکی از دیدنیترین جغرافیاهای تلائم هنر و مذهب در ایران و جهان تبدیل کند. 3. دریاچهی خلیجفارس در ساختیابی فرهنگی اجتماعی جمعیتی جدیدترین و بکرترین منطقه شهری تهران (منطقهی 22) از نقش بی بدیلی برخوردار است. ساختیابی اصیل این منطقه میتواند تأثیرات مثبتی بر جغرافیای فرهنگی نه چندان مطلوب شمال غرب تهران بگذارد. طبق برخی برآوردهای منتشر نشده، شمال غرب تهران در مقایسه، با اغلب جغرافیاهای شهری کشور و حتی تهران از بیشترین بهرههای واگرایانهی مذهبی و انقلابی برخوردار است.
4. دریاچهی خلیجفارس به رغم افتتاح حوضچهی آبیاش، اما پروژهای همچنان در حال اجراست. هستهی اصلی این طرح که شامل سه جزیرهی مصنوعی نسبتاً بزرگ خواهد بود، هنوز تکمیل نشده است. آنچه از کاربری جزیرهای سهگانه که در طرحوارهی کلان پروژه موجود است، اطلاعرسانی شده، فضای جزیرهی اول به مرکز خریدی بزرگ، دومی به مرکز تفریح و سرگرمی و سومی به مرکز فرهنگی چندکاره اختصاص خواهد یافت. طرح پیشرو، به مثابه نوعی «پیوست فرهنگی»، تلاش دارد تا آن دسته از پیامدهای منفی را که از کاربری موجود جزیرهها محتمل است، برجسته کند و نهایتاً ایدهی جایگزین خود را تشریح نماید.
مرکز خرید، استعارهای برای دلالت به انواعی از پاساژ فروشگاههاست که به رغم رشد قارچگونه در فضای کلان شهرها هنوز هیچ نمونهی مطلوب و قابل دفاع فرهنگی اجتماعی را ارائه نکرده است. مرکز خریدها معمولاً کمینگاه انبوهی از برندهای خارجی و نمایشگاه روزمرهی مدگرایی نابهنجار است. نبودن هیچ مابازایی از پدیدهی مرکز خرید و حتی پدیدههای مشابه آن در عقبهی ایرانی اسلامی بازار کشور و در عوض قرار گرفتن الگوهای اصلی این پدیده در فرهنگ اقتصادی و شهرنشینی غربی، دلالت آشکاری برواگرایی ساختاری مرکز خرید از فرهنگ بومی دارد و آن را پدیدهای اساساً آسیبزا مینمایاند. در حالی که بسیاری از مراکز خرید جدید التأسیس پایتخت و شهرهای بزرگ، عملاً به جغرافیای چند طبقهای از واگرایی فرهنگی و نابهنجاری اجتماعی تبدیل شده است، اصرار بر این عنوان و تبدیل شدن مرکز خرید به اولویت مدیریت شهری در تعریف کاربری یکی از جزایر، به اتکای کدامین پیوست فرهنگی صورت میگیرد؟
5. با توجه به مقدمات انتقادی پیش گفته که مزیت نسبی کاربریهایی را که تاکنون برای هر سه جزیره تعیین شده محل ابهام میداند، پیشنهاد مشخص طرح پیش رو برای هر یک از جزایر سه گانه چنین است:
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.
2. از طرف دیگر، الگوگیری محتمل بسیاری از مدیریتهای عالی شهری از شهرداری تهران برای ایجاد اَبَرپروژههای تفرجگاهی مثل دریاچهی خلیجفارس و «بوستان ولایت»، به مدیریت شهری پیشرو پایتخت گوشزد میکند که در طراحیهای مربوطه علاوه بر رعایت استانداردهای فنی و خدماتی، در سویهی اجتماعی نیز حداکثر ملاحظههای فرهنگی و تربیتی را در نظر داشته باشند. طراحی و اجرای موفق این پروژهها هم از جنبههای مهندسی و فنی و هم از جنبههای اجتماعی و فرهنگی میتواند عیار عمومی مدیریت شهری کشور را ارتقا دهد و به الگوی معتبری برای بهرهبرداری از کلان پروژههای فرهنگی خدماتی شهری تبدیل شود. بنای یکی از زیباترین و بزرگترین مساجد ایران و جهان مبتنی بر نمادهای معماری اصیل ایرانی اسلامی؛ این مسجد باشکوه میتواند به مثابه یکی از شاخصهای معماری مذهبی پساانقلابی ایران تبدیل شود. کارکردهای نمادین و حتی زیبایی شناسانهای از این دست میتواند «جزیرهمسجد» مذکور را به یکی از دیدنیترین جغرافیاهای تلائم هنر و مذهب در ایران و جهان تبدیل کند. 3. دریاچهی خلیجفارس در ساختیابی فرهنگی اجتماعی جمعیتی جدیدترین و بکرترین منطقه شهری تهران (منطقهی 22) از نقش بی بدیلی برخوردار است. ساختیابی اصیل این منطقه میتواند تأثیرات مثبتی بر جغرافیای فرهنگی نه چندان مطلوب شمال غرب تهران بگذارد. طبق برخی برآوردهای منتشر نشده، شمال غرب تهران در مقایسه، با اغلب جغرافیاهای شهری کشور و حتی تهران از بیشترین بهرههای واگرایانهی مذهبی و انقلابی برخوردار است.
4. دریاچهی خلیجفارس به رغم افتتاح حوضچهی آبیاش، اما پروژهای همچنان در حال اجراست. هستهی اصلی این طرح که شامل سه جزیرهی مصنوعی نسبتاً بزرگ خواهد بود، هنوز تکمیل نشده است. آنچه از کاربری جزیرهای سهگانه که در طرحوارهی کلان پروژه موجود است، اطلاعرسانی شده، فضای جزیرهی اول به مرکز خریدی بزرگ، دومی به مرکز تفریح و سرگرمی و سومی به مرکز فرهنگی چندکاره اختصاص خواهد یافت. طرح پیشرو، به مثابه نوعی «پیوست فرهنگی»، تلاش دارد تا آن دسته از پیامدهای منفی را که از کاربری موجود جزیرهها محتمل است، برجسته کند و نهایتاً ایدهی جایگزین خود را تشریح نماید.
مرکز خرید، استعارهای برای دلالت به انواعی از پاساژ فروشگاههاست که به رغم رشد قارچگونه در فضای کلان شهرها هنوز هیچ نمونهی مطلوب و قابل دفاع فرهنگی اجتماعی را ارائه نکرده است. مرکز خریدها معمولاً کمینگاه انبوهی از برندهای خارجی و نمایشگاه روزمرهی مدگرایی نابهنجار است. نبودن هیچ مابازایی از پدیدهی مرکز خرید و حتی پدیدههای مشابه آن در عقبهی ایرانی اسلامی بازار کشور و در عوض قرار گرفتن الگوهای اصلی این پدیده در فرهنگ اقتصادی و شهرنشینی غربی، دلالت آشکاری برواگرایی ساختاری مرکز خرید از فرهنگ بومی دارد و آن را پدیدهای اساساً آسیبزا مینمایاند. در حالی که بسیاری از مراکز خرید جدید التأسیس پایتخت و شهرهای بزرگ، عملاً به جغرافیای چند طبقهای از واگرایی فرهنگی و نابهنجاری اجتماعی تبدیل شده است، اصرار بر این عنوان و تبدیل شدن مرکز خرید به اولویت مدیریت شهری در تعریف کاربری یکی از جزایر، به اتکای کدامین پیوست فرهنگی صورت میگیرد؟
مرکز تفریح و سرگرمی:
استعارهای برای دلالت به انواع از سالنهایی است که انبوهی از وسایل بازی وارداتی را با نظامهای نشانهای و زیبایی شناختی خارجی در خود جمع کرده است. در این مراکز به صورت آشکاری ساختار روابط خانوادگی شکاف برمیدارد؛ پدران و اغلب مادران در گوشه و کنار سالن به صورت خسته و حوصله سررفتهای نشسته یا ایستادهاند و بچهها مشغول بازی رقابتهایی هستند که در بستری از شادیهای آمیخته به هیجان، اضطراب و شوک عرضه میشود. در مرکز سرگرمی، بازی به مثابه کالایی است که در ازای مصرف آن باید پول زیادی پرداخت کرد. هزینههای گزاف حضور کودکان و نوجوان در این مراکز، بسیاری از خانوادهها را از نزدیک شدن به این اماکن بازداشته است. ماهیت گروهی و دسته جمعی اغلب ماشینهای بازی، در کنار ساختار اساساً مختلط مراکز تفریحی، برساختهای به غایت «دختر و پسر»ی را نتیجه میدهد.مرکز فرهنگی:
استعارهای برای دلالت به مجتمعهایی است که کانون انواعی از فعالیتهای هنری، مذهبی، اجتماعی و داوطلبانهی جوانان محسوب میشود. نمازخانه، گالری، فروشگاه فرهنگی، آمفی تئاتر و رستوران از زیربخشهای معمول یک مجتمع فرهنگی است. مرکز فرهنگی یا همان «فرهنگسرا» به رغم کارکردهای فرهنگی کثیرش، به لحاظ جهتگیری و معنای فرهنگی به غایت رقیق و نحیف است. ماهیت ابهامآلود مراکز فرهنگی موجب شده اقتضائاتشان از جریان مدیریتی حاکم به شدت متأثر باشد. چنین است که تاریخ حدوداً دو دههای مدیریت جریانهای سیاسی و فرهنگی بر فرهنگسراها و خانههای فرهنگ تهران، برساختههای به غایت متعارضی را از «فرهنگسرا به مثابه پایگاه بسیج» تا «فرهنگسرا به مثابه به قرارگاه عشاق!» ثبت کرده است.5. با توجه به مقدمات انتقادی پیش گفته که مزیت نسبی کاربریهایی را که تاکنون برای هر سه جزیره تعیین شده محل ابهام میداند، پیشنهاد مشخص طرح پیش رو برای هر یک از جزایر سه گانه چنین است:
الف. جزیرهی اول:
بنای یکی از زیباترین و بزرگترین مساجد ایران و جهان مبتنی بر نمادهای معماری اصیل ایرانی اسلامی؛ این مسجد باشکوه میتواند به مثابه یکی از شاخصهای معماری مذهبی پساانقلابی ایران تبدیل شود. کارکردهای نمادین و حتی زیبایی شناسانهای از این دست میتواند «جزیرهمسجد» مذکور را به یکی از دیدنیترین جغرافیاهای تلائم هنر و مذهب در ایران و جهان تبدیل کند. این مسجد میتواند به کانون بسیاری از جلسههای مذهبی پایتخت، مسابقههای قرآن و محافل قرآنی ماه مبارک رمضان، دعای توسل سه شنبه شبها و... تبدیل شود.ب. جزیرهی دوم:
بنای بزرگترین «فروشگاه سفرهخانه» تغذیهی سنتی ایران؛ این سفره خانه با تدارک یکی از طولانیترین منوهای رستورانی جهان ( بیش از 100 غذا) علاوه بر ترویج مصرف غذای سالم، به نمایشگاه دائمی سبک زندگی غنی ایرانیان در تغذیهی صحیح و اصیل تبدیل خواهد شد. این نمایشگاه الهام بخش و غرورآفرین، همچنین کارکردهای فروشگاهی خود را در عرضهی فهرست طولانی غذاهای آماده ایرانی در دستور خواهد داشت.ج. جزیرهی سوم:
بنای باشکوهترین تکیه و تعزیهخانهی آیینی شیعی جهان؛ این تکیهی عظیم که یادآور تکیه دولت تهران قدیم است، به باشکوهترین کانون برای احیای هنرهای آیینی شیعی خصوصاً «روضه هنر» تعزیه تبدیل خواهد شد. ابرتکیهی مذکور همچنین جغرافیای فرهنگی ویژهای برای ارائهی انواع تئاترهای مناسبتی خواهد بود. ظرفیتهای فاخر این تکیه، یک تنه بار احیا و اجرای انواعی از هنرهای آیینی و مناسبی بومی را به دوش خواهد داشت.پینوشتها:
1. این دریاچه در غرب تهران واقع است.
منبع مقاله :جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.