بررسی آیات 2 و 3 سوره‌ی نساء

رفتار عادلانه با یتیمان و رابطه آن با مشروعیت چند همسری مرد

«و اموال یتیمان را به خودشان بدهید و پلید را با پاکیزه عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خود مخورید؛ زیرا آن گناه بزرگی است. اگر بیم آن را داشتید که درباره یتیمان عدالت را رعایت نکنید،
چهارشنبه، 19 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رفتار عادلانه با یتیمان و رابطه آن با مشروعیت چند همسری مرد
رفتار عادلانه با یتیمان و رابطه آن با مشروعیت چند همسری مرد

نویسنده: یعقوب جعفری‌نیا
 
(وَ آتُوا الْیَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً * وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُوا) (نساء، آیه 2 و 3)
«و اموال یتیمان را به خودشان بدهید و پلید را با پاکیزه عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خود مخورید؛ زیرا آن گناه بزرگی است. اگر بیم آن را داشتید که درباره یتیمان عدالت را رعایت نکنید، پس از زنانی که برای شما پسندیده است دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا به همسری بگیرید و اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، پس به یک زن و یا زنی را که مالک آن هستید بسنده کنید. این کار نزدیک‌تر به آن است که ستم نکنید». با ظهور اسلام اوضاع دگرگون شد و قرآن کریم مؤمنان را از خوردن اموال یتیمان به شدت منع کرد و آن را گناهی بزرگ خواند. این دستورات باعث نگرانی شدید برخی از مؤمنانی گردید که سرپرستی دختران یتیمی را بر عهده داشتند، تا جایی که گاهی آنها را از خانه‌هایشان بیرون می‌کردند؛ چون می‌ترسیدند با آنان ازدواج کنند و اموال آنها با اموالشان مخلوط شود و در نتیجه نتوانند عدالت را رعایت کنند.

لغت و اعراب

1. «لاَ تَتَبَدَّلُوا» عوض نکنید، یکی را جانشین دیگری نکنید. تبدل و استبدال به یک معناست؛ 2. «الیتامی» جمع یتیم به معنای کودکی که پدر خود را از دست داده است و چون به حد بلوغ رسید، دیگر به او یتیم گفته نمی‌شود و این که در این آیه به دادن اموال یتیمان به خودشان فرمان داده شده، منظور یتیمانی است که بالغ شده‌اند و یتیم نامیدن آنها از باب مجاز است. «یتامی» مانند «ایامی» جمعی است که در آن قلب و تبدیل صورت گرفته، چون اصل آنها «ایائم» و «یتائم» بوده و دو حرف آخرشان جابه‌جا شده است؛ 3. منظور از «اکل» در «لا تأکلوا» تنها خوردن نیست، بلکه شامل هر نوع تصرف مانند خرید لباس و خانه هم می‌شود و این نیز از باب مجاز است؛ 4. «الی اموالکم»، الی در اینجا به معنای «مع» است؛ یعنی همراه با اموال خودتان؛ 5. «حوب» گناه، معصیت، کار بد؛ 6. «فانکحوا» امر برای رفع حظر است و به وجوب یا استحباب دلالت نمی‌کند؛ 7. «ماطاب»، ما در اینجا مصدر است و ما بعد خود را در حکم مصدر می‌کند. البته می‌توان آن را موصول هم گرفت و به کار بردن «ما» در ذوی‌العقول اشکالی ندارد همان‌گونه که استفاده «من» در غیر ذوی‌العقول دیده شده است؛ 8. «مثنی» و «ثلاث» و «رباع» تکرار در عدد یعنی دو تا دو تا، سه تا سه تا و چهار تا چهارتا. وزن «مفعل» و «فُعال» در اعداد برای تکرار آن عدد و از باب عدول است، مثنی از اثنان اثنان، ثُلاث از ثلاثه ثلاثه و رُباع از اربعه اربعه عدول کرده است و به خاطر همین عدول و وضعیت، این کلمات غیرمنصرف هستند. در ضمن وزن «فُعال» در اعداد فقط تا عدد چهار به کار برده شده و در عددهای بالاتر، این وزن نیامده است؛ 9. «ملک یمین» مالکیت فرد بر بنده و کنیز. در قدیم که بردگی وجود داشت انسان می‌توانست مالک بنده یا کنیز خود باشد. و امه یا همان کنیز اصطلاحی مانند زوجه صاحبش بود و همبستر شدن با او جایز بود؛ 10. «تعدلوا» در اینجا به معنای جور و ستم و عدول از حق است.

تفسیر

1. رفتار با یتیمان

در این آیات، چندین حکم فقهی بیان شده است. نخستین حکم مربوط به یتیمان است. دستور می‌دهد که اموال یتیمان را به آنها بدهید. کسانی که عهده‌دار نگهداری اموال یتیمان هستند، باید به درستی و امانت آن را حفظ کنند و چون یتیم بالغ شد به او بازگردانند. ممکن است بعضی از افراد در اثر وسوسه شیطان و به سبب مال دوستی و دنیاپرستی، در اموال یتیمان خیانت کنند. یا از آن بخورند و یا جنس خوب را که مال یتیم است با جنس بد که مال خودشان است عوض کنند؛ از این رو خداوند آنها را پند می‌دهد و می‌فرماید: جنس بد را با جنس خوب عوض نکنید و اموال یتیمان را همراه با اموال خودتان نخورید که این گناه بزرگی است.
طبق این آیه باید در حساب و کتاب اموال یتیمان دقت کرد تا با اموال خود شخص مخلوط نشود.
گاهی بعضی از افراد، دختران یتیم را می‌دیدند و به جهت ترحم به حال آنها و یا به جهت مال و جمال آنها، با آنان ازدواج می‌کردند این ازدواج سبب می‌شد که اموال این یتیمان در اختیار آنان قرار گیرد و چه بسا نمی‌توانستند آن چنان که باید حقوق آنها را رعایت کنند و گاهی درباره آنها ظلم می‌شد و یتیمان دفاع کننده‌ای نداشتند. آیه شریفه به این گروه از مسلمانان هشدار می‌دهد که اگر شما نمی‌توانید درباره این دختران یتیم، حق و عدالت را رعایت نمایید، با آنها ازدواج نکنید بلکه با زن‌های دیگر ازدواج کنید و در یک زمان دو یا سه یا چهار زن داشته باشید.
این دستور الهی سبب شد که بعضی از مؤمنان درباره یتیمان سختگیری کنند و برای این که مبادا اموال آنها با اموال خودشان مخلوط شود، غذا و زندگی آنها را جدا کردند و از خوردن غذای آنها پرهیز نمودند. این کار از نظر عاطفی به ضرر یتیمان بود و یتیمان احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کردند. این بود که آیه دیگری نازل شد و مردم را به خوردن متعارف از مال یتیمان و انس با آنان دعوت کرد:
(.... وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُم....)؛ (بقره، آیه 220) «از تو درباره یتیمان می‌پرسند بگو اصلاح حال آنها بهتر است و اگر با آنها معاشرت کنید پس برادران شما هستند».

بیشتر بخوانید: جواز تعدد زوجات،چرا؟ (1)

 

2. چگونه جواز چند همسری مرد، به ترس از بدرفتاری با یتیمان ربط داده شده است؟

در آیه شریفه بیان شده که اگر بیم داشتید که درباره یتیمان عدالت را رعایت نکنید، می‌توانید تا چهار تا همسر برگزینید.
باید دید که میان این دو موضوع چه رابطه‌ای وجود دارد؟ برخی که این رابطه برایشان روشن نبوده توجیهات سستی کرده‌اند.
در حالی که با توجه به رفتاری که در عصر جاهلیت با یتیمان می‌شد، ارتباط دو موضوع یاد شده روشن می‌شود. در آن عصر قبیله‌های عرب گرفتار جنگ‌ها و کشتارهای زیادی بودند و در اثر آن، کودکان زیادی یتیم می‌شدند و آنها روی دست جامعه می‌ماندند و بزرگان قبایل و افراد سرشناس، آنها را تحت تکفل خود قرار می‌دادند و اموال ارثی آنان را هم در اختیار می‌گرفتند. از آنجایی که دختران یتیم در خانه آنها بزرگ می‌شدند، به طور معمول با آنها ازدواج می‌کردند تا هم از نظر جنسی ارضا شوند و هم اموال آنها را همچنان در اختیار داشته باشند.
با ظهور اسلام اوضاع دگرگون شد و قرآن کریم مؤمنان را از خوردن اموال یتیمان به شدت منع کرد و آن را گناهی بزرگ خواند. این دستورات باعث نگرانی شدید برخی از مؤمنانی گردید که سرپرستی دختران یتیمی را بر عهده داشتند، تا جایی که گاهی آنها را از خانه‌هایشان بیرون می‌کردند؛ چون می‌ترسیدند با آنان ازدواج کنند و اموال آنها با اموالشان مخلوط شود و در نتیجه نتوانند عدالت را رعایت کنند.
آیه مورد بحث، به چنین افرادی توصیه می‌کند که اگر می‌ترسند که نتوانند درباره یتیمان عدالت را رعایت کنند، با آنها ازدواج نکنند بلکه با زن‌های دیگر ازدواج کنند تا به بی‌عدالتی در اموال یتیمان یا در دادن مهریه آنان دچار نشوند. شاید آیه زیر اشاره به حکمی باشد که در آیه مورد بحث بیان شده است:
(..وَ مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ فِی یَتَامَى النِّسَاءِ اللاَّتِی لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ...)؛ (نساء، آیه 127) «و آنچه در قرآن در مورد زنان یتیمی که حق مقرّر آنان را به ایشان نمی‌دهید و تمایل به ازدواج با آنان دارید بر شما تلاوت می‌شود.»
زمخشری در ربط میان این دو جمله، گفته که عرب‌های جاهلی وقتی سرپرستی یتیمی را بر عهده می‌گرفتند، طبق یک سنت اجتماعی، بدرفتاری با آنان را گناهی بزرگ می‌دانستند؛ در حالی که از انجام گناهان دیگر ترسی نداشتند. حال به آنها گفته می‌شود که اگر از بدرفتاری با یتیمان می‌ترسید، از زنا هم بترسید و به نکاح و ازدواج رو آورید. (1)
وجهی که زمخشری گفته بعید به نظر می‌رسد، چون وجود چنین سنتی در میان اعراب جاهلی ثابت نشده، بلکه تأکید فراوان قرآن بر رفتار عادلانه با یتیمان، می‌تواند قرینه خوبی بر رایج بودن بد رفتاری با آنان در عصر جاهلی باشد.

3. اسلام و چند همسرگزینی به شرط رفتار عادلانه با آنها

دیدیم که در آیه شریفه به ازدواج با چند همسر حکم داده شد. اکنون این موضوع را مورد بحث قرار می‌دهیم. پیش از ورود به موضوع می‌گوییم: در میان بسیاری از اقوام و ملل جهان از دیرباز تاکنون، این سنت وجود داشته است که مرد می‌تواند بیش از یک همسر داشته باشد. در عمل نیز بعضی از مردان همزمان چند همسر داشتند. در میان اعراب عصر جاهلی نیز این یک سنت دیرپا بود. گاه تعداد آنها به ده یا بیشتر می‌رسید. در میان ایرانیان قدیم هم این سنت وجود داشت. به گفته کریستن سن: اصل چند همسری مرد اساس تشکیل خانواده در ایران به شمار می‌رفت. (2) و در میان یهود نیز این قانون رسمیت دارد و مورد عمل است.
جالب این که در میان اقوام و مللی که چند همسری مرد را به صورت رسمی و قانونی قبول ندارند، بسیاری از مردها با زن‌های گوناگونی رابطه جنسی دارند و فحشا و خودفروشی جای این قانون را گرفته است. نمونه آن جوامع اروپایی و آمریکایی هستند که وضع اسفبار فحشا و روابط نامشروع جنسی در میان آنها برای همه روشن است. عجیب این که اینان ازدواج قانونی با چند زن را، غیر انسانی و ظلم در حق زنان قلمداد می‌کنند ولی فحشا و روابط نامشروع را که امری شایع میان آنهاست نشانه‌ای از آزادی می‌دانند.
اسلام در محیطی ظهور کرد که چند همسری مرد به هر تعدادی که می‌خواستند، قانونی بود و در جامعه به آن عمل می‌شد. اسلام، به خاطر ضرورت‌ها و با رعایت قوانین طبیعی حاکم بر مرد و زن با چند همسری مخالفت نکرد و آن را به رسمیت شناخت؛ ولی آن را از دو جهت محدود کرد: یکی از لحاظ تعداد و دیگری از لحاظ رعایت عدالت میان همسران.
با توجه به مطالب بالا، روشن است که اسلام ابداع کننده قانون چند همسری نیست، بلکه آن را محدود هم کرده و این در حالی است که به گفته ویل‌دورانت: «عالمان دینی در قرون وسطا چنین تصور می‌کردند که چند همسری از نوآوری‌های پیغمبر اسلام است». (3)

4. چند همسری مرد یک ضرورت طبیعی و اجتماعی

با توجه به نیازهای طبیعی و اجتماعی، مشروعیت چند همسری مرد در جامعه یک ضرورت است و دلیل آن گرایش بسیاری از اجتماعات به سوی این مسئله است. هر چند که به طور طبیعی نوزادهای دختر و پسر به طور تقریبی به یک تعداد به دنیا می‌آیند ولی باید به چند موضوع توجه داشت:
1. سن ازدواج در دختران به طور طبیعی حدود پنج سال زودتر از پسران است و زن‌ها زودتر از مردها بالغ می‌شوند و آمادگی ازدواج پیدا می‌کنند. این سبب می‌شود که زنان آماده به ازدواج بیشتر از مردان باشند.
2. مردها همواره در معرض تلف شدن هستند و عواملی مانند جنگ، کارهای سنگین و خطرناک باعث تلفاتی در میان مردان می‌شود ولی زن‌ها از این آسیب‌های مرگ‌آور دور هستند. از این رو، همیشه پس از وقوع جنگ‌های بزرگ، آشکارا مشکل زنان بیوه و زنان آماده ازدواج و کمبود مرد در جامعه دیده می‌شود.
3. طبق تحقیق دانشمندان زن‌ها نسبت به مردها عمری طولانی دارند و مقاومت آنها در برابر بعضی از بیماری‌ها از مردها بیشتر است. این سبب می‌شود که تعداد زن‌ها نسبت به مردها افزون‌تر باشد.
4. زن‌ها در ماه چندین روز دوران قاعدگی دارند و در این روزها آمادگی آمیزش جنسی ندارند ولی مردها همیشه از این آمادگی برخوردارند.
5. شهوت و میل جنسی مرد بیش از زن است و تنوع طلبی از ویژگی‌های طبیعی مرد است. به گفته بعضی از دانشمندان اجتماعی، مرد طبیعت چند همسری دارد و تنها نیرومندترین دستورهای اخلاقی، فقر، کار سخت و نظارت دایمی زوجه، می‌تواند تک همسری را به او تحمیل کند؛ (4) ولی با این وجود، یکی از عوامل گسترش فحشا در غرب، همین منع چند همسری مرد است. این واقعیتی است که بعضی از دانشمندان اروپایی به آن اعتراف کرده‌اند. جان دیون پورت انگلیسی می‌گوید: «در میان ملل مسیحی چیزی قوی‌تر از منع چند همسری باعث شیوع فحشا نشده است». (5)
6. در بعضی از جامعه‌ها و قبیله‌ها گاهی ضروری است که تولید نسل سرعت بیشتری بگیرد؛ زیرا بیشتر شدن جمعیت، باعث افزایش نیروی انسانی و کار مطلوب می‌شود.
با توجه به مطالب بالا واضح است که مشروعیت چند همسری مرد، امری ضروری و اجتناب‌ناپدیر است و جامعه باید آن را بپذیرد. گاهی گفته می‌شود که این قانون نوعی توهین به زنان و تجاوز حقوق آنان است. پاسخ این است چنین کارهایی ارزش نسبی دارند و اگر در جامعه‌ای این کار مشروعیت داشته باشد و به آن عمل شود و زنان با آن خو بگیرند، دیگر آن را توهین بر خود نمی‌پندارند. از این رو، در جامعه جاهلی و حتی در اوایل اسلام و اکنون نیز در بعضی از کشورهای عربی داشتن چند همسر برای مرد امری عادی بوده و زنان هرگز این موضوع را توهین به خود تلقی نمی‌کنند؛ ولی در جوامع اروپایی که این رسم وجود ندارد آن را توهین بزرگی برای خود می‌دانند؛ بنابراین این گونه موارد، نوعی اخلاق نسبی است و بستگی به قراردادهای اجتماعی و آداب و سنت‌های جامعه دارد.
در پایان این بحث، به روایتی از امام رضا (علیه السلام) توجه می‌کنیم، ایشان فرمودند: «علت این که مرد با چهار زن ازدواج می‎‌کند ولی زن حق ندارد با بیش از یک نفر ازدواج نماید این است که مرد چهار زن هم داشته باشد اگر فرزندی بیاورند از اوست؛ ولی اگر زن دو شوهر یا بیشتر داشته باشد، معلوم نمی‌شود که این فرزند از کیست چون همه در آن مشترک هستند و بدین‌گونه نسب‌ها و مواریث تباه می‌شود و فرزند شناخته نمی‌شود». (6)

5. آیا مرد می‌تواند میان همسران با عدالت رفتار کند؟

در آیه شریفه آمد که رعایت عدالت میان هسمران، الزامی است. رعایت عدالت میان همسران که در این آیه خواسته شده، به امور ظاهری مانند غذا و مسکن و این که هر چهار شب یک شب را به نوبت با یکی از آنها به سر برد، مربوط می‌شود و منظور از آن برابری در محبت قلبی نیست؛ زیرا چنین رفتاری خارج از اراده اوست؛ از این رو، خداوند در آیه دیگری می‌فرماید:
(...وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ....)؛ (نساء، آیه 129) «و هرگز نمی‌توانید میان زن‌ها دالت کنید هر چند خواستار آن باشید پس یکسره از یکی روی برمگردانید.»
عدالت در این آیه شریفه مربوط به میل باطنی و دلبستگی مردان به زنان و در آیه مورد بحث، راجع به حقوق زنان است و میان دو آیه هیچ گونه منافاتی وجود ندارد. با این حال از مردان خواسته شده که میل قلبی خود را کنترل کنند و چنین نباشد که تمام توجه آنها به یکی از همسران باشد (فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ).
از نظر قرآن، مرد حق ندارد از لحاظ رعایت شئون همسرداری، میان زنان تفاوت و تبعیضی قایل شود که اگر چنین کند باید تنها یک همسر داشته باشد و حق گرفتن بیشتر را ندارد.

نمایش پی نوشت ها:
1. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج1، ص 467.
2. کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 346.
3. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص 61.
4. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 91.
5. جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ص 34.
6. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص 95.

منبع مقاله :
جعفری‌نیا، یعقوب، (1394)، تفسیر آیات مشکل قرآن، قم: پژوهشگاه بین‌المللی المصطفی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.