تاریخ وفاتش ز خِرَد جُستم گفت *** صد حیف ز آفتاب اوج دانش
(1)
«محمد مؤمن نصرآبادی»
این تکیه متعلّق به عصر صفوی است. میرزا ابوالقاسم فندرسکی استرآبادی (متوفّی 1050 ق). از بزرگترین فیلسوفان و عرفای قرن یازدهم جهان اسلام و یکی از بنیانگذاران حوزه فلسفی اصفهان پس از وفات در این تکیه دفن شد. قبر میر بدون هیچ گونه بنایی در صحن تکیه قرار دارد. این بدان سبب است که وصیت نمود مرقدش را در فضای آزاد و در معرض مستقیم نور آفتاب قرار دهند. قبر او روی سکوی بزرگی قرار دارد و در ضلع غربی این سکو متن سنگ نوشته وی به خط ثلث بسیار عالی نصب شده است.
قدمت تکیه به چندین علت به دوران قبل از این فیلسوف بزرگوار میرسد. اول آنکه گروهی عقیده دارند. این تکیه در اصل خانقاه و محل اجتماع درویشان بوده است چنانکه شاردن نیز در سفرنامهاش از مقبره و مکانهای عبادت در این محل نام میبرد. وجود غزل معروف «روضهی خلد برین خلوت درویشان است» به خط میرعماد و این که این تکیه محل عبادت و ریاضت جناب میرفندرسکی بوده نشان از آن است که این تکیه، سالها قبل از وفات آن عالم محل اجتماع عرفاء، علماء و درویشان بوده است.
دوم وجود درخت کاج قدیمی در ضلع شرقی تکیه حکایت از قدمت چهارصد، پانصد سالهی تکیه دارد. و دلیل آخر وجود اتاقی در بالای سر قبر میرفندرسکی است که با خط زیبای میرعماد نوشته شده و قدمت تکیه را به مدّتها قبل از دفن میرفندرسکی میرساند. زیرا میرعماد در سال 1025 ق. به دستور شاه عباس صفوی به قتل رسید در حالیکه تاریخ فوت میرفندرسکی 1050ق. میباشد. بدین ترتیب تاریخ این خط به سالها پیش از فوت میرفندرسکی بازمیگردد.
از آثار هنری زیبا و بینظیر این تکیه کتیبهای به خط نستعلیق میرعماد در اتاق غربی غزل زیبای حافظ «روضه خلدبرین خلوت درویشان است...» به شکل گچبری تزیین شده است. همچنین مقرنسکاریهای بسیار زیبا به رنگ قهوهای که سردر ورودی تکیه و کتیبه سنگ نوشته مقبره نقش بسته است.
اطراف صحن تکیه حجراتی وجود دارد که از آن جمله حجرهای است که خط میرعماد در آن گچبری شده و مشهور است که این اتاق مکانی بوده که هنرمندان و استادان بزرگ خط در آن حضور مییافتند و مستقیماً از روی این خط زیبا مشق مینمودند. از آن جمله میرزا رضا کلهر خوشنویس بزرگ خط نستعلیق بوده است که بارها به این تکیه آمده و این خط را سرمشق خویش قرار میداده است.
در ضلع جنوبی تکیه سقاخانهی کاشیکاری شدهی زیبایی قرار دارد. در صحن تکیه نیز یک سنگاب مکعبی شکل از عهد صفویه وجود دارد که با وجود آسیب بسیار هنوز سالم باقی مانده است.
بیشتر بخوانید: اصفهان،شهرتکایا ومقابر
موقعیّت جغرافیایی تکیه
این تکیه از جنوب به تکیه بختیاری، از شمال به خیابان عطاءالملک دهش، از غرب به منازل مسکونی و از جنوب غربی به تکیه درویش عبدالمجید منتهی میشود.بزرگان مدفون در تکیه
1- میر ابوالقاسم فندرسکی:
فرزند میرزا بیک بن سیّد صدرالدین موسوی استرآبادی. متوفّی 1050 ق. عالم عارف، ادیب، شاعر، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی. (2) وی همراه شیخبهایی و میرداماد مکتب فلسفی اصفهان را پایهریزی نمودند. از شاگردان بزرگ وی میتوان به آقا حسین خوانساری، میرزا رفیعا نائینی، ملاّ رجبعلی تبریزی اشاره نمود. شهرت وی به اندازهای است که در تمامی کتابهای دورهی صفوی و دوران بعد شرح حال وی به تفصیل آمده است. از آثار وی میتوان به الف) «رسالهی صناعیه» ب) رساله در کیمیا ج) حواشی بر جوک بشست (کتابی در حکمت و عرفان هندی) اشاره نمود. علاوه بر این وی شاعر نیز بوده است. از اشعار اوست:چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی *** صورتی در زیر دارد آنچه بر بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت *** بر رود بالا، همان با اصل خود یکتاپرستی
برای جناب میرفندرسکی کرامتهایی نقل شده است. از آن جمله، هنگامی که مرحوم میر به هند رفته بود، بزرگان کفّار بر میرفندرسکی دلیل میآورند که علّت حقانیت دین ما و سستی دین شما آن که مساجد شما زود خراب میشود ولی عبادتخانههای ما چندین سال است بدین محکمی باقی است. میر در جواب آنان میگوید: اگر آن ذکرها که در مساجد خودمان میگوییم، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد. هندوان از او میخواهند تا آن اذکار را بگوید. میر با خداوند خود در معبد هندوان خلوت میکند و به تضرّع و زاری میپردازد، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف برمیدارد و خراب میشود و این کرامت موجب مسلمان شدن عدّه بسیاری از هندوان میشود. (3)
ماده تاریخ فوت آن عالم بزرگوار را چنین آوردهاند: «صد حیف ز آفتاب اوج دانش» (4)
احوال و مقامات حکیم میرفندرسکی:
در تمامی کتب عصر صفوی از وی به جلال و عظمت نام برده و فضایل علمی و ملکات نفسانی او را ستایش میکنند. مهارت او در تدریس ریاضیات به حدی بود که برای یک مسأله هندسی بیدرنگ چندین برهان و راهحل ارائه میکرد. مدّتها در سفر هندوستان بود و ریاضتها کشید. وی با اینکه در نزد سلاطین وقت از جایگاه ویژهای برخوردار بود که اغلب اوقات خود را با درویشان و فقرا و اهل ذوق و حال میگذراند و پیوسته در تزکیه نفس خود میکوشید. همچنین معروف بود که بدن او کیمیاست و آهن و برنج و مس را اگر به بدن او میمالیدند، طلا میشد. بنا به قولی بعد از فوت او اهالی هند خواستند که قبر او را کَنده و بدن او را به ولایت خود ببرند از این رو قبر او را از اطراف با ساروج چیدند و محکم کردند. بعضی گویند که سرب را آب کرده و بر اطراف قبر او ریختند تا کسی نتواند این کار را کند. حکایات زیادی در مورد وی گفته شده. از جمله نقل است که سلطان هند به میر گفته بود: معاویه خالالمؤمنین و از کُتّاب وحی است، چرا شما بر او لعنت را جایز میدانید؟ میر گفت: اگر لشکر علی (علیه السلام) با لشکر معاویه با هم جنگ کنند تو با کدام طرف خواهی بود؟ گفت با لشکر علی (علیه السلام)، گفت: اگر به تو بگوید که گردن معاویه را بزن، چه خواهی کرد؟ گفت: میزنم. پس گفت: بعد از آن که کشتن معاویه را جایز میدانی لعنت کردن او هم جایز است.همچنین داستان وارد شدن شیر در مجلسی که وی با شیخ بهایی در آن مجلس بودند توسط هنرمندان بر عمارت هشت بهشت کشیده شده بود که هنرمندان بر پردههای نقاشی ترسیم کردهاند. (5)
2- سیّد روحالله کشفی:
فرزند سیّد محمود. متوفّی 1382 ق. شاعر ادیب، مجموعه اشعارش به نام «تحفه کشفی» به چاپ رسیده است.3- عباس بهشتیان:
متوفّی 1366 ش. محقّق و دوستدار راستین آثار شهر تاریخی اصفهان، که به نگارش کتاب «بخشی از آثار ملی اصفهان» همت گماشت. در یک کلام او را باید «عاشق به اصفهان و آثار تاریخی آن» دانست که با دلسوزی و مکاتبههای وی بسیاری از آثار باستانی اصفهان از تخریب و نابودی نجات یافت. (6) بر سنگ مزارش این بیت از حافظ حکّ شده است:من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم *** لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
4- حسین شهناز:
فرزند شعبانخان تارزن. متوفّی 1358ق. از پیشگامان موسیقی سنتی در اصفهان. مهدی نوایی اشعار ماده تاریخ فوتش را که متضمن اسامی دستگاههای موسیقی میباشد چنین سروده است:یکی آمد پی تاریخ و نوایی از شوق *** گفت با نِی بنوا مُرد حسین شهناز
5- میرزا محمدحسین عنقا:
فرزند رضا قلی خان همای شیرازی. ملقّب به «ملکالشعراء». متوفّی 1308 ق. ادیب فاضل، شاعر عارف، خوشنویس بزرگ خط شکسته نستعلیق. وی برای احیای شعر و شاعری در اصفهان انجمن ادبی عنقا را تأسیس کرد. از نظر خصوصیات اخلاقی نیز، مردی سخاوتمند بود. از فقرا بسیار دلجویی میکرد و آنچه مازاد بر خرج خود و بازماندگانش بود به مستمندان میبخشید. در بذل و بخشش آن چنان بود که گاه لباسهای خود را در راه به فقرا و مسکینان میبخشید و یکتا پیراهن به خانه باز میگشت. از مال دنیا چیزی نیاندوخت وتا آخر عمر مجرد زیست و در خانه مادری خود سکنا گزید. (7) از اشعار اوست:من کیم سرگشتهای در عاشقی افسانهای *** خانه بر دوشی دل از کف دادهای دیوانهای
دل گرفت از خانقه ساقی بیاور ساغری *** جان فسرد از مدرسه مطرب بگو افسانهای (8)
عنقا در تکیه میر، همان جا که مدفن او ست، اطاقی ساخته بود با اثاثه مختصر که مخصوص اوقات انزوا و عزلت وی بود، گاهی هم با دوستانش که معمولاً از طبقه شعرا و اهل فضل بودند روزها در آن اطاق بسر میبرد و شب را نیز همانجا بیتوته میکرد. (9)
6- سیّدمحمد طاهر تویسرکانی:
متوفی 1327 ق. عالم فاضل جلیلالقدر. بر سنگ قبرش این بیت حک شده است:ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم*** با پادشه بگوی که روزی مقدّر است
7- داراب افسر بختیاری:
متوفی 1350 ش. از شعرای برجسته بختیاری. قصیدهی «مدحیه» در مورد حضرت علی (علیه السلام) را بیش از دیگر اشعارش دوست میداشت. وی به لهجه لری و فارسی شعر میسرود. از اشعار اوست:... ای رفیقان آنچه من فهمیدم از دنیای دون *** زندگانی در جهان رنج و ملالی بیش نیست
دل به دنیا هر که بندد عین نادانی اوست *** نعمت دنیای دون وزر و وبالی بیش نیست
گر کسی پرسد که افسر کیست برگویش جواب *** بختیاری زادهای افسرده حالی بیش نیست (10)
از دیگر اشعار اوست:
مَشِکن دل اسیری که به بند بسته باشد *** که تو را خبر نباشد ز دلی که خسته باشد
منما ستم تو هرگز به ضعیف مستمندی *** به جوی نیرزد آن دل که دلی شکسته باشد
گرهی ز زلف، بگشا دل ما زغم رها کن *** برهان تو دردمندی که به بند بسته باشد
نروم پی نگاری که ز من برید الفت *** نشود شکار صیدی که ز بند جسته باشد
پی وصف زلف یارش چه فصیح گفت «افسر» *** که نهان بزیر هر مو دل دسته دسته باشد (11)
8- میرزا تقیخان سرتیپ حکیم باشی:
فرزند محمد هاشم. متوفّی 1303 ق. طیب و ادیب، محقق و روزنامهنگار، وی روزنامه «فرهنگ» را در اصفهان منتشر کرد. او صاحب تألیفات بسیار از جمله «گنج شایگان» در جغرافیای خوزستان و کتابهای بسیار دیگر است. ماده تاریخ فوتش چنین است:«آه افلاطون دوم رفت زین دنیا برون» (12)
9- کمالالدین مجلسی:
فرزند نورالدین مجلسی. متوفّی 1387 ق. متخلص به «عاکف» شاعر ادیب فاضل. از اشعار اوست:پرده بردار ز رخسار جهان افروزت *** تا مه و مهر به گردون همه رسوا داری
نه همی در دل من جای گرفتی همه عمر *** بلکه در هر دل شوریده تو مأوا داری (13)
تکایای الحاقی به تکیه میر فندرسکی
الف - تکیه درویش عبدالمجید طالقانی:
فرزند عبدالله. متوفّی 1185ق. از اهالی طالقان.ای گشته مثل ز خوشنویسی ز نخست *** مفتاح خزاین هنر خامهی توست
تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد *** ننوشت کسی شکسته را چون تو درست
«حاجت شیرازی»
بزرگترین خوشنویس خط شکسته در تاریخ خوشنویسی ایران است. وی در لباس فقر و درویشی به اصفهان آمد. در اثر عشق و علاقه به کسب فضایل پرداخت و در خط شکسته به مقامی رسید که بر همهی استادان این فن مقدم گردید. وی در اشعارش نام خود (مجید) را تخلّص نهاده بود. دیوان اشعارش دو هزار بیت میباشد. وی با اینکه در جوانی درگذشت آثار هنریش چنان زیبا است که کمتر از خوشنویسان این خط، چنین آثاری باقی مانده است. آذر بیگدلی ماده تاریخ وفاتش را چنین گوید: «شده ایوان چنان منزل درویش مجید»
این بیت از اوست:
ظلم است که بیرون کُنیَم از قفس اکنون *** کز جور توام ریخته شد بال و پر آنجا
پرسید کسی دوش ز بزمت خبر از من *** پنداشت که من داشتم از خود خبر آنجا
دور از تو مجید آرزوی خلد ندارد *** کانجا که تویی از همه خوبتر آنجا (14)
از جمله آثار زیبای او کتابت «گلستان سعدی» است که در موزهی کاخ گلستان تهران نگهداری میشود.
ب - تکیهی بختیاریها:
در جنوب شرقی تکیهی میر در پایان قرن 13 هجری قمری حجراتی اضافه گردید که به تکیهی بختیاریها معروف است به طوری که بیش از یکصد قبر از این خاندان در این تکیه وجود دارد که هر یک از آنها سنگ مرمرهای نفیس و خطوط عالی و بینظیر دارد. این مجموعه آرامگاهی از سال 1299 هجری قمری برای حسینقلی خان ایلخانی، که به نیرنگ ظلّ السلطان به قتل رسید، بنا شد و پس از آن فرزندان و خاندانش در آن مدفون شدند.این تکیه خود حیاط جداگانهای دارد. اتاق اصلی تکیه به شکل چلیپایی و سقف گنبدی و اُرُسی با شیشههای رنگارنگِ بسیار زیبای آن، چشم هر بینندهای را به سوی خود جلب میکند. در همین اتاق میتوان سنگ قبرهای نفیس موجود در تخت فولاد را به همراه خطوط بسیار عالی و حجاری کمنظیر آنها مشاهده کرد. زیباترین این سنگ قبور متعلّق به حسین قلیخان بختیاری ایلخان به تاریخ 1299 هجری قمری است.
روبروی همین اتاق، یک اتاق پنج دری زیبایی با گچ بریهای برجسته و آیینهکاریهای ظریف، اختصاص به قبور زنان بختیاری دارد.
این تکیه از سوی مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد مرمّت و بازسازی شده است.
مدفونین تکیه
1- حسینقلی خان ایلخانی:
فرزند جعفر قلیخان، مقتول به سال 1299 ق. از خوانین و سران مشهور ایل بختیاری. ظلالسلطان وی را به نیرنگ و توطئه در اصفهان به قتل رساند و وی را در این گوشه از تخت فولاد دفن نمود. پس از دفن این شخصیت بختیاری بود که سایر سران بختیاری از جمله پسرانش به این قسمت توجه نموده و مکان دفن این خاندان گردید. وی فردی شاعر و ادیب نیز بوده و در اشعار «سیّاره» تخلّص مینمود. (15)2- علی قلیخان سردار اسعد (دوم) بختیاری:
فرزند حسینقلی خان ایلخانی، متوفّی 1336 ق. وی در حوادث مشروطه از اعضای مؤثر و فعّال بوده و به تشویق او کتابهای:الف) تاریخ بختیاری ب) سفرنامه برادران شرلی ج) سفرنامه تاورنیه د) مجلدات کتاب آبی دربارهی ایران به فارسی ترجمه و چاپ گردیده است.
3- جعفرقلی خان سردار اسعد (سوم):
فرزند علی قلی خان سردار اسعد، متوفّی 1352 ق. از سیاستمداران عصر پهلوی اول که در اواخر عمر به زندان افتاد و به دستور رضاخان به قتل رسید.4- نجفقلی خان صمصام السلطنه:
فرزند حسینقلی خان ایلخانی. متوفّی 1349ق. وی برادر بزرگ علیقلیخان بختیاری بود که بعد از فتح تهران همراه برادرش از افراد صاحب قدرت در دولتهای پس از مشروطه بود. (16)5- بانو ویکتوریا افسُرده:
فرزند عبدالکریم آشفته. وی شعر میسرود ولی به مناسبت پیشامدهای روزگار طبعش افسرده شد و دیگر شعر نمیگفت. (17)بر روی سنگ قبرش این اشعار در احوال او گفته شده:
ریشهی امید او را آفتی بیمار کرد *** تندی طوفان عشقی کار او یکسر نمود
در بهار زندگانی رنگ پاییزی گرفت *** در نگاهش زندگانی جلوهی دیگر نمود
نمایش پی نوشت ها:
1. حسینی اشکوری، سید احمد: تراجم الرجال، ج2، ص 766 و 767.
2. برای اطلاع از آثار و شرح حال این حکیم فیلسوف به مقاله مجتبایی، فتحالله: «ابوالقاسم فندرسکی» در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص 169- 172.
3. گزی، عبدالکریم: تذکرةالقبور، صص 59 و 60.
4. جابری انصاری، میرزا حسن: تاریخ اصفهان، ص 262.
5. تنکابنی، محمد بن سلیمان: قصص العلماء، ص 293.
6. در خصوص شرح حال وی ر. ک: قدسی، منوچهر: دولت دیدار، صص 106 - 114.
7. نصری، عبدالله: پایان شب سخنسرایی، ص 27- 28.
8. بهشتیان، عباس: بخشی از گنجینه آثار ملی، ص 53.
9. همایی: برگزیده دیوان سه شاعر، ص 76.
10. اوژن بختیاری: تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهار محال و بختیاری، ص 200.
11. برقعی: سخنوران نامی معاصر ایران، ج7، ص 311.
12. راجع به شرح حال و اندیشههای وی رجایی، عبدالمهدی: میرزا تقی خان حکیم باشی، فصلنامه زندهرود، شماره 33 و 34، صص 239 - 254.
13. نوربخش، حسین: اصفهانیهای شوخ و حاضر جواب، ص 357.
14. برای کتابشناسی کامل در مورد وی ر. ک: فصلنامه میراث شهاب، سال ششم، شماره دوم، تابستان 79، ص 34.
15. مهدوی، مصلح الدین: سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 83.
16. جهت اطلاع از شرح حال بزرگان بختیاری مدفون در تخت فولاد ر. ک: عقیلی: نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 229- 255.
17. مهدوی: تذکره شعرای اصفهان، ص 49.
عقیلی، سیداحمد، (1391)، تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ ششم.