تکیه‌ی آقا محمد بیدآبادی

آقا محمد بیدآبادی عالم، دانشمند و عارف قرن دوازدهم فرزند آقا ملا محمد رفیع گیلانی است. ملامحمد رفیع از زادگاه خود گیلان به اصفهان مهاجرت کرد و در محله‌ی بیدآباد اصفهان سکنی گزید و به
پنجشنبه، 27 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تکیه‌ی آقا محمد بیدآبادی
 تکیه‌ی آقا محمد بیدآبادی

نویسنده: سیداحمد عقیلی
 

گم شده در خاک دُرّ و گوهرند *** زیر پا خُفته ولی تاج سرند»
«شفیق»

آقا محمد بیدآبادی عالم، دانشمند و عارف قرن دوازدهم فرزند آقا ملا محمد رفیع گیلانی است. ملامحمد رفیع از زادگاه خود گیلان به اصفهان مهاجرت کرد و در محله‌ی بیدآباد اصفهان سکنی گزید و به «بیدآبادی» شهرت یافت. از نمونه‌های جالب هنری این تکیه سنگ قبر نفیس و ارزشمند آقا محمد بید‌آبادی است که به خط بسیار زیبای نستعلیق که اشعارش از آقا محمد کاظم واله می‌باشد بر سنگ قبر وی حک شده است. آقا محمد بیدآبادی دوران حیاتش مصادف با سقوط صفویه و انتقال قدرت به افشاریه و زندیه بوده است. وی بنا به وصیتی که کرده بود. در کنار قبر میر معصوم خاتون‌آبادی در صحن شرقی تکیه خوانساری که قبر پدرش هم در آنجا قرار داشت، مدفون گردید. از این رو این قسمت از قبرستان به تکیه بیدآبادی مشهور شد.
آقا محمد چون مردی زاهد و پرهیزگار بود به ظواهر دنیوی اعتنایی نداشت و وصیت کرده بود که بقعه و آرامگاهی برای او نسازند و گرنه با آن همه شهرتی که داشت شاید باشکوهترین عمارت را برای او می‌ساختند.
پس از صد و بیست سال که مرقد وی به همان منوال باقی مانده بود به دستور سلیمان خان رکن‌الملک در بین سال‌های 1324 - 1319 ق. که مسجد رکن‌الملک را بنا نمود بقعه‌ای نیز بر مزار آقا محمد بید‌آبادی ایجاد کرد. این بنا به صورت یک اتاق چهارگوش بدون هیچ‌گونه تزئینات هنری بود که با گذشت زمان دچار خرابی و فرسودگی گشته بود. (1) از این رو مجموعه‌ی تاریخ فرهنگی و مذهبی تخت فولاد در سال 1382 شمسی بنای مقبره وی را مرمّت اساسی نمود.

بزرگان مدفون در تکیه

1- آقا محمد بیدآبادی:

فرزند محمد رفیع گیلانی، متوفّی 1198 ق. علامه فقیه و حکیم فیلسوف، عارف زاهد متّقی، استاد حکماء و مربّی دانشمندان و عرفاء فهرست کلی مکتوبات و آثار علاّمه بیدآبادی عبارتند از: الف) آثار در زمینه‌ی تفسیر قرآن ب) آثار در زمینه‌ی علم کیمیا ج) آثار در سبک عرفای متأله د) نوشته‌ها در زمینه حکمت و کلام. (2)
از نمونه‌های جالب هنری این تکیه سنگ قبر نفیس و ارزشمند آقا محمد بید‌آبادی است که به خط بسیار زیبای نستعلیق که اشعارش از آقا محمد کاظم واله می‌باشد بر سنگ قبر وی حک شده است.
دو بیت آخر اشعارش این است:

کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم *** تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون
قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر *** برگزیده عالمی عارف شد از دنیای دون (3)

مقام اخلاقی و علمی آقا محمد بیدآبادی

آقا محمد بیدآبادی مردی بسیار متواضع و مهربان بود. در فقه مجتهد مسلم بود و در فلسفه تسلّط کامل داشت. در عرفان علمی و عملی بسیار متبحّر بود، در زندگی شخصی‌اش با کمال قناعت و زهد زندگی می‌کرد. چنانکه نقل شده است در روزگاری در اصفهان قحطی سختی روی داد و مردم را به زحمت انداخت در صورتی که آقا محمد هیچ شکایتی از اوضاع نداشت وقتی علت را جویا شدند دریافتند که وی و خانواده‌اش شش ماه تمام با زردک خام یا پخته روزگار گذرانده‌اند.
از دیگر صفات بارز وی بی‌اعتنایی و عدم توجه‌اش به حُکّام زمانه بود. می‌گویند کریم‌خان زند و علیمردان خان زند همواره مایل به دیدار و نشست و برخواست با وی بودند ولی آقا محمد بید‌آبادی با قناعت و زهدش به آنان هیچ اعتنایی نمی‌کرد. همچنین نقل است که بنا به وصیت حاج محمد حسن کلباسی سرپرستی و تربیت حاجی کلباسی به آقا محمد بیدآبادی واگذار شد و به این ترتیب حکیم بزرگوار حاجی کلباسی تحت حمایت آقا محمد بیدآبادی تربیت یافت. (4)
اما اهمیت ویژه‌ی بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود. زیرا با انقراض سلسله‌ی صفویه، فلسفه در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. (5)

بیشتر بخوانید: آشنایی با « آشنای حق »


رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذّاب او (6) روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده‌ی غفلت را کنار زند. چنانکه می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی. یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:

جهان آن به که دانا تلخ گیرد *** که شیرین زندگانی تلخ میرد

در برابر بدی مردم نیکی کن و اگر نتوانی کرد بدی مکن و قانع و صابر باش تا هرگز تنگی و سختی نکِشی. دنیا را مزرعه‌ی آخرت دان. سالکی از دهقانی پرسید که چه مذهب داری؟ گفت: مذهب برزگری. (یعنی هر چه بکاری بدروی)».
در ذکر و یاد حق تعالی می‌فرماید: «خدا را باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش که هیچ با تو نباشد و چون کلمه طیّبه «لا اله الا الله» افضل اذکار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلی است در تکرار آن تقصیر منما... در راه دین به کمتر از خود منگر، به بزرگ‌تر از خود بنگر. در دنیا به برتر از خود منگر، به کمتر از خود بنگر...».

در مقامی که کنی قصد گناه *** گر کند کودکی از دور نگاه
شرمت آید، ز گنه درگذری *** پرده‌ی عصمت خود را ندری
شرم بادت که خداوند جهان *** کو بود واقف اسرار نهان
نظرش در تو بود بیگه و گاه *** تو کنی در نظرش قصد گناه (7)

بعضی از مطالب سینه به سینه نقل شده است؛ از حضرت آیت‌الله بهجت (حفظه‌الله) نقل شده است که فرمودند: سید بحرالعلوم برای اینکه علم کیمیا بیاموزند به خدمت آقا محمد بیدآبادی رفته بودند. در آن زمان، علم کیمیا ارزش خاصی داشته و در رونق بوده است. مرحوم آقا محمد بیدآبادی ایشان را به کنار رودخانه زاینده‌رود آورده بودند. سید بحرالعلوم چون به رودخانه نگاه کردند به واسطه‌ی تصرف توحیدی جناب آقا محمد بیدآبادی دیدند که همه طلا و جواهرات است و این نکته باعث انقلاب روحی در سید بحرالعلوم گردید.
مرحوم مهدوی در کتاب دارالعلم شرق (نسخه خطی) می‌نویسد: نگارنده از قول عالم جلیل حاج میرزا رضا کلباسی نقل می‌کند که ایشان پس از تجلیل زیاد از میرزا حسین نائینی (ساکن یکی از حجرات مسجد سید اصفهان) و این که وی از اساتید مقدماتی ایشان بوده فرمودند: روز تشییع جنازه او حاضر بودم. در موقع حفر قبر، قبر وی به قبر آقا محمد بیدآبادی راه یافت و پاهای آقا محمد بیدآبادی را جمیع حاضرین که خود جزو آنها بودم مشاهده کردند که پس از گذشت 127 سال هیچ تغییری نکرده بود. (8)

2- ملا محمد رفیع گیلانی:

پدر علامه آقا محمد بیدآبادی، سال فوتش معلوم نیست، وی را با القابی چون فاضل محقّق، عالم مدقّق، زاهد متّقی، اهل فلاح و صلاح نام برده‌اند.

3- میر عبدالحسین خاتون آبادی:

عالم فاضل، صاحب «وقایع السنین و الاعوام» که قبرش از بین رفته است.

4- میر معصوم خاتون آبادی:

فرزند میر عبدالحسین خاتون آبادی، متوفی 1155 ق. عالم و فقیه برجسته از سلسله سادات خاتون‌آبادی و از اجداد بانو مجتهده امین می‌باشد. مردم اعتقاد زیادی به این عالم بزرگوار دارند و نقل است که آقا محمد بیدآبادی خوابی در جلالت قدر و عظمت شأن وی دیده و وصیت کرده بودند که پس از مرگ، او را در جنب مقبره میر معصوم دفن نمایند و همین موضوع باعث اعتقاد بیشتر مردم به زیارت قبر وی شده است. (9) وی در نگارش کتاب ارزشمند پدرش (وقایع السنین و الاعوام) همراهی نموده و جزو چهره‌های علمی مدرسه سلطانی چهارباغ بوده است. (10) وفات این عالم بزرگوار در ظهر جمعه، بیست و چهارم جمادی‌الاولی 1155 ق. بود و مشتاق در تاریخ فوت وی سرود:

عالم فاضل، جناب میر معصوم، آن که بود *** رأی او روشن‌تر از مرآت بود از آفتاب
کلک مشتاق از پی تاریخ فوتش زد رقم*** سوی جنت شد ز دنیا سیّد عالی جناب (11)

بیشتر بخوانید: فلسفه‌ی شیعی

 

5- شیخ عبدالوهاب قاضی:

فرزند شیخ محمد قاضی، متوفّی 1269 ق. عالم فاضل از سلسله مشایخ بیدآباد و جدّ فامیل قاضی‌های ساکن چهار سوق درب شیخ اصفهان است.

6- شیخ محمود مفید:

چشمه عرفان و حکمت، منبع فقه و اصول *** در ریاضی و نجوم و هیأت استاد فحول
فارغ از لذّات دنیا بی‌نیاز از ناز دهر***
عاشق دیدار یار و مهر او کرده قبول...
«اشعار روی سنگ قبر»

فرزند شیخ مفید، متوفّی 1382 ق. عالم و فقیه کامل و حکیم بزرگوار و مدرّس فلسفه و حکمت که در زهد، عبادت و تقوی کم‌نظیر بود. عمری را به قناعت نفس گذرانده و در عین گمنامی زندگی می‌کرد. مدت چهل سال در مدرسه‌ی صدر به تدریس حکمت، فقه، اصول پرداخت. در اواخر تدریس حکمت در اصفهان به وی منحصر بود. در دوران معاصر میراث مکتب فلسفی ملاصدرا در اصفهان به وجود دو استاد علامه یکی آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب و دیگری حاج شیخ محمود مفید روشن و منوّر بود. مخصوصاً مرحوم مفید این کانون حکمت را رونقی بسزا داد. (12)
دانشمندی خوش‌بیان و خوش محضر و عابدی دائم‌الذکر بود. زندگی‌اش با فقر و تهیدستی همراه بود. به طلاب می‌فرمود: «هیچ طلبه‌ای به اندازه من در وقت تحصیل گرسنگی نکشید. از شدّت گرسنگی مثل بید بر خود می‌لرزیدم.» همچنین می‌گفت: «طلبه اگر نامش در دفتر امام زمان (علیه السلام) ثبت شود هم دنیا دارد و هم آخرت. طلبه نباید از مشکلات هراسی به دل راه دهد. باید با مشکلات دست و پنجه نرم کند تا به جایی برسد». (13) وی از نوادگان علامه آقا محمد بیدآبادی به شمار می‌آید. در تاریخ فوت ایشان سروده‌اند:

برنا پی رحلتش به شمسی می‌گفت *** لقمان زمان و عهد خود بود مفید (14)

7- شیخ علی مفید:

فرزند شیخ مفید، متوفّی 1345 ق. عالم فاضل جلیل و جامع علوم معقول و منقول.

8. سید احمد یزدی:

متوفّی 1313 ق. از فضلا و عرفای عصر قاجار. (15)

9- حاج عبدالقادر عاشق‌آبادی:

متوفّی 1181 ق. از عرفای عصر صفویه می‌باشد که با احداث خیابان سعادت‌آباد قبر وی به خیابان افتاد. بدین سبب استخوان‌های او را به داخل تکیه انتقال داده و در قسمت شرقی دفن نمودند.

10- محمدرضا اصفهانی:

فرزند علینقی اصفهانی، متوفّی 1279 ق. از دانشمندان اصفهان.

11- آقا محمد بن شیخ زین‌الدین خوانساری:

متوفی 1202 ق. از علما و فقهای اوایل عهد فتحعلی شاه. (16)

12- میرزا ابوالقاسم علاقبند متخلص به نیّر:

متوفّی 1394 ق. شاعر و ادیب شاعر.
وی اشعار نیکو می‌سرود. از اشعار اوست:

امروز هر که پای زکوی تو می‌کشد *** فردا بسی خجالت روی تو می‌کشد
مست و خراب صبح قیامت کند قیام *** میخواره‌ای که مِی ز سبوی تو می‌کشد (17)

مقبره‌ی بابا بیات:

در منابع ذکر شده است که بالاتر از بقعه آقا محمد بیدآبادی قدری متمایل به شرق قبر بابا بیات دارای سنگ قبری بزرگ بر روی سکویی آجری بوده است که اکنون هیچ اثر و نشانی از آن در این قسمت از تخت فولاد وجود ندارد. (18)

نمایش پی نوشت ها:
1. همایی، جلال‌الدین: تاریخ اصفهان (مجلد ابنیه و عمارات)، ص 131.
2. کرباسی‌زاده: حکیم متأله بیدآبادی، ص 172.
3. جهت اطلاع از زندگانی وی ر. ک: صدرایی خویی، علی: آشنای حقّ (شرح حال آقا محمد بیدآبادی) و گزی، عبدالکریم: تذکرة‌القبور، و کرباسی زاده، علی: حکیم متأله بیدآبادی.
4. گزی، عبدالکریم: تذکرة القبور، ص 48.
5. مطهری، مرتضی: خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 594.
6. به عنوان مثال رساله‌ی «حُسن دل» که توسط آقای علی صدرایی خویی تصحیح و به چاپ رسیده است.
7. حُسن دل (در سیر و سلوک الی‌الله) از عارف نامی آقا محمد بیدآبادی، به تصحیح علی صدرایی خویی، ص 27 و 39 و 95.
8. ناگفته‌های عارفان، ص 69 و 70.
9. گزی، عبدالکریم: تذکرة القبور، ص 49.
10. موحد ابطحی: ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع، ج2، ص 142 به نقل از مهدوی: دارالعلم شرق، (مخطوط)، ص 74.
11. روضاتی، سیدمحمد علی (مقاله ملامحمد علی تونی خراسانی) مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه، ج 2 ص 276.
12. کتابی: ص 432.
13. کرباسی زاده، علی: نگاهی به احوال و آثار حکیم مدرس اصفهانی، ص 56.
14. مهدوی: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 495 و 496.
15. ریحان یزدی، سید علیرضا: آیینه دانشوران، ص 107.
16. معلم حبیب آبادی: مکارم‌الآثار، ج1، ص 127- 129.
17. مهدوی: تذکره شعرای اصفهان، ص 523.
18. جابری انصاری، میرزا حسن: تاریخ اصفهان، ص 180؛ مهدوی: دانشمندان و بزرگان، ص 152.

منبع مقاله :
عقیلی، سیداحمد، (1391)، تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ ششم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط