بازشناسی هندسه علوم حدیثی
چکیده
علم فقه الحدیث، علمی است که با بررسی متن حدیث و بوسیله آموزش سیر منطقی فهم حدیث، دانش پژوهان این علم را در فهم مقصود معصوم(علیه السلام) یاری میرساند.
تعداد کلمات 1834/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
علم فقه الحدیث، علمی است که با بررسی متن حدیث و بوسیله آموزش سیر منطقی فهم حدیث، دانش پژوهان این علم را در فهم مقصود معصوم(علیه السلام) یاری میرساند.
تعداد کلمات 1834/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
راضیه مرزانی
این علم، با ارائه مبانی و آموزش سیر منطقی فهم حدیث که از قواعد ادبی، اصولی، کلامی و دیگر قوانین عقلی و عُقلایی استخراج شده است، دانش پژوه را برای رسیدن به آن معنایی که معصوم(علیه السلام) در نظر داشته است یاری می رساند.
برای این علم نامهای دیگری نیز گفته شده است، همچون: علم اعلی، منطق فهم حدیث و...
چرا فقه الحدیث
امام صادق(علیه السلام) در سخنی، فهم حدیث را مهمتر از نقل کردن روایت میدانند:
حَدِیثٌ تَدْرِیهِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِیهِ وَ لَا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ فَقِیهاً حَتَّى یَعْرِفَ مَعَارِیضَ کَلَامِنَا وَ إِنَّ الْکَلِمَهَ مِنْ کَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِینَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِیعِهَا الْمَخْرَجُ.
اگر حدیثی را خوب بفهمی، بهتر از آن است که هزار حدیث را روایت کنی و هیچ کدام یک از شما فقیه و دانشمند نمیشود تا اینکه سخنان کنایهای و سربسته ما را بفهمد چرا که گاه سخنان ما هفتاد تفسیر دارد که برای توجیه هر یک از آنان پاسخی در نزد ماست.
با خواندن این روایت، دانسته میشود که امامان معصوم(علیه السلام)، خود اولین کسانی بودند که سفارش به آموختن این نوع از مسائل می کردند.
فایده دیگری که از این علم به دست می آید، این است که می توان نزدیک ترین معنایی که مقصود معصوم (علیه السلام) بوده است را کسب کرد و نتیجه نهایی این می شود که هر کس که بیشتر احادیث را می داند و تسلط بهتری در درک معنای ایشان دارد، آگاه تر به معارف اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.
حَدِیثٌ تَدْرِیهِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِیهِ وَ لَا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ فَقِیهاً حَتَّى یَعْرِفَ مَعَارِیضَ کَلَامِنَا وَ إِنَّ الْکَلِمَهَ مِنْ کَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِینَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِیعِهَا الْمَخْرَجُ.
اگر حدیثی را خوب بفهمی، بهتر از آن است که هزار حدیث را روایت کنی و هیچ کدام یک از شما فقیه و دانشمند نمیشود تا اینکه سخنان کنایهای و سربسته ما را بفهمد چرا که گاه سخنان ما هفتاد تفسیر دارد که برای توجیه هر یک از آنان پاسخی در نزد ماست.
با خواندن این روایت، دانسته میشود که امامان معصوم(علیه السلام)، خود اولین کسانی بودند که سفارش به آموختن این نوع از مسائل می کردند.
فایده دیگری که از این علم به دست می آید، این است که می توان نزدیک ترین معنایی که مقصود معصوم (علیه السلام) بوده است را کسب کرد و نتیجه نهایی این می شود که هر کس که بیشتر احادیث را می داند و تسلط بهتری در درک معنای ایشان دارد، آگاه تر به معارف اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.
زیر شاخه های این علم
فقه الحدیث که در بین علوم حدیثی، علم اَعْلی شناخته میشود، خود از چند زیر شاخه تشکیل شده است، که دانستن تمامی این دانشها، لازمه ملکه شدن این علم در جان دانش پژوهان است.
غریب الحدیث: علمی است که با بیان معانی مفردات کلمات، به فهم حقایق و معارف دینی کمک می کند که در این راه باید چهار مرحله را طی نمود: یافتن معنای اصلی، یافتن معنای استعمالی، یافتن معنای حقیقی و مجازی و معنای اصطلاحی لفظ.
اسباب ورود حدیث: دانستن فضای صدور حدیث و علت آن دانش پژوه را در فهم بهتر حدیث یاری می رساند. اسباب ورود حدیث، گرچه دانش نیست اما فن و مهارتی است که در خدمت حدیث در فهم آن دخیل است.
اختلاف الحدیث: یکی از مشکلاتی که محقّقین علوم دینی با آن روبرو هستند، وجود اختلاف در معانی احادیث است؛ بدین معنا که در نگاه اوّل بین دو کلام از معصومین(علیهم السلام)، تعارضی دیده میشود که حل آن برای کسانی که مسلّط به فقه الحدیث نیستند، کاری سخت و بلکه محال است.
علمی که عهده دار این بخش است تا این تعارضات را حل نماید، علم اختلاف الحدیث می باشد.
علل الحدیث: یکی دیگر از مشکلاتی که در فهم حدیث به عنوان معضل شناخته میشود، عیبهای پنهانی است که در متن و یا سند حدیث است که در ابتدای امر و خواندن احادیث، قابل مشاهده نیست.
از جمله این نقصها، افتادگی بعضی از راویان در میان سند و یا اضافه و کم شدن الفاظی در متن و یا سند حدیث است.
یکی از دانشهایی که به عنوان راه کار حلّ این مشکل تدوین شده است، علل الحدیث است که با یادگیری قواعد علمی، میتوان احادیث معلّل (عیب دار) را در کنار احادیث متشابه آن قرار دهد و با این عمل افتادگیها و یا افزونیهای اسناد و متن را آشکار میکند.
نقد الحدیث: این علم همانطور که از نامش مشخص است، با بررسی احادیث به وسیله قواعد علمی، متون صحیح، قوی و معتبر را از روایات ساختگی و ضعیف جدا مینماید؛ چرا که شناخت احادیث مجعول و ساختگی کار آسانی نمیباشد و برای به دست آوردن این قوه نیاز بسیار به آموختن این سری از قواعد و مهارت هاست.
در این علم برای نقد احادیث، معیارهایی به دست دانش پژوه داده می شود. این معیارها عبارتند از:
o مقایسه حدیث با آیات قرآن کریم
o مقایسه حدیث با سنّت و احادیث قطعی
o مقایسه حدیث با ضروریّات دین و مذهب
o مقایسه حدیث با عقل فطری و بدیهی
o مقایسه حدیث با علم تجربی قطعی
o مقایسه حدیث با مسلّمات تاریخی
در صورت تعارض حدیث با یکی از معیارهای بیان شده، نمی توان به راحتی آن حدیث را ساختگی نامید بلکه فقط می توان در پذیرش آن تردید کرد و برای کشف حقیقت تلاش بیشتری نمود، چرا که ممکن است تعارض حدیث با این موارد، تعارض ابتدایی است که قابل حل می باشد.
اسباب ورود حدیث: دانستن فضای صدور حدیث و علت آن دانش پژوه را در فهم بهتر حدیث یاری می رساند. اسباب ورود حدیث، گرچه دانش نیست اما فن و مهارتی است که در خدمت حدیث در فهم آن دخیل است.
اختلاف الحدیث: یکی از مشکلاتی که محقّقین علوم دینی با آن روبرو هستند، وجود اختلاف در معانی احادیث است؛ بدین معنا که در نگاه اوّل بین دو کلام از معصومین(علیهم السلام)، تعارضی دیده میشود که حل آن برای کسانی که مسلّط به فقه الحدیث نیستند، کاری سخت و بلکه محال است.
علمی که عهده دار این بخش است تا این تعارضات را حل نماید، علم اختلاف الحدیث می باشد.
علل الحدیث: یکی دیگر از مشکلاتی که در فهم حدیث به عنوان معضل شناخته میشود، عیبهای پنهانی است که در متن و یا سند حدیث است که در ابتدای امر و خواندن احادیث، قابل مشاهده نیست.
از جمله این نقصها، افتادگی بعضی از راویان در میان سند و یا اضافه و کم شدن الفاظی در متن و یا سند حدیث است.
یکی از دانشهایی که به عنوان راه کار حلّ این مشکل تدوین شده است، علل الحدیث است که با یادگیری قواعد علمی، میتوان احادیث معلّل (عیب دار) را در کنار احادیث متشابه آن قرار دهد و با این عمل افتادگیها و یا افزونیهای اسناد و متن را آشکار میکند.
نقد الحدیث: این علم همانطور که از نامش مشخص است، با بررسی احادیث به وسیله قواعد علمی، متون صحیح، قوی و معتبر را از روایات ساختگی و ضعیف جدا مینماید؛ چرا که شناخت احادیث مجعول و ساختگی کار آسانی نمیباشد و برای به دست آوردن این قوه نیاز بسیار به آموختن این سری از قواعد و مهارت هاست.
در این علم برای نقد احادیث، معیارهایی به دست دانش پژوه داده می شود. این معیارها عبارتند از:
o مقایسه حدیث با آیات قرآن کریم
o مقایسه حدیث با سنّت و احادیث قطعی
o مقایسه حدیث با ضروریّات دین و مذهب
o مقایسه حدیث با عقل فطری و بدیهی
o مقایسه حدیث با علم تجربی قطعی
o مقایسه حدیث با مسلّمات تاریخی
در صورت تعارض حدیث با یکی از معیارهای بیان شده، نمی توان به راحتی آن حدیث را ساختگی نامید بلکه فقط می توان در پذیرش آن تردید کرد و برای کشف حقیقت تلاش بیشتری نمود، چرا که ممکن است تعارض حدیث با این موارد، تعارض ابتدایی است که قابل حل می باشد.
بیشتر بخوانید: درآمدی بر فقه الحدیث
سیر منطقی برای فهم حدیث
برای فهم مقصود کلام مصومین (علیهم السلام) لازم است سه مرحله طی شود:
o مرحله نخست: طی نمودن پیش نیازهای فهم حدیث که این خود دو مرحله را در ذیل خود دارد:
اولاً: متن اصلی حدیث پیدا شود. بدین معنا که برخی از سخنان هستندکه حدیث نیستند و در بین کتاب های حدیثی به عنوان سخن معصوم (علیه السلام) نقل شده است. به همین دلیل لازم است، حدیث بودن یک کلام مشخص شود تا بتوان در مورد فهم آن سخن گفت.
ثانیاً: نسخههای مختلف از متن حدیث پیدا شود.
o فهم متن حدیث: در این بخش نیز پیمودن دو گام طی می شود:
گام اول: فهم معانی لغات: در هر سخنی ممکن است، ندانستن برخی از کلمات آن سخن در معنای برداشتی از آن جمله تاثیر داشته باشد، به همین دلیل لازم است معنای تمامی کلمات با توجه به معنای زمان صدور حدیث دانسته شود.
گام دوم: فهم ترکیبات: به معنای دانستن معنای ترکیباتی که از کنار هم قرار گرفتن مفردات پدید می آید.
که نتیجه آن فهم ظاهر متن حدیث است.
o فهم مقصود معصوم (علیه السلام): این بخش که مهمترین بخش فقه الحدیث است، نیاز به پیمودن 5 گام اساسی دارد:
گام اول: جامع نگری با گردآوری قرینه های یک حدیث: در این مرحله لازم است که قرینه های داخلی برای فهم حدیث یافت شود. این قرائن می تواند نوع سئوال راوی، تعلیل امام و. . . باشد.
گام دوم: یافتن اسباب ورود حدیث: هر حدیثی در فضای خاصی و ممکن است به علتی خاص از سوی معصوم (علیه السلام) بیان شده باشد که با یافتن آن قرینه ها، فهم بهتری می توان از احادیث داشت.
گام سوم: تشکیل خانواده حدیثی: جمع آوری احادیث هم مضمون و مرتبط با هم را، تشکیل خانواده حدیثی میگویند.
گام چهارم: توجه به احادیث متعارض
گام پنجم: بهره گیری از دستاوردهای بشری: استفاده از علوم بشری و تجربیاتی که انسان در طول مدت حیات خویش بر روی زمین خاکی به دست آورده است، می تواند راهنمایی برای فهم احادیث و قرینه های خوبی برای این امر باشد.
اولاً: متن اصلی حدیث پیدا شود. بدین معنا که برخی از سخنان هستندکه حدیث نیستند و در بین کتاب های حدیثی به عنوان سخن معصوم (علیه السلام) نقل شده است. به همین دلیل لازم است، حدیث بودن یک کلام مشخص شود تا بتوان در مورد فهم آن سخن گفت.
ثانیاً: نسخههای مختلف از متن حدیث پیدا شود.
o فهم متن حدیث: در این بخش نیز پیمودن دو گام طی می شود:
گام اول: فهم معانی لغات: در هر سخنی ممکن است، ندانستن برخی از کلمات آن سخن در معنای برداشتی از آن جمله تاثیر داشته باشد، به همین دلیل لازم است معنای تمامی کلمات با توجه به معنای زمان صدور حدیث دانسته شود.
گام دوم: فهم ترکیبات: به معنای دانستن معنای ترکیباتی که از کنار هم قرار گرفتن مفردات پدید می آید.
که نتیجه آن فهم ظاهر متن حدیث است.
o فهم مقصود معصوم (علیه السلام): این بخش که مهمترین بخش فقه الحدیث است، نیاز به پیمودن 5 گام اساسی دارد:
گام اول: جامع نگری با گردآوری قرینه های یک حدیث: در این مرحله لازم است که قرینه های داخلی برای فهم حدیث یافت شود. این قرائن می تواند نوع سئوال راوی، تعلیل امام و. . . باشد.
گام دوم: یافتن اسباب ورود حدیث: هر حدیثی در فضای خاصی و ممکن است به علتی خاص از سوی معصوم (علیه السلام) بیان شده باشد که با یافتن آن قرینه ها، فهم بهتری می توان از احادیث داشت.
گام سوم: تشکیل خانواده حدیثی: جمع آوری احادیث هم مضمون و مرتبط با هم را، تشکیل خانواده حدیثی میگویند.
گام چهارم: توجه به احادیث متعارض
گام پنجم: بهره گیری از دستاوردهای بشری: استفاده از علوم بشری و تجربیاتی که انسان در طول مدت حیات خویش بر روی زمین خاکی به دست آورده است، می تواند راهنمایی برای فهم احادیث و قرینه های خوبی برای این امر باشد.
موانع فهم حدیث
موانعی که در فهم حدیث وجود دارد خود به دو دسته اساسی تقسیم میشوند:
الف) موانع در راه فهم متن حدیث: در فهم یک متن حدیثی ممکن است موانعی وجود داشته باشد که این موانع، انسان را از فهم درست این سخنان دور می کند.
برخی از این موانع عبارتند از: اشتراک لفظی، تحول زبان، خلط بین معنای لغوی و اصطلاحی یک لغت، خلط بین معنای فارسی و عربی، نادیده گرفتن حروف در ترکیبات، تصحیف و تحریف، تقطیع نادرست.
ب) موانع در راه فهم مقصود معصوم(علیه السلام): مهمترین مرحله در دانش فقه الحدیث و حتی شاید بتوان گفت که اصلی ترین مرحله در فقه الحدیث فهم مقصود معصوم (علیه السلام) از بیان سخنان خویش است.
به همین دلیل شناخت موانعی که ممکن است در این میان باعث عدم فهم مقصود این سخنان شود باید شناخته شده و از بین برده شوند. از شاخص ترین این موانع می توان به موارد زیر اشاره کرد:
جستجوی ناقص، پیش فرضهای ذهنی، پیروی از هوای نفس، پیروی از آراء و نظریات خود، ساده انگاری، جمود ذهنی، نادیده گرفتن آهنگ سخن و...
1. احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، قم، نشر اعلام اسلامی، 1362.
2. بهایی، محمد بن حسین، قم، مکتبه الاسلامیه، 1396 ه. ق.
3. حجّت، هادی، جوامع حدیثی شیعه، تهران، سمت، 1386.
4. ربّانی، محمد حسن، اصول و قواعد فقه الحدیثی، قم، بوستان کتاب، 1383.
5. ربّانی، محمد حسن، سبک شناسی دانش رجال الحدیث، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، 1385.
6. رحمان ستایش، محمد کاظم، آشنایی با کتب رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1385.
7. رحمان ستایش، محمد کاظم، بازشناسی منبع رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1384.
8. سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، نشر اسلامی، 1426 ه. ق.
9. سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، امام صادق(علیه السلام)، 1427 ه. ق.
10. سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، بیروت، درالکتب العربی، 1414 ه. ق.
11. صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحات آن، ترجمه عادل نادر علی، تهران، اسوه، 1376.
12. صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، قم، ذوی القربی، 1428 ه. ق.
13. صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، تهران، منشورات جهان، 1383.
14. طباطبایی، سید محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه (1)، تهران، سمت، 1388.
15. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مؤسسه البعثت، 1372.
16. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، قم، نشر اسلامی، 1428 ه. ق.
17. عابدی، احمد، آشنایی با بحارالانوار، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1378.
18. عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1409 ه. ق.
19. فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، مکتبه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، 1365.
20. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، سید جواد مصطفوی، تهران، وفاء، 1382.
21. مؤدب، سید رضا، درسنامه درایت الحدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383.
22. مدیر شانه چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، 1385.
23. مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، تهران، سمت، 1384.
24. معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران، کویر، 1387.
25. مهریزی، مهدی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.
26. نجاشی، احمد بن علی، الفهرست، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1429 ه. ق.
27. نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1382.
28. نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل سنّت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.
الف) موانع در راه فهم متن حدیث: در فهم یک متن حدیثی ممکن است موانعی وجود داشته باشد که این موانع، انسان را از فهم درست این سخنان دور می کند.
برخی از این موانع عبارتند از: اشتراک لفظی، تحول زبان، خلط بین معنای لغوی و اصطلاحی یک لغت، خلط بین معنای فارسی و عربی، نادیده گرفتن حروف در ترکیبات، تصحیف و تحریف، تقطیع نادرست.
ب) موانع در راه فهم مقصود معصوم(علیه السلام): مهمترین مرحله در دانش فقه الحدیث و حتی شاید بتوان گفت که اصلی ترین مرحله در فقه الحدیث فهم مقصود معصوم (علیه السلام) از بیان سخنان خویش است.
به همین دلیل شناخت موانعی که ممکن است در این میان باعث عدم فهم مقصود این سخنان شود باید شناخته شده و از بین برده شوند. از شاخص ترین این موانع می توان به موارد زیر اشاره کرد:
جستجوی ناقص، پیش فرضهای ذهنی، پیروی از هوای نفس، پیروی از آراء و نظریات خود، ساده انگاری، جمود ذهنی، نادیده گرفتن آهنگ سخن و...
نمایش پی نوشت ها:
[1]. بحارالانوار، ج2، ص 185
[2] . علت اینکه این فقه الحدیث را علم اعلی دانسته اند ، این است که در اصل تمامی علوم دیگر حدیثی به نوعی مقدمة فهم کلمات معصومین (علیهم السلام) است و این علم به طور مستقیم به فهم حدیث مربوط می باشد و در بین ایشان پرطرفدارترین و جذاب ترین دانش های حدیثی است .
[3] . برای مطالعة بیشتر می توانید به کتاب های زیر مراجعه فرمائید :
• فقه الحدیث و روش های نقد آن نوشتة نهلة غروی
• اصول و قواعد فقه الحدیثی نوشتة محمد حسن ربانی
• مبانی نقد متن حدیث نوشتة قاسم بیضائی
• روش فهم حدیث نوشتة عبدالهادی مسعودی
• علل الحدیث نوشتة محمد باقر بهبودی
1. احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، قم، نشر اعلام اسلامی، 1362.
2. بهایی، محمد بن حسین، قم، مکتبه الاسلامیه، 1396 ه. ق.
3. حجّت، هادی، جوامع حدیثی شیعه، تهران، سمت، 1386.
4. ربّانی، محمد حسن، اصول و قواعد فقه الحدیثی، قم، بوستان کتاب، 1383.
5. ربّانی، محمد حسن، سبک شناسی دانش رجال الحدیث، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، 1385.
6. رحمان ستایش، محمد کاظم، آشنایی با کتب رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1385.
7. رحمان ستایش، محمد کاظم، بازشناسی منبع رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1384.
8. سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، نشر اسلامی، 1426 ه. ق.
9. سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، امام صادق(علیه السلام)، 1427 ه. ق.
10. سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، بیروت، درالکتب العربی، 1414 ه. ق.
11. صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحات آن، ترجمه عادل نادر علی، تهران، اسوه، 1376.
12. صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، قم، ذوی القربی، 1428 ه. ق.
13. صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، تهران، منشورات جهان، 1383.
14. طباطبایی، سید محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه (1)، تهران، سمت، 1388.
15. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مؤسسه البعثت، 1372.
16. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، قم، نشر اسلامی، 1428 ه. ق.
17. عابدی، احمد، آشنایی با بحارالانوار، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1378.
18. عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1409 ه. ق.
19. فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، مکتبه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، 1365.
20. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، سید جواد مصطفوی، تهران، وفاء، 1382.
21. مؤدب، سید رضا، درسنامه درایت الحدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383.
22. مدیر شانه چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، 1385.
23. مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، تهران، سمت، 1384.
24. معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران، کویر، 1387.
25. مهریزی، مهدی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.
26. نجاشی، احمد بن علی، الفهرست، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1429 ه. ق.
27. نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1382.
28. نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل سنّت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.