چگونه دانش آموز خلاق مي شود (2)
نويسنده: فاطمه ميرزائي
ـ اميد به آينده و ايمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصيب فراگير خواهد شد بايد در دورههاي آموزش خلاقيت مورد تاكيد قرار گيرد تا انگيزه بيشتري براي فراگيرنده بوجود آيد.
ـ تجسم وضع آينده و مقايسه آن با وضعيت فعلي كمك در يافتن راه حلهاي بديع خواهد كرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقيت بسيار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدايت استعدادها و باور كردن خلاقيتها و نوآوريها بسيار تعيين كننده است، مربيان تا حدي ميتوانند مهارتهاي خلاقيت، مانند روشهاي تفكر درباره مسائل و قوانين علمي براي تدبير راههاي جديد نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنين مهارتهايي را ميتوان مستقيماً آموزش داد. اما بهترين روش انتقال از طريق نمونه بودن خود مربي است.
ـ بايد از روشهاي تدريس گوناگون استفاده كرد. دانشآموزان داراي تفاوتهاي فردي بيشماري هستند و هر يك مساله را به شيوههاي خاص خود تجزيه و تحليل ميكنند پس يك روش يادگيري نميتواند موفقيت همه بچهها را تضمين كند.
دانش آموزاني كه خلاقند راه حلهاي هوشمندانه براي مسائل ارائه ميدهند. آنها در باز خورد و نگرشهاي خود مستقل و بيتعصباند و ترجيح ميدهند كه در شرايطي باز و نامحدود (از نظر يادگيري) فعاليت كنند تا ديدگاههاي خود را مطرح كنند. اين كودكان به فعاليتهاي اجتماعي علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند كه بيشتر با پدر خود همساني داشته باشند. دانشآموزان خلاق از خوانندگان كتاب و مجله به شمار ميآيند و از مهمترين قصايص آنها احساس بيشباهت بودن به ديگران است. آنها در فعاليتهاي گروهي غالباً نقش رهبر را به عهده ميگيرند و براي مشورت، بيشتر به دوستان مراجعه ميكنند تا والدين. آنها داراي تخيلي قوياند حتي در كودكي دوست خيالي داشتهاند. از جمله خصوصيات ديگر آنها روياهاي با شكوه و وحشت انگيز است كه نشان از ناايمني عميقي است كه در زير ظاهر مطمئنشان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوبگر و بيانضباط لقب گرفتهاند. سوالات آنها عجيب و نامعقول جلوه ميكند و باعث تهديد معلم ميشود. از نظر اجتماعي كتزل و جكسون معتقدند كه يكي از خصوصيات مهمي كه كودك داراي خلاقيت سطح بالا را از كودك داراي بهرهي هوشي سطح بالا متمايز ميكند توانايي يا گرايش فرد خلاق به خطر كردن است.
نيكسون، تورنس و وليكاك تحقيقاتي انجام دادهاند و ويژگيهاي دانشآموزان خلاق را اين چنين عنوان كردهاند:
1ـ اين دانشآموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
2ـ از نظر هوش كلامي و فضايي بسيار برجستهاند.
3ـ داراي ظرفيتهاي حافظه فوقالعاده در سطح و نگهداري وقايع مختلف هستند.
4ـ آمادهاند امور و فعاليتهاي مختلف را تجربه كنند.
5ـ از نظر فكري مستقلاند.
6ـ از نظر اجتماعي، رفتاري مطلوب دارند.
7ـ از نظر بيان، صريح و راحتاند.
8ـ افرادي فعال و كنجكاوند.
9ـ در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفكر واگرا برخوردارند. تفكر واگرا تفكري است كه به گونهاي متفاوت از جريان عالم فكري جامعه به حل مسائل ميپردازد.
10ـ به مسائل مذهبي و فلسفي علاقه نشان ميدهند.
11ـ عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذير و خستگي ناپذيرند.
12ـ خود جوش، صادق و سادهاند.
اگر ويژگيهاي مزبور در يك فرد خلاق به طور كامل ديده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
1ـ استفاده از مغايرتها: ارائه مطالبي كه خلاف باورهاي مرسوم و عمومي علمي باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانشآموزان بخواهد كه نظريات قديمي را رد كنند و بدين ترتيب دانشآموزان را برانگيزاند تا چيزها را ارزيابي كنند و راههاي جالبي براي آزمودن و اثبات كردن مسائل بيابند.
2ـ استفاده از تمثيل: معلم به دانشآموزان كمك كند تا با استفاده از چيزهايي كه قبلاً ميدانستند در موقعيتي مشابه به اطلاعات، حقايق و اصول تازهاي دست يابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمي براساس موقعيتهاي مشابه شكل گرفتهاند.
3ـ توجه دادن به كمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانشآموزان خواسته شود به جاي آنكه به دانستنيهاي انسان بپردازند آنچه را كه براي انسان مجهول مانده است بررسي كنند. مهارتهاي دانشآموزان را براي جستوجوي شكافها، ناشناختهها و مجهولات توسعه دهند.
معلم بايد از دانشآموزان بخواهد تا تمام تعاريف ممكن يك مساله و همچنين موارد نقض آن را جستجو كنند.
4ـ تقويت تفكر درباره امكانات و احتمالات
فرصتهايي ايجاد شود تا با سوالهايي مانند چطور، اگر، از چه راههايي پاسخ داده شود و حتي خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانشآموزان بايد بفهمند چگونه يك چيز به يك چيز ديگر منجر ميشود. هنگام ارائه مساله به دانشآموزان فرصت انديشيدن به راههاي مختلف حل مساله داده شود.
5ـ استفاده از سوالهاي محرك: معلم بايد بيشتر به گزارههاي پرسشي كه نياز به درك عميق دارد، توجه كند و از سوالهايي كه نياز به ترجمه، تفسير، تعريف، اكتشاف و تجزيه و تحليل دارد استفاده كند.
6ـ ايجاد فرصتهايي براي دانشآموزان تا رازهاي هر چيز را جستجو كنند.
7ـ تشويق به مطالعه درباره افراد خلاق.
8ـ تقويت تعامل دانشآموزان با اطلاعات قبلي: ايجاد فرصتهايي براي دانشآموزانتا با اطلاعاتي كه دارند بازي كنند و به آنها كمك كنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقايق و اطلاعاتي كه قبلاً آموختهاند كارهايي را تجربه كنند.
9ـ تقويت مهارتهاي مطالعه خلاق: از دانش آموزان خواسته شود به جاي آنكه بگويند چه خواندهاند، عقايدي را كه در نتيجه خواندن به دست آوردهاند بيان كنند.
10ـ ايجاد ابهام و تقويت آن: همه ميدانند كه دانشآموزان زماني ياد ميگيرند كه با موقعيتهاي حل مسأله مواجه باشند. بنابراين معلم بايد موقعيت يادگيري را با بيان نكتهاي آغاز كند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانشآموزان خود با اطلاعات بازي كنند و درگير شوند، اين روش خوبي است كه منجر به يادگيري خود هدايتي ميشود.
11ـ استفاده از روشهاي اكتشافي: در روش اكتشافي، دانش آموز خود به جستجوي راه حل ميرود و معلم نقش راهنما را ايفا ميكند. در اين روش پيش از جواب مسأله چگونگي يافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتي كه پيرامون مساله وجود دارد محدود نميكند، بلكه از زواياي مختلف به مساله توجه كرده و حتي ممكن است تغييراتي در آن ايجاد نمايد. بدين ترتيب امكان تجربه شخصي توسط دانش آموزان، موقعيت يادگيري را براي آنها جذاب و مطلوب مينمايد و انگيزههاي دروني آنها را تقويت ميکنند. همه اين جنبهها در كشف و شكوفايي استعداد خلاق دانشآموزان تأثير مستقيم دارد.
پال تورنس در مورد روشهاي ايجاد تفكر خلاق معتقد است كه خصوصيات معلم ميتواند به افزايش ابتكار و نوآوري در شاگردان بيانجامد به شرط آنكه معلم:
ـ به تفكر خلاق ارزش بدهد.
ـ كودكان را نسبت به محركهاي طبيعي پيرامون حساس نمايد.
ـ به نظريات و عقايد و ساختههاي كودكان احترام بگذارد و آنها را مورد تشويق قرار دهد.
ـ پذيرش عقايد جديد و اصيل و غيرمعمولي را در كودكان تسهيل نمايد.
ـ از تاكيد استفاده از الگوهاي قالبي اجتناب ورزد.
بسياري از ما آموزشگاههاي گذشته و روشهاي گذشتگان را به باد انتقاد ميگيريم. «كافي است كه به ياد آوريم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور كه آن را تدوين كردهاند مبتني بر تعليم مستقيم و بنابراين تقليد و انتقال متمركز بوده». معلم دانش را منتقل ميكند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هيچ موردي بيش از آنچه كه ارائه ميشد پس داده نميشد و راه بر خلاقيت بسته ميماند. يعني دادهها و ستادهها برابرند. به قول «امرسن» اين تقليد و الگودهي نوعي خودكشي خلاقيت است از آن جا كه آموزشگاههاي فعلي هنوز هم بار تعليم و تربيت قرن نوزدهم را بردوش ميكشند، تخيل را تضعيف ميكنند و به كشتن خلاقيت كمك مينمايند.
ـ معلم كلاس را چنان سازماندهي نمايد كه محيطي متنوع و خلاق ايجاد شود.
سازماندهي محيط و فضاي آموزشي در تحقق بخشيدن به نيازهاي كودكان و غنا بخشيدن به رشد همه جانبه كودكان، بسيار حساس است. خلاقيت لازمهاش تفكر فعال، استقلال و شركت در فعاليتهاي خودمدار است، ولي گاه مقدار فضا براي هر كودك چنان كم و نامتناسب است كه كودكان در انجام فعاليتهاي مستقل از آزادي عمل به دور ميمانند.
به هر حال آن چه روشن است يك محيط آموزشي سازمان نيافته و محدود به كشتن انگيزه و تخريب انديشه كودكان ميانجامد.
ـ معلم به كودكان ياد دهد كه براي تفكر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعيتهايي را براي تفكر خلاق ايجاد كند.
-فعاليتهاي مناسبي را در برنامه كودكان تدارك ببيند.
ـ عادت به ابراز بيقيد و شرط عقايد را در كودكان ترغيب نمايد و راههاي گوناگوني را براي ابراز عقيده كودكان تدارك ببيند.
پذيرش عقايد كودكان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سكوت، آموزشگاه تقليد و تكرار و آموزشگاه ايجاد ترس، موانع كلي در راه خلاقيت كودكانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در كودكان تشوق كند. استهزا كردن، طعنه زدن به استفاده از روشهاي انضباطي سخت و حتي نظم و ترتيب افراطي چه در خانه و چه در مدرسه مشكلي در اين راه محسوب ميشود.
ـ زمينههاي متنوعي را براي كسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصيت خشك معلم و تاكيد بر روش مستبدانه به خصوص در سنين اوليه كودكي براي ابراز عقيده سدي بازدارنده است. صبر و حوصله و شكيبايي در كار كودكان نشانهاي از سر زندگي معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهي از مسائل را تشويق نمايد. «آلن بودو» در كتاب خلاقيت در آموزشگاه ميگويد: كنكاش مغزي به عنوان تكنيكي در شكل دهي به خلاقيت شناخته شده است. بايد كودكان را عادت دهيم كه به راههاي مختلفي بينديشند و به يك پاسخ بسنده نكنند.
«آلفردبينه» يكي از پيشگامان روانشناسي كه از حاميان تاثيرگذار برنظريه خلاقيت است، اصرار ميورزيد كه نبايد به شاگردان مكررات و مطالب حفظي ياد داده بشود.
او فكر ميكرد كه بايد به كودكان ياد داد تا نظريهها را آزمايش كرده و پاسخهاي خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعاليتهاي مختلف محيط پيرامون خود شركت كنند و نقشه بكشند، به تخيل بپردازند و به طور «واگرا» تفكر نمايند
ـ ترس و كمرويي را از محيط آموزش دور كند و ترس از روبهرو شدن با مسائل و مشكلات جديد را در كودكان كاهش دهد.
كم رويي و ترس مانع خلق ايدههاست و باعث ميشود كه نتايج نيكويي را كه ممكن است در صورت نترسيدن و كوشش كردن به دست آوريم، از دست بدهيم. ليكن در صورت ترس و كمرويي حتي وقتي ايدهاي به نظرمان ميرسد، غالباً به علت شك و ترديد آن را بروز نميدهيم، بنابراين، لازم است ترس و كمرويي را در كودكان از بين ببريم.
ـ پيش گام شدن در يادگيري را تشويق نمايد. خلاقيت، همچون گل لطيفي است است كه تحسين آن را با شكوفايي وا ميدارد. هر ايدهاي اگر با تحسين روبهرو نشود بايد لااقل از آن استقبال شود. حتي اگر خوب نباشد لااقل بايد با تشويق روبهرو شود. نزديكان مانند افراد خانواده و معلمان دبستانها، بهترين مشوق كودكانند و در زمينههاي مختلف ميتوانند پرسشهاي كودكان را مورد تشويق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه انديشه، آنها را به كوشش بيشتر وا دارند و به هر حال تشويق، يكي از مهمترين اصول ايجاد تفكر آفريننده و توانايي سازنده است.
تورنس معتقد است در بيشتر كلاسها كودكي كه انديشه يا محصولي غيرعادي ارائه ميدهد در معرض يك خطر قرار ميگيرد. بدين ترتيب كودك بايد خيلي شجاع باشد تا به انديشه و تصوير خود پافشاري كند زيرا اغلب چنين انديشههايي را مسخره ميكنند و احمقانه و عجيب ميپندارند. وي دستورهاي زير را براي پرورش استعداد خلاقيت ضروري ميشناسد.
1ـ شاگردان را تشويق كنيد كه در اشياء و افكار دخل و تصرف كنند يا در آنها وضعتازهاي به وجود آوردهاند.
2ـ وقتي شاگردان انديشههاي نو ابراز ميكنند هر قدر هم كه دور از ذهن باشد به ديده اغماض بنگريد.
3ـ در تنظيم درسها انعطاف داشته باشيد و به دارندگان فكرهاي نو هميشه ميدان بدهيد.
4ـ همواره محيط كلاس را هنگام تدريس آرام و بيتشنج نگه داريد.
5ـ ميان شاگردي كه داراي استعداد خلاق است، با ديگر شاگردان رابطه نيكو برقرار كنيد.
6ـ مسائل بحثانگيز را مطرح كنيد و حتي عقايد پذيرفته را مورد بحث قرار دهيد.
7ـ اساس حل مسأله را آموزش دهيد.
8ـ به شاگردان بياموزيد كه نيروي خلاقيت خود را ناچيز نشمرند و عظمت و اهيمت شاهكارها در آنان ترس و نااميدي ايجاد نكند.
يكي از روانشناسان براي پرورش خلاقيت در دانشآموزان پيشنهادهاي زير را به معلمان عرضه ميكند.
1ـ براي رسيدن به عقايد، منابعي در دسترس آنها قرار دهيد.
2ـ موقعيتهايي براي فعاليت و آرامش فراهم كنيد.
3ـ از مسائل آگاه باشيد.
4ـ كسب دانش در رشتههاي مختلف را تشويق كنيد.
5ـ آموزگاراني كه روحيه حادثه جويي دارند پرورش دهيد.
منابع:
1ـ روانشناسي رشد، علي اكبر شعاري نژاد، انتشارات اطلاعات، تهران 1374
2ـ تربيت ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش سال 21ـ شماره4 ـ دي 84 صفحات 60ـ62 نام مقاله «خلاقيت و زمينهسازي براي رشد آن» دكتر محسن ايماني و افسانه رنجبر
3ـ پيوند نشريه ماهنامهي آموزشي ـ تربيتي آبان 82ـ صفحات 38ـ40 مقاله «راههاي شناخت و شكوفايي خلاقيت در دانش آموزان» وجيهيه كمنييان
4ـ تربيت ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش سال 19 شماره 2ـ آبان 82صفحات 47ـ48 مقاله «شناخت خلاقيت» غزاله حشمتي
5ـ تربيت، ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش ـ سال 21ـ شماره 6ـ اسفند 84 صفحات 40ـ44 مقالهي «آموزش و پرورش و خلاقيت» زهرا صباغيان
6- پيوند. نشريه ماهنامهي آموزشي ـ تربيتي ـ آبان 83ـ شماره 301ـ صفحات 25ـ26 مقاله «آيا ميدانيد چگونه ميتوان كودكاني خلاق تربيت كرد؟» ترجمه و تاليف: سلحشور.
منبع:روزنامه اطلاعات
/خ
ـ تجسم وضع آينده و مقايسه آن با وضعيت فعلي كمك در يافتن راه حلهاي بديع خواهد كرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقيت بسيار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدايت استعدادها و باور كردن خلاقيتها و نوآوريها بسيار تعيين كننده است، مربيان تا حدي ميتوانند مهارتهاي خلاقيت، مانند روشهاي تفكر درباره مسائل و قوانين علمي براي تدبير راههاي جديد نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنين مهارتهايي را ميتوان مستقيماً آموزش داد. اما بهترين روش انتقال از طريق نمونه بودن خود مربي است.
ـ بايد از روشهاي تدريس گوناگون استفاده كرد. دانشآموزان داراي تفاوتهاي فردي بيشماري هستند و هر يك مساله را به شيوههاي خاص خود تجزيه و تحليل ميكنند پس يك روش يادگيري نميتواند موفقيت همه بچهها را تضمين كند.
ويژگيهاي دانش آموز خلاق
دانش آموزاني كه خلاقند راه حلهاي هوشمندانه براي مسائل ارائه ميدهند. آنها در باز خورد و نگرشهاي خود مستقل و بيتعصباند و ترجيح ميدهند كه در شرايطي باز و نامحدود (از نظر يادگيري) فعاليت كنند تا ديدگاههاي خود را مطرح كنند. اين كودكان به فعاليتهاي اجتماعي علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند كه بيشتر با پدر خود همساني داشته باشند. دانشآموزان خلاق از خوانندگان كتاب و مجله به شمار ميآيند و از مهمترين قصايص آنها احساس بيشباهت بودن به ديگران است. آنها در فعاليتهاي گروهي غالباً نقش رهبر را به عهده ميگيرند و براي مشورت، بيشتر به دوستان مراجعه ميكنند تا والدين. آنها داراي تخيلي قوياند حتي در كودكي دوست خيالي داشتهاند. از جمله خصوصيات ديگر آنها روياهاي با شكوه و وحشت انگيز است كه نشان از ناايمني عميقي است كه در زير ظاهر مطمئنشان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوبگر و بيانضباط لقب گرفتهاند. سوالات آنها عجيب و نامعقول جلوه ميكند و باعث تهديد معلم ميشود. از نظر اجتماعي كتزل و جكسون معتقدند كه يكي از خصوصيات مهمي كه كودك داراي خلاقيت سطح بالا را از كودك داراي بهرهي هوشي سطح بالا متمايز ميكند توانايي يا گرايش فرد خلاق به خطر كردن است.
نيكسون، تورنس و وليكاك تحقيقاتي انجام دادهاند و ويژگيهاي دانشآموزان خلاق را اين چنين عنوان كردهاند:
1ـ اين دانشآموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
2ـ از نظر هوش كلامي و فضايي بسيار برجستهاند.
3ـ داراي ظرفيتهاي حافظه فوقالعاده در سطح و نگهداري وقايع مختلف هستند.
4ـ آمادهاند امور و فعاليتهاي مختلف را تجربه كنند.
5ـ از نظر فكري مستقلاند.
6ـ از نظر اجتماعي، رفتاري مطلوب دارند.
7ـ از نظر بيان، صريح و راحتاند.
8ـ افرادي فعال و كنجكاوند.
9ـ در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفكر واگرا برخوردارند. تفكر واگرا تفكري است كه به گونهاي متفاوت از جريان عالم فكري جامعه به حل مسائل ميپردازد.
10ـ به مسائل مذهبي و فلسفي علاقه نشان ميدهند.
11ـ عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذير و خستگي ناپذيرند.
12ـ خود جوش، صادق و سادهاند.
اگر ويژگيهاي مزبور در يك فرد خلاق به طور كامل ديده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
روشهاي ايجاد تفكر خلاق
1ـ استفاده از مغايرتها: ارائه مطالبي كه خلاف باورهاي مرسوم و عمومي علمي باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانشآموزان بخواهد كه نظريات قديمي را رد كنند و بدين ترتيب دانشآموزان را برانگيزاند تا چيزها را ارزيابي كنند و راههاي جالبي براي آزمودن و اثبات كردن مسائل بيابند.
2ـ استفاده از تمثيل: معلم به دانشآموزان كمك كند تا با استفاده از چيزهايي كه قبلاً ميدانستند در موقعيتي مشابه به اطلاعات، حقايق و اصول تازهاي دست يابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمي براساس موقعيتهاي مشابه شكل گرفتهاند.
3ـ توجه دادن به كمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانشآموزان خواسته شود به جاي آنكه به دانستنيهاي انسان بپردازند آنچه را كه براي انسان مجهول مانده است بررسي كنند. مهارتهاي دانشآموزان را براي جستوجوي شكافها، ناشناختهها و مجهولات توسعه دهند.
معلم بايد از دانشآموزان بخواهد تا تمام تعاريف ممكن يك مساله و همچنين موارد نقض آن را جستجو كنند.
4ـ تقويت تفكر درباره امكانات و احتمالات
فرصتهايي ايجاد شود تا با سوالهايي مانند چطور، اگر، از چه راههايي پاسخ داده شود و حتي خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانشآموزان بايد بفهمند چگونه يك چيز به يك چيز ديگر منجر ميشود. هنگام ارائه مساله به دانشآموزان فرصت انديشيدن به راههاي مختلف حل مساله داده شود.
5ـ استفاده از سوالهاي محرك: معلم بايد بيشتر به گزارههاي پرسشي كه نياز به درك عميق دارد، توجه كند و از سوالهايي كه نياز به ترجمه، تفسير، تعريف، اكتشاف و تجزيه و تحليل دارد استفاده كند.
6ـ ايجاد فرصتهايي براي دانشآموزان تا رازهاي هر چيز را جستجو كنند.
7ـ تشويق به مطالعه درباره افراد خلاق.
8ـ تقويت تعامل دانشآموزان با اطلاعات قبلي: ايجاد فرصتهايي براي دانشآموزانتا با اطلاعاتي كه دارند بازي كنند و به آنها كمك كنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقايق و اطلاعاتي كه قبلاً آموختهاند كارهايي را تجربه كنند.
9ـ تقويت مهارتهاي مطالعه خلاق: از دانش آموزان خواسته شود به جاي آنكه بگويند چه خواندهاند، عقايدي را كه در نتيجه خواندن به دست آوردهاند بيان كنند.
10ـ ايجاد ابهام و تقويت آن: همه ميدانند كه دانشآموزان زماني ياد ميگيرند كه با موقعيتهاي حل مسأله مواجه باشند. بنابراين معلم بايد موقعيت يادگيري را با بيان نكتهاي آغاز كند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانشآموزان خود با اطلاعات بازي كنند و درگير شوند، اين روش خوبي است كه منجر به يادگيري خود هدايتي ميشود.
11ـ استفاده از روشهاي اكتشافي: در روش اكتشافي، دانش آموز خود به جستجوي راه حل ميرود و معلم نقش راهنما را ايفا ميكند. در اين روش پيش از جواب مسأله چگونگي يافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتي كه پيرامون مساله وجود دارد محدود نميكند، بلكه از زواياي مختلف به مساله توجه كرده و حتي ممكن است تغييراتي در آن ايجاد نمايد. بدين ترتيب امكان تجربه شخصي توسط دانش آموزان، موقعيت يادگيري را براي آنها جذاب و مطلوب مينمايد و انگيزههاي دروني آنها را تقويت ميکنند. همه اين جنبهها در كشف و شكوفايي استعداد خلاق دانشآموزان تأثير مستقيم دارد.
پال تورنس در مورد روشهاي ايجاد تفكر خلاق معتقد است كه خصوصيات معلم ميتواند به افزايش ابتكار و نوآوري در شاگردان بيانجامد به شرط آنكه معلم:
ـ به تفكر خلاق ارزش بدهد.
ـ كودكان را نسبت به محركهاي طبيعي پيرامون حساس نمايد.
ـ به نظريات و عقايد و ساختههاي كودكان احترام بگذارد و آنها را مورد تشويق قرار دهد.
ـ پذيرش عقايد جديد و اصيل و غيرمعمولي را در كودكان تسهيل نمايد.
ـ از تاكيد استفاده از الگوهاي قالبي اجتناب ورزد.
بسياري از ما آموزشگاههاي گذشته و روشهاي گذشتگان را به باد انتقاد ميگيريم. «كافي است كه به ياد آوريم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور كه آن را تدوين كردهاند مبتني بر تعليم مستقيم و بنابراين تقليد و انتقال متمركز بوده». معلم دانش را منتقل ميكند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هيچ موردي بيش از آنچه كه ارائه ميشد پس داده نميشد و راه بر خلاقيت بسته ميماند. يعني دادهها و ستادهها برابرند. به قول «امرسن» اين تقليد و الگودهي نوعي خودكشي خلاقيت است از آن جا كه آموزشگاههاي فعلي هنوز هم بار تعليم و تربيت قرن نوزدهم را بردوش ميكشند، تخيل را تضعيف ميكنند و به كشتن خلاقيت كمك مينمايند.
ـ معلم كلاس را چنان سازماندهي نمايد كه محيطي متنوع و خلاق ايجاد شود.
سازماندهي محيط و فضاي آموزشي در تحقق بخشيدن به نيازهاي كودكان و غنا بخشيدن به رشد همه جانبه كودكان، بسيار حساس است. خلاقيت لازمهاش تفكر فعال، استقلال و شركت در فعاليتهاي خودمدار است، ولي گاه مقدار فضا براي هر كودك چنان كم و نامتناسب است كه كودكان در انجام فعاليتهاي مستقل از آزادي عمل به دور ميمانند.
به هر حال آن چه روشن است يك محيط آموزشي سازمان نيافته و محدود به كشتن انگيزه و تخريب انديشه كودكان ميانجامد.
ـ معلم به كودكان ياد دهد كه براي تفكر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعيتهايي را براي تفكر خلاق ايجاد كند.
-فعاليتهاي مناسبي را در برنامه كودكان تدارك ببيند.
ـ عادت به ابراز بيقيد و شرط عقايد را در كودكان ترغيب نمايد و راههاي گوناگوني را براي ابراز عقيده كودكان تدارك ببيند.
پذيرش عقايد كودكان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سكوت، آموزشگاه تقليد و تكرار و آموزشگاه ايجاد ترس، موانع كلي در راه خلاقيت كودكانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در كودكان تشوق كند. استهزا كردن، طعنه زدن به استفاده از روشهاي انضباطي سخت و حتي نظم و ترتيب افراطي چه در خانه و چه در مدرسه مشكلي در اين راه محسوب ميشود.
ـ زمينههاي متنوعي را براي كسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصيت خشك معلم و تاكيد بر روش مستبدانه به خصوص در سنين اوليه كودكي براي ابراز عقيده سدي بازدارنده است. صبر و حوصله و شكيبايي در كار كودكان نشانهاي از سر زندگي معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهي از مسائل را تشويق نمايد. «آلن بودو» در كتاب خلاقيت در آموزشگاه ميگويد: كنكاش مغزي به عنوان تكنيكي در شكل دهي به خلاقيت شناخته شده است. بايد كودكان را عادت دهيم كه به راههاي مختلفي بينديشند و به يك پاسخ بسنده نكنند.
«آلفردبينه» يكي از پيشگامان روانشناسي كه از حاميان تاثيرگذار برنظريه خلاقيت است، اصرار ميورزيد كه نبايد به شاگردان مكررات و مطالب حفظي ياد داده بشود.
او فكر ميكرد كه بايد به كودكان ياد داد تا نظريهها را آزمايش كرده و پاسخهاي خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعاليتهاي مختلف محيط پيرامون خود شركت كنند و نقشه بكشند، به تخيل بپردازند و به طور «واگرا» تفكر نمايند
ـ ترس و كمرويي را از محيط آموزش دور كند و ترس از روبهرو شدن با مسائل و مشكلات جديد را در كودكان كاهش دهد.
كم رويي و ترس مانع خلق ايدههاست و باعث ميشود كه نتايج نيكويي را كه ممكن است در صورت نترسيدن و كوشش كردن به دست آوريم، از دست بدهيم. ليكن در صورت ترس و كمرويي حتي وقتي ايدهاي به نظرمان ميرسد، غالباً به علت شك و ترديد آن را بروز نميدهيم، بنابراين، لازم است ترس و كمرويي را در كودكان از بين ببريم.
ـ پيش گام شدن در يادگيري را تشويق نمايد. خلاقيت، همچون گل لطيفي است است كه تحسين آن را با شكوفايي وا ميدارد. هر ايدهاي اگر با تحسين روبهرو نشود بايد لااقل از آن استقبال شود. حتي اگر خوب نباشد لااقل بايد با تشويق روبهرو شود. نزديكان مانند افراد خانواده و معلمان دبستانها، بهترين مشوق كودكانند و در زمينههاي مختلف ميتوانند پرسشهاي كودكان را مورد تشويق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه انديشه، آنها را به كوشش بيشتر وا دارند و به هر حال تشويق، يكي از مهمترين اصول ايجاد تفكر آفريننده و توانايي سازنده است.
تورنس معتقد است در بيشتر كلاسها كودكي كه انديشه يا محصولي غيرعادي ارائه ميدهد در معرض يك خطر قرار ميگيرد. بدين ترتيب كودك بايد خيلي شجاع باشد تا به انديشه و تصوير خود پافشاري كند زيرا اغلب چنين انديشههايي را مسخره ميكنند و احمقانه و عجيب ميپندارند. وي دستورهاي زير را براي پرورش استعداد خلاقيت ضروري ميشناسد.
1ـ شاگردان را تشويق كنيد كه در اشياء و افكار دخل و تصرف كنند يا در آنها وضعتازهاي به وجود آوردهاند.
2ـ وقتي شاگردان انديشههاي نو ابراز ميكنند هر قدر هم كه دور از ذهن باشد به ديده اغماض بنگريد.
3ـ در تنظيم درسها انعطاف داشته باشيد و به دارندگان فكرهاي نو هميشه ميدان بدهيد.
4ـ همواره محيط كلاس را هنگام تدريس آرام و بيتشنج نگه داريد.
5ـ ميان شاگردي كه داراي استعداد خلاق است، با ديگر شاگردان رابطه نيكو برقرار كنيد.
6ـ مسائل بحثانگيز را مطرح كنيد و حتي عقايد پذيرفته را مورد بحث قرار دهيد.
7ـ اساس حل مسأله را آموزش دهيد.
8ـ به شاگردان بياموزيد كه نيروي خلاقيت خود را ناچيز نشمرند و عظمت و اهيمت شاهكارها در آنان ترس و نااميدي ايجاد نكند.
يكي از روانشناسان براي پرورش خلاقيت در دانشآموزان پيشنهادهاي زير را به معلمان عرضه ميكند.
1ـ براي رسيدن به عقايد، منابعي در دسترس آنها قرار دهيد.
2ـ موقعيتهايي براي فعاليت و آرامش فراهم كنيد.
3ـ از مسائل آگاه باشيد.
4ـ كسب دانش در رشتههاي مختلف را تشويق كنيد.
5ـ آموزگاراني كه روحيه حادثه جويي دارند پرورش دهيد.
منابع:
1ـ روانشناسي رشد، علي اكبر شعاري نژاد، انتشارات اطلاعات، تهران 1374
2ـ تربيت ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش سال 21ـ شماره4 ـ دي 84 صفحات 60ـ62 نام مقاله «خلاقيت و زمينهسازي براي رشد آن» دكتر محسن ايماني و افسانه رنجبر
3ـ پيوند نشريه ماهنامهي آموزشي ـ تربيتي آبان 82ـ صفحات 38ـ40 مقاله «راههاي شناخت و شكوفايي خلاقيت در دانش آموزان» وجيهيه كمنييان
4ـ تربيت ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش سال 19 شماره 2ـ آبان 82صفحات 47ـ48 مقاله «شناخت خلاقيت» غزاله حشمتي
5ـ تربيت، ماهنامهي پرورشي وزارت آموزش و پرورش ـ سال 21ـ شماره 6ـ اسفند 84 صفحات 40ـ44 مقالهي «آموزش و پرورش و خلاقيت» زهرا صباغيان
6- پيوند. نشريه ماهنامهي آموزشي ـ تربيتي ـ آبان 83ـ شماره 301ـ صفحات 25ـ26 مقاله «آيا ميدانيد چگونه ميتوان كودكاني خلاق تربيت كرد؟» ترجمه و تاليف: سلحشور.
منبع:روزنامه اطلاعات
/خ