اهميت بسيج اساتيد در تبلور اتحاد ملي و انسجام اسلامي
نويسنده:اصغر ايماني
بسيج حلقه اتصال و متحدكننده مردم و اقشار مختلف جامعه با ديدگاه ها و ذائقه هاي گوناگون است و آنچنان تفكر بسيجي جاي خود را در جغرافياي سرزميني و خارج از وسعت ايران اسلامي با ويژگي مردمي بودن و خدمات خالصانه و دور از بوروكراسي باز كرده كه اين همه، برجستگي و نقش آفريني خاص به مجموعه بسيجيان داده و مي دهد. در منحني رفتار و سيماي عاشقان و دلباختگان مدرسه عشق كه هر ناممكني را ممكن كرده اند، بي شناسنامه، بي ادعا و آنهايي كه در اوج قرار گرفته اند، چه زيبا خود را نديده! و هنگامه ها را همچنان از طلوع پيروزي بهمن 57 تا به امروز آفريده و مي آفرينند.
اگر نقش بسيج را در مواقعي و به طور برجسته در دوران حماسي جنگ با فرهنگ و معاني خاص اش صرفاً نظامي مي ديديم (كه البته اين حركت و توانمندي توانست مجموعه و تركيب فرهنگي جديدي در ادبيات نظامي دنيا بيافريند) امروز ارگان و نهادي است نسبتاً وسيع، با كاركردهاي گوناگون و پاسخگوي برخي از نيازهاي اساسي و حياتي جامعه در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي سياسي و يا نظامي است.
در اين نوشتار بسيج به طور خاص با نقش آفريني در موضوع تحقق شعار «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» كه فرموده و نامگذاري رهبر معظم انقلاب اسلامي در دقايق اوليه آغاز سال 1386 هجري شمسي است، مي تواند همچنان اين نهاد مردمي زنده و بالنده شناخته شود.
اگر بپذيريم بسيج خود مصداق عيني اتحاد ملي و انسجام اسلامي است، عامل قوي و تقويت كننده وحدت، اقتدار و امنيت ملي است، با بصيرت و معنويت هم آغوش، با افراط گرايي در تقابل و براي دستيابي به وحدت تاكنون هشيار عمل كرده و معطوف به مصالح عمومي و عامل شكوفايي قابليت ها و توانايي هاي ملي بوده و است قطعاً استاد بسيجي مي تواند در مواردي در مقايسه با رسانه ملي عمقي تر و با دريافت بازخورد پيامش و در سنگيني علمي ايران اسلامي در ابعاد مختلف بهتر و اثربخش تر عمل نمايد.
در تجزيه و تحليل نقش رسانه ملي در انتقال فرهنگ و معاني فرهنگي اصولاً افراد براي دريافت پيام به جاي اينكه با يكديگر وارد تعامل شوند به رسانه جمعي توجه كرده و آن معاني را دريافت و مانند رابطه گوي هايي است كه همگي با نخ به يك نقطه متصل هستند.
اين گوي ها اگرچه در كنار هم بوده وليكن به دليل نخ هايي است كه در يك نقطه به هم گره خورده اند. گره در واقع همان رسانه جمعي و پيام نخ هايي است كه گوي ها را در كنار هم قرار داده است.
اگر بخواهيم نحوه روابط افراد را در بسيج و در گروه اساتيد بسيجي و دانشجويان، به صورت فضايي ترسيم كنيم به رابطه ميان دانه هاي تسبيح شبيه است كه با نخ تسبيح به هم وصل شده اند. روابط شكل زنجيره اي داشته و پيام پيوند دهنده دانه هاي اين زنجير است.
اهميت بسيج اساتيد به اين دليل اثربخش تر است كه با مخاطب خويش در كلاس درس همراه و در وسعت گروه سرزميني به عمق جان و روان گيرندگان پيامش نفوذ كرده و هم آغوش مي شود و راه يافتگان جوان و نوجوان به مدرسه عشق را آنچنان سيراب مي سازد كه وحدت ملي و انسجام اسلامي را نه به عنوان يك هدف و صرفاً در يك سال خاص بلكه همواره به عنوان سفر و در انديشه كيفيت بخشي و رسالت انسان مسئوليت پذير با دقت و ظرافتي خاص تا آنجايي كه مسلماني را به اوج برساند و به قول شاعر عزيز اقبال لاهوري:
مسلماني كه داند رمز دين را
نشايد پيش غيراله جبين را
در اين راستا فرصت مناسبي است كه بسيج اساتيد و بسيج فرهنگيان هر يك در حوزه خويش با توجه به نوع موضوع و رسالت فرهنگي و تاريخي خويش (بيش از ساير بسيجيان در حوزه هاي ديگر) با برنامه ريزي و سازمان دهي به اين مهم شتاب دهند كما اينكه در گذشته اين مسير را به نسبتي تجلي بخشيده و سرمايه ذيقيمتي براي ايران اسلامي به ارمغان آورده اند.
طرح عوامل ايجادي وحدت ملي و انسجام اسلامي در اين دو حوزه و استفاده از ظرفيت اساتيد علوم ديني و دانشگاه، از سويي تاثيرش در خانواده، گروه دوستان و همسالان، مدرسه، دانشگاه و در مجموعه گروه سرزميني و فراتر از آن در وسعت جهان اسلام خواهد بود و از طرف ديگر آنهايي كه از بيداري اسلامي نگران و هميشه درتقابل با وحدت و انسجام اسلامي قدم برداشته اند، همبستگي ديني و انسجام اسلامي مي تواند غرب را به عقب نشيني از اين مواضع واداشته و تزلزل در مباني اعتقادي ليبراليسم ايجاد نمايد كه در نهايت با رويكرد و همنوايي و يكپارچگي جهان اسلام قدم به قدم به اهداف جهاني اسلام نزديك و تسليم مهاجمان در ستيز با دين و فرقه سازي ره آورد اين روشن بيني و هم انديشي است.
گذشته جهان اسلام تصوير مظلوميت دين و دينداري است. دنياي اسلام آوردگاه مذاهب دروغين و در خاطرات «همفر جاسوس بريتانيايي» در ممالك اسلامي به تدارك همه لوازم دين تراشي و فرقه سازي اشاره داشته و مهمترين و اصلي ترين ماموريت خود را ايجاد تفرقه و تشتت و عوامل كاميابي و ناكامي خود در جهان اسلام را برمي شمارد! و لبخند خرسندي و سپاس در زيادتي توفيق انشعاب و اختلاف در جهان اسلام بر لبانش و تا عمق وجودش به بار نشسته است. دنياي غرب از توانمندي نظام ايران اسلامي ناراحت نيست گرچه چندان خوشحال هم نمي تواند باشد چرا كه ايران اسلامي ديگر به راحتي آسيب پذير نخواهد بود.
برتري ارزش تفكر بر ارزش عبادت و نگاه و نگرش عمقي به جهان اسلام و پرهيز از تعارض و تفرقه و توجه به حساسيت ها، و شناخت و تقويت اشتراكات، دستاوردش پنبه شدن بافته هاي ديروز استعمارگران و عقب راندن هجوم دين ستيزان است. خاورميانه جديد با محوريت جهان اسلام در حال شكل گيري است. بايد بر سنگيني علمي ايران اسلامي بيافزاييم. موفقيت و همراهي جهان اسلام با ايران اسلامي جز از راه باروري علمي و توانمند ساختن ايران اسلامي امكان پذير نيست. كشورهايي كه دچار دوگانگي ارزشي هستند و بين تعارض از نوع جذب- جذب يا گرايش- گرايش دست به انتخاب مي زنند كه ويژگي هاي يكي بر ديگري فزوني يابد. در عبارتي از يكي از شيوخ منطقه در سالهاي قبل شنيده بودم، ايران(اسلامي) چه دارد كه به ما بدهد! امروز رويكرد شوراي همكاري خليج فارس در دعوت از رياست محترم جمهوري و همراهي و همگرايي نسبي با پيشرفت علمي حداقلي ميسر شده است. دستاوردهاي دانشمندان ما كليد تشكيل خاورميانه جديد با محوريت جهان اسلام خواهد بود. پيشرفت علمي و انتقال علم و فناوري در تعامل با دنياي اسلام عامل بسيار تعيين كننده و تقويت كننده روابط همه جانبه و شكل دهنده اتحاد ملي و انسجام اسلامي است. نظام آموزشي و نخبگان تربيت يافته بسيجي بايد به اثرات اين تحول بزرگ بينديشند. تبلور اتحاد ملي در داخل و انسجام اسلامي در خارج از وسعت گروه سرزميني درتوان دستاني است كه به توليد دانش و علوم و فنون همت گذاشته اند. انسجام اسلامي سال نمي شناسد و امسال رهبري معظم انقلاب بصورت نمادين و با شرايط خاص جهان اسلام تعيين نموده و اين مهم شروع حركت و به عنوان سفري دايمي است. درخواست معظم له از شوراي عالي انقلاب فرهنگي در طراحي و مهندسي فرهنگي و چشم انداز برنامه بيست ساله و نهضت نرم افزاري و... جذر و مد انقلاب اسلامي است.
پيشگامي و موفقيت در رشته هاي مختلف ورزشي و آن بخش از ورزش بخصوص فوتبال كه مورد توجه ملل و در گروه سرزميني تاثيرش كمتر از فتوحات بزرگ نظامي در زمان جنگ نيست! بايد دانشگاهيان و اساتيد بسيجي به اين مهم كمك كنند كه پيش نياز اين توانمندسازي در آموزش و پرورش با تحول ساختار نظام آموزشي و نگرش همه جانبه و توجه به فلش هدايت مقام معظم رهبري در ديدار با فرهنگيان و نياز سنجي دقيق، راهبردي موثر در اتحاد ملي و انسجام اسلامي و باروري تمدن ايران زمين خواهد بود.
بي مناسبت نمي بينم به طرح سوالي بپردازم كه بسيج اساتيد چقدر به اين مهم كمك كرده است و اكنون در كجاي اين مسير قرار دارد؟! همچنان كه امتيازات ديني ازنگاه جوان و نوجوان حتي در خوردن يك فنجان چاي! يك روحاني را از بالا به پايين مي كشد، بسيج اساتيد خصوصا آنهايي كه در خط مقدم و در تيررس نگاه معنادار عزيزان دانشجو و رزمنده قرار مي گيرند بايد هميشه مواظب باشند كه دستاورد عزيزان پاكدل و بي نام و نشان بسيجي را به سبكي وزن و رفتار خويش و برخورداري از نام و نشان به حراج نگذارند!
خداي ناكرده بگويند برخي بسيجيان، جنسشان خوب نيست، بردن و خوردن و خود ديدن و عدالت را براي خود تعريف كنيم! بسيج سرمايه ملي است، سرمايه كساني است كه خود را نديده اند و به اوج رسيده اند، فلش هدايت به سوي شهيد چمران، شهيد باكري، شهيد همت و شهداي والامقامي باشد كه خود را هرگز نديده اند نه به سوي خود و فروختن عظمت بسيج به امور دنيوي و دريافت مزايا حتي در مواردي خانوادگي!
بنابراين دنياي اسلام در تبلور انسجام اسلامي و تقويت آن و ايران اسلامي در همگرايي و تقويت اتحاد ملي وهمدلي مردمان خويش به اثر و كاركرد بسيج آنچنان اميد بسته است كه كوتاهي و قصور در اين برهه از زمان در پيشگاه خداوند و ملت عزيز ايران قابل چشم پوشي نيست.
اگر نقش بسيج را در مواقعي و به طور برجسته در دوران حماسي جنگ با فرهنگ و معاني خاص اش صرفاً نظامي مي ديديم (كه البته اين حركت و توانمندي توانست مجموعه و تركيب فرهنگي جديدي در ادبيات نظامي دنيا بيافريند) امروز ارگان و نهادي است نسبتاً وسيع، با كاركردهاي گوناگون و پاسخگوي برخي از نيازهاي اساسي و حياتي جامعه در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي سياسي و يا نظامي است.
در اين نوشتار بسيج به طور خاص با نقش آفريني در موضوع تحقق شعار «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» كه فرموده و نامگذاري رهبر معظم انقلاب اسلامي در دقايق اوليه آغاز سال 1386 هجري شمسي است، مي تواند همچنان اين نهاد مردمي زنده و بالنده شناخته شود.
اگر بپذيريم بسيج خود مصداق عيني اتحاد ملي و انسجام اسلامي است، عامل قوي و تقويت كننده وحدت، اقتدار و امنيت ملي است، با بصيرت و معنويت هم آغوش، با افراط گرايي در تقابل و براي دستيابي به وحدت تاكنون هشيار عمل كرده و معطوف به مصالح عمومي و عامل شكوفايي قابليت ها و توانايي هاي ملي بوده و است قطعاً استاد بسيجي مي تواند در مواردي در مقايسه با رسانه ملي عمقي تر و با دريافت بازخورد پيامش و در سنگيني علمي ايران اسلامي در ابعاد مختلف بهتر و اثربخش تر عمل نمايد.
در تجزيه و تحليل نقش رسانه ملي در انتقال فرهنگ و معاني فرهنگي اصولاً افراد براي دريافت پيام به جاي اينكه با يكديگر وارد تعامل شوند به رسانه جمعي توجه كرده و آن معاني را دريافت و مانند رابطه گوي هايي است كه همگي با نخ به يك نقطه متصل هستند.
اين گوي ها اگرچه در كنار هم بوده وليكن به دليل نخ هايي است كه در يك نقطه به هم گره خورده اند. گره در واقع همان رسانه جمعي و پيام نخ هايي است كه گوي ها را در كنار هم قرار داده است.
اگر بخواهيم نحوه روابط افراد را در بسيج و در گروه اساتيد بسيجي و دانشجويان، به صورت فضايي ترسيم كنيم به رابطه ميان دانه هاي تسبيح شبيه است كه با نخ تسبيح به هم وصل شده اند. روابط شكل زنجيره اي داشته و پيام پيوند دهنده دانه هاي اين زنجير است.
اهميت بسيج اساتيد به اين دليل اثربخش تر است كه با مخاطب خويش در كلاس درس همراه و در وسعت گروه سرزميني به عمق جان و روان گيرندگان پيامش نفوذ كرده و هم آغوش مي شود و راه يافتگان جوان و نوجوان به مدرسه عشق را آنچنان سيراب مي سازد كه وحدت ملي و انسجام اسلامي را نه به عنوان يك هدف و صرفاً در يك سال خاص بلكه همواره به عنوان سفر و در انديشه كيفيت بخشي و رسالت انسان مسئوليت پذير با دقت و ظرافتي خاص تا آنجايي كه مسلماني را به اوج برساند و به قول شاعر عزيز اقبال لاهوري:
مسلماني كه داند رمز دين را
نشايد پيش غيراله جبين را
در اين راستا فرصت مناسبي است كه بسيج اساتيد و بسيج فرهنگيان هر يك در حوزه خويش با توجه به نوع موضوع و رسالت فرهنگي و تاريخي خويش (بيش از ساير بسيجيان در حوزه هاي ديگر) با برنامه ريزي و سازمان دهي به اين مهم شتاب دهند كما اينكه در گذشته اين مسير را به نسبتي تجلي بخشيده و سرمايه ذيقيمتي براي ايران اسلامي به ارمغان آورده اند.
طرح عوامل ايجادي وحدت ملي و انسجام اسلامي در اين دو حوزه و استفاده از ظرفيت اساتيد علوم ديني و دانشگاه، از سويي تاثيرش در خانواده، گروه دوستان و همسالان، مدرسه، دانشگاه و در مجموعه گروه سرزميني و فراتر از آن در وسعت جهان اسلام خواهد بود و از طرف ديگر آنهايي كه از بيداري اسلامي نگران و هميشه درتقابل با وحدت و انسجام اسلامي قدم برداشته اند، همبستگي ديني و انسجام اسلامي مي تواند غرب را به عقب نشيني از اين مواضع واداشته و تزلزل در مباني اعتقادي ليبراليسم ايجاد نمايد كه در نهايت با رويكرد و همنوايي و يكپارچگي جهان اسلام قدم به قدم به اهداف جهاني اسلام نزديك و تسليم مهاجمان در ستيز با دين و فرقه سازي ره آورد اين روشن بيني و هم انديشي است.
گذشته جهان اسلام تصوير مظلوميت دين و دينداري است. دنياي اسلام آوردگاه مذاهب دروغين و در خاطرات «همفر جاسوس بريتانيايي» در ممالك اسلامي به تدارك همه لوازم دين تراشي و فرقه سازي اشاره داشته و مهمترين و اصلي ترين ماموريت خود را ايجاد تفرقه و تشتت و عوامل كاميابي و ناكامي خود در جهان اسلام را برمي شمارد! و لبخند خرسندي و سپاس در زيادتي توفيق انشعاب و اختلاف در جهان اسلام بر لبانش و تا عمق وجودش به بار نشسته است. دنياي غرب از توانمندي نظام ايران اسلامي ناراحت نيست گرچه چندان خوشحال هم نمي تواند باشد چرا كه ايران اسلامي ديگر به راحتي آسيب پذير نخواهد بود.
برتري ارزش تفكر بر ارزش عبادت و نگاه و نگرش عمقي به جهان اسلام و پرهيز از تعارض و تفرقه و توجه به حساسيت ها، و شناخت و تقويت اشتراكات، دستاوردش پنبه شدن بافته هاي ديروز استعمارگران و عقب راندن هجوم دين ستيزان است. خاورميانه جديد با محوريت جهان اسلام در حال شكل گيري است. بايد بر سنگيني علمي ايران اسلامي بيافزاييم. موفقيت و همراهي جهان اسلام با ايران اسلامي جز از راه باروري علمي و توانمند ساختن ايران اسلامي امكان پذير نيست. كشورهايي كه دچار دوگانگي ارزشي هستند و بين تعارض از نوع جذب- جذب يا گرايش- گرايش دست به انتخاب مي زنند كه ويژگي هاي يكي بر ديگري فزوني يابد. در عبارتي از يكي از شيوخ منطقه در سالهاي قبل شنيده بودم، ايران(اسلامي) چه دارد كه به ما بدهد! امروز رويكرد شوراي همكاري خليج فارس در دعوت از رياست محترم جمهوري و همراهي و همگرايي نسبي با پيشرفت علمي حداقلي ميسر شده است. دستاوردهاي دانشمندان ما كليد تشكيل خاورميانه جديد با محوريت جهان اسلام خواهد بود. پيشرفت علمي و انتقال علم و فناوري در تعامل با دنياي اسلام عامل بسيار تعيين كننده و تقويت كننده روابط همه جانبه و شكل دهنده اتحاد ملي و انسجام اسلامي است. نظام آموزشي و نخبگان تربيت يافته بسيجي بايد به اثرات اين تحول بزرگ بينديشند. تبلور اتحاد ملي در داخل و انسجام اسلامي در خارج از وسعت گروه سرزميني درتوان دستاني است كه به توليد دانش و علوم و فنون همت گذاشته اند. انسجام اسلامي سال نمي شناسد و امسال رهبري معظم انقلاب بصورت نمادين و با شرايط خاص جهان اسلام تعيين نموده و اين مهم شروع حركت و به عنوان سفري دايمي است. درخواست معظم له از شوراي عالي انقلاب فرهنگي در طراحي و مهندسي فرهنگي و چشم انداز برنامه بيست ساله و نهضت نرم افزاري و... جذر و مد انقلاب اسلامي است.
پيشگامي و موفقيت در رشته هاي مختلف ورزشي و آن بخش از ورزش بخصوص فوتبال كه مورد توجه ملل و در گروه سرزميني تاثيرش كمتر از فتوحات بزرگ نظامي در زمان جنگ نيست! بايد دانشگاهيان و اساتيد بسيجي به اين مهم كمك كنند كه پيش نياز اين توانمندسازي در آموزش و پرورش با تحول ساختار نظام آموزشي و نگرش همه جانبه و توجه به فلش هدايت مقام معظم رهبري در ديدار با فرهنگيان و نياز سنجي دقيق، راهبردي موثر در اتحاد ملي و انسجام اسلامي و باروري تمدن ايران زمين خواهد بود.
بي مناسبت نمي بينم به طرح سوالي بپردازم كه بسيج اساتيد چقدر به اين مهم كمك كرده است و اكنون در كجاي اين مسير قرار دارد؟! همچنان كه امتيازات ديني ازنگاه جوان و نوجوان حتي در خوردن يك فنجان چاي! يك روحاني را از بالا به پايين مي كشد، بسيج اساتيد خصوصا آنهايي كه در خط مقدم و در تيررس نگاه معنادار عزيزان دانشجو و رزمنده قرار مي گيرند بايد هميشه مواظب باشند كه دستاورد عزيزان پاكدل و بي نام و نشان بسيجي را به سبكي وزن و رفتار خويش و برخورداري از نام و نشان به حراج نگذارند!
خداي ناكرده بگويند برخي بسيجيان، جنسشان خوب نيست، بردن و خوردن و خود ديدن و عدالت را براي خود تعريف كنيم! بسيج سرمايه ملي است، سرمايه كساني است كه خود را نديده اند و به اوج رسيده اند، فلش هدايت به سوي شهيد چمران، شهيد باكري، شهيد همت و شهداي والامقامي باشد كه خود را هرگز نديده اند نه به سوي خود و فروختن عظمت بسيج به امور دنيوي و دريافت مزايا حتي در مواردي خانوادگي!
بنابراين دنياي اسلام در تبلور انسجام اسلامي و تقويت آن و ايران اسلامي در همگرايي و تقويت اتحاد ملي وهمدلي مردمان خويش به اثر و كاركرد بسيج آنچنان اميد بسته است كه كوتاهي و قصور در اين برهه از زمان در پيشگاه خداوند و ملت عزيز ايران قابل چشم پوشي نيست.