26 تیر 1388 / 24 رجب 1430 / 17 جولای 2009 |
1) بازگشت محمدعلي شاه به ايران پس از پناهندگي به روسيه براي تصاحب سلطنت (1290 ش)
محمدعلي شاه پس از خلع از سلطنت و پناهندگي به سفارت روسيه در تهران، از ايران خارج شد و در شهر اُدسا در روسيه اقامت گزيد. وي پيوسته در پي بازگشت به ايران و تصرف تاج و تخت از دست رفته بود. بدين منظور در مسافرتهايي به شهرهاي اروپايي با هواداران ايراني و خارجي خود ملاقات و گفتگو ميكرد تا اينكه در 26 تير 1290 ش برابر با 31 رجب 1329 ق، با يارانش به همراه مقدار زيادي مهمات جنگي، از راه روسيه به دشت گرگان روي آورد. دولت نيز براي دفع وي نيرويي مجهز كرد و پس از اعلام حكومت نظامي، براي زنده و مرده شاه سابق، جايزهاي هنگفت معين نمودند كه همين امر، بيم و هراسي سخت بر دل محمدعلي ميرزا و نيروهايش افكند. با وجود كمكهاي فراوان روسها به محمدعلي ميرزا، سرانجام نيروهاي وي در برابر قواي دولتي شكست خورد و مجبور به فرار گرديد. پس از اين واقعه، دولت، حقوقِ ساليانهاي را كه به او پرداخت ميشد، قطع كرد. |
2) شروع به كار اولين دوره شوراي نگهبان (1359 ش)
به موجب اصل نود و يكم قانون اساسي و به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرتِ مصوبات مجلس شوراي اسلامي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان تشكيل ميشود. در اين شورا، شش فقيه عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز، منتخب از جانب رهبر انقلاب و شش حقوقدان مسلمان كه به وسيله قوه قضاييه به مجلس معرفي شده و با راي مجلس انتخاب ميگردند، عضويت دارند. مهمترين وظيفه شوراي نگهبان عبارتند از: تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با احكام اسلامي و قانون اساسي، تفسير قانون اساسي و نظارت بر انتخابات بر اين اساس. اولين دوره شوراي نگهبان پس از انتخاب حقوقدانان اين شورا توسط مجلس شوراي اسلامي و تكميل اعضا، در بيست و ششم تيرماه 1359ش شكل گرفت و كار خود را آغاز كرد. |
3) قطع روابط سياسي فرانسه با ايران در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)
دولت فرانسه از ابتداي شروع جنگ، حمايت وسيع و همهجانبهاي از عراق به عمل آورد و در طول جنگ، اين حمايت، ابعاد وسيعتري يافت. فرانسه با در اختيار گذاشتن تسليحات پيشرفتهاي چون هواپيماهاي سوپر اتانداردْ و هليكوپترهاي سوپرفرلون مجهز به موشكهاي اگزوسه به عراق، باعث برتري مسلم عراق براي حمله به كشتيهاي ايران گرديد. دولت عراق با استفاده از اين هواپيماها و هليكوپترها، از سال 1363 جنگ نفتكشها را با شدت و گسترش بيشتري از سر گرفت و طي سالهاي جنگ، صدها كشتي را با استفاده از همين تسليحات، مورد هدف قرار داد. در سالهاي 1364-65، فرانسه حدود پنج ميليارد دلار وام ديگر در اختيار بغداد گذاشت و به اين ترتيب به بزرگترين شريك اروپايي عراق تبديل شد. همزمان با اين اقدامات، پاريس همواره از پرداخت بدهي يك ميليارد دلاري خود به ايران طفره ميرفت. سياستهاي غير دوستانه فرانسه در دوران جنگ نسبت به جمهوري اسلامي ايران همچنان ادامه داشت تا سرانجام در 26 تير 1366 برابر با هفدهم ژوئيه 1987، به طور يكجانبه، روابط سياسي خود را با جمهوري اسلامي ايران قطع كرد. |
4) 24رجب سال 101هجري قمري:
عُمَربن عَبدُ العزيز بن مَروان هشتمين خليفه اموي ازدنيا رفت. او دردوران كوتاه خلافتش به كشورگشايي نپرداخت بلكه تلاش خود را صرف اصلاحات اجتماعي كرد و درولايات مختلف حاكمان لايقي به كارگماشت. عمربن عبدالعزيزبن مروان دشنام گويي به حضرت علي(ع) را كه ازعهد معاويه بربالاي منابرمرسوم شده بود، ممنوع اعلام كرد. او براي دلجويي ازاولاد حضرت فاطمه(س) فدك را به ايشان بازگرداند و با اجراي اين سياستها درصدد استحكام پايه هاي حكومت خود بود. |
5) فتح قلعهي خيبر به دست تواناي "حضرت علي"(ع)(7 ق)
خيبَر، سرزمين حاصلخيزي در 32 فرسخي شمال مدينه، داراي هفت قلعه و بالغ بر بيست هزار سَكنهي يهودي بود. يهوديان خيبر، همچون پايگاه دشمن در نقطهاي حساس در حكومت اسلامي، برضد اسلام عمل ميكردند. يهوديان فرصتطلب، عليرغم پيماني كه با مسلمانان داشتند، خيبر را كانون مبارزه با اسلام قرار داده و تا ميتوانستند، مشركان را بر ضد اسلام ميشوراندند و كمك ميكردند. پيامبر اسلام(ص) تصميم گرفت اين آخرين كانون ضداسلامي دشمن در مدينه را نيز نابود كند و ريشهي فتنه را درآوَرَد. پيامبر اكرم(ص) با هزار و ششصد نفر، با روش غافلگيرانه، خود را به قلعههاي خيبَر رساندند. يهوديان به قلعههاي خود پناه برده و قلعهها را به روي خود بستند. مسلمانان قلعهها را يكي پس از ديگري گشودند ولي فتح دو قلعهي آخر ده روز به طول انجاميد. حضرت رسول اكرم(ص) پس از اين كه عدهاي از اطرافيانش موفق به فتح آن دو قلعه نشدند، فرمود: فردا پرچم جنگ را به مردي ميدهم كه جنگجويى است كه فرار نميكند، خدا و رسول خدا(ص) را دوست دارد، خدا و رسولش نيز او را دوست دارند و خداي تعالي خيبر را به دست او فتح ميكند. فردا حضرت علي(ع) حاضر گشت و حضرت رسول(ص) پرچم را به دست او سپرد. حضرت علي(ع) به سوي خيبر شتافت و پس از آن كه پهلوانان يهود را به هلاكت رساند قلعهي خيبر را به دست مبارك خويش فتح كرد. |
6) وفات دانشمند كبير "ابونصر فارابي" معروف به "معلم ثاني" (339 ق)
محمد بن طرخان، حكيم و فيلسوف شهير، معروف به ابونصر فارابي، در سال 260 ق در روستايى نزديك فاراب در خراسان قديم به دنيا آمد. فارابي از بزرگترين دانشمندان اسلامي قرن چهارم هجري بوده و به معلم ثاني، استاد الفلاسفه و مَلِكُ الحُكَما خوانده ميشود. وي پس از تحصيل مقدمات در فاراب، به بغداد رفته و زبان عربي، رياضيات و فنون حكمت را آموخت. فارابي با هوش سرشاري كه داشت، در تحصيل، دقتِ بسيار ميورزيد و با وجود عدم بضاعت مالي، به سرعت در علوم پيشرفت كرد. وي همچنين در طب، منطق، موسيقي و زبانشناسي استاد كامل بود. فارابي در اثر تسلط بر زبانهاي متعدد، كتب يونان قديم را به عربي ترجمه كرد. آراءُ اهلِ المدينةِ الفاضِله، اِحصاءُالعلوم، القياس و دهها اثر ديگر از تاليفات اوست. وي در 79 سالگي در دمشق وفات يافت ودر آن شهر به خاك سپرده شد. |
7) رحلت علامهي شهير و دانشمند كم نظير "سيدمحمدمهدي بحرالعلوم" (1212 ق)
سيّدمحمدمهدي فرزند سيد مرتضي طباطبايى بروجردي از نسل امام حسن مجتبي(ع) در سال 1155 ق در كربلا به دنيا آمد. پس از گذراندن دروس مقدمات و سطح، به درس خارج پدرش راه يافت و پس از پنج سال و در حالي كه جواني بيش نبود به اجتهاد رسيد. وي همچنين از اساتيد نجف و كربلا همچون وحيد بهبهاني، شيخ يوسف بحراني، ميرزا ابوالقاسم مدرس و... بهره جست و سرآمد روزگار گرديد. سيّد بحرالعلوم هفت سال در مشهد و دو سال در حجاز اقامت گزيد و در آن جا منشأ خدمات ارزندهاي گرديد و حتي باعث شيعه شدن امام جمعهي مكه در سن هشتاد سالگي شد. در محضر اين عالم بزرگوار، عالمانِ فراواني پرورش يافتند كه شيخ جعفر كاشف الغطاء، ملااحمد نراقي، محمدباقر شفتي، سيدمحمدجواد عاملي و... از آن جمله ميباشند. همچنين الفوائدُ الرّجاليه، اُرجوزَةُ في الامامَه، لُؤلُؤالبحرين و... از جمله كتب ارزشمند اين فقيه بزرگ ميباشند. سيدبحرالعلوم كه به علت بيماري در منزل به مطالعه و تاليف ميپرداخت، سرانجام در 24 رجب (يا 24 ذيحجه) سال 1212 ق در 57 سالگي از دنيا رفت و در كنار مرقد شيخ طوسي در نجف اشرف مدفون شد. |
8) مرگ "آدام اسميت" اقتصاددان و فيلسوف معروف انگليسي (1790م)
آدام اسميت، اقتصاددان و فيلسوف انگليسي در پنجم ژوئن 1723م در اسكاتلند به دنيا آمد و تحصيلات خود را در رشته اقتصاد به پايان برد. وي پس از اتمام تحصيلات، به مقام استادي در دانشگاه گلاسكو رسيد و به تدريس منطق، فلسفه و اخلاق پرداخت. اسميت همزمان به تحقيق پيرامون فلسفه و اقتصاد مشغول شد تا اينكه در سال 1759م كتب فلسفه اخلاق و عواطف اخلاقي را منتشر نمود. بدين ترتيب، فلسفه خويش را كه عبارت از حكمفرمايى رحم و انصاف و مهرباني در جامعه بود، بيان كرد و همدردي را اساس همه عواطف اخلاقي معرفي نمود. كتابهاي اخلاقي او كه بنيادهاي تازه و محكمي براي اخلاق ميگذاشت، وي را سخت مشهور كرد. اسميت در سالهاي بعد راهي فرانسه شد و با متفكران و شخصيتهاي بزرگي آشنايى يافت. وي در سال 1766م به اسكاتلند بازگشت و ده سال در انزوا و تفكر به سر برد كه محصول اين دوره، كتابي با نام تحقيق در ماهيت و علل ثروت ملل بود. اين كتاب معتبر كه سرچشمه اصلي علم اقتصاد سياسي زمان نويسنده و پس از آن بود و مبناي محكم و استواري در ادبيات انگليس به شمار ميآيد، آدام اسميت را در دنيا مشهور ساخت. مضمون اصلي كتاب بزرگ اسميت، حاكي از اين است كه پيشرفت هر ملت با وجود آزادي ابتكار شخصي در چهارچوب قوانين، بهتر تضمين ميشود و آزادي ذوق و قريحه فردي در محدوده قانون، بهترين راه پيشرفت قومي است. كتاب ثروت ملل، نقشي اساسي در تفهيم اين واقعيت به جهانيان داشت كه اقتصاد، دانشي مستقل و جداگانه است. اسميت در اين كتاب كوشيد با تجزيه و تحليل عقايد اقتصادي، اقتصاد سياسي را به مرز حل مسائل اجتماعي بكشاند. شعارهايى چون نظام ساده و نظام آسان، برگرفته از عقايد اوست. در حقيقت، وي در اين تلاش بود كه به اقتصادْ جنبه علمي دهد و كوشش وي جهت روشن ساختن اين مطلب كه چگونه ثروت ملتي افزايش مييابد و به چه طريق توزيع ميشود، هنوز هم از مسائل مهم اقتصاد سياسي است. هرچند در حال حاضر، بسياري از تئوريهاي اسميت كنار گذاشته شده است، ولي باز هم معروفترين كتاب در زمينه علم اقتصاد، همين كتاب بود و مطالعه آن براي اقتصاددانان سياسي ضروري است، چرا كه اين كتاب را پيشرو پيدايش علم نوين اقتصاد سياسي ميدانند. اسميت بيش از فلسفه، به اقتصاد دلبستگي داشت و از اين جهت، عقايدش در مورد فلسفه محدود است. وي مدتي قبل از مرگ، دستور داد كليه نُسخ خطي آثارش را به جز چند مقاله پراكنده بسوازنند، با اين حال، كتابهاي او، بارها به زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده است. آدام اسميت سرانجام در هفدهم ژوئيه 1790م در شصت و هفت سالگي در ادينبورو اسكاتلند درگذشت. |
9) وقوع ماجراي كشتار ميدان مشق در پاريس در جريان انقلاب فرانسه (1791م)
با اوجگيري انقلاب كبير فرانسه و ناكامي لويى شانزدهم در حفظ آرامش، جمهوريخواهان كنترل اوضاع را در دست گرفتند. تعداد اين افراد در ابتدا كم بود و جز اهالي پاريس كسي به آنها نپيوست. آنان در شانزدهم ژوئيه 1791م، از مجلس خواستند تا دادگاهي با حضور افراد وطنخواه تشكيل شود تا لويى شانزدهم را محاكمه نمايند. اين پيشنهادْ فرداي آن روز مورد تاييد قرار گرفت. در اين هنگام، غوغايى برپا شد كه در طي آن دو نفر نيز كشته شدند و مجلس از پليس خواست تا اوضاع را آرام سازد. پليس در ابتدا از مردم تجمع كننده در ميدان مشق پاريس خواست تا محل را ترك نمايند و چون اين امر، حتي با تيراندازي هوايى هم عملي نشد، از اين رو، قشون ملي به سمت شورشيان تيراندازي كردند كه در نتيجه نزديك به پنجاه نفر كشته شدند. پس از اين واقعه، اختلاف بين جمهوريخواهان و سلطنتطلبان افزايش يافت. در نتيجه، اكثر نمايندگان در هواداري از پادشاه راسختر شدند و باعث شد تا لويي شانزدهم پس از دو ماه، سررشته امور را در دست بگيرد. با اين حال، اين وضعيت دوامي نيافت و پس از مدت كوتاهي، لويي شانزدهم از سلطنت كنارهگيري كرد. |
10) انجام اولين عكسبرداري از ستارگان آسمان در انگلستان (1850م) |
11) آغاز كنفرانس "پوتسْدام" با حضور سران متفقين در آلمان (1945م)
سومين و آخرين كنفرانس سران متفقين زمان جنگ جهاني دوم كه از روز 17 ژوئيه تا دوم اوت 1945م در شهر پوتسدام در نزديكي برلين تشكيل شد. نخست با حضور استالين، چرچيل و ترومن، سران شوروي، انگلستان و امريكا شروع به كار كرد ولي در روز 25 ژوئيه، چرچيل پس از شكست در انتخابات پارلماني، جاي خود را به كِلِمِنْتْ اَتْلي داد. كنفرانس پوتسدام بيشتر به بحث در پيرامون توافقهاي يالتا و نحوه اجراي آن و آينده آلمان اختصاص داشت و استالين در اجراي توافق محرمانهاي كه در كنفرانس يالتا صورت گرفته بود قول داد كه پس از بازگشت به مسكو، به ژاپن اعلان جنگ بدهد. ترومن در جريان كنفرانس پوتسدام به استالين اطلاع داد كه امريكا به بمب هستهاي دست يافته و ممكن است آن را عليه ژاپن به كار ببرد. بنابراين شكست ژاپن در جنگ امري حتمي بود و استالين از شركت در اين جنگ ضرري نميكرد. همچنين درجريان كنفرانس پوتسدام، قراردادهاي نهايى مربوط به تقسيم آلمان و تعيين حدود مرزي جديد اين كشور به امضاي سران كشورهاي فاتح رسيد. به موجب اين قراردادها، بيش از يكصد هزار كيلومتر مربع از خاك اصلي آلمان كه تمام ايالت پروس غربي و قسمتي از پروس شرقي را هم شامل ميشد، ضميمه خاك لهستان شد و بيش از 9 ميليون نفر از آلمانيهاي مقيم اين مناطق، مجبور به مهاجرت به مناطق ديگر گرديدند. دولت شوروي نيز در ازاء اين بذل و بخشش، سهم بيشتري از خاك لهستان و قسمتي از ايالت پروس شرقي را كه نزديك به يكصد و هشتاد هزار كيلومتر مربع وسعت داشت، ضميمه خاك خود كرد. |
12) وقوع دومين كودتاي حزب بعث عراق به فرماندهي "احمدحسن البكر" (1968م)
پس از روي كار آمدن ژنرال عبدالرحمن محمد عارف در عراق در سال 1966م وي براي آرام كردن شورش كُردهاي شمال اين كشور، مذاكراتي با آنان به انجام رساند و سرانجام در همان سال، تسهيلات ويژهاي را براي كردهاي عراق در نظر گرفت. اين عمل كه عقبنشيني آشكار عارف در برابر كردهاي شورشي بود، توانست موقتاً آرامش را در تمام نواحي كردنشين شمال عراق ايجاد كند. با اين حال، عارف به خاطر امتيازاتي كه در طرح خود به شورشيان كُرد داده بود، به شدت موجبات خشم حزب بعث عراق را كه بزرگترين تشكيلات سياسي اين كشور محسوب ميشد فراهم آورد. به همين سبب دو سال بعد در هفدهم ژوئيه 1968م، ژنرال احمد حسن البكر معاون رئيس جمهور عراق، كودتايى برضد دولت عبدالرحمن عارف را فرماندهي كرد و با اين كودتا، عبدالرحمن عارف، رئيس جمهور عراق از كار بركنار گرديد. عارف كه در طول حكومت خود، همواره مورد خشم و غضب حزب بعث بود، پس از كودتا از كليه مناصب خود بركنار و به تركيه تبعيد شد. اين كودتاي نظامي سرآغاز حكومت استبدادي حزب بعث بر عراق بود كه 35 سال بر تمامي جان و مال مردم اين كشور، استيلا يافت. اين كودتا در حالي انجام شد كه عبدالرحمن خودْ عضو حزب بعث بود ولي رهبران حزب خواستار افراط بيشتري در كارها بودند. پس از كودتا، احمد حسن البكر، رهبر كودتاچيان، توسط شورايي به نام شوراي انقلاب، قدرت را به دست گرفت و اختناق و سركوب شديدي در كشور ايجاد نمود. |
13) كودتاي "داودخان" عليه "ظاهر شاه" در افغانستان و اعلام رژيم جمهوري در اين كشور (1973م)
محمد داودخان كه داماد ظاهر شاه، پادشاه افغانستان بود. وي از سالهاي جواني كسب قدرت بيشتر را مدّنظر داشت. از اينرو پس از تماسهاي مكرر با رهبران مسكو، موفق شد كه به نخستوزيري دست يابد و پيروزي بزرگي را نصيب شوروي نمايد. در دوره زمامداري داود، سياست، ارتش و نظام اجتماعي كشور زير نفوذ و سلطه روسها قرار گرفت. در اين زمان و با سفر مقامات روسي، سيل سلاحهاي روسي به كابل سرازير شد و كشور مسلمان افغانستان را به سمت كمونيسم سوق داد. ميزان معاهداتي كه در دوران نخستوزيري ده ساله داود ميان كابل و مسكو به امضا رسيد، بيش از مجموع معاهداتي بود كه در تاريخ افغانستان تا قبل از او ميان دو كشور امضا شده بود. ظاهر شاه كه از قدرت گرفتن سريع داود در افغانستان ميهراسيد، درنهايت، وي را در هفتم مارس 1963م از كار بركنار كرد. بدين ترتيب پس از ده سال حكومت، داود يك دوره ده ساله انزوا و خانهنشيني را آغاز نمود. در طول اين مدت، چندين دولت بر كابل حكومت كردند اما سرانجام روسها داود را به سايرين ترجيح دادند و زمينههاي كودتاي وي را عليه ظاهرشاه فراهم آوردند. از اينرو، در 16 ژوئيه 1973م زماني كه ظاهر شاه در جريان يك سفر، عازم رُم شده بود، داودخان كودتا كرد و هنوز ظاهر شاه باز نگشته بود كه پايان حكومت شاهنشاهي و آغاز حكومت جمهوري را اعلام نمود. پس از اين كودتا، ظاهر شاه نه تنها هيچ موضع منفي عليه داماد و پسرعموي خود اتخاذ نكرد، بلكه وي را مورد تاييد نيز قرار داد. در طي حكومت پنج ساله داودخان بر افغانستان، بيشترين سرمايههاي اقتصادي ملت افغانستان توسط روسها به تاراج رفت و زمينه دخالت و حضور هرچه بيشتر روسها در اين كشور فراهم آمد. با اين حال محمد داود در سالهاي آخر رياست جمهوري خود، از منافع يك جانبه روسيه در روابط با افغانستان گلايهمند شد. به همين دليل به غرب تمايل پيدا كرد و تلاش نمود روابط خود را با غرب توسعه دهد. اين مسئله، مقدمهاي شد تا در روز بيست و هفتم آوريل 1978م كودتايي عليه داودخان با حمايت روسها صورت پذيرد و با قتل داود، مهره ديگري با نام نورمحمد تركي، به عنوان نخستين رئيس جمهور كمونيست افغانستان، قدرت را به دست گيرد. |
14) روز ملي و انقلاب "عراق" كشور جمهوري عراق در جنگ جهاني اول به تصرف نيروهاي انگليسي درآمد و به موجب مصوبه جامعه ملل، تحت قيموميت انگلستان قرار گرفت. انگليسيها در سال 1921م اميرفيصل پسر فرمانرواي حجاز را كه دست نشانده خود آنها بود به پادشاهي عراق رساندند. اين كشور در سال 1932، ظاهراً استقلال يافت و به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد، ولي عملاً وابسته و تحت فرمان انگلستان بود. كودتاي نظامي 1958م به سرپرستي ژنرال عبدالكريم قاسم، رژيم سلطنتي را در اين كشور برانداخت. در 17 ژوئيه 1968م نيز كودتاي نظامي ديگري به رهبري احمد حسن البكر از طرف حزب بعث عراق سازمان داده شد كه اين كودتا سرآغاز حكومت استبدادي حزب بعث بر عراق بود. سالروز اين كودتا در 17 ژوئيه به عنوان روز انقلاب و روز ملي عراق نام گرفت. عراق كشوري است با مساحت 438/317 كيلومتر مربع و جمعيت بيش از 23 ميليون نفر كه در غرب آسيا و در همسايگي ايران، تركيه، سوريه و عربستان قرار گرفته است. پايتخت عراق، بغداد و شهرهاي مهم آن، بصره، موصل، كربلا و نجف ميباشند. دين رسمي اين كشور اسلام و بيش از 60 درصد مردمْ شيعه ميباشند. واحد پول عراق دينار و مليت و زبان رسمي آنها عربي است. پيشبيني ميشود جمعيت عراق تا سال 2025 در حدود 41 ميليون نفر باشد. (ر.ك: 3 اكتبر) |