ثمرات ناشی از اعتماد به نفس و دوری از افسرگی در بیماران مبتلا به ایدز با روش افزایش کار
چکیده
افسردگی در بین افرادی که مبتلا به HIV هستند، رایج است و با اختلال عملکرد مرتبط است. با این حال، تحقیقاتی که انجام شده نشان داده است که آیا کاهش افسردگی، نتایج مرتبط را بهبود میبخشد و بر تحلیل آن تمرکز دارد. 1028 نفر از مبتلایان به اچ آی وی در اوگاندا در یک مطالعه از مدلهای مراقبتهای افسردگی ثبت شده و بیش از 12 ماه مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل رگرسیون بررسی کرد که کاهش افسردگی (با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار 9 مورد) با تغییر در میزان هفتگی از ساعات کار و درآمد حاصل شده ارتباط دارد و همچنین نشان داده شده است که این ارتباطها در تغیرات خودکارآمدی نیز وجود دارند.
تعداد کلمات 3756/ تخمین زمان مطالعه 19 دقیقه
افسردگی در بین افرادی که مبتلا به HIV هستند، رایج است و با اختلال عملکرد مرتبط است. با این حال، تحقیقاتی که انجام شده نشان داده است که آیا کاهش افسردگی، نتایج مرتبط را بهبود میبخشد و بر تحلیل آن تمرکز دارد. 1028 نفر از مبتلایان به اچ آی وی در اوگاندا در یک مطالعه از مدلهای مراقبتهای افسردگی ثبت شده و بیش از 12 ماه مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل رگرسیون بررسی کرد که کاهش افسردگی (با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار 9 مورد) با تغییر در میزان هفتگی از ساعات کار و درآمد حاصل شده ارتباط دارد و همچنین نشان داده شده است که این ارتباطها در تغیرات خودکارآمدی نیز وجود دارند.
تعداد کلمات 3756/ تخمین زمان مطالعه 19 دقیقه
مترجم: حسن آقانوری
در میان کسانی که افسردگی عمده دارند، کاهش افسردگی با تقریبا دو برابر شدن ساعتهای هفتگی کار با تجزیه و تحلیل دو متغیر همراه است. رابطه بین کاهش افسردگی و ساعات کار، به واسطه تغییر در خود کارآمدی در میان افرادی که افسردگی عمده و جزئی دارند به وجود میآید و همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیری دموکرافیک کنترل شده و بین آنها میانجی میشود. کاهش افسردگی با تغییر درآمد هفتگی ارتباط معناداری ندارد. این یافتهها نشان میدهد که مزایای کاهش افسردگی، حداقل بخشی از افزایش اعتماد به نفس برای مشارکت در فعالیتهای مرتبط با کار را در افراد به وجود میآورد. ادغام خدمات مراقبت از افسردگی و اچ آی وی ممکن است برای بهبود رفاه اقتصادی افراد مبتلا به HIV مفید باشد.
معرفی
بیش از 1.5 میلیون نفر از اوگانداها آلوده به اچ آی وی هستند، یا 7٪ جمعیت اوگاندا که 50٪ آنها تحت درمان ضد رتروویروسی هستند. افسردگی در میان افراد مبتلا به اچ آی وی در کشورهای جنوب صحرای آفریقا (SSA) رایج است و میزان افسردگی بالینی از 10 تا 20 و 20 تا 40 درصد بالا است. افسردگی با عملکرد پایینتر ایمنی و یا تعداد CD4 بیشتر ویروس اچ آی وی ارتباط دارد و مرگ و میر ناشی از پاسخ ایمونولوژیک و ویرولوژی به درمان ضد رتروویروسی (ART) مرتبط است. گذشته از پیامدهای افسردگی ذهنی و جسمی، افسردگی ممکن است در رفاه اقتصادی افراد مبتلا به HIV نیز نقش داشته باشد، چرا که افسردگی با کارایی پایینتر کار در این جمعیت همراه است. آخرین نرخ اشتغال در اوگاندا فقط 48 درصد بود و نرخ فقر و سواد 20 و 73 درصد بود. اکثریت جمعیت در محیطهای روستایی قرار دارند و اکثر نیروی کار در بازار کار غیررسمی هستند (به عنوان مثال، کوچکترین شرکتهای کوچک و کشاورزی یا ماهیگیری)، به همین دلیل دسترسی به مکانیسمهای امنیت دولتی ندارند. بر اساس تئوری شناخت اجتماعی، افسردگی میتواند بر خودکارآمدی یا اعتماد به نفس در محیط کار، تأثیر بگذارد. افسردگی یکی از بیماریهای ناتوانکننده پزشکی است. نشانههای رایج افسردگی مانند فقدان انگیزه، ناامیدی، شدت ضعف و خستگی میتواند خودکارآیی را کاهش دهد و انجام کار را دشوار کند. علاوه بر این، منطقی است که با درمان افسردگی ممکن است انگیزه و خودکارآمدی را برای شرکت در فعالیتهای مرتبط با کار افزایش یابد. بهبود سلامت روان با نتایج بهبود اقتصادی در کشورهای کمدرآمد و متوسط همراه است، اما مطالعات کمی با افرادی که مبتلا به HIV هستند، انجام شده است. در یک مطالعه، ما دریافتیم که درمان افسردگی برای افراد مبتلا به اچ آی وی در اوگاندا موجب کاهش آسیبهای مرتبط با کار و افزایش کارآیی میشود، اما درگیر شدن واقعی در فعالیتهای کاری وجود ندارد و تعداد ساعتهای کار و کسب درآمد را ارزیابی نمیکند. این مقاله یافتههای حاصل از یک مطالعه تصادفی از دو مدل افسردگی را برای افراد مبتلا به اچ آی وی در اوگاندا که در آن افراد مبتلا به ایدز به مدت ۱۲ سال به طور چشمگیری افسرده شدند، تشریح میکند. تجزیه و تحلیلهای قبلی از این مطالعه نشان میدهد که 63٪ از افسردگیهای بالینی درمان افسردگی را دریافت کردهاند و 76٪ از شرکت کنندگان افسرده تا پایان مطالعه به طور کامل بهبود علائم افسردگی و کاهش افسردگی را تسریع کردهاند. برای این مقاله، ما بررسی کردیم که کاهش افسردگی با پیامدهای مربوط به کار و اقتصادی مرتبط است، بخصوص تعداد ساعتهای کاری و درآمد حاصل شده. ما همچنین بررسی کردیم که آیا این روابط توسط کارآیی متمرکز شده است یا خیر و همچنین نشان دادهایم که نتایج بین افرادی که افسردگی عمده و جزئی دارند باید متفاوت باشد. تجزیه و تحلیلهای جداگانه برای افرادی که دارای افسردگی شدید و جزئی هستند، یافتههای ما را به اطلاع اهمیت مدلهای مراقبت از افسردگی میرساند که با انواع افسردگی با معیارهای یک اختلال بالینی مواجه میشود.
روشها
طراحی مطالعه
یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده خوشهای است که دو مدل پیادهسازی کار برای ادغام درمان افسردگی را در مراقبت از اچ آی وی در 10 مرکز بهداشت در اوگاندا مقایسه کرد. پنج درمانگاه به طور تصادفی برای اجرای پروتکل ساخت اداره مراقبت از افسردگی (بازوی آزمایشی) و پنج نفر دیگر در آزمایشگاههای بالینی ارائه دهندگان آموزش دیده (بازوی کنترل)، قرار گرفتند. این مدلها از 24 ژانویه 2013 به اجرا درآمدند. برای ارزیابی مدلها، دادهها از گروهی از مشتریان بالغ که از نظر افسردگی بالقوه مثبت بودند، جمعآوری شد و به مدت 6 تا 12 ماه مورد ارزیابی قرار گرفت. شرح مفصلی از پروتکل مطالعه و مدلهای مراقبت افسردگی برای اجرای تشخیص افسردگی و درمان آن در سایر نقاط منتشر شده است. این محاکمه در رجیستری آزمایشگاههای بالینی موسسه ملی (NCT02056106) ثبت شده است. پروتکل مطالعه توسط کمیته حفاظت از محیطزیست انسانی RAND و کمیته تحقیقات اخلاقی دانشکده پزشکی Makerere تایید شده است.
یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده خوشهای است که دو مدل پیادهسازی کار برای ادغام درمان افسردگی را در مراقبت از اچ آی وی در 10 مرکز بهداشت در اوگاندا مقایسه کرد. پنج درمانگاه به طور تصادفی برای اجرای پروتکل ساخت اداره مراقبت از افسردگی (بازوی آزمایشی) و پنج نفر دیگر در آزمایشگاههای بالینی ارائه دهندگان آموزش دیده (بازوی کنترل)، قرار گرفتند. این مدلها از 24 ژانویه 2013 به اجرا درآمدند. برای ارزیابی مدلها، دادهها از گروهی از مشتریان بالغ که از نظر افسردگی بالقوه مثبت بودند، جمعآوری شد و به مدت 6 تا 12 ماه مورد ارزیابی قرار گرفت. شرح مفصلی از پروتکل مطالعه و مدلهای مراقبت افسردگی برای اجرای تشخیص افسردگی و درمان آن در سایر نقاط منتشر شده است. این محاکمه در رجیستری آزمایشگاههای بالینی موسسه ملی (NCT02056106) ثبت شده است. پروتکل مطالعه توسط کمیته حفاظت از محیطزیست انسانی RAND و کمیته تحقیقات اخلاقی دانشکده پزشکی Makerere تایید شده است.
تنظیمات
این مطالعه با همکاری یک سازمان غیردولتی بود که کلینیکهای خود را در کلیه خدمات پزشکی اچ آی وی سرپایی و همچنین کمکهای فنی را در مراقبت از اچ آی وی در مراکز بهداشتی سراسر اوگاندا فراهم میکند. از 10 مرکز مراقبتهای بهداشتی که در این مطالعه شرکت کردند، هشت نفر از سوی وزارت بهداشت اداره میشدند و دو نفر از خدمات بهداشتی و درمانی خصوصی و غیرمذهبی بود؛ و همچنین ذکر شد که کلینیکها در مناطق Mpigi، Mityana، Luweero و Wakiso و در محیطهای روستایی یا پیریتا قرار داشتند. هر مرکز دارای کلینیک اچ آی وی است که در آن مراقبت از افسردگی یکپارچه شده است. این کلینیکها از 1 تا 3 روز در هفته کار میکنند، مشتریان بالغ بر 350 نفر هستند و کارکنان یک تا دو افسر بالینی یا پزشکی و دو تا پنج پرستار هستند.
شرکتکنندگان
بین ژانویه و دسامبر سال 2013، مشتریانی که به دلیل افسردگی بالقوه در مورد پرسشنامه سلامت بیمار (PHQ-2≥3) در ایستگاه تریاژ ایستاده بودند، در صورتیکه حداقل 18 سال سن داشتند، واجد شرایط ثبت نام در گروه بودند، (در مورد شروع ART یا درمان عفونت فرصت طلب حاد شروع نشده است) و پس از هماهنگی و تحقیقات در مورد PHQ-2 حالت افسردگی خود تایید کردند. تمامی مشتریانی که در روزهای استخدام (1 روز در هفته در هر محل) به سمت افسردگی بالقوه رانده شدند، از این مطالعه مطلع شدند و از ارائه رضایتنامه آگاهانه عبایی نداشتند. رکوردها در مورد عدم رعایت نکردن است، اما هماهنگ کنندههای تحقیق نشان میدهد که اکثریت یعنی قریب به 95% از مشتریان واجد شرایط ثبت نام دراین پرسشنامه هستند.
معیارها
تمام اقدامات ترجمه شده به لوژانادا با استفاده از روش ترجمه استاندارد انجام شد و مصاحبه کننده توسط هماهنگ کننده آموزش دیده است. پس از هر ارزیابی برای هزینههای حمل و نقل، شرکت کنندگان 10000 شیلینگ اوگاندا (3 دلار) پرداخت کردند. مشخصات دموگرافیک و زمینه: شامل سن، جنس و سطح تحصیلات بود و (طبقه بندی شده به عنوان مدرسه ابتدایی یا کمتر در مقایسه با حداقل برخی از آموزش متوسطه)، تعداد CD4 و وضعیت ART از نمودار پزشکی مشتری استخراج شده است. افسردگی: در پرسشنامه سلامت بیماران 9 مورد (PHQ-9) برای اندازهگیری حضور علائم افسردگی در 2 هفته گذشته مورد استفاده قرار گرفت. 9 مورد مربوط به علائم مورد استفاده برای تشخیص افسردگی با توجه به پاسخهای تشخیصی و آماری کتابچه راهنمای کاربر برای هر مورد از 0 بیت در هر ثانیه تا 3 روز است. نمرات جمع میشوند و نمره 10 به شدت به افسردگی عمده مربوط میشود؛ نمرات 5 - 9 افسردگی جزئی را منعکس میکند. PHQ-9 اعتبار و قابلیت اطمینان را در هنگام استفاده افراد آلوده به HIV در کشورهای جنوب صحرای آفریقا ایجاد کرده است. کل نمره PHQ-9 کمتر از 5 در 12 ماه (ماه 6، اگر ماه 12 اطلاعات گم شده است) برای تعیین افسردگی کاهش یافته است، این تعریف دیگری است که در تحقیقات درمان افسردگی مورد استفاده قرار گرفته است. بهرهوری کار و درآمد: برای ارزیابی میزان بهرهوری کار، از پاسخ دهندگان خواسته شد که میانگین ساعت کار در هفته را در فعالیتهای مربوط به کار (مثلا فعالیتهایی که درآمد یا غذا تولید میکنند) در طی 6 ماه گذشته گزارش دهند. از پاسخ دهندگان نیز خواسته شد که گزارش میانگین درآمد هر هفته در طی 6 ماه گذشته را بدست آورند. خود کارآمدی: پرسیدن پاسخ دهندگان برای ارزیابی سطح اطمینان آنها در مورد توانایی یافتن کار و تامین غذا یا پول کافی برای خود و خانوادهشان ارزیابی شد، هم چنین نشان داده شده که استفاده از مقیاس 0 - 10 نشان دهنده اعتماد بالا است.
تجزیه و تحلیل دادهها
شرکت کنندگان با افسردگی عمده یا جزئی (بر اساس نمره (PHQ-9) در ابتدا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آزمون دو طرفه مستقل t به منظور بررسی ارتباط دو جانبه بین کاهش افسردگی و دو متغیر وابسته، در ساعات کار و تغییر در درآمد کسب شده (از ابتدای به 12 ماهگی) و بین کاهش افسردگی و تغییر در خودکارآمدی با تجزیه و تحلیل جداگانه برای کسانی که دارای افسردگی عمده یا افسردگی جزئی هستند انجام شده است. ما از یک تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی برای بررسی افسردگی کاسته شده به عنوان پیشبینی کننده هر یک از دو متغیر کار وابسته استفاده کردیم که این ارتباطات را متمرکز میکند. ما تغییرات کل در متغیرهای کار را مدلسازی کردیم و تغییر در کارایی خودکار را به عنوان تفاوت بین مقیاس 12 ماهه و مقادیر اولیه محاسبه به وجود آوردیم به طوری که صفر هیچ تغییری را نشان ندهد؛ و یک مقدار مثبت نشان دهنده افزایش و یک مقدار منفی در طول دوره مطالعه باشد. مجموعهای از دو مدل رگرسیون با تغییر در هر فعالیت کاری بین خط مبنا به عنوان متغیر وابسته محاسبه شد و به عنوان نمونه طبقهبندی شدهی وضعیت اصلی یا جزئی افسردگی شرکتکننده در ابتدای آن در نظر گرفته شد. به غیر از متغیرهایی که آورده شدهاند، مدل اول شامل کاهش افسردگی به عنوان تنها متغیر مستقل بود. اگر کاهش افسردگی به طور قابل توجهی با متغیر کار وابسته در مدل اول مرتبط بود و کاهش افسردگی به طور قابل توجهی با تغییر در خودکارآیی مرتبط بود، پس تغییر در خود کارآیی به کاهش افسردگی در مدل دوم اضافه شد. تمام مدلها شامل موارد زیر میباشد: سن، جنس، تحصیلات متوسطه، CD4، وضعیت درمان افسردگی و اندازهگیری اولیه در متغیر وابسته. ما اهمیت اثرات مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با فرضیه میانجی را با استفاده از آزمون سوبل ارزیابی کردیم. برای گنجاندن تمام مواردی که از ارزیابی استفاده نکرده است، ما در مدلسازی آنها از رگرسیون ویژه استفاده میکنیم. وزنهای انقباض با استفاده از مدل رگرسیون لجستیکی وضعیت نگهداری با شاخصهای پایه جمعیتشناسی (سن، جنس، تحصیلات، وضعیت ارتباط)، مدیریت بیماری ایدز (تعداد CD4، وضعیت ART، حضور درمانگاه)، افسردگی و متغیرهای مرتبط با خستگی (استقرار ایدز داخلی، عملکرد شناختی، خودکارآمدی عمومی) به عنوان پیشبینی کنندههای احتباس، به کار میروند. این وزنهای سایشی به طور جداگانه برای افرادی که افسردگی عمده و جزئی دارند، محاسبه میشود. در ماه دوازدهم، 8/16 و 5/33 درصد از شرکت کنندگان اطلاعات مربوط به ساعات کاری هفته و درآمد هفتگی خود را به دست میآوردند. برای محاسبه پاسخ غیرمستقیم نتایج مرتبط با کار، ما معیشتی با 36 معنی مختلف را ایجاد کردیم. ضرایب تحلیل رگرسیون با استفاده از استنتاج چند معادله محاسبه شده است.
بیشتر بخوانید: وضعیت روانی بیماران مبتلا به ایدز
نتایج
خصوصیات نمونه
نمونهای از 1252 مورد که در این مطالعه ثبت نام کرده بودند، 640 -612 نفر از آنها از سایتهای مربوط به پروندهها و علائم بالینی تشخیصی بودند. همه کسانی که در این مطالعه شرکت کردند، پرسشنامه پایه را تکمیل کردند و 1041 (83٪) تا 1061 (85٪) نفر در 6 تا 12 ماه ارزیابی را تکمیل کردند. میانگین نمره PHQ-9 در نمونه آماری 8/8 (SD = 4/8) بود که 7/17 درصد (221 نفر) دارای علائم افسردگی نبودند / حداقل (PHQ-9 <5)53 درصد (659 نفر) با افسردگی جزئی مواجه بودند (PHQ- 9 5-9) و 30٪ (369 نفر) دارای افسردگی عمده بودند، به همین علت،PHQ- 9> 9) ) سه مورد از داده های PHQ-9 از دست رفته بودند. با توجه به تمرکز بر بررسی اثرات کاهش افسردگی، در تجزیه و تحلیل این مقاله تنها از کسانی که با افسردگی جزئی یا عمده (1028 نفر) در زندگی مواجه هستند، استفاده میشود. از این 1028 نفر، 78٪ زن بودند، میانگین سنی 38 - 39 سال ((SD = 11.2، 18٪ حداقل دارای تحصیلات متوسطه بودند؛ میانگین زمان تشخیص ایدز 43.8 ماه (SD = 39.7)، بود و میانگین CD4 چهارصد و بیست وشش سلول (SD = 266) 71 درصدی در ART بود.
نمونهای از 1252 مورد که در این مطالعه ثبت نام کرده بودند، 640 -612 نفر از آنها از سایتهای مربوط به پروندهها و علائم بالینی تشخیصی بودند. همه کسانی که در این مطالعه شرکت کردند، پرسشنامه پایه را تکمیل کردند و 1041 (83٪) تا 1061 (85٪) نفر در 6 تا 12 ماه ارزیابی را تکمیل کردند. میانگین نمره PHQ-9 در نمونه آماری 8/8 (SD = 4/8) بود که 7/17 درصد (221 نفر) دارای علائم افسردگی نبودند / حداقل (PHQ-9 <5)53 درصد (659 نفر) با افسردگی جزئی مواجه بودند (PHQ- 9 5-9) و 30٪ (369 نفر) دارای افسردگی عمده بودند، به همین علت،PHQ- 9> 9) ) سه مورد از داده های PHQ-9 از دست رفته بودند. با توجه به تمرکز بر بررسی اثرات کاهش افسردگی، در تجزیه و تحلیل این مقاله تنها از کسانی که با افسردگی جزئی یا عمده (1028 نفر) در زندگی مواجه هستند، استفاده میشود. از این 1028 نفر، 78٪ زن بودند، میانگین سنی 38 - 39 سال ((SD = 11.2، 18٪ حداقل دارای تحصیلات متوسطه بودند؛ میانگین زمان تشخیص ایدز 43.8 ماه (SD = 39.7)، بود و میانگین CD4 چهارصد و بیست وشش سلول (SD = 266) 71 درصدی در ART بود.
کاهش افسردگی
از 1028 شرکتکننده در این مطالعه،383 نفر در طول ابتلا به این بیماری در معرض افسردگی عمده یا جزئی بودند، در طول مشارکت در مطالعه، داروهای ضدافسردگی دریافت کردند. 92٪ از کسانی که تحت درمان قرار گرفتند، پس از ورود به مطالعه، داروهای ضدافسردگی را شروع کردند و 82٪ در 3 ماه بعد از شروع مطالعه و 10٪ بین 3 تا 6 ماه بعد از شروع مطالعه داروی ضدافسردگی دریافت کردند. در 12 ماه، میانگین PHQ-9 در بین 946 ننده با اطلاعات پیگیری، 8/2 (9/7 SD = PH = 9/3) بود که 80٪ (760 نفر) دارای علائم افسردگی نبودند حداقل علائم افسردگی و یا کاهش کامل افسردگی، از جمله 75٪ یعنی 342 نفر از افراد مبتلا به افسردگی بودند و 82٪ از 604 با افسردگی جزئی مواجه هستند. شرکتکنندگان که در 12 ماه هیچ دادهای نداشتند، از نظر بقیه نمونه، با توجه به شدت افسردگی و یا هر کدام از خصوصیات جمعیتشناختی و پزشکی در ابتدا تفاوت قابل توجهی نداشتند.
رابطه بین کاهش افسردگی و نتایج کار
در ابتدا، میانگین ساعت کار در هفته، 30.2 (SD = 22.7) در نمونه 1028 نفر بود؛ افرادی که دارای افسردگی عمیق بودند، به طور معنیداری کمتر از ساعت کاری (میانگین = 26.7) نسبت به کسانی که دارای افسردگی جزئی بودند، کار میکردند (میانگین = 32.1، t = 3.58، df = 995، p =.0004). میانگین درآمد بدست آمده در هفته 21133 شیلینگ (SD = 41،212؛ میانگین = 8000) در ابتدای نمونه در بین 1028 نفر بود که بین افراد با میانگین (= 20،032) افسردگی متوسط (میانگین = 21،713) (t =.54، df = 775، p =.60) محاسبه میشد. تجزیه و تحلیل زیر گروه با افسردگی عمده: در 12 ماه، افرادی که افسردگی را کاهش دادند، میانگین ساعت کار در هفته (25.0 در مقابل 14.7، t = -3.98، df = 330، p <.0001) و میانگین درآمد کسب شده در هفته (17،374 در برابر 3029، t = -2،55، df = 330، p =.011)، در مقایسه با کسانی است که هنوز افسردگی در آنها باقی مانده است. کاهش افسردگی با تغییر در خودکارآیی کار ارتباط مثبت دارد (r =.23، p <.001). در یک مجموعه جداگانهای از تجزیه و تحلیل برای هر یک از دو متغیر کار وابسته، ما از یک سری تحلیلهای رگرسیون برای بررسی کاهش افسردگی به عنوان یک همبستگی استفاده کردیم و نشان دادهایم که تغییر در کارایی خودکارآمدی، ارتباط بین متغیرهای کاری را تعیین میکند (جدول 1). دستیابی به کاهش افسردگی به طور مثبت با افزایش تعداد ساعات کار در هفته امکانپذیر است، اما با تغییر در درآمد به دست آمده در هفته، زمانی که تنها متغیر مستقل بوده است، امکانپذیر نیست (به غیر از مجموعهای از covariates). هنگامی که تغییر در خودکارآمدی به مدل تغییر در ساعات کار افزوده شد، افزایش خودکارآمدی به عنوان پیشبینی قابل ملاحظهای از ساعتهای کار طولانیتر در هفته بود و کاهش افسردگی همچنان پیشبینی میشد. خودکارآمدی به طور جزئی باعث کاهش افسردگی و تغییر در ساعات کار شده و اثر غیر مستقیم آن [b = 1.87، SE =.77، p =.008} بر کاهش افسردگی میباشد [b = 6.78، SE = 2.26، p = 0.003.}. تجزیه و تحلیل افسردگی جزئی در 12 ماه، به طور معنیداری بیشتر از میانگین ساعت کار در هفته (9/29 در مقابل 4/24، 27/7 t =، 563 = df، 0001/0 p <) و میانگین درآمد حاصل در هر هفته (18673، در مقابل 8770، t = -1.98، df = 563، p =.048) در مقایسه با کسانی است که افسرده باقی ماندهاند. کاهش افسردگی با تغییر در خودکارآیی رابطه مثبت دارد (r =.31، p <.001). در مجموعهای از تحلیلهای رگرسیون (به جدول 1 مراجعه شود)، الگوی مشابهی از یافتهها به دست آمده است که با افسردگی عمده دیده میشود. کاهش افسردگی پیشبینی قابل توجهی از تغییر در ساعات کار بود؛ تغییر در کارآیی، این رابطه را به طور جزئی در میان گذاشت و اثر مستقیم [b = 3.59، SE =.88، p <.0001} معناداری بر کاهش افسردگی داشت [b = 1.33، SE =.29، p <. 0001}. کاهش افسردگی با تغییر درآمد حاصل از تحلیل رگرسیون ارتباط نداشت.
بحث
این یافتهها نشان میدهد که کاهش افسردگی عمده با عملکرد و بهرهوری مرتبط است که با افزایش تعداد ساعات کار و تغییر درآمد حاصل از افراد مبتلا به اچ آی وی در اوگاندا نیز مرتبط است. در تجزیه و تحلیل دو متغیر، کاهش افسردگی با تقریبا دو برابر میانگین ساعات کاری در هفته مواجه است. خودکارآمدی مربوط به کار به طور جزئی باعث کاهش رابطه بین کاهش افسردگی و تغییر ساعت کار در افرادی با افسردگی شدید میشود که نشان میدهد افسردگی (و کاهش افسردگی یا افسردگی) از طریق تأثیر بر اعتماد به نفس، تعامل و موفقیت فعالیتهای مربوط به کار تاثیر میگذارد. یافتههای مشابه برای کاهش افسردگی جزئی مشاهده شد. افسردگی در افراد مبتلا به HIV بوده است، اما انجمنهای اقتصادی با کاهش افسردگی را در این جمعیت مورد بررسی قرار دادهاند. در یک بررسی پیشین از اثرات مرتبط با اثر داروهای ضد افسردگی در نمونه کوچکی از افراد مبتلا به اچ آی وی در اوگاندا، ما دریافتیم که درمان، منجر به بهبود عملکرد کار و خودکارآیی میشود، اما تأثیری بر تعامل ندارد. فعالیت کاری واقعی باعث شد ما پیشنهاد کنیم که استراتژیهای درمانی مؤثر (مثلا فعالسازی رفتاری، حل مساله) برای تغییر بیشتر رفتار مرتبط با کار به طور مستقیم نیاز میباشد. با این وجود، کاهش افسردگی لزوما باعث افزایش بهرهوری کار نمیشود. برای برخی افراد، وضعیت کار بهبود یافته و ممکن است منجر به بهبود خلق و خوی و سلامت روان شود. در میان افرادی که افسردگی جزئی دارند، کاهش افسردگی نیز با افزایش ساعات کار مواجه است که نشان میدهد که درمان افسردگی، صرف نظر از شدت آن، به نفع عملکرد کار است و بنابراین باید به شدت کنترل شود. یافتههای منفی ما در رابطه با تغییر درآمد نشان میدهد که مزایای کاهش افسردگی برای افزایش روز کاری، لزوما به سود قابل توجهی در درآمد این جمعیت نمیانجامد. توضیح احتمالی ممکن است این باشد که بسیاری از این جمعیت در معیشت کشاورزی یا فروش مواد غذایی یا کالاهای کوچک مشغول به کار هستند و با افزایش روزهای کاری ممکن است به جای درآمد حاصل از غذا بیشتر رشد کند و بیشتر وقت، صرف فروش نشود. بر اساس تئوری شناخت اجتماعی، ما بررسی کردیم که چگونه کاهش افسردگی بر خودکارآیی تاثیر میگذارد. تغییر در خودکارآمدی مربوط به کار به طور جزئی باعث کاهش رابطه میان کاهش افسردگی و تغییر ساعت کار در افرادی که دارای افسردگی عمده و جرئی هستند، میشود. این یافتهها نشان میدهد که کاهش افسردگی، کارایی و بهرهوری کار را حداقل از طریق بهبود فرآیندهای شناختی، مانند اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی فرد در کار و عملکرد، بهبود میبخشد؛ بنابراین، درمانهای افسردگی مبتنی بر شواهد مانند درمان شناخت رفتاری، ممکن است به خصوص برای کمک به مشتریان افسرده برای برطرف کردن چالشهای مرتبط با آن، مناسب باشد، اگر چه مطالعه ما نشان میدهد که داروهای ضدافسردگی نیز در این زمینه موثر هستند. همچنین لازم به ذکر است زمانی که کارآیی بهبود یابد، ممکن است عملکرد کار بهبود یافته را نیز افزایش دهد، این رابطه احتمالا در جهت مخالف نیز جریان دارد و نتایج بهبود یافته کار باعث افزایش کارایی خودکار میشود. به همین دلیل تجزیه و تحلیل توسط تعدادی محدود انجام شده است. این افراد ساعتها کار میکردند و درآمد حاصلهی خودرا گزارش میدادند، به همین دلیل این مورد به خاطر فراخوانی و تعصب، مطلوبیت اجتماعی محسوب میشود. همانند سایر مطالعات، حدود یک سوم از نمونههای ما دادههای مربوط به درآمد را از دست داده بودند که بیشتر آنها کشاورزان بودند که فقط میتوانستند درآمد خود را صرف غذا کنند و از کارشان صرفنظر کنند. اگر چه استفاده ما از محاسبه به ما این امکان را داد که بتوانیم بر این دادههای از دست رفته غلبه کنیم و اطلاعات کاملتری از پاسخدهندگان را برای ارزیابی این نتیجه بدست بیاوریم. دادههای مربوط به تشخیص افسردگی توسط وابستگی به PHQ-9 محدود شده است، اما PHQ-9 مطابقت زیادی با مصاحبههای تشخیصی پیدا کرده است. خودکارآمدی کار در مقایسه با مقیاس معتبر، با تنها یک مورد اندازهگیری شد. همچنین طراحی مطالعه به ما اجازه نمیدهد که رابطه علمی بین کاهش افسردگی و این متغیرهای کار را تعیین کنیم؛ به همین دلیل کارایی و درآمد بالا باعث کاهش افسردگی و سلامت روان میشود. به طور خلاصه، این مطالعه شواهدی از مزایای مراقبت از افسردگی برای کارکرد و رفاه اقتصادی در افراد مبتلا به HIV و بینش در مکانیزمهای شناختی را نشان میدهد که از طریق آن، کاهش افسردگی برای بهبود این متغیرها کمک میکند. علاوه بر این، این دادهها همراه با یافتههای دیگر نشان میدهد که کاهش افسردگی با بهبود و پایبندی به مراقبت از اچ آی وی همراه است و همچنین تقویت استدلال نیاز به سلامت روانی و مراقبت از افسردگی دارد و مراقبت از اچ آی وی در اوگاندا به منطقه بزرگتر از SSA متصل میشود. یافتههای دیگر این مطالعه نشان میدهد که امکان و اثربخشی مراقبت از افسردگی تغییر جهت داده است و در مورد مراقبت از اچ آی وی نیز به همینگونه میباشد. شواهد حاصل از مزایای اقتصادی درمان افسردگی، همانطور که در این مطالعه نشان داده شده، ممکن است کلیدی برای انتقال بحث و گفتگو در سیاست باشد و کمک مالی و تخصیص بودجه را به منظور ارائه خدمات بهداشت روانی برای افرادی که مبتلا به اچ آی وی هستند، افزایش دهند.
رعایت استانداردهای اخلاقی
بودجه تامین مالی برای این تحقیق از طریق کمک مالی موسسه ملی سلامت روان (R01MH098996) ارائه شد. نویسندگان اعلام میکنند که هیچ منافعی ندارند. تمام مراحل انجام شده در مطالعات مربوط به شرکت کنندگان در انستیتو، مطابق با استانداردهای اخلاقی کمیته تحقیقاتی یا موسسه ملی با اعلامیه هلسینکی 1964 و اصلاحات معیارهای اخلاقی قابل مقایسه است. این مقاله هیچ مطالعهای را در مورد حیوانات توسط هیچیک از نویسندگان ندارد. رضایت آگاهانه از همه شرکت کنندگان که در این مطالعه شرکت داشتند، به دست آمده است.