فرار به سوی خدا؛ منزلی از منازل دوستی

تعبیر به «فرار» در آیه 50 سورۀ مبارکۀ «ذاریات» تعبیری زیبا و لطیف است، زیرا معمولاً «فرار»، در جایى بیان مى‌‌شود که انسان، از یک طرف، با اتفاقی وحشت‌آور یا ناگوار روبه‌رو شده است و از سوى دیگر، پناهی و مکانی امن در جایی سراغ دارد؛
سه‌شنبه، 23 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرار به سوی خدا؛ منزلی از منازل دوستی
اگر انسان خداوند را در هر چیزى مشاهده نکند، چیزهاى دیگرى را مى‌‌بیند، و هر چیزى غیر از خداوند که مورد توجه و التفات انسان قرار گیرد، متضمن نوعى شرک خفى خواهد بود
 
چکیده
تعبیر به «فرار» در آیه 50 سورۀ مبارکۀ «ذاریات» تعبیری زیبا و لطیف است، زیرا معمولاً «فرار»، در جایى بیان مى‌‌شود که انسان، از یک طرف، با اتفاقی وحشت‌آور یا ناگوار روبه‌رو شده است و از سوى دیگر، پناهی و مکانی امن در جایی سراغ دارد؛ لذا با سرعت تمام از محل آن اتفاق و حادثۀ نامطلوب دور مى‌‌شود و به نقطۀ امن و امان روى مى‌‌آورد.

تعداد کلمات 1315/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
فرار به سوی خدا؛ منزلی از منازل دوستی
نویسنده: حمید حنائی‌نژاد (کارشناس ارشد عرفان و تصوف اسلامی)
 


درآمد

خداوند می‌خواهد به انسان‌ها بگوید: شما نیز از «شرک» با تمامی‌ انواع و اقسامش، چه شرک آشکار یا شرک‌های مخفی و نهان و انواع و اقسام بت‌پرستی و شخصیت‌پرستی‌های کاذب که تمامی‌آن‌ها، اعتقادات باطل و وحشتناک است، بگریزید و به توحید خالص که «منطقه امن» و امنیت واقعى است روى آورید؛ هم‌چنین از عذاب خدا بگریزید و در آغوش رحمتش داخل شوید. از نافرمانی‌ها و عصیانش فرار کنید و به وسیله «توبه»، از خطاها و انابه و بازگشت مطلق به سوی خدا و دوستی با او، به خدا متوسل شوید. خلاصه، از تمامی‌زشتی‌ها، بدی‌ها، بى‌ایمانى، تاریکى جهل، و عذاب جاویدان فرار کرده، و در دامان پر مهر و سرشار از «رحمت» حق و سعادت ابدی قرار گیرید. در این مقاله به تفسیر عارفانه از آیه بالا پرداخته و از کلام محققان عالی‌مقام بهره‌مند می‌شویم.
 

فرار کردن به سوى خدا، انقطاع به سوى او است

مراد از فرار کردن به سوى خدا، انقطاع به سوى او است؛ با دست برداشتن از کفر و گریزان بودن از عقابى که کفر به دنبال دارد، و متوسل شدن به ایمان به خداى تعالى به تنهایى، این‌که او را یگانه معبودى بى‌شریک براى خود بگیرند.
جمله ‌‌«وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»[1] به منزله تفسیرى است براى جمله «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ‌‌»[2] و معنایش این است: این که گفتیم به سوى خدا بگریزید، و دست از غیر او بردارید؛ مرادمان این است که به خداى یکتا برگردید، به خدایى که شریکى در الوهیت و معبودیت ندارد. (طباطبائی، موسوی همدانی،تر‌جمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج18، ص 574)
 

فرار به سوى خدا، توجه به او و اطاعت از اوست

مرحوم طیب(ره) در تفسیر «آیه فرار به سوی خدا»؛ مفهوم فرار را در توجه و اطاعت حضرت حق، با عنایت به لازمه‌ی شرط وجود قرب در طاعات دانسته و این فرار را محصول تر‌ک از معاصی می‌داند. او معتقد است فرار به سوى خدا، توجه به خداست و اطاعت و تر‌ک مخالفت از اوست، زیرا هر عبادتى، چه واجب چه مندوب، قرب الى‌اللَّه است و هر معصیتى بعد من‌اللَّه است‌‌. (طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1378ش، ج12، ص 285)
 

«فرار به سوی خدا» مقامى است از مقامات روندگان و منزلى از منازل دوستى دوستان خدا

جناب خواجه عبدالله انصاری(ره) در تفسیری که به ایشان منسوب می‌دانند، در تفسیر عرفانی آیۀ مبارکه «ففرّوا إلی الله» معتقد است که فرار، مقامى است از مقامات روندگان و منزلى از منازل دوستى. کسى که‌‌ این مقام او را درست شود، نشانش آنست که همه نفس خود غرامت بیند، همه سخن خود شکایت بیند، همه کرد [افعال] خود جنایت بیند، امید از کردار خود ببرد و بر اخلاص خود تهمت نهد. اگر دولتى آید در راه وى، از فضل حق بیند و از حکم ازل، نه از جهد و از کردار خود. (میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، 1371ش، ج9، صص 325-326)
 

 بیشتر بخوانید: سفرنامه سلوکی(قسمت سیزدهم)


«فرار عوام» از جهل به سوى علم؛ «فرار خواص» از رسوم به اصول و از آنچه نفس را در آن حظّى و لذتیست به سوى تجرّد و تحصیل اخلاص؛ و «فرار خاص الخاص»‌‌ از رؤیت ما سوى الحق به سوی حق است.
امّا فرار «قال اللّه تعالى‌‌ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ‌‌» و مراد از فرار، حقیقت فرار از غیر است به سوى حق تعالى و تر‌ک مشاهدة «الغیر فى السّر»، و «فرار عوام» از جهل و طریق جهّال به سوى علم و موافقت و متابعت علماء از راسخین عاملین به مقتضاى علم اعتقاد او عملا بلا فتور و کسل با خوف و رجاء و قطع ‌‌نظر از خلق و و آنچه در دست ایشانست و ثقه و اعتماد به خدا؛ امّا «فرار خواص» اکتفا به اعتقاد جزمى حاصل از عقل و نقل ننموده، طالب مشاهده و مکاشفه به جدّ و جهد تمام و از رسوم به اصول و از آنچه نفس را در آن حظّى و لذتیست به سوى تجرّد از اعراض و تحصیل اخلاص و «فرار خاص الخاص»‌‌ از رؤیت ما سوى الحق الى الحق بعد از آن فرار از رؤیت انیّت موهوم‌‌. (شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحة، 1315ش، صص 239-240)
 

«باب فرار» از منازل ابتدایی و آغازین سفر معنوی سالکان راه خدا است

ابتدای کتاب منازل السائرین در بخش بدایات، جناب خواجه عبدالله انصاری(ره) با استناد به آیۀ مبارکه 50 سورۀ ذاریات (ففرّوا إلی الله)، بابی به نام «باب فرار» را از منازل ابتدایی و آغازین سفر معنوی سالکان راه خدا، مطرح و معرف نموده است. جناب کاشانی(ره) در شرح این منزل عارفانه آورده که «فرار»، گریختن است از چیزى که نبوده و نیست به سوى چیزى که بوده و همیشه هست، چرا که این فرار، به حقیقت، گریختن است از غیر به سوى حقّ‌‌تعالى؛ و غیر در شهود او لا شى‌‌ء محض است. پس تفسیر کرد او را به چیزى که نبوده و نباشد... و [فرار دارای سه درجه است]؛ یعنى: «فرار عامّه» از جهالت و طریق جهّال به متابعت‌‌ علماى راسخین در شریعت‌‌ [کسانی که] تخلّف نکند عمل ایشان از علم ایشان‌‌... و (حذر کند) از کسل [تنبلی] که لازمۀ طبیعت نفس است‌‌... و (فرار) «از ضیق»، یعنى ضیق صدر- به سبب همّ و اندوه رزق از براى او و از براى عیالش، و حیله کردن در سعى و طلب - به سوى سعه صدر، از براى قوّت یقین و ثقه به خداى تعالى در تکفّل به رزق ایشان‌‌... و «فرار خاصّه» از «رسوم»، یعنى رسوم شریعت از احکام علم و عمل؛ «به سوى اصول» یعنى تعرّفات الهیه که مأخوذ است رسوم از آن‌ها... و حکم نمى‌‌کند بر ایشان به تر‌ک سنّت، و لیکن به نقل از سنّتى به سنّت اعلا و از عزیمتى به عزیمتى اقوى؛ و این است عمل اهل عرفان از ارباب احوال متوسّطین. و [فرار] «از حظوظ» یعنى اغراض نفس و خلاص شدن از آفات آن؛ به درستى که آن علل و لغزش‌ها است‌‌... و «فرار خاصّة الخواص» فراری است که شخص سالک، از غیر خدا به سوی خدا فرار می‌کند؛ لکن در همین فرار از مردم به سوی خدا، هنوز خودش را می‌بیند و این انانیت اوست؛ لذا از همین شهود هم به نوعی خلاصی می‌یابد و از انانیتش و خود‌بینی‌اش، به سوی خدا می‌گریزد و پناه می‌برد. (طارمی، صفی الدین محمد، أنیس العارفین(تحریر فارسی شرح منازل السائرین کاشانی)، 1377ش، صص 106-109 با تلخیص و تصرف)
 

«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ‌‌» (از همگان) به سوى خداوند بگریزید؛ هر چیزى غیر از خداوند که مورد توجه و التفات انسان قرار گیرد، متضمن نوعى شرک خفى خواهد بود!

غزالی در احیاء علوم الدین در کتاب اسرار و آداب تلاوت قرآن کریم، 10 خصوصیت در باب رعایت آداب باطنی تلاوت کلام الله ذکر می‌کند که یکی از این آداب «ترقی» است؛ یعنی وقتى شخص قارى قرآن به درجه مشاهده متکلّم برسد، چنان‌که جز او [خدا] هیچ‌‌کس و هیچ‌‌چیز را نبیند، این فرمان خداوند را امتثال نموده است که مى‌‌فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ‌‌» (از همگان) به سوى خداوند بگریزید. «وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»؛ یعنی همراه با خداوند، خداى دیگرى براى خود قرار ندهید. بدین معنى که اگر انسان خداوند را در هر چیزى مشاهده نکند، چیزهاى دیگرى را مى‌‌بیند، و هر چیزى غیر از خداوند که مورد توجه و التفات انسان قرار گیرد، متضمن نوعى شرک خفى خواهد بود. بالاتر از این، باید گفت توحید خالص آن است که در همه چیز، غیر از خداوند عزّ و جل چیز دیگرى را نبیند. (غزالی، ابوحامد محمد، خوارزمی،تر‌جمه احیاء علوم الدین، ج1، ص 623)
 

منابع:

1 - طباطبائی، موسوی همدانی،تر‌جمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1378ش، چاپ یازدهم.
2 - طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش، چاپ دوم.
3 - میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف‌الأسرار و عدة‌الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1371ش، چاپ پنجم.
4 - شیروانی، زین‌العابدین، بستان السیاحة، ایران، تهران، چاپخانه احمدی، 1315ش، چاپ اول.
5 - طارمی، صفی‌الدین محمد، أنیس العارفین(تحریر فارسی شرح منازل السائرین کاشانی)، ایران، تهران، انتشارات روزنه، 1377ش، چاپ اول.
6 - غزالی، ابوحامد محمد، خوارزمی، تر‌جمه احیاء علوم الدین، ایران، تهران، نشر علمی ‌و فرهنگی، 1386ش، چاپ ششم.

پی نوشت:
[1]. ذاریات: 51.
[2]. ذاریات: 50.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.