بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد شاعر : مولوي شاه را زان شمهاي آگاه کرد بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد حاضر آريم از پي اين درد را گفت تدبير آن بود کان مرد را با زر و خلعت بده او را غرور مرد زرگر را بخوان زان شهر دور