عطر گلاب
شاعر : فریبا وکیلی
خواننده : محمد رضا عیوضی
آلبوم : یه روز برفی
واسه اون گنبد زرین ، پشت کوههای خراسون
واسه اون صحن مطهر ، تو غروب کنار ایوون
واسه کفترای معصوم که تو آسمون میگردن
واسه آدمای مغموم که میان دخیل می بندن
واسه اون هوای تازه ، که پر از عطر گلابه
اگه دستم به ضریحت برسه واسم یه خوابه
واسه اون ساحت پاکی که درش همیشه بازه
واسه دستای نیازی که به سوی تو درازه
دل من تنگه میدونی ، تو که ماه آسمونی
چقدر آرزو دارم لب حوض وضو بگیرم
یا که از تربت پاکت ، مث یاس ها بو بگیرم
واسه اون اوج شکفتن ، تو عالم زیارت
واسه اون لحظه ای که آدم ، میرسه به بی نهایت
دل من تنگه میدونی ، تو که ماه آسمونی
هیچ کسی نومید و ناکام ، نمیره از آستانت
تو پر از لطف و شفایی واسه درد دوستانت
مث مرهم می مونی تو ، واسه آدمای در بند
تو امیدی که میشینه توی قلب یک نیازمند
تو صدام کن ، تو صدام کن ، تا بیام پاتو ببوسم
اگه دلتنگی تو از من ، حاک درگاتو ببوسم
میدونم که حاجتا رو ، میدی ای قبله ی حاجات
موقع گریه و زاری ، لحظه ی خوب مناجات
من یه قاصر ، یه خطاکار ، اما تو بزرگواری
میدونم که هیچ نیازی به زیارتم نداری
اما من غرق نیازم ، واسه لحظه رسیدن
واسه تو حرم نشستن ، مرقد پاکتو دیدن
دل من تنگه میدونی ، تو که ماه آسمونی
/خ