«شبکه شهری جهانی» شهرهایی هستند که بیشتر به حمایت از فعالیتهای اقتصاد جهانی مشغولند
چکیده
در طول دهههای اخیر برای تبیین روابط بین شهرها و جهانیشدن و تحولات شهری منتج از آن، نظریههای گوناگونی مطرح شده است، ولی نظرات فریدمن و ساسن تعیینکنندهتر بودهاند. فریدمن در سال ۱۹۸۶م. در مقاله «فرضیات شهر جهانی» فرآیند ظهور این شهرها را با هفت فرض اساسی تشریح کرده است. این مقاله تأثیرگذار، موجب نظمبخشی به نحوه تفکر درباره تأثیرات جهانیشدن بر شهرها شده است. فرضیههای وی در رابطه با سازمان تقسیم کار بینالمللی جدید و چگونگی تأثیرپذیری شهرها از این نظام اقتصادی جدید است.
تعداد کلمات 2602/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
در طول دهههای اخیر برای تبیین روابط بین شهرها و جهانیشدن و تحولات شهری منتج از آن، نظریههای گوناگونی مطرح شده است، ولی نظرات فریدمن و ساسن تعیینکنندهتر بودهاند. فریدمن در سال ۱۹۸۶م. در مقاله «فرضیات شهر جهانی» فرآیند ظهور این شهرها را با هفت فرض اساسی تشریح کرده است. این مقاله تأثیرگذار، موجب نظمبخشی به نحوه تفکر درباره تأثیرات جهانیشدن بر شهرها شده است. فرضیههای وی در رابطه با سازمان تقسیم کار بینالمللی جدید و چگونگی تأثیرپذیری شهرها از این نظام اقتصادی جدید است.
تعداد کلمات 2602/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
ساسن در سال ۲۰۰۵م. برای تبیین متفاوتی از رابطه شهرها و جهانیشدن، هفت فرضیه تدوین کرد. فرضیات وی عموماً بر نیازهای اقتصاد جهانی به کارکردهای مرکزی، انباشتگی تاریخی فعالیتها و زیرساخت در شهرها و هماهنگ شدن شهرها با تحولات اقتصادی و اجتماعی جدید ناشی از جهانیشدن فزاینده در دوره معاصر تأکید دارد. بر اساس این فرضیات، در دوران جهانیشدن نه تنها از اهمیت شهرها کاسته نشد، بلکه نقشهای جدیدی را برای تداوم حیات و کمک به جهانیشدن ایفا میکنند.
این دو دسته فرضیه درباره فرآیند جهانیشدن شهرها و نحوه تعامل شهرها با جهانیشدن، مبانی متفاوتی برای تحقیقات درباره روابط شهرها و جهانیشدن ایجاد کرده است و به تدریج موجب انشقاق در رویکردهای مطالعاتی شده است. به گونهای که در هریک از این دو رویکرد از اصطلاح خاصی برای معرفی شهرهای جهانی استفاده میشود. با وجود تنوع اصطلاحات لاتین مورد استفاده برای شهرهای جهانی، هم اکنون دو اصطلاح «World City» و «Global City» پرکاربردترین اصطلاحات در ادبیات شهرِ جهانی است. برخی از محققین، تفاوتی بین آنها قائل نمیشوند و آنها را به طور همزمان به شکل «World Global City» به کار میبرند، ولی در سالهای اخیر بر شدت کاربرد جداگانه این اصطلاحات افزوده شده و برای ایجاد تفاوتهایی بین آن دو تلاش میشود. نخستینبار، ساسکیا ساسن با استفاده از اصطلاح جدید Global City برای معرفی شهر جهانی، مسیر جدیدی در مطالعات شهر جهانی گشود.در ادبیات نظریه شهر جهانی، محورهای مطالعاتی گوناگونی وجود دارند که محققان به انجام آنها علاقه نشان میدهند. مهمترین و اساسیترین محور، شناخت روابط بین شهرها و جهانیشدن و تأثیرات این دو پدیده بر یکدیگر است. بررسی مطالعات و نظرات مختلف درباره روابط بین شهرها و جهانیشدن در طول چند دهه اخیر نشان میدهد که این مطالعات و نظرات، عموماً در پی پاسخ به چند پرسش اساسی بوده است. این پرسش هدایتگر مطالعات و تفکرات متنوع در این رابطه است. پاسخگویی به این پرسشها، تبیینکننده روابط بین جهانیشدن و شهرها و وضعیت معاصر شهرهاست.
به طور کلی، اکنون پیروان نظریات و فرضیات فریدمن با اصطلاح World City و ساسن با Global City شناخته میشوند. ساسن در کتاب «شهر جهانی: نیویورک، لندن، توکیو»، با اطلاق صفت کلاسیک برای مفهوم World City، تفاوت این دو اصطلاح را چنین بیان کرد:
«تفاوت بین مفهوم کلاسیک و اصطلاح Global City، در سطح عام و خاص بودن تاریخی آن است. مفهوم اول نوع مشخصی از بیزمانی را به همراه دارد، ولی مفهوم دوم نشانگر یک مرحله اجتماعی - فضایی تاریخی است. تفاوت اساسی بین ترکیببندی من با فریدمن و گوتزدر این است که من بر تولید سیستم اقتصادی جهانی تأکید دارم و این تنها یک موضوع ساده هماهنگی جهانی نیست، بلکه تولید ظرفیتهای کنترل جهانی است».
وی همچنین وجود سابقه تاریخی را معیاری برای تشخیص شهرهای جهانی مورد نظر فریدمن و پیروانش ذکر کرد. به این ترتیب برخی از شهرهای قدیمی نظیر قاهره، مسکو، شانگهای و بومبا را جزو شهرهای جهانی - منطبق با تعریف فریدمن - معرفی کرد، ولی این عنوان به شهرهایی نظیر ژوهانسبورگ، مکزیکو، سائوپولو و جاکارتا را دشوار دانسته است.
در ادبیات نظریه شهر جهانی، محورهای مطالعاتی گوناگونی وجود دارند که محققان به انجام آنها علاقه نشان میدهند. مهمترین و اساسیترین محور، شناخت روابط بین شهرها و جهانیشدن و تأثیرات این دو پدیده بر یکدیگر است. بررسی مطالعات و نظرات مختلف درباره روابط بین شهرها و جهانیشدن در طول چند دهه اخیر نشان میدهد که این مطالعات و نظرات، عموماً در پی پاسخ به چند پرسش اساسی بوده است. این پرسش هدایتگر مطالعات و تفکرات متنوع در این رابطه است. پاسخگویی به این پرسشها، تبیینکننده روابط بین جهانیشدن و شهرها و وضعیت معاصر شهرهاست. برخی از مهمترین پرسشهای مرتبط با روابط شهرها و جهانیشدن در شکل (۴) مشخص شده است.
تلاش برای پاسخگویی به این پرسشها مطالعات متنوع و متعددی را در سراسر جهان برانگیخت که حداقل یکی از محورهای مطالعاتی زیر را دربرمیگیرد:
1. تبیین تأثیرات فرآیندهای جهانیشدن بر حیات شهرها در دهههای اخیر؛
2. خصوصیات شهرهای جهانی؛
3. وضعیت ارتباطات و مناسبات شبکهای بین شهرهای جهانی؛
4. رتبهبندی شهرها از نظر جهانی بودن؛
5. فرآیند پیوند شهرها به جهانیشدن.
این دو دسته فرضیه درباره فرآیند جهانیشدن شهرها و نحوه تعامل شهرها با جهانیشدن، مبانی متفاوتی برای تحقیقات درباره روابط شهرها و جهانیشدن ایجاد کرده است و به تدریج موجب انشقاق در رویکردهای مطالعاتی شده است. به گونهای که در هریک از این دو رویکرد از اصطلاح خاصی برای معرفی شهرهای جهانی استفاده میشود. با وجود تنوع اصطلاحات لاتین مورد استفاده برای شهرهای جهانی، هم اکنون دو اصطلاح «World City» و «Global City» پرکاربردترین اصطلاحات در ادبیات شهرِ جهانی است. برخی از محققین، تفاوتی بین آنها قائل نمیشوند و آنها را به طور همزمان به شکل «World Global City» به کار میبرند، ولی در سالهای اخیر بر شدت کاربرد جداگانه این اصطلاحات افزوده شده و برای ایجاد تفاوتهایی بین آن دو تلاش میشود. نخستینبار، ساسکیا ساسن با استفاده از اصطلاح جدید Global City برای معرفی شهر جهانی، مسیر جدیدی در مطالعات شهر جهانی گشود.در ادبیات نظریه شهر جهانی، محورهای مطالعاتی گوناگونی وجود دارند که محققان به انجام آنها علاقه نشان میدهند. مهمترین و اساسیترین محور، شناخت روابط بین شهرها و جهانیشدن و تأثیرات این دو پدیده بر یکدیگر است. بررسی مطالعات و نظرات مختلف درباره روابط بین شهرها و جهانیشدن در طول چند دهه اخیر نشان میدهد که این مطالعات و نظرات، عموماً در پی پاسخ به چند پرسش اساسی بوده است. این پرسش هدایتگر مطالعات و تفکرات متنوع در این رابطه است. پاسخگویی به این پرسشها، تبیینکننده روابط بین جهانیشدن و شهرها و وضعیت معاصر شهرهاست.
به طور کلی، اکنون پیروان نظریات و فرضیات فریدمن با اصطلاح World City و ساسن با Global City شناخته میشوند. ساسن در کتاب «شهر جهانی: نیویورک، لندن، توکیو»، با اطلاق صفت کلاسیک برای مفهوم World City، تفاوت این دو اصطلاح را چنین بیان کرد:
«تفاوت بین مفهوم کلاسیک و اصطلاح Global City، در سطح عام و خاص بودن تاریخی آن است. مفهوم اول نوع مشخصی از بیزمانی را به همراه دارد، ولی مفهوم دوم نشانگر یک مرحله اجتماعی - فضایی تاریخی است. تفاوت اساسی بین ترکیببندی من با فریدمن و گوتزدر این است که من بر تولید سیستم اقتصادی جهانی تأکید دارم و این تنها یک موضوع ساده هماهنگی جهانی نیست، بلکه تولید ظرفیتهای کنترل جهانی است».
وی همچنین وجود سابقه تاریخی را معیاری برای تشخیص شهرهای جهانی مورد نظر فریدمن و پیروانش ذکر کرد. به این ترتیب برخی از شهرهای قدیمی نظیر قاهره، مسکو، شانگهای و بومبا را جزو شهرهای جهانی - منطبق با تعریف فریدمن - معرفی کرد، ولی این عنوان به شهرهایی نظیر ژوهانسبورگ، مکزیکو، سائوپولو و جاکارتا را دشوار دانسته است.
در ادبیات نظریه شهر جهانی، محورهای مطالعاتی گوناگونی وجود دارند که محققان به انجام آنها علاقه نشان میدهند. مهمترین و اساسیترین محور، شناخت روابط بین شهرها و جهانیشدن و تأثیرات این دو پدیده بر یکدیگر است. بررسی مطالعات و نظرات مختلف درباره روابط بین شهرها و جهانیشدن در طول چند دهه اخیر نشان میدهد که این مطالعات و نظرات، عموماً در پی پاسخ به چند پرسش اساسی بوده است. این پرسش هدایتگر مطالعات و تفکرات متنوع در این رابطه است. پاسخگویی به این پرسشها، تبیینکننده روابط بین جهانیشدن و شهرها و وضعیت معاصر شهرهاست. برخی از مهمترین پرسشهای مرتبط با روابط شهرها و جهانیشدن در شکل (۴) مشخص شده است.
تلاش برای پاسخگویی به این پرسشها مطالعات متنوع و متعددی را در سراسر جهان برانگیخت که حداقل یکی از محورهای مطالعاتی زیر را دربرمیگیرد:
1. تبیین تأثیرات فرآیندهای جهانیشدن بر حیات شهرها در دهههای اخیر؛
2. خصوصیات شهرهای جهانی؛
3. وضعیت ارتباطات و مناسبات شبکهای بین شهرهای جهانی؛
4. رتبهبندی شهرها از نظر جهانی بودن؛
5. فرآیند پیوند شهرها به جهانیشدن.
پیشینه روابط جهانیشدن و شهرها
بررسی روابط بین جهانیشدن و شهرها به دهه ۱۹۷۰م. باز میگردد که مصادف با دوران شکوفایی اقتصاد جهانی و گسترش فزاینده جهانیشدن در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. پیش از این پاتریک گدس در سال ۱۹۱۵م. در کتاب خود با عنوان «تکامل شهرها»، در مبحثی با همین عنوان به بررسی وضعیت برخی شهرهای مهم اروپا پرداخت. اگرچه وی این شهرها را مکان انجام بخش بسیار مهمی از فعالیتهای اقتصادی برتر جهانی توصیف کرد، ولی این مفهوم با آنچه اخیراً مطرح میشود، کمترتناسب دارد. پس از او، پیتر هال در سال ۱۹۶۶م. با الهام از مطالعه گدس، شش شهر را به عنوان شهرهای جهانی، معرفی و بر اهمیت نقشهای اقتصادی در شهرهای جهانی تأکید نمود.
با آغاز دهه ۱۹۷۰م. و شدت گرفتن فرآیند جهانیشدن و تأثیرات گسترده آن بر شهرها، خصوصیات شهرها نیز متحول شد. اگرچه از این زمان به بعد نظریات مطرحشده درباره شهر جهانی، اشتراکات زیادی دارند، ولی اجماعی با یکدیگر ندارند. در دهه ۱۹۸۰م، مطالعات بر دستهبندی شهرها از نظر جهانی بودن تمرکز یافت که کار کوهن، آغازگر این مطالعات است. کوهن (۱۹۸۱م) بر اساس میزان غلبه مراکز مالی و شرکتها، شهرهای جهانی را در دو سطح؛ درجه یک و دو دستهبندی کرد. در این دهه، رتبهبندیِ دیگری از شهرهای جهانی نیز توسط هوارد رید[1] (۱۹۸۱م) و بر مبنای اهمیت مراکز مالی بینالمللی در شهرهای جهانی انجام شد. پس از آن، فریدمن (۱۹۸۶م)، در یک سطحبندیِ سلسله مراتبیِ مناقشه برانگیز، با اهمیت دادن به مراکز کنترل سرمایه در (تقسیم کار فضایی) جدید جهانی، شهرهای جهانی را در دو سطح؛ مرکزی و پیرامونی دستهبندی کرد.
در دهه ۱۹۹۰م. برخلاف تمرکز بر فضای جدید تقسیم کار جهانی که پیش از آن مهم بود، ساسکیا ساسن (۱۹۹۱م) با تأکید بر همکاری بینالمللی شهرها و تمرکز خدمات تولیدکننده (پشتیبان تولید) و اهمیت فراوان آن در شهرهای جهانی، رویکرد جدیدی در مطالعه شهرهای جهانی مطرح کرد. ساسن با بررسی تأثیرات جهانیشدن بر شهرهای نیویورک، لندن و توکیو، آنها را به دلیل تمرکز بالای مراکز فرماندهی در سازمان اقتصاد جهانی، تمرکز شرکتهای سرمایهای و خدمات تخصصی، مکانهای تولید نوآوری و بازارهای خلاق محصولات و نوآوریهای تولیدشده در شهرهای جهانی، به عنوان شهرهای جهانی برتر معرفی کرد. از نظر ساسن، ظهور شهرهای جهانی، نتیجه جهانیشدن فعالیت اقتصادی و ساختار سازمانی خدمات تولیدکننده و صنعت مالی مرتبط با آن است. از این زمان به بعد، دو رویکرد نسبتا متفاوت در مطالعات شهرهای جهانی با محوریت نظرات فریدمن و ساسن شکل گرفت که تمایزات آنها رو به شفافیت بیشتر دارد.
با آغاز دهه ۱۹۷۰م. و شدت گرفتن فرآیند جهانیشدن و تأثیرات گسترده آن بر شهرها، خصوصیات شهرها نیز متحول شد. اگرچه از این زمان به بعد نظریات مطرحشده درباره شهر جهانی، اشتراکات زیادی دارند، ولی اجماعی با یکدیگر ندارند. در دهه ۱۹۸۰م، مطالعات بر دستهبندی شهرها از نظر جهانی بودن تمرکز یافت که کار کوهن، آغازگر این مطالعات است. کوهن (۱۹۸۱م) بر اساس میزان غلبه مراکز مالی و شرکتها، شهرهای جهانی را در دو سطح؛ درجه یک و دو دستهبندی کرد. در این دهه، رتبهبندیِ دیگری از شهرهای جهانی نیز توسط هوارد رید[1] (۱۹۸۱م) و بر مبنای اهمیت مراکز مالی بینالمللی در شهرهای جهانی انجام شد. پس از آن، فریدمن (۱۹۸۶م)، در یک سطحبندیِ سلسله مراتبیِ مناقشه برانگیز، با اهمیت دادن به مراکز کنترل سرمایه در (تقسیم کار فضایی) جدید جهانی، شهرهای جهانی را در دو سطح؛ مرکزی و پیرامونی دستهبندی کرد.
در دهه ۱۹۹۰م. برخلاف تمرکز بر فضای جدید تقسیم کار جهانی که پیش از آن مهم بود، ساسکیا ساسن (۱۹۹۱م) با تأکید بر همکاری بینالمللی شهرها و تمرکز خدمات تولیدکننده (پشتیبان تولید) و اهمیت فراوان آن در شهرهای جهانی، رویکرد جدیدی در مطالعه شهرهای جهانی مطرح کرد. ساسن با بررسی تأثیرات جهانیشدن بر شهرهای نیویورک، لندن و توکیو، آنها را به دلیل تمرکز بالای مراکز فرماندهی در سازمان اقتصاد جهانی، تمرکز شرکتهای سرمایهای و خدمات تخصصی، مکانهای تولید نوآوری و بازارهای خلاق محصولات و نوآوریهای تولیدشده در شهرهای جهانی، به عنوان شهرهای جهانی برتر معرفی کرد. از نظر ساسن، ظهور شهرهای جهانی، نتیجه جهانیشدن فعالیت اقتصادی و ساختار سازمانی خدمات تولیدکننده و صنعت مالی مرتبط با آن است. از این زمان به بعد، دو رویکرد نسبتا متفاوت در مطالعات شهرهای جهانی با محوریت نظرات فریدمن و ساسن شکل گرفت که تمایزات آنها رو به شفافیت بیشتر دارد.
بیشتر بخوانید: شهرها و اقتصاد جهانی
خصوصیات شهرهای جهانی
گرچه جهانیشدن بر شهرهای مختلفی در گستره وسیعی از کره زمین تأثیر گذشته است، ولی برخی شهرها دارای پیوندهای قویتری با فرآیند جهانیشدن، بهخصوص در عرصه اقتصاد جهانی دارند. شناخت این شهرها همواره از محورهای مطالعاتی مورد علاقه در نظریه شهر جهانی بوده است. با وجود تلاشهای گسترده برای تعیین معیارهایی برای شناخت و تفکیک این شهرها، تا کنون مبنای نظری و تجربی محکمی برای شناخت شهرهای جهانی فراهم نشده است.
یکی از منابع مهم برای شناخت خصوصیت شهرهای جهانی، توصیفات و تعاریفی است که توسط محققان ارائه میشوند. قدیمیترین توصیف از شهر جهانی توسط پاتریک گدس (۱۹۱۵م) ارائه شد که آنها را مرکز انجام مهمترین فعالیتهای اقتصادی جهان معرفی کرد. پس از آن پیترهال در سال ۱۹۶۶م، شهرهای جهانی را مراکز قدرت سیاسی در سطوح ملی و بینالمللی، محل استقرار ادارات مرتبط با دولت، مراکز تجارت ملی و بینالمللی، مراکز حمل کالاهای کشورهای مربوطه و همسایه، مراکز ارائه خدمات بانکی، بیمه و خدمات مالی مربوطه، مراکز تولید و ارائه خدمات پیشرفته در زمینههای پزشکی، حقوق، آموزش عالی، کاربرد دانش در فناوری، مراکز گردآوری و انتشار اطلاعات از طریق نشریات و رسانهها، مراکز مصرف انبوه کالاهای لوکس و نظایر آن، مرکز هنر، فرهنگ، سرگرمی و سایر فعالیتهای گوناگون دیگر توصیف کرد. با تشدید فرآیندهای جهانیشدن و تأثیرات آن بر شهرها، تعاریف شهر جهانی نیز ارتباط بیشتری با پاسخ شهرها به جهانیشدن مییابند. در این دوره، جان فریدمن، شهر جهانی را مکان استقرار مراکز بزرگ مالی، ادارات شرکتهای فراملی، مؤسسات بینالمللی با رشد سریع خدمات کسبوکار، استقرار کارخانههای مهم، گروههای حملونقلی مهم و جمعیت زیاد توصیف کرد. در تعریف فریدمن به ماهیت اقتصادی شهرها، بیشتر از قبل توجه شد. وی در سالهای بعد، شهر جهانی را فضایی کوچکتر از کل جهان برای انباشت سرمایه و همچنین فضاهای شهری بزرگ با تعاملات و اجتماعی فشرده معرفی کرد.
آنتونی کینگ،[2] جوهریترین خصیصه شهر جهانی را کارکرد هدایتگری آن در اقتصاد جهانی میداند که خصوصیات سیاسی - جغرافیایی اساسی به آنها میبخشد.
کینگ نیز اهمیت شهرهای جهانی را به اقتصاد جهانی و تأثیرات و نیازهای آن مربوط میسازد.
ساسن، شهرهای جهانی را مکانهای تولید خدمات تخصصی مورد نیاز مجموعهای سازمانها و شرکتها برای اداره شبکه پراکندهای از کارخانجات، ادارات و پایانههای فروش خدمات و مکانهای تولید نوآوریهای مالی و بازاریابی، برای بینالمللیسازی و توسعه صنایع مالی توصیف میکند. از نظر وی آنچه در شهر جهانی تولید میشود، خدمات تخصصی و کالاهای مالی است. در این تعریف، ساسن بر اهمیت کارکردهای اقتصادی شهر جهانی تأکید دارد. وی در توصیف شهرهای جهانی از انواعی خدمات پیشرفته و تخصصی نام میبرد که تولید آنها به شهرهای جهانی اختصاص دارد و از آنها به عنوان وجه ممیزه شهر جهانی از سایر شهرها یاد میکند.
بخشی از تعاریف و توصیفات درباره شهر جهانی بیانگر وضعیت تأثیرپذیری آنها از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات است. در این رابطه، بیشتر تبیینها متأثر از نظریات مانوئل کسلز درباره ماهیت جوامع اطلاعاتی و شبکهای معاصر هستند. کسلز با نگرش به تأثیرپذیری شهرها از فناوریهای نوین و ظهور اقتصاد اطلاعاتی، شهرهای جهانی را، نه یک مکان، بلکه یک فرآیند تلقی میکند؛ فرآیندی که مراکز تولید و مصرف خدمات پیشرفته و جوامع محلی وابسته به آنها را در یک شبکه جهانی به یکدیگر پیوند میدهد.جهانیشدن به عنوان یک واقعیت، امروزه با سرنوشت تمام واحدهای ملی گره خورده است؛ به گونهای که درحال حاضر صحبت از شهر جهانی و جهانشهرها میشود. به همان میزان که طرفداران جهانیسازی در تلاشاند تا در پرتو توانمندی شهرهای بزرگ و به عبارت علمی از ظرفیت شهرهای جهانی در راستای منافع خود بهره گیرند، طرفداران جهانیشدن نمیتوانند نسبت به کلانشهرها و نقش جهانشهرها در قالب قلمروها و مناطق نفوذ خود بیتفاوت باشند. اینجاست که نقشآفرینی شهرها هم در روند جهانیشدن و هم جهانیسازی اهمیت دارد.
کسلز، شهر جهانی را با شهر اطلاعاتی مترادف میگیرد و فعالیت مؤثر این شهرها در فضای جریانها را مبنای توصیف آنها تلقی میکند. میشل پاسیون [3]در جمعبندی خصوصیات شهر جهانی، ۱۷ خصیصه مهم را برای این شهرها برشمرد. از نظر وی، این شهرها بر اساس جایگاه شرکتهای فراملی در پیوند با اقتصاد جهانی و دولتهای ملی، بیش از حد متعارف، محل استقرار دفاتر مرکزی بزرگترین شرکتها و بانکهای بینالمللی هستند. در این شهرها، حضور دفاتر شرکتهای بزرگ و نهادهای مالی و جهانی موجب رشد سریع طبقهای نخبه با حقوق بالا میشود که در زمینه ارائه خدمات مولد فراملی، نظیر: خدمات حقوقی، بانکداری، بیمه، خدمات کسبوکار، حسابداری، تبلیغات و نظایر آن فعالیت دارند. شهرهای جهانی به دلیل اقتصاد رو به گسترش و تجدید و تمرکز سرمایهگذاری، بیشترین مراکز سرمایهگذاریهای بینالمللی هستند. در این تعاریف، نقش شرکتهای فراملی و فعالیتهای جهانی آنها در ارتقای جایگاه جهانی شهرها مهم تلقی شده است. توجه به مفاهیم یادشده و انواعی از تعاریف و توصیفات دیگر از شهرهای جهانی، بیانگر چندین خصیصه عام این شهرهاست که سطح کارکردی و انحصار شهرها در داشتن آنها، مبنای تعیین سطح جهانی بودن آنهاست. گرچه این خصوصیت عام ممکن است در همه شهرهای جهانی وجود داشته باشد، ولی همه شهرها لزوماً در داشتن آنها یکسان نیستند و برخی شهرها در یک نوع خاص از کارکردها دارای شهرت بالاتری هستند. این خصیصههای عام عبارت است از:
1. فعالیتهای شهر جهانی بیشترین پیوند را با اقتصاد جهانی دارد؛
2. شهرهای جهانی، مناسبترین مکان برای استقرار ادارات مرکزی شرکتهای اقتصادی برای هدایت فرآیند تولید جهانی هستند؛
3. شرکتهای فراملی به عنوان مهمترین فعالان اقتصاد جهانی با استقرار در شهرهای جهانی، بیشترین کمک را به توسعه این شهرها و ارتقای جایگاه جهانی آنها میکنند؛
4. شهرهای جهانی به دلیل حضور شرکتهای فراملی و دیگر عاملان تولید جهانی در این شهرها، بزرگترین مراکز تولید و عرضه خدمات پیشرفته تخصصی برای تولیدکنندگان جهانی هستند؛
5. شهرهای جهانی به دلیل حضور بازارهای مالی و شرکتهای مدیریت تولید جهانی و خدمات متنوع اقتصادی، مکان مطلوبی برای تجارت و بازرگانی در سطح بینالمللی نیز هستند؛
6. شهرهای جهانی مرکز استقرار نهادهای قدرت در سطح ملی و بینالمللی هستند؛
7. شهرهای جهانی به دلیل تعدد مراکز علمی و آموزشی، تراکم نیرویانسانی متخصص و تقاضای روزافزون تولید جهانی، بهترین تسهیلات و زمینهها را برای خلاقیت و نوآوری و توسعه فناوریهای مرتبط با تولید دانش و انتشار آنها در سطح جهانی فراهم میکنند؛
۰8 شهرهای جهانی به دلیل تمرکز انواعی از کارکردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، گرهگاههای مهم حملونقل مسافر و کالا در جهان هستند؛
9. شهرهای جهانی به دلیل نیاز به شرکتها و فعالیتهای جهانی، جمعیت مهاجر زیادی را به خود جذب میکنند و تنوع فرهنگی، تحصیلی و تخصصی قابل توجهی را ایجاد میکنند.
تا بدینجا همواره واژه جهانیشدن به کار برده شده و تلاش شد تا از واژه جهانیسازی اجتناب گردد. جهانیشدن به عنوان یک واقعیت، امروزه با سرنوشت تمام واحدهای ملی گره خورده است؛ به گونهای که درحال حاضر صحبت از شهر جهانی و جهانشهرها میشود. به همان میزان که طرفداران جهانیسازی در تلاشاند تا در پرتو توانمندی شهرهای بزرگ و به عبارت علمی از ظرفیت شهرهای جهانی در راستای منافع خود بهره گیرند، طرفداران جهانیشدن نمیتوانند نسبت به کلانشهرها و نقش جهانشهرها در قالب قلمروها و مناطق نفوذ خود بیتفاوت باشند. اینجاست که نقشآفرینی شهرها هم در روند جهانیشدن و هم جهانیسازی اهمیت دارد.
یکی از منابع مهم برای شناخت خصوصیت شهرهای جهانی، توصیفات و تعاریفی است که توسط محققان ارائه میشوند. قدیمیترین توصیف از شهر جهانی توسط پاتریک گدس (۱۹۱۵م) ارائه شد که آنها را مرکز انجام مهمترین فعالیتهای اقتصادی جهان معرفی کرد. پس از آن پیترهال در سال ۱۹۶۶م، شهرهای جهانی را مراکز قدرت سیاسی در سطوح ملی و بینالمللی، محل استقرار ادارات مرتبط با دولت، مراکز تجارت ملی و بینالمللی، مراکز حمل کالاهای کشورهای مربوطه و همسایه، مراکز ارائه خدمات بانکی، بیمه و خدمات مالی مربوطه، مراکز تولید و ارائه خدمات پیشرفته در زمینههای پزشکی، حقوق، آموزش عالی، کاربرد دانش در فناوری، مراکز گردآوری و انتشار اطلاعات از طریق نشریات و رسانهها، مراکز مصرف انبوه کالاهای لوکس و نظایر آن، مرکز هنر، فرهنگ، سرگرمی و سایر فعالیتهای گوناگون دیگر توصیف کرد. با تشدید فرآیندهای جهانیشدن و تأثیرات آن بر شهرها، تعاریف شهر جهانی نیز ارتباط بیشتری با پاسخ شهرها به جهانیشدن مییابند. در این دوره، جان فریدمن، شهر جهانی را مکان استقرار مراکز بزرگ مالی، ادارات شرکتهای فراملی، مؤسسات بینالمللی با رشد سریع خدمات کسبوکار، استقرار کارخانههای مهم، گروههای حملونقلی مهم و جمعیت زیاد توصیف کرد. در تعریف فریدمن به ماهیت اقتصادی شهرها، بیشتر از قبل توجه شد. وی در سالهای بعد، شهر جهانی را فضایی کوچکتر از کل جهان برای انباشت سرمایه و همچنین فضاهای شهری بزرگ با تعاملات و اجتماعی فشرده معرفی کرد.
آنتونی کینگ،[2] جوهریترین خصیصه شهر جهانی را کارکرد هدایتگری آن در اقتصاد جهانی میداند که خصوصیات سیاسی - جغرافیایی اساسی به آنها میبخشد.
کینگ نیز اهمیت شهرهای جهانی را به اقتصاد جهانی و تأثیرات و نیازهای آن مربوط میسازد.
ساسن، شهرهای جهانی را مکانهای تولید خدمات تخصصی مورد نیاز مجموعهای سازمانها و شرکتها برای اداره شبکه پراکندهای از کارخانجات، ادارات و پایانههای فروش خدمات و مکانهای تولید نوآوریهای مالی و بازاریابی، برای بینالمللیسازی و توسعه صنایع مالی توصیف میکند. از نظر وی آنچه در شهر جهانی تولید میشود، خدمات تخصصی و کالاهای مالی است. در این تعریف، ساسن بر اهمیت کارکردهای اقتصادی شهر جهانی تأکید دارد. وی در توصیف شهرهای جهانی از انواعی خدمات پیشرفته و تخصصی نام میبرد که تولید آنها به شهرهای جهانی اختصاص دارد و از آنها به عنوان وجه ممیزه شهر جهانی از سایر شهرها یاد میکند.
بخشی از تعاریف و توصیفات درباره شهر جهانی بیانگر وضعیت تأثیرپذیری آنها از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات است. در این رابطه، بیشتر تبیینها متأثر از نظریات مانوئل کسلز درباره ماهیت جوامع اطلاعاتی و شبکهای معاصر هستند. کسلز با نگرش به تأثیرپذیری شهرها از فناوریهای نوین و ظهور اقتصاد اطلاعاتی، شهرهای جهانی را، نه یک مکان، بلکه یک فرآیند تلقی میکند؛ فرآیندی که مراکز تولید و مصرف خدمات پیشرفته و جوامع محلی وابسته به آنها را در یک شبکه جهانی به یکدیگر پیوند میدهد.جهانیشدن به عنوان یک واقعیت، امروزه با سرنوشت تمام واحدهای ملی گره خورده است؛ به گونهای که درحال حاضر صحبت از شهر جهانی و جهانشهرها میشود. به همان میزان که طرفداران جهانیسازی در تلاشاند تا در پرتو توانمندی شهرهای بزرگ و به عبارت علمی از ظرفیت شهرهای جهانی در راستای منافع خود بهره گیرند، طرفداران جهانیشدن نمیتوانند نسبت به کلانشهرها و نقش جهانشهرها در قالب قلمروها و مناطق نفوذ خود بیتفاوت باشند. اینجاست که نقشآفرینی شهرها هم در روند جهانیشدن و هم جهانیسازی اهمیت دارد.
کسلز، شهر جهانی را با شهر اطلاعاتی مترادف میگیرد و فعالیت مؤثر این شهرها در فضای جریانها را مبنای توصیف آنها تلقی میکند. میشل پاسیون [3]در جمعبندی خصوصیات شهر جهانی، ۱۷ خصیصه مهم را برای این شهرها برشمرد. از نظر وی، این شهرها بر اساس جایگاه شرکتهای فراملی در پیوند با اقتصاد جهانی و دولتهای ملی، بیش از حد متعارف، محل استقرار دفاتر مرکزی بزرگترین شرکتها و بانکهای بینالمللی هستند. در این شهرها، حضور دفاتر شرکتهای بزرگ و نهادهای مالی و جهانی موجب رشد سریع طبقهای نخبه با حقوق بالا میشود که در زمینه ارائه خدمات مولد فراملی، نظیر: خدمات حقوقی، بانکداری، بیمه، خدمات کسبوکار، حسابداری، تبلیغات و نظایر آن فعالیت دارند. شهرهای جهانی به دلیل اقتصاد رو به گسترش و تجدید و تمرکز سرمایهگذاری، بیشترین مراکز سرمایهگذاریهای بینالمللی هستند. در این تعاریف، نقش شرکتهای فراملی و فعالیتهای جهانی آنها در ارتقای جایگاه جهانی شهرها مهم تلقی شده است. توجه به مفاهیم یادشده و انواعی از تعاریف و توصیفات دیگر از شهرهای جهانی، بیانگر چندین خصیصه عام این شهرهاست که سطح کارکردی و انحصار شهرها در داشتن آنها، مبنای تعیین سطح جهانی بودن آنهاست. گرچه این خصوصیت عام ممکن است در همه شهرهای جهانی وجود داشته باشد، ولی همه شهرها لزوماً در داشتن آنها یکسان نیستند و برخی شهرها در یک نوع خاص از کارکردها دارای شهرت بالاتری هستند. این خصیصههای عام عبارت است از:
1. فعالیتهای شهر جهانی بیشترین پیوند را با اقتصاد جهانی دارد؛
2. شهرهای جهانی، مناسبترین مکان برای استقرار ادارات مرکزی شرکتهای اقتصادی برای هدایت فرآیند تولید جهانی هستند؛
3. شرکتهای فراملی به عنوان مهمترین فعالان اقتصاد جهانی با استقرار در شهرهای جهانی، بیشترین کمک را به توسعه این شهرها و ارتقای جایگاه جهانی آنها میکنند؛
4. شهرهای جهانی به دلیل حضور شرکتهای فراملی و دیگر عاملان تولید جهانی در این شهرها، بزرگترین مراکز تولید و عرضه خدمات پیشرفته تخصصی برای تولیدکنندگان جهانی هستند؛
5. شهرهای جهانی به دلیل حضور بازارهای مالی و شرکتهای مدیریت تولید جهانی و خدمات متنوع اقتصادی، مکان مطلوبی برای تجارت و بازرگانی در سطح بینالمللی نیز هستند؛
6. شهرهای جهانی مرکز استقرار نهادهای قدرت در سطح ملی و بینالمللی هستند؛
7. شهرهای جهانی به دلیل تعدد مراکز علمی و آموزشی، تراکم نیرویانسانی متخصص و تقاضای روزافزون تولید جهانی، بهترین تسهیلات و زمینهها را برای خلاقیت و نوآوری و توسعه فناوریهای مرتبط با تولید دانش و انتشار آنها در سطح جهانی فراهم میکنند؛
۰8 شهرهای جهانی به دلیل تمرکز انواعی از کارکردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، گرهگاههای مهم حملونقل مسافر و کالا در جهان هستند؛
9. شهرهای جهانی به دلیل نیاز به شرکتها و فعالیتهای جهانی، جمعیت مهاجر زیادی را به خود جذب میکنند و تنوع فرهنگی، تحصیلی و تخصصی قابل توجهی را ایجاد میکنند.
تا بدینجا همواره واژه جهانیشدن به کار برده شده و تلاش شد تا از واژه جهانیسازی اجتناب گردد. جهانیشدن به عنوان یک واقعیت، امروزه با سرنوشت تمام واحدهای ملی گره خورده است؛ به گونهای که درحال حاضر صحبت از شهر جهانی و جهانشهرها میشود. به همان میزان که طرفداران جهانیسازی در تلاشاند تا در پرتو توانمندی شهرهای بزرگ و به عبارت علمی از ظرفیت شهرهای جهانی در راستای منافع خود بهره گیرند، طرفداران جهانیشدن نمیتوانند نسبت به کلانشهرها و نقش جهانشهرها در قالب قلمروها و مناطق نفوذ خود بیتفاوت باشند. اینجاست که نقشآفرینی شهرها هم در روند جهانیشدن و هم جهانیسازی اهمیت دارد.
نقشآفرینی شهرها در عرصه فراملی
به لحاظ تاریخی، پس از جنگ جهانی دوم، شهرهای فرانسوی و آلمانی، برنامههای مشارکتی را به منظور غلبه بر حس بیاعتمادی موجود آغاز کردند. این برنامهها از سوی شهرهای بسیاری در سراسر اروپا و حتی سراسر جهان دنبال شد. این برنامهها چارچوبی از آشتی و مشارکت برای هزاران نفر پس از جنگ خانمانبرانداز جهانی دوم ایجاد نمود. بعدها در سالهای ۱۹۸۰م، دولتهای محلی در اعتراض نسبت به سلاحهای هستهای به ایفای نقشی فعال پرداختند. بسیاری از آنها با هدف از بین بردن تصویر بدی از دشمن، پشت پرده آهنی، به برقراری ارتباط پرداخته و در این میان بر این حقیقت که آنها به دنبال برقراری ارتباط و تعامل با گروههای مخالف در اروپای شرقی هستند، پافشاری کردند. بسیاری از رهبران جنبش دموکراتیک در اروپای شرقی پس از تغییرات و اصلاحات سال ۱۹۸۹م. اظهار داشتند که چگونه چنین ارتباطی با همکاران محلی در اروپای غربی در جهت گیری و انگیزه آنها مهم بوده است.
همچنین در سال ۱۹۸۲م. در دومین جلسه خصوصی سازمان ملل پیرامون موضوع خلع سلاح که در مقر فرماندهی سازمان ملل در نیویورک برپا شد، شهردار هیروشیما برنامه جدیدی را برای ارتقاء یکپارچگی شهرها در برابر لغو کامل سلاحهای هستهای ارائه نمود. این طرح پیشنهادی راهی را پیشِروی شهرها گشود تا از مرزها فراتر رفته و با یکدیگر به منظور فشار برای لغو استفاده از سلاحهای هستهای همکاری نمایند. پس از آن، شهرداران هیروشیما و ناکازاکی از شهرداران سراسر جهان خواستند تا از این برنامه پشتیبانی نمایند و در سال ۱۹۸۸ م، مؤسسه بینالمللی شهرهای پیامآور صلح تشکیل شد که هدف آن تعیین نقش و مسئولیت شهرها در ایجاد فرهنگ و گفتمان صلح بود. این مؤسسه بر اساس جایگاهش برای ایفای نقش، در تحقق بخشیدن به اهداف و اصول سازمان ملل متحد در زمینه افزایش صلح و مشارکت بین افراد تلاش مینمود. در سال ۲۰۰۱م، گردهمایی جهانی محلی برپا شد و در آن بر نقش مرکزی شهرها در روابط بینالملل تأکید شد. هدف این گردهمایی، تبیین و اثبات این اعتقاد بود که شهرداران به مرور به دیپلماتهای جدیدی تبدیل شدهاند و انتقالدهنده حُسن نیت، انرژی و مهارتهای جوامع مدنی به منظور ساخت محیطی هستند که در آن بتوان بر شکافها و کشمکشها غلبه نمود.
همچنین در سال ۱۹۸۲م. در دومین جلسه خصوصی سازمان ملل پیرامون موضوع خلع سلاح که در مقر فرماندهی سازمان ملل در نیویورک برپا شد، شهردار هیروشیما برنامه جدیدی را برای ارتقاء یکپارچگی شهرها در برابر لغو کامل سلاحهای هستهای ارائه نمود. این طرح پیشنهادی راهی را پیشِروی شهرها گشود تا از مرزها فراتر رفته و با یکدیگر به منظور فشار برای لغو استفاده از سلاحهای هستهای همکاری نمایند. پس از آن، شهرداران هیروشیما و ناکازاکی از شهرداران سراسر جهان خواستند تا از این برنامه پشتیبانی نمایند و در سال ۱۹۸۸ م، مؤسسه بینالمللی شهرهای پیامآور صلح تشکیل شد که هدف آن تعیین نقش و مسئولیت شهرها در ایجاد فرهنگ و گفتمان صلح بود. این مؤسسه بر اساس جایگاهش برای ایفای نقش، در تحقق بخشیدن به اهداف و اصول سازمان ملل متحد در زمینه افزایش صلح و مشارکت بین افراد تلاش مینمود. در سال ۲۰۰۱م، گردهمایی جهانی محلی برپا شد و در آن بر نقش مرکزی شهرها در روابط بینالملل تأکید شد. هدف این گردهمایی، تبیین و اثبات این اعتقاد بود که شهرداران به مرور به دیپلماتهای جدیدی تبدیل شدهاند و انتقالدهنده حُسن نیت، انرژی و مهارتهای جوامع مدنی به منظور ساخت محیطی هستند که در آن بتوان بر شکافها و کشمکشها غلبه نمود.
جهانیشدن و تحولات شهری
بررسی تأثیرات ناشی از جهانیشدن در شهرها، موضوع بخش اعظم مطالعات مربوط به جهانیشدن و شهرها است. گسترش توجه به نظریه شهر جهانی توسط پژوهشگران در سراسر جهان و تلاش برای بررسی جایگاه شهرهای کشور خود در فضای عملکردی جهانی، موجب غنی شدن این ادبیات و آشکار شدن نسبی تأثیرات جهانیشدن بر بسیاری از شهرهای جهان شده است. فرآیند تأثیرگذاری جهانیشدن بر شهرها، در ادامه تشریح میشود، گرچه تأثیرات جهانیشدن بر شهرها و پاسخ شهرها به جهانیشدن، تنها به این عرصهها محدود نمیگردد.
پی نوشت:
[1] . Howara Reed
[2] . Anthony King.
[3] . M. Pacione.
منبع: کتاب دیپلماسی شهری، نوشته مهدی جمالینژاد، نشر آرما، 1392.
پی نوشت:
[1] . Howara Reed
[2] . Anthony King.
[3] . M. Pacione.
منبع: کتاب دیپلماسی شهری، نوشته مهدی جمالینژاد، نشر آرما، 1392.