از كدامين سنخ؟
نويسنده:زينب اسلامي
به ياد سردار رشيد اسلام شهيد دكتر مصطفي چمران
1. آيا تمامي اتفاق به 31 خرداد 1360 هجري خورشيدي برميگردد؟ به مكاني به نام دهلاويه؟ به يك تركش خاص؟ يا به فردي كه دكتراي فيزيك پلاسما داشته است؟ يا به عارفي كه از دنيا هيچ نداشته به جز لباس رزم؟ يا اساساً به وزارت دفاع و وزير دفاع؟ ... شايد هم تمامي قضيه به لبنان و مصر و آمريكا ربط پيدا كند؟ به مكاني به نام جبل عامل؟ به دانشگاهي به نام بريكلي؟ شايد هم ريشههاي قضيه برميگردد به دانشكدهي فني دانشگاه تهران يا درسهاي آيتالله طالقاني؟ يا شايد حتي به انجمن اسلامي؟ و يا شايد به زمين يا آسمان يا دورهاي خاص مثل دفاع مقدس يا انقلاب؟ و يا شايد به يك سري ويژگيهاي شخصيتي انساني، اجتماعي و يا شايد ... واقعاً ريشهي ماجرا كجاست؟
2. شايد در سال 1360 كه در رسانهها اعلام شد: مجاهد نستوه، عالم و عارف بيبديل، شير بيشههاي غرب و جنوب ... دكتر مصطفي چمران، به شهادت رسيدند. بدينوسيله مجلس ختمي در ... برگزار ميشود ... .
اين امر، با الفاظ، عبارات و جملات مختلف و متنوع هر سال تكرار ميشود و خواهد شد و بزرگداشتها و همايشها برگزار ميشود و خواهد شد و دانشگاهي به اين نام خوانده شد و تنديسي ...
4. شايد در ابتداي امر به نظر اين چنين خوش نمايد كه بهتر است تورقي در «بينش و نيايش»، «كردستان»، «خدا بود و هيچ نبود» و ساير كتابها و دستنوشتههاي آن شهيد يا كتابهايي كه دربارهي ايشان نوشته شده، داشته باشيم و شايد جستجويي با كليد واژههاي «مصطفي چمران»، «دكتر مصطفي چمران»، «شهيد دكتر مصطفي چمران» در اينترنت.
اما واقعاً ما از اين جستجوهاي اين گونهاي به كجا ميرسيم و يا قرار است به كجا برسيم؟ و از آن مهمتر، اينها و صدها كارهاي شبيه آن قرار است ما را به جايي برساند؟ و يا دردي را از ما دوا كند؟
5. مسأله شايد، اما چيز ديگري باشد. چيزي پيچيده، گسترده و يا حتي از جنسي ديگر. مسأله جايگاه علمي، خصوصيات شخصيتي، اخلاقي، مذهبي و اجتماعي نيست. مسأله اساساً از سنخ ديگر است. به بيان دقيقتر، از زاويهاي با پرسپكتيوي كاملاً متفاوت. مسأله اين است كه جمع تمام فاكتورهاي ذكر شده ما را به معنايي به نام «چمران» نميرساند. حتي برايند اين فاكتورها وجود چمران را نتيجه نميدهد. بلكه بايد روحي جميع اين فاكتورها يا برايند آنها را به هم پيوند زند و با هارمونياي در كنار هم خلق كند. مسأله چيزي شبيه معناي «گشتالت» است كه در علوم مختلف منجمله روانشناسي به كار ميرود: و ميگويد كل، مجموع اجزاء نيست بلكه چيزي بيش از آن است. كل روح بخشيده شده به واسطهي وجود اجزاء است. اجزاء زمينه را براي كل بودن كل فراهم ميكنند، اما خودشان به تنهايي كل را به وجود نميآورند.
و اين سئوال اساسي است كه روح چمران چيست؟ از آنجا كه مسأله ما فرد نيست هرچند كه فرد نيز اهميت دارد شايد دقيقتر اين باشد كه بپرسيم كه روح چمراني چه روحي است؟ و از آن مهمتر اين سئوال است كه روح چمراني در زمان ما نيز اتفاق ميافتد؟ و اگر اتفاق ميافتد تحت چه شرايطي و با چه مكانيزمي؟
6. مسأله اصلي ما اين نيست كه فردي به نام چمران در تاريخي چنان با ويژگيهاي خاص و با حياتي پر بهره و با دستاوردهايي شگرف زيست و در تاريخي به شهادت رسيد. مسأله اين است كه ظهور چمرانهاي ديگر چگونه ميسر است؟ در واقع مسأله اين است كه اگر قرار باشد چمراني در سال 1388 بزيد، چگونه ميزييد و چه ويژگيهايي دارد؟ آيا ويژگيهاي چمران 1360 را دارد؟ و يا به بيان دقيقتر ويژگيهاي فردي با خصوصيات چمران در سالهاي 1311 تا 1360 را دارد؟ (چرا كه پر واضح است كه ما با فردي به نام چمران كه در دهلاويه جاودانه شد، روبرو نيستيم، بلكه با معنايي تاريخي كه تحت آن، چمران، چمران شد مواجهيم و به اين معنا چمران از بدو تولد چمران نبوده است.) يا خير، خصوصيات او هر چند كه با چمران تاريخي شباهتهاي زيادي دارد، اما با آن متفاوت است.
7. شايد مسألهي اساسي ما تنها و تنها اين باشد كه چگونه چمران 1388ي باشيم؟ يا چگونه در راستاي چمراني شدن تلاش ورزيم؟ چيزي شبيه «چمران زمانه»، «روح زمانه». چيزي مانند چمران تاريخي، اما از جنسي ديگر و از سنخي ديگر. چيزي از جنس زمانه.
/خ
1. آيا تمامي اتفاق به 31 خرداد 1360 هجري خورشيدي برميگردد؟ به مكاني به نام دهلاويه؟ به يك تركش خاص؟ يا به فردي كه دكتراي فيزيك پلاسما داشته است؟ يا به عارفي كه از دنيا هيچ نداشته به جز لباس رزم؟ يا اساساً به وزارت دفاع و وزير دفاع؟ ... شايد هم تمامي قضيه به لبنان و مصر و آمريكا ربط پيدا كند؟ به مكاني به نام جبل عامل؟ به دانشگاهي به نام بريكلي؟ شايد هم ريشههاي قضيه برميگردد به دانشكدهي فني دانشگاه تهران يا درسهاي آيتالله طالقاني؟ يا شايد حتي به انجمن اسلامي؟ و يا شايد به زمين يا آسمان يا دورهاي خاص مثل دفاع مقدس يا انقلاب؟ و يا شايد به يك سري ويژگيهاي شخصيتي انساني، اجتماعي و يا شايد ... واقعاً ريشهي ماجرا كجاست؟
2. شايد در سال 1360 كه در رسانهها اعلام شد: مجاهد نستوه، عالم و عارف بيبديل، شير بيشههاي غرب و جنوب ... دكتر مصطفي چمران، به شهادت رسيدند. بدينوسيله مجلس ختمي در ... برگزار ميشود ... .
اين امر، با الفاظ، عبارات و جملات مختلف و متنوع هر سال تكرار ميشود و خواهد شد و بزرگداشتها و همايشها برگزار ميشود و خواهد شد و دانشگاهي به اين نام خوانده شد و تنديسي ...
اما واقعاً ماجرا همين است؟
4. شايد در ابتداي امر به نظر اين چنين خوش نمايد كه بهتر است تورقي در «بينش و نيايش»، «كردستان»، «خدا بود و هيچ نبود» و ساير كتابها و دستنوشتههاي آن شهيد يا كتابهايي كه دربارهي ايشان نوشته شده، داشته باشيم و شايد جستجويي با كليد واژههاي «مصطفي چمران»، «دكتر مصطفي چمران»، «شهيد دكتر مصطفي چمران» در اينترنت.
اما واقعاً ما از اين جستجوهاي اين گونهاي به كجا ميرسيم و يا قرار است به كجا برسيم؟ و از آن مهمتر، اينها و صدها كارهاي شبيه آن قرار است ما را به جايي برساند؟ و يا دردي را از ما دوا كند؟
5. مسأله شايد، اما چيز ديگري باشد. چيزي پيچيده، گسترده و يا حتي از جنسي ديگر. مسأله جايگاه علمي، خصوصيات شخصيتي، اخلاقي، مذهبي و اجتماعي نيست. مسأله اساساً از سنخ ديگر است. به بيان دقيقتر، از زاويهاي با پرسپكتيوي كاملاً متفاوت. مسأله اين است كه جمع تمام فاكتورهاي ذكر شده ما را به معنايي به نام «چمران» نميرساند. حتي برايند اين فاكتورها وجود چمران را نتيجه نميدهد. بلكه بايد روحي جميع اين فاكتورها يا برايند آنها را به هم پيوند زند و با هارمونياي در كنار هم خلق كند. مسأله چيزي شبيه معناي «گشتالت» است كه در علوم مختلف منجمله روانشناسي به كار ميرود: و ميگويد كل، مجموع اجزاء نيست بلكه چيزي بيش از آن است. كل روح بخشيده شده به واسطهي وجود اجزاء است. اجزاء زمينه را براي كل بودن كل فراهم ميكنند، اما خودشان به تنهايي كل را به وجود نميآورند.
و اين سئوال اساسي است كه روح چمران چيست؟ از آنجا كه مسأله ما فرد نيست هرچند كه فرد نيز اهميت دارد شايد دقيقتر اين باشد كه بپرسيم كه روح چمراني چه روحي است؟ و از آن مهمتر اين سئوال است كه روح چمراني در زمان ما نيز اتفاق ميافتد؟ و اگر اتفاق ميافتد تحت چه شرايطي و با چه مكانيزمي؟
6. مسأله اصلي ما اين نيست كه فردي به نام چمران در تاريخي چنان با ويژگيهاي خاص و با حياتي پر بهره و با دستاوردهايي شگرف زيست و در تاريخي به شهادت رسيد. مسأله اين است كه ظهور چمرانهاي ديگر چگونه ميسر است؟ در واقع مسأله اين است كه اگر قرار باشد چمراني در سال 1388 بزيد، چگونه ميزييد و چه ويژگيهايي دارد؟ آيا ويژگيهاي چمران 1360 را دارد؟ و يا به بيان دقيقتر ويژگيهاي فردي با خصوصيات چمران در سالهاي 1311 تا 1360 را دارد؟ (چرا كه پر واضح است كه ما با فردي به نام چمران كه در دهلاويه جاودانه شد، روبرو نيستيم، بلكه با معنايي تاريخي كه تحت آن، چمران، چمران شد مواجهيم و به اين معنا چمران از بدو تولد چمران نبوده است.) يا خير، خصوصيات او هر چند كه با چمران تاريخي شباهتهاي زيادي دارد، اما با آن متفاوت است.
7. شايد مسألهي اساسي ما تنها و تنها اين باشد كه چگونه چمران 1388ي باشيم؟ يا چگونه در راستاي چمراني شدن تلاش ورزيم؟ چيزي شبيه «چمران زمانه»، «روح زمانه». چيزي مانند چمران تاريخي، اما از جنسي ديگر و از سنخي ديگر. چيزي از جنس زمانه.
پی نوشت:
1- كاريزما يا فرهمندي، در لغت به معني «شكوه خدايي» و يا «فرّ ايزدي» است.
فرهمندي يكي از ويژگيهاي شخصي و از راههاي نفوذ فرد يا گروه است و يكي از راههاي كسب قدرت اجتماعي به حساب ميآيد. اشخاص فرهمند ميتوانند تودههاي مردم را به سوي خود جذب كنند و يا آنها را به انجام كاري وادار كنند، بدون اينكه مردم آن را براي عدالتي تلقي كنند. شخص فرهمند همچنين جاذبه و محبوبيتي بسيار بين مردم دارد.
/خ