تبیین نبوت

در منظومۀ فکری یهودا هلوی اندیشه قوم برگزیده جایگاهی محوری به خود اختصاص داده، ولی سایر فلاسفه از آن به عنوان موضوعی فرعی بحث کرده اند. از این رو، او دیدگاه های متفاوتی دربارۀ قوم یهود و تازه یهودیان دارد.
شنبه، 12 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تبیین نبوت
یهودا هلوی دیدگاه های متفاوتی دربارۀ قوم یهود و تازه یهودیان دارد
چکیده:
در منظومۀ فکری یهودا هلوی اندیشه قوم برگزیده جایگاهی محوری به خود اختصاص داده، ولی سایر فلاسفه از آن به عنوان موضوعی فرعی بحث کرده اند. از این رو، او دیدگاه های متفاوتی دربارۀ قوم یهود و تازه یهودیان دارد.
 
تعداد کلمات: 1347 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

تبیین نبوت
نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی 
 
یهودا هلوی معتقد بود خداوند استعداد و قوۀ دینی ویژه ای نخست به آدم و سپس به نمایندگان منتخب و برگزیده خود در طول تاریخ و پس از آن به تمام بنی اسرائیل اعطا کرد. بنابراین، این قوۀ و استعداد دینی موروثی  است و فقط قوم اسرائیل قادرند با خدا در ارتباط باشند. اسرائیل به سبب این قوۀ الهی  برگزیده شد و دارای مشیت فوق‌طبیعی است که سایر اقوام از آن محروم اند. در منظومۀ فکری یهودا هلوی اندیشه قوم برگزیده جایگاهی محوری به خود اختصاص داده، ولی سایر فلاسفه از آن به عنوان موضوعی فرعی بحث کرده اند. از این رو، او دیدگاه های متفاوتی دربارۀ قوم یهود و تازه یهودیان دارد. هلوی معتقد است یهودیان تفاوت اساسی با غیریهودیان دارند و هیچ گاه شخص بیگانه  و غیویهودی نمی تواند به جایگاه و مقام یهودیان مادرزاد برسد. او می نویسد:
هر بیگانه  ای می تواند در سرنوشت و تقدیر خوب ما سهیم باشد، ولی هرگز با ما یکی و برابر نخواهد بود. اگر تورات از آن رو که خدا ما را خلق کرده بر ما الزام آور می بود، انسان های سفید و سیاه از آن رو که همه مخلوت خدایند یکسان می بودند. در حالی که تورات فقط به دلیل یاری و همراهی یهوه در خروج از مصر بر ما الزام آور شد، زیرا ما بهترین های نوع بشر هستیم.
 
از نظر هلوی، تازه یهودیان در شأن و رتبه با اسرائیلیان مادرزاد یکی نیست، زیرا یهودیان می توانند به مقام پیامبری برسد و از این جهت متمایز از دیگران اند، در حالی که تازه یهودیان فقط از راه فراگیری از آنها می تواند به مقاماتی دست یابد و فقط می تواند انسان‌های پرهیزکار و فرهیخته باشند، اما هرگز به مقام پیامبری دست نمی یابد. به هر حال، یهودا هلوی از یک سو معتقد است راه برای یهودی شدن بیگانگان باز است، اما از سوی دیگر، بر مبنای دیدگاهش نمی تواند یهودیان مادرزاد و تازه یهودیان را برابر بداند.
 
یهودا هلوی از جاودانگی قوم یهود و انتقام از ‌«ادوم و عرب» به علت کمک به ویرانی سرزمین بنی اسرائیل سخن می گوید: «همان گونه که خورشید و ماه جاویدند، فرزندان  یعقوب نیز جاودانه اند. اگر خدا انسان را با دست چپ خود براند، بی درنگ ایشان را با دست راست به نزد خود خواهد کشید.بنی اسرائیل باید به خود همچون قومی جاوید ایمان داشته باشند و از رنج ها و تیره روزی هایی که بر سرشان می آید نومید نگردند». به نظر هلوی نسبت قوم بنی اسرائیل به اقوام دیگر مانند نسبت قلب به سایر اندام های بدن است. بنی اسرائیل به تمام نیروهای معنوی هادی بشریت حیات می بخشد و همه دردها و رنج های قلوب بنی آدم را تحمل می کنند. این قوم بنی اسرائیل است که اشعیای نبی دربارۀ او می گوید: ‌«او غم های ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود‌».
 
به باور هلوی، ‌«پراکندگی بنی اسرائیل بر اساس تقدیر الهی  است. همانطور که بذر، پیش از آنکه با زیبایی و شکوه بروید، در زمین پاشیده و نابود می شود، بنی اسرائیل نیز که اکون خوار و متروک هستد، روزی در کمال زیبایی شکوفا خواهند شد. مسیحیت و اسلام راه را برای تحقق بهتر آرمان های یهودیت هموار می کنند. هنگامی که تمامی بشریت به شناخت ارزش واقعی ریشۀ درختی که میوه آن را می خورند توفیق یابند انسان بنی اسرائیل را مورد احترام قرار خواهند داد و همراه قوم برگزیده به پادشاهی مسیحایی وارد خواهند شد‌».

  بیشتر بخوانید :  ظهور دین یهود

همچنان که قوم یهود از بقیه اقوام متمایزند، برخی از افراد این قوم برای پیامبری برگزیده شده اند. یهودا هلوی در بحث پیامبری تحت تأثیر تفکر شیعی، به ویژه تفکر اسماعیلیه، است. از نظر او، گاهی انسان می تواند به واسطه برخورداری از امر الهی  خالق افعالی باشد که در عقل آدمی نمی گنجد. واژه امر الهی  در معانی مختلف به کار رفته است. هلوی گاهی آن را به معنای عامل جداکننده میان انسان ها به کار برده است. برخی انسان ها به واسطه برخورداری از امر الهی  از همنوعان خود متمایزند، همچنان که انسان ها از حیوانات کهتر و حیوانات از گیاهان. هلوی خط سیری را که امر الهی  از آدم تا نوح و آنوش، و تا شم و اور طی می کند، و از طریق مشایخ به یعقوب، و سپس برای اولین بار به یک گروه یعنی اسباط دوازده گانه ، و در نتیجۀ به اسرائیل به عنوان ریشه قوم و ملت می رسد، به خوبی توصیف کرده است. از نظر هلوی، پیامبری موهبت و هدیه ای الهی  است. قابلیت دریافت وحی خداداد است. آنسان معمولی نمی تواند از طریق تلاش های طبیعی خود وحی دریافت کند. بنابراین، نباید از اینکه انسان های واجد عقل و تفکر فسلفی قادر به شناخت خدا یا ارتباط با او نیستند در شگفت شد. از نظر او، تلاش هایی از این دست کفر و بی اعتقادی است. هلوی علاوه بر موهبتی دانستن نبوت شرایط دیگری را نیز برای پیامبری لازم می داند. به باور او، خاستگاه پیامبری سرزمین مقدس  یا پیرامون آن است. سرزمین اسرائیل، به خصوص کوه سینا، برای او قداست خاص داشت، چراکه این سرزمین را خدا متمایز کرده و هر عملی که در غیر این سرزمین صورت بگیرد ناقص خواهد بود. شخص یهودی تا وقتی که در سرزمینی به جز اسرائیل باشد شبیه دریافت کننده رادیو بدون سیگنال است و قادر به دریافت وحی و الهام نخواهد بود. پیامبران با دیدن شخینا، به عنوان جلوه و مظهر واقعی حلول و حضور خدا، و حاخام ها از طریق صدای آسمانی با خدا ارتباط برقرار می کنند.
 از نظر هلوی، اسلام و مسیحیت بر شخصیت محمد و عیسی تمرکز دارند و قرآن چون به زبان عربی است فتط به اعراب اختصاص دارد، ولی یهودیت شخص محور نیست و به ملتی اختصاص دارد که با نزول تورات از سایر ملت ها جدا شده است. تاریخ قوم بنی اسرائیل متجلی کننده اراده الهی  است و به همین دلیل تاریخی مقدس  است. نبوت فقط در اقلیتی وجود داشته است، لذا از آدم به بعد فقط در یک فرد پیدا می شود. برای پیامبر شدن ملکه پیامبری به تنهایی کافی نیست. او تصویری مجازی از تاکی بلند به دست می دهد که باید در خاکی مخصوص کاشته شود. نبوت نیز باید در سرزمین اسرائیل شکوفا شود.
کسانی که اوامر الهی  را انجام می دهند پیام های پیامبراند را مستقیم از خدا دریافت می کنند. از نظر هلوی، عمل به اوامر الهی  تأثیرات وجودی واقعی بر قوم یهود گذاشته و تغییرات اساسی ای در طبیعت ارتباط واقعی و وجودی میان آنها و خدا به وجود آورده است. از این رو، غیریهودیان حتی اگر به اوامر الهی  عمل کنند موفق به برقراری چنین ارتباطی با خدا نخواهند شد. البته امروزه متفکران یهودی چنین دیدگاهی را برنمی تابند. هلوی میان یهودیان مادرزاد و تازه یهودیان نیز فرق می گذارد. از نظر او، تازه یهودیان نمی توانند به مقام پیامبری برسند، بلکه از طریق یهودیان می توانند به مقاماتی در علم و معرفت دست یابند، و پرهیزکار و فرهیخته شوند.
 
از نظر هلوی، اسلام و مسیحیت بر شخصیت محمد و عیسی تمرکز دارند و قرآن چون به زبان عربی است فتط به اعراب اختصاص دارد، ولی یهودیت شخص محور نیست و به ملتی اختصاص دارد که با نزول تورات از سایر ملت ها جدا شده است. تاریخ قوم بنی اسرائیل متجلی کننده اراده الهی  است و به همین دلیل تاریخی مقدس  است. نبوت فقط در اقلیتی وجود داشته است، لذا از آدم به بعد فقط در یک فرد پیدا می شود. برای پیامبر شدن ملکه پیامبری به تنهایی کافی نیست. او تصویری مجازی از تاکی بلند به دست می دهد که باید در خاکی مخصوص کاشته شود. نبوت نیز باید در سرزمین اسرائیل شکوفا شود.
 
نکته ای که در بحث امر الهی  به نبوت مربوط می شود این است که برخی از انسان ها به سبب امر الهی  می توانند به پیامبری برسند. بنابراین، از آنجا که مردم از راه تلاش و گوشش شخصی موفق به ارتباط با خدا و دریافت حقایق نمی شوند امر الهی  ضرورت و جایگاه ویژه ای پیدا می کند. تمام یهودیان از این موهبت خداداد برخوردارند، زیرا یا از اوامر الهی  اطاعت می کنند، یا در سرزمین مقدس  سکونت دارند، یا با شخینا ارتباط برقرار کرده اند _گروه اخیر را می توان پیامبر نامید. بنابراین وجود پیامبرانی که قبل از تجلی خدا در سینا به پیامبری رسیده اند و غیریهودیان فاقد امر الهی  نظیر بلعم را فقط از طریق دخالت خاص خدا می توان توجیه کرد. مقام و جایگاه پیامبر برتر از دیگر انسان ها است، به طوری که کل عالم و بنی اسرائیل وجود خود را رهین او هستند.
 
 
از نظر هلوی، پیامبر به این دلیل بالاترین و برترین انسان است که علاوه بر شناخت الوهیم (علت و قدرت کلی) شناخت مستقیم از یهوه دارد. یهوه معرف خدای شخصی است که معجزات را انجام می دهد و از طریق پیامبر خودش را بر انسان آشکار می کند.
 
منبع :
 رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی  ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
 

  بیشتر بخوانید :
  بنیادگرایی دینی
  برگزیدگی به مثابت موهبت الهی
  رابطه خدا با بنی اسرائیل

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما