ضد علم چیست؟ (قسمت دوم)

ضد علم عبارت است از مجموعه نظریه‌ها و روش‌هایی که برای توصیف موضوعات و پدیده‌های طبیعی به کار می‌رود، اما از روش علمی استفاده نمی‌کند. ضد علم معمولاً در مقابل علم قرار دارد و سعی دارد نظریات و فرضیه‌های علمی را رد کند و نظریات و فرضیات خود را به جای آن‌ها بنشاند.
چهارشنبه، 30 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضد علم چیست؟ (قسمت دوم)
شیوه‌ی استدلال ضد دانش‌ورزان
 
چکیده:
ضد علم عبارت است از مجموعه نظریه‌ها و روش‌هایی که برای توصیف موضوعات و پدیده‌های طبیعی به کار می‌رود، اما از روش علمی استفاده نمی‌کند. ضد علم معمولاً در مقابل علم قرار دارد و سعی دارد نظریات و فرضیه‌های علمی را رد کند و نظریات و فرضیات خود را به جای آن‌ها بنشاند.
 
تعداد کلمات: 1329 / تخمین زمان مطالعه:  6 دقیقه
 
ضد علم چیست؟ (قسمت دوم)
نویسنده: محمدرضا توکلی صابری
 
 از آن جا که علم فعالیتی دموکراتیک است و جوامع علمی دموکرات‌ترین جوامع از نظر ساختار و فعالیت علمی هستند، این انجمن‌ها باید در برابر جوامعی که در آن‌ها حضور دارند مسئول و پاسخگو باشند. زیرا محصول کار فکری آن‌ها بر زندگی همه‌ی افراد اثر می‌گذارد. به همین ترتیب این شهروندان حق دارند فعالیت سازمان‌های علمی را زیر ذره بین بگذارند و در مواردی که علم بر سیاست، اخلاقیات و انسانیت اثر می‌گذارد آن را بازپرسی و مؤاخذه کنند. این گونه برخورد با دانش‌ورزی لازمه‌ی وجود جو علمی سالم در جوامع دموکراتیک است. این گونه برخوردها و مؤاخذه‌های سازنده به نفع علم و تکنولوژی هم هست؛ زیرا علم و تکنولوژی از لحاظ اخلاقی خنثا و بی‌طرف است و این وظیفه‌ی فلاسفه، متفکران و پیروان مذاهب و ایدئولوژی‌های مختلف است که در زمینه‌ی کاربرد و نوع استفاده از دانش‌ورزی و فناوری در جوامع خود تصمیم بگیرند. به این تعبیر مخالفت با نحوه‌ی استفاده از علم و تکنولوژی فعالیتی ضدعلمی نیست. مثلاًبحث و جدال در مورد استفاده از لقاح مصنوعی در انسان، مهندسی ژنتیک، همانندسازی، استفاده از یاخته‌های بنیادی، استفاده از حیوانات زنده برای آزمایش‌های علمی، بهمرگی (euthanasia) یا بحث در مورد اولویت‌های تحقیقاتی کاملاً صحیح و حتی لازم است. اما نفی کل دانش‌ورزی و جامعه‌ی دانش‌ورزان به بهانه‌ی کمبودها، نقص‌ها،  مشکلات موجود در نوع استفاده از علم و تکنولوژی و بزرگ کردن این کاستی‌ها،  ضدعلم محسوب می‌شود.

بیشتر بخوانید:   جستاری کوتاه درباره رابطه علم و دین

ایوان ایلیچ در کتاب خود به نام انتقام پزشکی مشکلات پزشکی معاصر مانند جراحی‌های بی‌خودی و تجویز بی‌مورد داروها را (که واقعیت دردناکی است) مثال آورده و سپس به رد کل پزشکی معاصر، بدون توجه به دستاوردهای مفید آن، می‌پردازد و خوانندگان خود را به ترک استفاده از روش‌های پزشکی و بازگشت به روش‌های «طبیعی» دعوت می‌کند. از این لحاظ این دیدگاه ضدعلمی محسوب می‌شود، زیرا به اصول بنیادین دانش‌ورزی حمله می‌کند و خواستار طرد کامل آن است. چنین دیدگاهی در بسیاری از مؤمنین مذهبی نیز دیده می‌شود. دکتر سروش و دکتر نصر همین گروهند که دعوت خود را در لفافه‌ی بحث‌های فلسفی و مذهبی پوشانده‌اند. همه‌ی کسانی که بر ضدعلم طغیان کرده‌اند و موضع ضدعلم دارند، در هر یک از زمینه‌های انسانی، مذهبی، جامعه شناختی، یا فلسفی به علم تجربی سه اعتراض عمده دارند:
اعتراض اول: دانش‌ورزی انحصار کل تعیین علمی بودن همه‌ی پدیده‌هایی را که در طبیعت رخ می‌دهد در دست دارد و دانش‌ورزان معین می‌کنند کدام پدیده طبیعی و کدام پدیده طبیعی نیست. این دانش‌ورزان هستند که تعیین می‌کنند استحاله‌ی اتمی و انتقال ژن‌ها پدیده‌های طبیعی، و ادراک فراحسی (extrasensory perception) و تله‌پاتی غیرطبیعی هستند.
 هدف همه‌ی این منتقدان این است که علم را سر جایش بنشانند و از نقش و اهمیت آن بکاهند و به سایر روش‌های کسب معرفت بها بدهند. انتقاد از علم و کاستی‌ها و زیاده روی‌های آن به‌جاست. اما رد و تکذیب علم و ارائه‌ی بدیل‌های بی‌اثر و بی‌خاصیت به جای آن نابجاست. دیدگاه بیشتر این معترضین دیدگاه متافیزیکی است و می‌خواهند سلطه و نفوذی را که متافیزیک قرن‌ها بر علم داشت دوباره برقرار کنند. اگر به نوشته‌های هم‌وطنانی که چنین دیدگاه‌هایی دارند یعنی دکتر نصر و دکتر سروش رجوع کنید، همه‌ی این انتقادها را می‌بینید. آن‌هایی که می‌خواهند ادراک شهودی، متافیزیک، عرفان، بینش مذهبی و دیگر دیدگاه‌های غیرعلمی را بر علم تحمیل کنند به این قصد که علم را انسانی‌تر، اخلاقی‌تر، و متعالی‌تر سازند، با همان مشکلی روبه‌رو خواهند شد که مولانا شرح داده، و آن خلق یک شیر بی‌یال و دم و اشکم، یعنی غیرعلم، است.
اعتراض دوم: دانش‌ورزی در تحقیق در مورد طبیعت انحصار کامل دارد. جهان را صرفاً با تکنیک‌ها و ابزارهایی که فقط دانش‌ورزان با آن آشنا و دیگران با آن بیگانه هستند و روزبه‌روز شیوه‌های دیگر کسب معرفت را قبول نمی‌کند و روزبه‌روز آن‌ها را به طور موفقیت آمیزی کنار می‌راند.
 
اعتراض سوم: علوم تجربی نوین (به ویژه پس از گالیله) به علت عدم تفکر و اندیشه‌ی انتقادی در مورد خودش ناقص است. دانش‌ورزی عاجز است از تفکر و اندیشه در مورد بنیان‌های خود و قبول این که فقط به سطح امور می‌پردازد نه به واقعیت اساسی زیرین آن (که خود پیامد ناگزیر روش‌های دانش‌ورزی است).
 
هدف همه‌ی این منتقدان این است که علم را سر جایش بنشانند و از نقش و اهمیت آن بکاهند و به سایر روش‌های کسب معرفت بها بدهند. انتقاد از علم و کاستی‌ها و زیاده روی‌های آن به‌جاست. اما رد و تکذیب علم و ارائه‌ی بدیل‌های بی‌اثر و بی‌خاصیت به جای آن نابجاست. دیدگاه بیشتر این معترضین دیدگاه متافیزیکی است و می‌خواهند سلطه و نفوذی را که متافیزیک قرن‌ها بر علم داشت دوباره برقرار کنند. اگر به نوشته‌های هم‌وطنانی که چنین دیدگاه‌هایی دارند یعنی دکتر نصر و دکتر سروش رجوع کنید، همه‌ی این انتقادها را می‌بینید. آن‌هایی که می‌خواهند ادراک شهودی، متافیزیک، عرفان، بینش مذهبی و دیگر دیدگاه‌های غیرعلمی را بر علم تحمیل کنند به این قصد که علم را انسانی‌تر، اخلاقی‌تر، و متعالی‌تر سازند، با همان مشکلی روبه‌رو خواهند شد که مولانا شرح داده، و آن خلق یک شیر بی‌یال و دم و اشکم، یعنی غیرعلم، است. تعریف دایره این است که منحنی بسته‌ای است که از مرکز تا هر نقطه در محیط آن به یک فاصله است. حال اگر بخواهیم اضلاعی به آن اضافه کنیم یا در بعضی قسمت‌ها فاصله‌ی مرکز تا محیط را کم و زیاد کنیم دیگر دایره‌ای در کار نیست. هرچه هست غیردایره است.
 
علم به معنی دانش‌ورزی فقط حاصل خرد آدمی و روش استدلالی او بدون استفاده از متون مذهبی یا اعتقادی است و به همین جهت بسیار انسانی و اومانیستی است. علم روش‌های دیگر کسب معرفت را قبول نمی‌کند. معرفت‌های شخصی و درونی، و کشف و شهود ورای معرفت حس تجربی دانش‌ورزی است. دانش‌ورزی فقط با معرفت عینی سروکار دارد. معرفتی که وجود یک جهان خارجی را قبول دارد و کسب معرفت مستقیم، عمومی، و قابل انتقال فهم برای همه بیان می‌کند. زبان احساساتی، عارفانه، مبهم و پیچیده به کار علم نمی‌آید، زیرا انتقال مفاهیم و محتوای آن را مشکل می‌کند. دانش‌ورز فرض را بر این می‌گذارد که جهانی که می‌بیند همان جهانی است که دیگران می‌بینند و بنابراین تجربه‌ی او از این جهان با دیگران مشترک است. بنابراین اگر عارف شوریده‌ای دعوی کند که هر فردی که تحت تعلیمات و راهنمایی او قرار گیرد معرفت درونی و متعالی خواهد یافت و او معنی واقعی جهان را به او می‌نمایاند اما این معرفت خصوصی است و باید فقط بین مراد و مرید باشد و مرید نمی‌تواند و نباید درباره‌ی آن با کسی سخن بگوید، این جاست که مرز بین دانش‌ورزی و غیرعلم مشخص می‌شود. زبان عارف، شاعر، نقاش، و پیکرتراش زبانی توصیفی است و جهان را آن چنان که باید باشد و می‌خواهد باشد نشان می‌دهد. آن‌ها با این زبان می‌خواهند بعضی احساسات و عواطف خود را نزد دیگران ابراز کنند یا به آن‌ها انتقال دهند. برخلاف آن‌ها،  زبان دانش‌ورز زبان جدلی و استدلالی است و جهان را آن چنان که هست یا فکر می‌کند وجود دارد، توصیف می‌کند. این زبان، زبان مکالمه و محاوره نیست، زبان استدلال است. زبانی که موضوع آن بر راست یا دروغ بودن یک قضیه مبتنی است. یعنی گزارش آن یا درست است یا نادرست.
 
در دانش‌ورزی تضاد و اختلاف عقیده وجود دارد، اما توافق و هماهنگی نیز در میان است. ماهیت جمعی دانش‌ورزی معلومات علمی از جهان خارجی را فقط به آن دسته از مشاهداتی محدود می‌کند که در آن مشاهده گران مستقل با هم توافق دارند. به علاوه با این که دانش‌ورزی حدسی و انتزاعی است اما بر پایه‌ی امور تجربی قرار دارد. یونانیان به کارهای انتزاعی بیشتر از کارهای تجربی علاقه مند بودند. مسلمانان بیشتر به مشاهده و آزمایش توجه داشتند، اما به تولید و ارائه‌ی نظریه کمتر اهمیت می‌دادند. دستاورد بزرگ انقلاب علمی، که با مردانی همچون گالیله آغاز شد، این بود که توانست تئوریزه کردن انتزاعی را با تحقیق تجربی به هم بپیوندد و هر دو را به یک فرآیند تبدیل کند. همین وحدت تئوری و عمل است که دانش‌ورزی را از کارهای انتزاعی مانند فلسفه و متافیزیک و کارهای کاملاً عملی نظیر کیمیاگری متمایز می‌کند. به عبارت دیگر دانش‌ورزی حدس و گمان دانش‌ورز است که از طریق مدرک حاصل از مشاهده و آزمایش بررسی می‌شود.
دانش‌ورزی از حملات و انتقادهای مخالفین خود که به روش‌ها و جهان‌بینی‌اش حمله می‌کنند هیچ آسیبی نمی‌بیند. مهم‌ترین خطری که دانش‌ورز را تهدید می‌کند از درون خود دانش‌ورزی واز نوع سازماندهی و شیوه‌ی عمل آن است. مانند نظامی شدن تحقیقات علمی و توجه روزافزون به جنبه‌های عملی آن، بدون تأکید به جنبه‌های محض علوم.
 
منبع:
علم چیست؟ جستارهایی درباره‌ی فلسفه، پژوهش و آموزش علم، محمد رضا توکلی صابری، تهران، اختران، چاپ اول. (1397)

 بیشتر بخوانید:
  چیستی علم و ویژگی‌های آن
  نظریه علم دینی حداکثری
  معنا شناسی راسخون در علم

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط