خاطرات جنگ 33 روزه (3)

یکی از خبرنگاران مستقر در لبنان در یادداشتی که برای رجانیوز و به منظور انتشار آن برای مخاطبین ارسال کرده، از قول رزمندگان حزب الله لبنان و همچنین همکارانش در شبکه خبری المنار، خاطرات جالبی از کشف برخی تحرکات جاسوسی وابستگان رژیم صهیونیستی در لبنان در خلال جنگ سی وسه روزه نقل کرده است.
شنبه، 17 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطرات جنگ 33 روزه (3)
خاطرات جنگ 33 روزه (3)
خاطرات جنگ 33 روزه (3)

تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون



یکی از خبرنگاران مستقر در لبنان در یادداشتی که برای رجانیوز و به منظور انتشار آن برای مخاطبین ارسال کرده، از قول رزمندگان حزب الله لبنان و همچنین همکارانش در شبکه خبری المنار، خاطرات جالبی از کشف برخی تحرکات جاسوسی وابستگان رژیم صهیونیستی در لبنان در خلال جنگ سی وسه روزه نقل کرده است.
متن کامل نوشته این خبرنگار به شرح زیر می باشد:
چند روز پیش فرصتی فراهم شد تا با چند تن از دوستان شبکه المنار و همین طور مجاهدین حزب الله لبنان دیداری داشته باشیم و گفت و گویی هر چند کوتاه اما بسیار جالب و مفید در کنار آن همه مشغله کاری در ارتباط با جنگ تابستان سال گذشته و مسائل بعد از آن داشته باشیم . هرچند با توجه به اصرار دوستان امکان تصویربرداری و ضبط مکالمات آنها میسر نشد اما تنها به ذکرهمین چند خاطره ای که به صورت پوشیده و نا تمام گفته شد بسنده می کنیم.
یکی از دوستان می گفت روزهای هفتم یا هشتم جنگ بود . ما مشغول گشت زنی در یکی از خیابانهای منطقه ضاحیه جنوبی در بیروت بودیم . در آن زمان بسیاری ازآپارتمان ها و مجتمع های مسکونی به علت بمباران شدید هواپیماهای اسرائیلی که چندین بار در هر روز تکرار می شد ،خالی از سکنه شده بود . همین طور که سرگرم بازدید از ساختمانها و بررسی برخی از دفاتر حزب الله بودیم ناگاه زنی میانسال نظر مارا به خود جلب کرد . آن شخص فرد بی حجابی بود که وارد یکی از ساختمانها شد و بعد از چند دقیقه ناگاه با حجاب از داخل آن خارج شد . حرکت زن برای ما بسیار عجیب و تازگی داشت . به توصیه چند تن از دوستان به تعقیب وی پرداختیم . بعد از عبور از چندین کوچه متوجه شدیم آن زن دستگاهی شبیه به خودکاری نسبتا بزرگ را از زیر عبای ( چادر) خود بیرون آورد و بر روی دیواری علامت گذاری کرد . در ظاهر شما هیچ چیز نمی دیدید . ولی با حرکتی ضربدر مانند نسبتا بزرگی که با آن قلم بر روی دیوار کشید ما احساس کردیم مشغول علامت گذاری بر روی ان محل است . این حرکت بر روی چندین ساختمان دیگر نیز دوباره تکرار شد . برای ما بسیار عجیب بودد که جریان چیست ؟ وقتی متوجه حرکتهای مشکوک و کاملا محتاطانه ان زن شدیم فهمیدیم که بدون شک قضیه ای در کار است . بلافاصله از چند جهت به او نزدیک شدیم و او را بازداشت کردیم . بعد از چند ساعت بازجویی معلوم شد از جاسوسه های اردنی است که با قلم نوری مخصوص خود که تنها از طریق دوربینهای مخصوص هواپیماهای جنگده f16 اسرائیلی امکان ردیابی و دید آن وجود دارد مشغول علامت گذاری مراکز و ساختمانهای مسکونی برخی مسئولین حزب الله است. بلافاصله او را مجبور کردیم که تمام ساختمانهایی که علامت گذاری کرده به ما نشان دهد . منطقه را کاملا تخلیه کردیم . به پیشنهاد یکی از دوستان زن جاسوسه را در بالای یکی از آپارتمانهای علامت گذاری شده بر روی سقف و به صورت دست و پا بسته رها کردیم و رفتیم . این که بعد از ان همه بمباران چه اتفاقی افتاد و اینکه جان سالم بدر برده و یا اینکه دوستان ما برگشته اند و اورا با خود برده اند دیگر الله اعلم .
در همین بین یکی دیگر از بچه های شبکه المنار خاطره جالب دیگری را نقل کرد . او می گفت که در روزهای اول جنگ فردی ملبس به لباس روحانی هر روز بین جوانان محل و نیروهای بسیجی حزب الله که مشغول مراقبت از محل بودند می آمد و انها را دلداری و روحیه می داد که در مقابل تجاوزات و بمبارانهای اسرائیل غاصب مقاومت کنید و از خود صبر نشان دهید . این برنامه برای تقریبا یک هفته ادامه داشت تا اینکه یک روز فردی از نیروهای بسیجی حزب الله در جمع پرسید: علت اینکه این روحانی که ظاهرا هیچ مسئولیتی ندارد در زمانی که هیچ هواپیمایی در آسمان وجود ندارد و بمباران ها انجام شده به این محل می آید چیست ؟ این سوال هر چند در آن شرایط بسیار سخت شاید بی مورد و نادرست بود ولی نظر برخی از دوستان را جلب کرد .
روز بعد که ان روحانی درست بعد از بمبارانهای جنگنده های اسرائیلی دوباره پیدا شد چند تن از نیروهای کادر حزب الله او را گرفتند و برای یک بازجویی ساده با خود بردند . بعدا معلوم شد او نیز از جاسوسان محلی اسرائیل بوده که در لباس روحانی سعی درشناسایی مناطق آسیب دیده و استراتژیک حزب الله داشته است و همیشه همراه خود دستگاه استراق سمع مخصوصی حمل می کرده است .
یکی دیگر از دوستان نقل می کرد که در مناطقی که درگیری مستقیم با نیروهای اسرائیلی داشتیم مانند ناقوره و یا اطراف شهر صور هر از گاهی روبات های پرنده کوچکی را می دیدیم که با سرعت بسیار زیاد و در ارتفاع پائین از اطراف ما عبور می کردند. چیزی شبیه به یک پرنده سبک بال کوچک تیزپرواز . این روباتها دوربینهای بسیار ویژه ای بر روی خود داشتند که از مناطق مختلف عکس و فیلم تهیه می کردند . به راحتی در برخی مواقع از بین نیروهای حزب الله با سرعت عبور می کردند . طبق گفته های او هیچ کدام از مجاهدین موفق به فیلم برداری و گرفتن عکسی از آن روباتها به علت سرعت بالا و تغییر جهت ناگهانی که داشته اند، نشده بودند . بعد از جنگ معلوم شد که این یک نوع روبات کاوشگر ساخت کانادا بوده که اسرائیلیها آنرا ارتقا داده بودند و برای عملیاتهای ویژه و درگیریهای نزدیک از ان استفاده می کرده اند . همین طور گفته شد که کمی قبل ازجنگ ، اسرائیل از سلاحهای لیزری بسیار ویژه ای برخوردار بوده که با تاباندن مستقیم اشعه لیزر به مجاهدین حزب الله به کلی انها را ناتوان می ساخته و برای همیشه فلج می کرده است . بدون اینکه گلوله ای شلیک شود و یا شما فرد مهاجمی را دیده باشید و یا صدایی شنیده شده باشد .
از این گونه خاطرات نمونه های دیگری هم گفته شد که در اینجا نیاز به ذکر و بیان آنها نیست اما آنچه که بیش از هر چیزی خود نمایی می کرده است تلاش نیروهای حزب الله لبنان با ایمانی راسخ و توکل به ائمه اطهار برای مقابله با دشمنی بوده است که از اخرین تکنولوژیهای روز دفاعی و هجومی دنیا برخوردار بوده و ازجاسوسان محلی بسیاری برای شناسایی موقعیت نیروهای عملیاتی و نیز مناطق تجمعی آنها استفاده می کرده و سرانجام با آن همه امکانات و هیاهوی رسانه ای جهانی و پشتیبانی امپریالیسم امریکا شد آنچه که همه دیدیم . باشد که ماه تابان حق بر راه گمراهی و تاریک ما بدرخشد و این قلب خسته و پژمرده مارا ندایی دهد تا حقیقتی روشن و خدایی جلوه گر شود وروز موعودی فرا رسد و این عمر به سلامت به پایان آید .
سایت ضد اسراییل
www.israeil.blogfa.com





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.