خاطرات جنگ 33 روزه (2)
تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
نشریه لبنانی «السفیر»، سلسله مطالبی را تحت عنوان «قصه های جنگ تموز (۳۳ روزه) از زبان رزمندگان» به چاپ رساند. مطلب ذیل که به نبرد «بنت جبیل» مربوط می شود، پنجمین مطلب این روزنامه است که با عنوان «نبرد بنت جبیل: اسرائیلی ها فکر می کردند درختان زیتون به سوی آنها تیراندازی می کنند» چاپ شد.
به گزارش خبرگزاری آفتاب، اهمیت و جایگاه وقایع «بنت جبیل» کمتر از دیگر وقایع جنگ تموز (۳۳ روزه) نیست. در بنت جبیل ویرانی گسترده ای رخ داد و داستان های جالبی از پایداری مقابل دشمن روایت شده است. در بنت جبیل یکی از بزرگترین و خونین ترین نبردهای جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ اسرائیل علیه لبنان به وقوع پیوست. موجودیت و کلیت بنت جبیل هدف دشمن بود، ولی مردم مقاومت کردند و این منطقه به همین خاطر هم جایگاهی ارجمند یافت.
یکی از فرماندهان (مقاومت) نبرد در بنت جبیل گفت، از جمله دلایلی که باعث شد دشمن بنت جبیل را اینگونه و به طور گسترده ویران کند، انتقام گرفتن به خاطر حضور «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب الله در این شهر پس از آزادسازی سال ۲۰۰۰ و سخنرانی اش به خاطر آن پیروزی بود.
حدودا یک سال از جنگ ۳۳ روزه گذشته بود که روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» مشاهدات سربازان اسرائیلی را در بنت جبیل منتشر کرد. یکی از این سربازان گفته بود:در پاسخ به اظهارات «سیدحسن نصرالله» دبیر کل حزب الله، که در پی تخلیه نیروهای اسرائیلی از جنوب (لبنان) در ما مه (اردیبهشت) سال ۲۰۰۰، (اسرائیل را) تارهای (خانه) عنکبوت خوانده بود، ما با عملیاتی تحت عنوان «ریسمان های محکم» به سمت بنت جبیل حرکت کردیم.
اسرائیلی ها به خاطر دو سرباز اسیرشان نبود که شهر قدیمی بنت جبیل را ویران کردند و رزمندگان مقاومت هم داخل آن شهر حضور نداشتند، بلکه بسیاری از آنها در بیرون شهر بودند.
اسرائیلی ها پس از آنکه نتوانستند داخل شهر شوند، تنها به خاطر انتقام گرفتن، آن را هدف قرار دادند.
نظامیان اسرائیلی سپس باغات زیتون اطراف بنت جبیل را به عنوان مواضع خود انتخاب کردند و مواضع نظامی شان را در حد فاصل میان این شهر و شهرک عیناتا قرار دادند، با این تصور که این باغ ها آنها را از چشمان رزمندگان مقاومت مخفی نگه می دارد. ولی به خاطر نخوت شدیدی که داشتند به این مسئله پی نبردند که این باغ ها برای صاحبان آنها، یعنی کسانی که درختان را کاشتند و بزرگ کردند، سزاوارتر است. آنها (لبنانی ها) معمولا در منازل بزرگ (و ییلاقی مانند) خود در اطراف شهر می آمدند و دور هم جمع می شدند. اما در این موقع، منازل و باغ ها تبدیل به کمین (نیروهای مقاومت) شده بودند. اسرائیلی ها به این باغ ها آمده بودند تا آنها را از دست مردان حزب الله خارج سازند، ولی این خودشان بودند که عجز و لابه کنان برگشتند. طبق شهادت ها و اعترافات اسرائیلی ها، در نبردهای بنت جبیل حدود ۳۵ نظامی آنها به قتل رسیدند و این جدای از تانک هایی است که در آنجا منهدم شدند.
اکنون (سال ۱۳۸۶) تعدادی از مهندسان، که برخی از آنها داوطلب هستند، می خواهند بنت جبیل را به همان شکل قبل از ویران سازی اسرائیلی ها درآورند، زیرا در این شهر طبقات بالایی ساختمان ها، جدید بودند و طبقات زیرین آنها، آثاری بودند که قدمت تاریخی آنها مشخص نیست مربوط به چه دوره ای است.
یکی از فرماندهان (مقاومت) می گوید «جنگ زمینی در چارچوب عملیات پاکسازی مرحله ای و خطی (این یک اصطلاح نظامی است) شروع شد.»
وی در حالی که لبخند می زند، اینگونه ادامه می دهد: بدین ترتیب که ارتش اسرائیل حمله زمینی خود را از ارتفاعات مارون به سمت بنت جبیل، که فاصله خیلی کوتاهی داشت، آغاز کرد.»
او سپس، مواضع مشرف بر بنت جبیل که همان ارتفاعات طبیعی اطراف این شهر هستند، را برمی شمارد و در مورد تعداد دفعاتی که نیروهای اسرائیلی تلاش کردند تا این موضع را به دست آورند و بر شهر مسلط شوند، توضیح می دهد. این فرمانده در خلال صحبت ها و توضیحاتش، مواضعی را که اسرائیلی ها به دست آوردند شرح می دهد: «...اینجا تپه مارون... اینجا تپه مسعود... اینجا مثلث «عیناتا- بنت جبیل- مارون»... اینجا فریز و اینجا هم گراندپالاس قرار دارد.»
شهر بنت جبیل طی جنگ ۳۳روزه، سه بار مورد هجوم قرار گرفت: در مرحله نخست، عملیات مستقیم (آزادسازی) اسیران آغاز شد و از سیزدهم تموز (۲۳تیر) تا بیست وچهارم همین ماه(چهارم مرداد) طول کشید.
طی این مرحله، بدون آن که حمله زمینی صورت گیرد، شهر مرتباً بمباران می شد. مرحله دوم عملیات از بیست وچهارم تا بیست ونهم تموز (نهم مرداد) ادامه یافت. دشمن در این مدت تلاش کرد که از طریق تپه مارون و شهرک عیناتا و تپه مسعود، بنت جبیل را اشغال کند. مرحله سوم، از بیست ونهم تا هشتم ماه آب (هجدهم مرداد) طول کشید. در این مرحله بود که بنت جبیل به شکل انتقام جویانه ای هدف بمباران قرار گرفت و ویران شد.
اما، حمله زمینی به بنت جبیل در روز بیست وچهارم تموز آغاز شد، یعنی زمانی که یک گردان از نیروهای پیاده ارتش اسرائیل از طریق تپه مارون الرأس، دست به پیشروی به سمت شهر زد. پیشاپیش این پیشروی، نیروهایی از ارتش قرار داشتند که تانک ها را از منطقه شرقی مارون به داخل بنت جبیل هدایت می کردند. در این هنگام، نیروهای مقاومت سه تانک را منهدم کردند، اقدامی که باعث شد دشمن در استفاده از تانک منصرف شود و نیروهای گردان پیاده نظام مذکور شروع به پیشروی به برخی از مناطق اطراف بنت جبیل کردند، ولی تعداد زیادی از نیروهای مقاومت نیز به سرعت اطراف تپه مارون و نزدیک مهنیه بنت جبیل پراکنده شدند.
رزمندگان مقاومت در برخی از مواضع خود منتظر می ماندند تا نیروهای اسرائیلی به اندازه کافی به آنها نزدیک شوند و سپس آنها را هدف قرار می دادند، این عملیاتی بود که در مهنیه صورت گرفت.
به اعتراف اسرائیلی ها، طی درگیری های نخست در نزدیکی مهنیه، دو سرباز اسرائیلی کشته و تعدادی مجروح شدند. به گفته شاهدان، نیروهای امدادی اسرائیل که می خواستند زخمی های خود را از معرکه خارج کنند، گریه می کردند و بر سر خود می زدند.
نیروها شب هنگام پیشروی کردند و این پیشروی در شب عمداً صورت می گرفت، چرا که اسرائیلی ها گمان می کردند پیشروی شبانه باعث می شود که آنها دیده نشوند. اما از آنجا که رزمندگان مقاومت در همه جای منطقه پراکنده بودند، نیروهای اسرائیلی در کمین آنها می افتادند و با نارنجک و مسلسل و سلاح های سبک هدف قرار می گرفتند. استفاده از نارنجک نشان می دهد که دو طرف تنها چند متر با یکدیگر فاصله داشتند. اینجا بود که برخوردهای خونینی میان رزمندگان مقاومت و نیروهای اسرائیلی رخ داد و تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند. خود اسرائیلی ها اعتراف کردند که طی زد و خورد در این مرحله، هشت کشته و ۳۱ مجروح دادند. بعد از این درگیری، رزمندگان مقاومت بر منطقه مسلط و سپس، دوباره پراکنده و در مواضع خود مستقر شدند. نیروهای اسرائیلی نیز در این هنگام مشغول تخلیه اجساد و زخمی های خود بودند.
به همین خاطر، از طریق دیدبانی مشخص شد که تعداد نیروهایی که درصدد ورود به مناطق مشرف بر بنت جبیل برآمدند، بسیار زیاد هستند.
نیروهای اسرائیلی از طریق پیشروی شبانه، توانستند به تپه مسعود برسند، ولی پس از آنکه از طرف رزمندگان مقاومت مشاهده شدند، درگیری ها بین طرفین شروع شد و تا صبح ادامه یافت. سپس به خاطر تلفاتی متوجه اسرائیلی ها شد، آنها دست به عقب نشینی زدند. خود اسرائیلی ها در مورد تعداد تلفات شان چیزی نگفتند، ولی دیده شد که دو نفر از آنها کشته و ۱۵ نفر دیگر زخمی شدند.
نیروهای دشمن پس از عقب نشینی، در برخی از ساختمان های بزرگ تپه مسعود مستقر شدند. بعدازظهر همان روز تعدادی از نیروهای رزمی شناسایی مقاومت به این ساختمان ها نفوذ کردند و با تعدادی از نیروهای اسرائیلی در ورودی یکی از این ساختمان ها درگیر شدند، اقدامی که باعث شد اسرائیلی ها شبانه از این ساختمان ها بگریزند.
سپس هواپیماهای اسرائیلی مستقیماً به سمت همین منازل هجوم آوردند و آنها را بمباران کردند. به گفته فرماندهان (مقاومت)، علت این بمباران ها، وسایل و تجهیزات نظامی مهمی بود که سربازان دشمن در آنجا از خود برجای گذاشتند. این بمباران ها تا نابودی کامل ساختمان ها ادامه یافت.
در بیست و نهم تموز، نیروهای اسرائیلی به خاطر صدماتی که در نبردهای تپه مارون، عیناتا و تپه مسعود دیده بودند، خروج شان را از منطقه بنت جبیل اعلام کردند، و چیزی شبیه به آتش بس در منطقه طی روزهای حد فاصل بین بیست و نهم تموز تا هفتم آب (هفدهم مرداد) برقرار شد.
مرحله سوم حمله اسرائیلی ها، با بمباران ویرانگر شهر بنت جبیل آغاز گردید و در این بمباران، از هواپیماهای «اف-۱۶» استفاده شد و توپخانه نیز وارد عمل شده بود. تعداد بمباران ها طی دو ساعت، به ۱۰۰ بار رسید، و در این مرحله و پس از بمباران های پی درپی، بخش قدیمی شهر به طور کامل ویران شد.
فرمانده (طرف گفت وگوی ما) می گوید که در آن زمان اعتقاد بر این بود که اسرائیلی ها فکر می کردند نیروهای مقاومت در بخش قدیمی شهر حضور دارند، ولی تحلیل ما این است که ویران سازی شهر، یک اقدام انتقام جویانه بود، چرا که این شهر معنای نمادین به خود گرفت و پایتخت مقاومت دانسته می شد و «سیدحسن نصرالله»، دبیر کل حزب الله، وارد آن شده بود.
اسرائیلی ها این بار بخت خود را با محاصره شهر به شکل باز و گسترده، آزمایش کردند. آنها با بهره گیری از نیروهای پیاده نظام و زره پوش ها، به سمت منطقه «فریز» پیشروی کردند. در اینجا نیز رزمندگان مقاومت با نیروهای پیاده نظام درگیر شدند و تعدادی از تانک ها را منهدم کردند، در این موقع اسرائیلی ها تلاش کردند از منطقه فریز وارد عیناتا شوند، ولی این تلاش نیز به شکست انجامید.
گفته شده است که لودرهای اسرائیلی ها شبانه برای اینکه تانک ها هدف قرار نگیرند، بیل هایشان را بالا برده بودند، با این حال، حدود ۱۲ تانک هدف قرار گرفت.
در همین موقع، نیروهای دیگر اسرائیلی از تپه مسعود شروع به پیشروی به سمت «صف الهوا» کردند، بر اساس اظهارات تازه ای که شده است، ارتش اسرائیل این بار توانست بر بنت جبیل تسلط پیدا کند، و البته درگیری میان طرفین در تپه مسعود همچنان وجود داشت.
نیروهای اسرائیلی به محض اینکه وارد یکی از خانه ها در نزدیکی رستوران گراند پالاس شدند، رزمندگان مقاومت با مسلسل و گلوله های آر پی جی با آنها درگیر شدند. به همین خاطر، سربازان اسرائیلی دوباره به سمت تپه مسعود فرار کردند. ولی وقتی که در آنجا وارد یکی از خانه ها شدند، رزمندگان مستقر در داخل آن، سربازان را هدف آتش قرار دادند و تعداد زیادی از آنها را کشته و زخمی کردند و این باعث شد که نظامیان اسرائیلی به سمت مواضع دیگر خود در تپه مسعود بگریزند.
پس از این نبرد، آن دسته از سربازان اسرائیلی که توانستند خود را از معرکه نجات دهند، گفتند: «احساس می کردیم که درختان زیتون به سوی ما تیراندازی می کنند و پشت هر سنگی (یک فرد مسلح) یافت می شد». این درگیری ها چند ساعتی ادامه داشت و طی آن، تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند. بقیه نیز با بر جای گذاشتن مهمات خود در محل درگیری، از منطقه فرار کردند.
موقعی که سربازان اسرائیلی به برکه عیناتا رسیدند و در حالی که تعدادی مجروح را بر روی برانکاد (به گفته رزمندگان شاهد این ماجرا، هفت برانکاد) حمل می کردند، در کمین نیروهای مقاومت گرفتار شدند، و در اینجا بودکه با سلاح و آر پی جی و گلوله های خمپاره هدف قرار گرفتند و بر تعداد تلفات آنها افزوده شد و دو تانکی هم که برای این عقب نشینی به کار گرفته شده بودند، نیز منهدم شدند.
به گفته یکی از فرماندهان مقاومت، اسرائیلی ها طی این نبرد، برانکادها و زخمی ها را روی زمین رها کردند، تا اینکه هواپیماها و توپخانه وارد عمل شدند و با ایجاد دیواری از دود در اطراف مجروحان، توانستند زمینه ای فراهم کنند تا نظامیان اسرائیلی آنها را جا به جا و به سمت تپه فریز عقب نشینی کنند.
به گفته این فرمانده، بسیاری از شهدای مقاومت در بنت جبیل، بر اثر بمباران شهید شدند و تنها تعداد اندکی از آنها طی درگیری ها به شهادت رسیدند، چرا که در نبردهای میدانی، آنها بر دشمن مسلط بودند. علت این تسلط نیز شجاعت رزمندگان، پایداری آنها و شناختی بود که نسبت به طبیعت و سرزمینی که در آن می جنگیدند، داشتند. این ویژگی مدافعان است که همیشه در مقابل دشمن، نسبت به میدان نبرد، شناخت بهتری دارند. متقابلا سربازان اسرائیلی در نبردهای میدانی، شکست می خوردند.
تعداد سربازان اسرائیلی که در نبردهای بنت جبیل کشته شدند، ۳۵ نفر بود و حدود ۲۰ دستگاه تانک آنها نیز منهدم شد. بعدها مشخص گردید تعداد نیروهایی که اسرائیلی ها در این نبرد به کار گرفتند، یک تیپ و یا سه گردان بود.
تعداد رزمندگان مقاومت نیز در مقایسه با نظامیان اسرائیلی، پنج تا ۱۰ درصد این نظامیان بود. ۱۸ تن از نیروهای مقاومت که از فرزندان بنت جبیل بودند و ۱۴ تن نیز از فرزندان عیناتا، به علاوه ۱۸ شهروند (غیرنظامی) بنت جبیل در این نبرد به شهادت رسیدند.
از میان فرماندهان مقاومت نیز، «قاسم بزی» که به گفته اهالی شهر، ۲۰ سال از جانب اسرائیلی ها تحت تعقیب بود، در خلال بمباران یک منزل و انهدام آن در محله قدیمی شهر، به شهادت رسید. به همراه او نیز «سید ابوطعام» مسئول حزب الله در بنت جبیل و رزمنده دیگری به نام «کفاح شراره» شهید شدند. وقتی از فرمانده طرف گفت وگو پرسیده شد چرا قاسم در زمان بمباران و انهدام مرکز شهر، در آنجا بود، توضیح داد که یک فرمانده نبردهای میدانی باید در همه جا حضور داشته و با همه همنشین باشد و حضور ابوطعام در کنار وی نیز به اعزام کردن فرماندهان به جاهای مختلف مربوط می شود چرا که ممکن است فرماندهان (به طور ناخواسته) در یکجا جمع شوند.
قاسم از فرماندهان برجسته نبرد مارون بود، و سپس از آنجا به بنت جبیل منتقل شد. بعد از شهادتش، «محمد قانصو» معروف به «ساجد» جایش را گرفت و جنگ را تا شهادتش در «دوره» رهبری کرد.
صبح روز بعد تپه های مشرف بر شهر، به ویژه تپه مسعود، بمباران شدند، اما این بمباران ها هنوز به شکل گسترده نبود. بمباران ها تا هجدهم تموز (بیست و هشتم تیر) ادامه یافت و در این زمان، یک منزل متعلق به آل حمید هدف قرار گرفت و این نشانه آن بود که اسرائیل بمباران را از تپه ها به خانه ها کشانده است.
طبق گفته ها، ۱۳ سرباز اسرائیلی در خلال عملیات پیشروی از تل مارون به سمت مهینه بنت جبیل کشته شدند. به گفته یکی از شاهدان نبرد، رزمنده ای به نام «علی عادل» یک کمین در منطقه جذع تینه در مسیر سربازان اسرائیلی ایجاد کرد و به همراه تعداد دیگری از رزمندگان، خیلی از نظامیان اسرائیلی را کشت و سپس به شهادت رسید. موقعی که تانک های اسرائیلی از راه اصلی به سمت مهینه در حرکت بودند، رزمندگان مقاومت نخستین تانک را با انفجار بمب، منهدم کردند و یک سرهنگ دوم اسرائیلی را که داخل آن بود، کشتند. در این موقع، نیروهای اسرائیلی مسیر خود را عوض کردند و لودرها را به کار گرفتند و مسیر ویژه ای را برای تانک ها در حد فاصل میان عیترون و بنت جبیل، ایجاد کردند. این پیشروی آرام به خاطر ایستادگی رزمندگان، تا بیست و پنجم تموز ادامه داشت. در روز بیست و ششم هواپیماهای دشمن بخش قدیمی شهر را به مدت ۱۰ ساعت بمباران کردند و روز بیست و هفتم، این بمباران به مدت ۱۱ ساعت ادامه داشت، در روز بیست و هشتم، بمباران به ۱۳ ساعت و روز بیست و نهم تا ۲۱ ساعت کشیده شد.
بمباران ها از ساختمان های بزرگ شروع شد و هشت ساختمان که در بخش شرقی شهر برجسته تر بودند منهدم شدند. بعد از آن، ویران سازی خانه ها با توپخانه سنگین و موشک شروع شد و این عملیات ویران سازی تا چهار روز ادامه یافت.
منبع: سایت ساجد
/خ
به گزارش خبرگزاری آفتاب، اهمیت و جایگاه وقایع «بنت جبیل» کمتر از دیگر وقایع جنگ تموز (۳۳ روزه) نیست. در بنت جبیل ویرانی گسترده ای رخ داد و داستان های جالبی از پایداری مقابل دشمن روایت شده است. در بنت جبیل یکی از بزرگترین و خونین ترین نبردهای جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ اسرائیل علیه لبنان به وقوع پیوست. موجودیت و کلیت بنت جبیل هدف دشمن بود، ولی مردم مقاومت کردند و این منطقه به همین خاطر هم جایگاهی ارجمند یافت.
یکی از فرماندهان (مقاومت) نبرد در بنت جبیل گفت، از جمله دلایلی که باعث شد دشمن بنت جبیل را اینگونه و به طور گسترده ویران کند، انتقام گرفتن به خاطر حضور «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب الله در این شهر پس از آزادسازی سال ۲۰۰۰ و سخنرانی اش به خاطر آن پیروزی بود.
حدودا یک سال از جنگ ۳۳ روزه گذشته بود که روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» مشاهدات سربازان اسرائیلی را در بنت جبیل منتشر کرد. یکی از این سربازان گفته بود:در پاسخ به اظهارات «سیدحسن نصرالله» دبیر کل حزب الله، که در پی تخلیه نیروهای اسرائیلی از جنوب (لبنان) در ما مه (اردیبهشت) سال ۲۰۰۰، (اسرائیل را) تارهای (خانه) عنکبوت خوانده بود، ما با عملیاتی تحت عنوان «ریسمان های محکم» به سمت بنت جبیل حرکت کردیم.
اسرائیلی ها به خاطر دو سرباز اسیرشان نبود که شهر قدیمی بنت جبیل را ویران کردند و رزمندگان مقاومت هم داخل آن شهر حضور نداشتند، بلکه بسیاری از آنها در بیرون شهر بودند.
اسرائیلی ها پس از آنکه نتوانستند داخل شهر شوند، تنها به خاطر انتقام گرفتن، آن را هدف قرار دادند.
نظامیان اسرائیلی سپس باغات زیتون اطراف بنت جبیل را به عنوان مواضع خود انتخاب کردند و مواضع نظامی شان را در حد فاصل میان این شهر و شهرک عیناتا قرار دادند، با این تصور که این باغ ها آنها را از چشمان رزمندگان مقاومت مخفی نگه می دارد. ولی به خاطر نخوت شدیدی که داشتند به این مسئله پی نبردند که این باغ ها برای صاحبان آنها، یعنی کسانی که درختان را کاشتند و بزرگ کردند، سزاوارتر است. آنها (لبنانی ها) معمولا در منازل بزرگ (و ییلاقی مانند) خود در اطراف شهر می آمدند و دور هم جمع می شدند. اما در این موقع، منازل و باغ ها تبدیل به کمین (نیروهای مقاومت) شده بودند. اسرائیلی ها به این باغ ها آمده بودند تا آنها را از دست مردان حزب الله خارج سازند، ولی این خودشان بودند که عجز و لابه کنان برگشتند. طبق شهادت ها و اعترافات اسرائیلی ها، در نبردهای بنت جبیل حدود ۳۵ نظامی آنها به قتل رسیدند و این جدای از تانک هایی است که در آنجا منهدم شدند.
اکنون (سال ۱۳۸۶) تعدادی از مهندسان، که برخی از آنها داوطلب هستند، می خواهند بنت جبیل را به همان شکل قبل از ویران سازی اسرائیلی ها درآورند، زیرا در این شهر طبقات بالایی ساختمان ها، جدید بودند و طبقات زیرین آنها، آثاری بودند که قدمت تاریخی آنها مشخص نیست مربوط به چه دوره ای است.
یکی از فرماندهان (مقاومت) می گوید «جنگ زمینی در چارچوب عملیات پاکسازی مرحله ای و خطی (این یک اصطلاح نظامی است) شروع شد.»
وی در حالی که لبخند می زند، اینگونه ادامه می دهد: بدین ترتیب که ارتش اسرائیل حمله زمینی خود را از ارتفاعات مارون به سمت بنت جبیل، که فاصله خیلی کوتاهی داشت، آغاز کرد.»
او سپس، مواضع مشرف بر بنت جبیل که همان ارتفاعات طبیعی اطراف این شهر هستند، را برمی شمارد و در مورد تعداد دفعاتی که نیروهای اسرائیلی تلاش کردند تا این موضع را به دست آورند و بر شهر مسلط شوند، توضیح می دهد. این فرمانده در خلال صحبت ها و توضیحاتش، مواضعی را که اسرائیلی ها به دست آوردند شرح می دهد: «...اینجا تپه مارون... اینجا تپه مسعود... اینجا مثلث «عیناتا- بنت جبیل- مارون»... اینجا فریز و اینجا هم گراندپالاس قرار دارد.»
شهر بنت جبیل طی جنگ ۳۳روزه، سه بار مورد هجوم قرار گرفت: در مرحله نخست، عملیات مستقیم (آزادسازی) اسیران آغاز شد و از سیزدهم تموز (۲۳تیر) تا بیست وچهارم همین ماه(چهارم مرداد) طول کشید.
طی این مرحله، بدون آن که حمله زمینی صورت گیرد، شهر مرتباً بمباران می شد. مرحله دوم عملیات از بیست وچهارم تا بیست ونهم تموز (نهم مرداد) ادامه یافت. دشمن در این مدت تلاش کرد که از طریق تپه مارون و شهرک عیناتا و تپه مسعود، بنت جبیل را اشغال کند. مرحله سوم، از بیست ونهم تا هشتم ماه آب (هجدهم مرداد) طول کشید. در این مرحله بود که بنت جبیل به شکل انتقام جویانه ای هدف بمباران قرار گرفت و ویران شد.
اما، حمله زمینی به بنت جبیل در روز بیست وچهارم تموز آغاز شد، یعنی زمانی که یک گردان از نیروهای پیاده ارتش اسرائیل از طریق تپه مارون الرأس، دست به پیشروی به سمت شهر زد. پیشاپیش این پیشروی، نیروهایی از ارتش قرار داشتند که تانک ها را از منطقه شرقی مارون به داخل بنت جبیل هدایت می کردند. در این هنگام، نیروهای مقاومت سه تانک را منهدم کردند، اقدامی که باعث شد دشمن در استفاده از تانک منصرف شود و نیروهای گردان پیاده نظام مذکور شروع به پیشروی به برخی از مناطق اطراف بنت جبیل کردند، ولی تعداد زیادی از نیروهای مقاومت نیز به سرعت اطراف تپه مارون و نزدیک مهنیه بنت جبیل پراکنده شدند.
رزمندگان مقاومت در برخی از مواضع خود منتظر می ماندند تا نیروهای اسرائیلی به اندازه کافی به آنها نزدیک شوند و سپس آنها را هدف قرار می دادند، این عملیاتی بود که در مهنیه صورت گرفت.
به اعتراف اسرائیلی ها، طی درگیری های نخست در نزدیکی مهنیه، دو سرباز اسرائیلی کشته و تعدادی مجروح شدند. به گفته شاهدان، نیروهای امدادی اسرائیل که می خواستند زخمی های خود را از معرکه خارج کنند، گریه می کردند و بر سر خود می زدند.
تجمع در ورودی عیناتا
نیروها شب هنگام پیشروی کردند و این پیشروی در شب عمداً صورت می گرفت، چرا که اسرائیلی ها گمان می کردند پیشروی شبانه باعث می شود که آنها دیده نشوند. اما از آنجا که رزمندگان مقاومت در همه جای منطقه پراکنده بودند، نیروهای اسرائیلی در کمین آنها می افتادند و با نارنجک و مسلسل و سلاح های سبک هدف قرار می گرفتند. استفاده از نارنجک نشان می دهد که دو طرف تنها چند متر با یکدیگر فاصله داشتند. اینجا بود که برخوردهای خونینی میان رزمندگان مقاومت و نیروهای اسرائیلی رخ داد و تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند. خود اسرائیلی ها اعتراف کردند که طی زد و خورد در این مرحله، هشت کشته و ۳۱ مجروح دادند. بعد از این درگیری، رزمندگان مقاومت بر منطقه مسلط و سپس، دوباره پراکنده و در مواضع خود مستقر شدند. نیروهای اسرائیلی نیز در این هنگام مشغول تخلیه اجساد و زخمی های خود بودند.
مشاهده شدن نظامیان در خانه های تپه مسعود
به همین خاطر، از طریق دیدبانی مشخص شد که تعداد نیروهایی که درصدد ورود به مناطق مشرف بر بنت جبیل برآمدند، بسیار زیاد هستند.
نیروهای اسرائیلی از طریق پیشروی شبانه، توانستند به تپه مسعود برسند، ولی پس از آنکه از طرف رزمندگان مقاومت مشاهده شدند، درگیری ها بین طرفین شروع شد و تا صبح ادامه یافت. سپس به خاطر تلفاتی متوجه اسرائیلی ها شد، آنها دست به عقب نشینی زدند. خود اسرائیلی ها در مورد تعداد تلفات شان چیزی نگفتند، ولی دیده شد که دو نفر از آنها کشته و ۱۵ نفر دیگر زخمی شدند.
نیروهای دشمن پس از عقب نشینی، در برخی از ساختمان های بزرگ تپه مسعود مستقر شدند. بعدازظهر همان روز تعدادی از نیروهای رزمی شناسایی مقاومت به این ساختمان ها نفوذ کردند و با تعدادی از نیروهای اسرائیلی در ورودی یکی از این ساختمان ها درگیر شدند، اقدامی که باعث شد اسرائیلی ها شبانه از این ساختمان ها بگریزند.
سپس هواپیماهای اسرائیلی مستقیماً به سمت همین منازل هجوم آوردند و آنها را بمباران کردند. به گفته فرماندهان (مقاومت)، علت این بمباران ها، وسایل و تجهیزات نظامی مهمی بود که سربازان دشمن در آنجا از خود برجای گذاشتند. این بمباران ها تا نابودی کامل ساختمان ها ادامه یافت.
در بیست و نهم تموز، نیروهای اسرائیلی به خاطر صدماتی که در نبردهای تپه مارون، عیناتا و تپه مسعود دیده بودند، خروج شان را از منطقه بنت جبیل اعلام کردند، و چیزی شبیه به آتش بس در منطقه طی روزهای حد فاصل بین بیست و نهم تموز تا هفتم آب (هفدهم مرداد) برقرار شد.
مرحله سوم حمله اسرائیلی ها، با بمباران ویرانگر شهر بنت جبیل آغاز گردید و در این بمباران، از هواپیماهای «اف-۱۶» استفاده شد و توپخانه نیز وارد عمل شده بود. تعداد بمباران ها طی دو ساعت، به ۱۰۰ بار رسید، و در این مرحله و پس از بمباران های پی درپی، بخش قدیمی شهر به طور کامل ویران شد.
فرمانده (طرف گفت وگوی ما) می گوید که در آن زمان اعتقاد بر این بود که اسرائیلی ها فکر می کردند نیروهای مقاومت در بخش قدیمی شهر حضور دارند، ولی تحلیل ما این است که ویران سازی شهر، یک اقدام انتقام جویانه بود، چرا که این شهر معنای نمادین به خود گرفت و پایتخت مقاومت دانسته می شد و «سیدحسن نصرالله»، دبیر کل حزب الله، وارد آن شده بود.
هدف قرار گرفتن ۱۲ تانک
اسرائیلی ها این بار بخت خود را با محاصره شهر به شکل باز و گسترده، آزمایش کردند. آنها با بهره گیری از نیروهای پیاده نظام و زره پوش ها، به سمت منطقه «فریز» پیشروی کردند. در اینجا نیز رزمندگان مقاومت با نیروهای پیاده نظام درگیر شدند و تعدادی از تانک ها را منهدم کردند، در این موقع اسرائیلی ها تلاش کردند از منطقه فریز وارد عیناتا شوند، ولی این تلاش نیز به شکست انجامید.
گفته شده است که لودرهای اسرائیلی ها شبانه برای اینکه تانک ها هدف قرار نگیرند، بیل هایشان را بالا برده بودند، با این حال، حدود ۱۲ تانک هدف قرار گرفت.
در همین موقع، نیروهای دیگر اسرائیلی از تپه مسعود شروع به پیشروی به سمت «صف الهوا» کردند، بر اساس اظهارات تازه ای که شده است، ارتش اسرائیل این بار توانست بر بنت جبیل تسلط پیدا کند، و البته درگیری میان طرفین در تپه مسعود همچنان وجود داشت.
نیروهای اسرائیلی به محض اینکه وارد یکی از خانه ها در نزدیکی رستوران گراند پالاس شدند، رزمندگان مقاومت با مسلسل و گلوله های آر پی جی با آنها درگیر شدند. به همین خاطر، سربازان اسرائیلی دوباره به سمت تپه مسعود فرار کردند. ولی وقتی که در آنجا وارد یکی از خانه ها شدند، رزمندگان مستقر در داخل آن، سربازان را هدف آتش قرار دادند و تعداد زیادی از آنها را کشته و زخمی کردند و این باعث شد که نظامیان اسرائیلی به سمت مواضع دیگر خود در تپه مسعود بگریزند.
صف الهوا، قتلگاه اسرائیلی ها
پس از این نبرد، آن دسته از سربازان اسرائیلی که توانستند خود را از معرکه نجات دهند، گفتند: «احساس می کردیم که درختان زیتون به سوی ما تیراندازی می کنند و پشت هر سنگی (یک فرد مسلح) یافت می شد». این درگیری ها چند ساعتی ادامه داشت و طی آن، تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند. بقیه نیز با بر جای گذاشتن مهمات خود در محل درگیری، از منطقه فرار کردند.
موقعی که سربازان اسرائیلی به برکه عیناتا رسیدند و در حالی که تعدادی مجروح را بر روی برانکاد (به گفته رزمندگان شاهد این ماجرا، هفت برانکاد) حمل می کردند، در کمین نیروهای مقاومت گرفتار شدند، و در اینجا بودکه با سلاح و آر پی جی و گلوله های خمپاره هدف قرار گرفتند و بر تعداد تلفات آنها افزوده شد و دو تانکی هم که برای این عقب نشینی به کار گرفته شده بودند، نیز منهدم شدند.
به گفته یکی از فرماندهان مقاومت، اسرائیلی ها طی این نبرد، برانکادها و زخمی ها را روی زمین رها کردند، تا اینکه هواپیماها و توپخانه وارد عمل شدند و با ایجاد دیواری از دود در اطراف مجروحان، توانستند زمینه ای فراهم کنند تا نظامیان اسرائیلی آنها را جا به جا و به سمت تپه فریز عقب نشینی کنند.
نبرد برای جلوگیری از نصب پرچم
به گفته این فرمانده، بسیاری از شهدای مقاومت در بنت جبیل، بر اثر بمباران شهید شدند و تنها تعداد اندکی از آنها طی درگیری ها به شهادت رسیدند، چرا که در نبردهای میدانی، آنها بر دشمن مسلط بودند. علت این تسلط نیز شجاعت رزمندگان، پایداری آنها و شناختی بود که نسبت به طبیعت و سرزمینی که در آن می جنگیدند، داشتند. این ویژگی مدافعان است که همیشه در مقابل دشمن، نسبت به میدان نبرد، شناخت بهتری دارند. متقابلا سربازان اسرائیلی در نبردهای میدانی، شکست می خوردند.
تعداد سربازان اسرائیلی که در نبردهای بنت جبیل کشته شدند، ۳۵ نفر بود و حدود ۲۰ دستگاه تانک آنها نیز منهدم شد. بعدها مشخص گردید تعداد نیروهایی که اسرائیلی ها در این نبرد به کار گرفتند، یک تیپ و یا سه گردان بود.
تعداد رزمندگان مقاومت نیز در مقایسه با نظامیان اسرائیلی، پنج تا ۱۰ درصد این نظامیان بود. ۱۸ تن از نیروهای مقاومت که از فرزندان بنت جبیل بودند و ۱۴ تن نیز از فرزندان عیناتا، به علاوه ۱۸ شهروند (غیرنظامی) بنت جبیل در این نبرد به شهادت رسیدند.
از میان فرماندهان مقاومت نیز، «قاسم بزی» که به گفته اهالی شهر، ۲۰ سال از جانب اسرائیلی ها تحت تعقیب بود، در خلال بمباران یک منزل و انهدام آن در محله قدیمی شهر، به شهادت رسید. به همراه او نیز «سید ابوطعام» مسئول حزب الله در بنت جبیل و رزمنده دیگری به نام «کفاح شراره» شهید شدند. وقتی از فرمانده طرف گفت وگو پرسیده شد چرا قاسم در زمان بمباران و انهدام مرکز شهر، در آنجا بود، توضیح داد که یک فرمانده نبردهای میدانی باید در همه جا حضور داشته و با همه همنشین باشد و حضور ابوطعام در کنار وی نیز به اعزام کردن فرماندهان به جاهای مختلف مربوط می شود چرا که ممکن است فرماندهان (به طور ناخواسته) در یکجا جمع شوند.
قاسم از فرماندهان برجسته نبرد مارون بود، و سپس از آنجا به بنت جبیل منتقل شد. بعد از شهادتش، «محمد قانصو» معروف به «ساجد» جایش را گرفت و جنگ را تا شهادتش در «دوره» رهبری کرد.
مشاهدات اهالی محل
صبح روز بعد تپه های مشرف بر شهر، به ویژه تپه مسعود، بمباران شدند، اما این بمباران ها هنوز به شکل گسترده نبود. بمباران ها تا هجدهم تموز (بیست و هشتم تیر) ادامه یافت و در این زمان، یک منزل متعلق به آل حمید هدف قرار گرفت و این نشانه آن بود که اسرائیل بمباران را از تپه ها به خانه ها کشانده است.
طبق گفته ها، ۱۳ سرباز اسرائیلی در خلال عملیات پیشروی از تل مارون به سمت مهینه بنت جبیل کشته شدند. به گفته یکی از شاهدان نبرد، رزمنده ای به نام «علی عادل» یک کمین در منطقه جذع تینه در مسیر سربازان اسرائیلی ایجاد کرد و به همراه تعداد دیگری از رزمندگان، خیلی از نظامیان اسرائیلی را کشت و سپس به شهادت رسید. موقعی که تانک های اسرائیلی از راه اصلی به سمت مهینه در حرکت بودند، رزمندگان مقاومت نخستین تانک را با انفجار بمب، منهدم کردند و یک سرهنگ دوم اسرائیلی را که داخل آن بود، کشتند. در این موقع، نیروهای اسرائیلی مسیر خود را عوض کردند و لودرها را به کار گرفتند و مسیر ویژه ای را برای تانک ها در حد فاصل میان عیترون و بنت جبیل، ایجاد کردند. این پیشروی آرام به خاطر ایستادگی رزمندگان، تا بیست و پنجم تموز ادامه داشت. در روز بیست و ششم هواپیماهای دشمن بخش قدیمی شهر را به مدت ۱۰ ساعت بمباران کردند و روز بیست و هفتم، این بمباران به مدت ۱۱ ساعت ادامه داشت، در روز بیست و هشتم، بمباران به ۱۳ ساعت و روز بیست و نهم تا ۲۱ ساعت کشیده شد.
بمباران ها از ساختمان های بزرگ شروع شد و هشت ساختمان که در بخش شرقی شهر برجسته تر بودند منهدم شدند. بعد از آن، ویران سازی خانه ها با توپخانه سنگین و موشک شروع شد و این عملیات ویران سازی تا چهار روز ادامه یافت.
منبع: سایت ساجد
/خ