جنگ 33 روزه

این جنگ كه در بین لبنانی ها به «نبرد تموز» شهرت یافته براساس یك «نقشه جامع» كه توسط آمریكا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد. در همان حال حزب الله كه به فراست دریافته بود توطئه ای دركار است، برای «تست وضعیت» یك عملیات محدود را در مرز بین لبنان و فلسطین اشغالی ( در نزدیكی روستای لبنانی عیتا الشعب) به اجرا گذاشت.
شنبه، 17 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ 33 روزه
جنگ 33 روزه
جنگ 33 روزه

تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون



این جنگ كه در بین لبنانی ها به «نبرد تموز» شهرت یافته براساس یك «نقشه جامع» كه توسط آمریكا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد. در همان حال حزب الله كه به فراست دریافته بود توطئه ای دركار است، برای «تست وضعیت» یك عملیات محدود را در مرز بین لبنان و فلسطین اشغالی ( در نزدیكی روستای لبنانی عیتا الشعب) به اجرا گذاشت.
سیدحسن نصرالله دبیركل حزب الله لبنان از حدود 5 ماه قبل از آغاز جنگ در پاسخ به واكنش گستاخانه مقامات اسرائیلی به درخواست آزادی اسرای باقی مانده لبنانی -برمبنای توافق دو جانبه كه دو سال قبل از آن با پادرمیانی آلمان به امضاء رسیده بود- اعلام كرد كه «ما به زودی سمیر قنطار- اسیر دروزی لبنان كه از سال 1360 تاكنون در زندانهای صهیونیست هاست- را در بیروت دیدار خواهیم كرد. بر این اساس همه منتظر اقدام سیدحسن نصراله بودند. عملیات چریكهای حزب الله در نوار مرزی به انهدام سه دستگاه تانك و نفربر اسرائیلی، كشته شدن 12 نفر از نظامیان صهیونیست و اسارت سه تن انجامید كه البته یكی از آنان در بین راه فرار كرد.
اسرائیلی ها كه براساس «نقشه جامع» قرار بود اواخر سپتامبر 2006 (اوایل مهر 1385) عملیات هوایی، دریایی و زمینی خود را علیه حزب الله آغاز نمایند ناچار به واكنش شدند و این موضوع سبب شد كه- به گفته حسنین هیكل روزنامه نگار سرشناس مصری جهان عرب- بخشی از برنامه نیروهای مختلف با آشفتگی مواجه شود. رژیم صهیونیستی سه ساعت پس از آنكه عملیات مرزی حزب الله در جوار عیتاالشعب به اجرا گذاشته شد، با شدت تمام وارد عمل شد و بمباران بی سابقه یك كشور عربی را به اجرا گذاشت. تصور اولیه رژیم صهیونیستی این بود كه با وجود شناسایی نقاط استقراری نیروهای حزب الله و رهبری آن، می تواند در روز اول تحرك نظامی-سیاسی حزب الله را مهار نماید اما ناچار شد در پایان روز چهارم-بخصوص پس از آنكه حزب الله ناوچه مدرن ساعر 5 اسرائیل را در 12 مایلی آب های بیروت غرق كرد- اذعان كند كه با بمباران هوایی كار پیش نمی رود. به گل نشستن هواپیماهای بسیار مدرن برای اسرائیل غیرقابل باور بود ولی این واقعیت داشت و آنان را وادار كرد كه اعتراف كنند «چهارمین قدرت هوایی جهان» در مواجهه با چریكهای حزب الله زانو زده است. در واقع پدیدار شدن بن بست نظامی اسرائیل در جنگ هوایی و دریایی تنها یك هفته پس از آغاز جنگ اتفاق افتاد و این در حالی بود كه نیروی زمینی رژیم صهیونیستی پیش از این در سالهای 1982، 1996 و 2000 شكست در مقابل حزب الله لبنان را تجربه كرده بود. ولی به هر حال برای اسرائیل چاره ای جز تكیه بر نیروی زمینی وجود نداشت. در این میان ژنرالهای آمریكایی برای آنكه شكست فاحش هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی را بپوشانند اعلام كردند: «سرنوشت این جنگ در روی زمین تعیین می شود». از هفته دوم عملیات زمینی رژیم صهیونیستی با اعزام 000/30 نیروی نظامی به مرز حدود 20 كیلومتری لبنان و فلسطین آغاز گردید ولی چند روز طول كشید تا مهمترین یگان رزمی اسرائیل- تیپ ویژه گولانی- دیواره میانی مرز لبنان را بشكافد و به یك تپه در مجاورت روستای «مارون الرهس» دست یابد! اسرائیلی ها به تبلیغات فراوان در مورد نفوذ ارتش به منطقه مارون الراس پرداختند و این در حالی بود كه تصرف یك روستا با 30 هزار نیروی نظامی اهمیت نداشت با این حال سه روز بعد حزب الله لبنان آنان را وادار كرد به آن سوی مرز بگریزند ؛ آنان این بار به شرقی ترین نقطه مرز كوچ كرده و «الطیبه» روستای دیگر در آنسوی مرز را به محاصره درآوردند ولی بازهم ناچار شدند عقب بنشینند. آنان این بار در نقطه دیگری در مرز روبروی روستای «عیتاالشعب» ظاهر شدند ولی باز هم عقب نشستند. حالا دیگر همه تئوریسین های نظامی و حتی عناصر معمولی هم دریافته بودند ژنرال ها و سایر نظامیان اسرائیلی از اینكه با چریكهای حزب الله مواجه گردند، بشدت هراس دارند. یك بار برای اینكه قفل جنگ شكسته شود یك هلی كوپتر آنان حدود 30 نیروی ویژه از تیپ گولانی را روی تپه مسعود-واقع در سه كیلومتری شهر كوچك «بنت جبیل»- پیاده كرد ولی یك ساعت بعد ناچار شد بازگردد و اجساد نیمه جان و كشته های آنان را به آن طرف مرز حمل كند در همان روز یك خبرنگار اسرائیلی با فرمانده آنان كه مجروح شده بود مصاحبه كرد و از علت شكست ارتش اسرائیل پرس و جو نمود او ابهت حزب الله و ترس اسرائیلی ها از چریكهای آن را این گونه تصویر كرد: «ما با اشباح در حال جنگیم».
در همان هفته اول ارتش اسرائیل كه توانایی جنگیدن با حزب الله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام كند ولی آمریكایی ها اصرار داشتند كه اسرائیل چیزی را به دست آورد و سپس آتش بس را اعلام نماید از این رو سه هفته دیگر با اصرار آمریكایی ها جنگ ادامه پیدا كرد ولی در نهایت آمریكا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت- كه شباهت زیادی به قطعنامه 598 دارد- بر پایان آن مهر تأیید كوبید.
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت كاملاً متفاوت قرار داشتند. اسرائیلی ها یكی- یكی به شكست سنگین خود اذعان كردند و البته آمریكایی ها نیز اینگونه اعتراف كردند: «هیچ كس پیروز نشده است!»
حالا دیگر شكست ناپذیربودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هول انگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش مؤثر حمایت های سیاسی غرب و اعراب از تل آویو در مقابل حزب الله فرو ریخته بودند و موجی از بی اعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از جنگ جای خود را به بی ثباتی داده بود.
از آن طرف حزب الله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملت ها قرار گرفت حالا دیگر ملت 3 تا 4 میلیونی لبنان می توانستند خود را در كانون توجهات 300 میلیون عرب و حدود 5/1 میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان در صدر شخصیت های خاورمیانه عربی بنشیند.
حزب الله لبنان با حفظ نیروهای خود و با حفظ قدرت آتش خود و نیز با نشانه روی دقیق نقاط حساس رژیم صهیونیستی- شامل قلب قطار شهری حیفا و آشیانه هواپیماهای فوق مدرن در پادگان هوایی صفد- ثابت كرد كه به قدرتی اطلاعاتی برتر از قدرت افسانه ای موساد دست پیدا كرده است. حزب الله در این جنگ با حفظ خطوط ارتباطی و حفظ كامل شبكه شبانه روزی المنار و حفظ كامل قدرت شلیك موشك ها نشان داد كه به بلوغ كامل رسیده است از این رو در پایان جنگ روزنامه های مختلف غرب، نیروهای حزب الله را «ورزیده و زبده ترین چریك ها» لقب دادند.
مدیریت حزب الله در جنگ هم از هوش بالای سیاسی آنان خبر داد. خیلی ها منتظر بودند تا حزب الله تل آویو را آماج حمله قرار دهد ولی حزب الله با وجود آنكه حتی می توانست جنوبی ترین شهر تحت اشغال صهیونیست ها- بئرسبع در 170 كیلومتری از مرز لبنان- را هدف قرار بدهد اما به تل آویو حمله نكرد. حزب الله عملاً تل آویو را به گروگان گرفته بود و از طریق آن مانع تجاوز اسرائیل به پایتخت لبنان و نیز به حدود 65 درصد از خاك كشور خود شد. از این رو در طول جنگ تنها حدود 350 هزار لبنانی عازم سوریه شدند و نزدیك به یك میلیون آنان به آسانی در نقاط شمالی لبنان و نیز منطقه شرقی و شمالی بیروت اسكان یافته و زندگی كنند. حزب الله لبنان در این جنگ «استفاده از قدرت نظامی» خود را مدیریت كرد به گونه ای كه اگر ماهها می جنگید نیازی به وارد كردن جنگ افزار جدید نداشت ولی اسرائیلی ها آنقدر بی مهابا شلیك كردند كه در اواسط هفته چهارم جنگ با كمبود شدید تسلیحات مواجه شدند و از این رو فرودگاه هیثرو لندن، پایگاه هوایی آمریكا در اینجرلیك تركیه و پایتخت قطر به نقطه ترانزیت بمب های جدید تبدیل شدند. در همان حال در پایان جنگ مشخص شد كه اگرچه بمب های اسرائیل نزدیك به هزار نفر از مردم لبنان را به شهادت رساند كه به چریك ها آسیب چندانی نخورده بود ولی نظامیان اسرائیلی متحمل 400 تلفات نظامی شده بودند در حالیكه تعداد شهدای حزب الله بسیار كمتر از این بود.
وقتی جنگ به پایان رسید، حزب الله برنامه بازسازی لبنان و بازسازی قدرت نظامی خود را شروع كرد. بازسازی نظامی حزب الله نیازمند همكاری دولت بیروت بود از این رو وقتی مشخص شد كه «فواد سینیوره» و احزاب تشكیل دهنده دولت او نمی خواهند فرصت لازم را به حزب الله برای بازسازی قدرت خود بدهند، سیدحسن نصرالله تصمیم گرفت با كمك مردم راه را بگشاید. نتیجه اقدامات حزب الله البته استقرار دولتی مطابق با استانداردهای او- داشتن حق دفاع نظامی از لبنان در برابر تهاجم اسرائیل- را در پی نداشت ولی توانست عملاً دست و پای فواد سینیوره و حامیان او را ببندد و آنان را در گوشه ای زیر نظر نگاه دارد. شرایط «بی دولتی لبنان» البته مطلوب نیروی مقاومت نیست ولی در شرایط كنونی این «حداقل»ی از فراهم كردن امكان لازم برای خنثی كردن توطئه های اسرائیلی هاست. امروز اسرائیلی ها اعتراف می كنند كه قدرت نظامی حزب الله-از نظر جنگ افزار و نیروی آموزش دیده- 6 برابر زمان آغاز جنگ اخیر شده است و به جایی رسیده است كه می تواند با نفوذ هواپیماها و هلی كوپتر های اسرائیلی به آسمان لبنان مقابله كند و البته حكایت حزب الله امروزه به حكایت منطقه عربی تبدیل شده است نام حزب الله لبنان برای سنی های اردن، مصر و عربستان-كه دولت های آنان در جریان جنگ دست در دست اسرائیلی ها داشتند- به اندازه نام آن برای كشورها و ملت های شیعی منطقه افتخارآمیز و الهام بخش می باشد.

وجوه اجتماعي جنگ

جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبناني‌ها، به دليل گستردگي و مدت طولاني آن، به جنگ ششم ملقب شد و برخلاف موارد قبلي كه اسرائيل همچون سال‌هاي 1993 و 1996 عمليات بدون هزينه‌اي را انجام داد، اين بار هزينه‌ها بسيار سنگين‌تر و قابل ملاحظه‌تر بود.
جنگ ششم نه تنها در ابعاد سياسي و نظامي، بلكه در بعد اقتصادي و اجتماعي نيز داراي پيامدهايي براي رژيم صهيونيستي بوده است. به بيان ديگر اين جنگ، به دليل ويژگي‌هايش، به لايه‌هاي زيرين و اجتماعي اين رژيم نيز نوذ كرد.
به تبع شرايط فوق‌الذكر، حزب‌الله لبنان و جامعه اين كشور نيز از اثرات و پيامدهاي اين جنگ در بعد اقتصادي - اجتماعي بي‌نصيب نبوده است. تحول در جايگاه اجتماعي حزب‌الله در لبنان، خسارات گسترده در نتيجه حملات كوركورانه اسرائيل و ... از جمله مباحث قابل ذكر در اين فصل است.

بخش اول
نگاه افكار عمومي طرفين به تحولات جنگ

اگر چه در ايام جنگ به خاطر وجود شرايط اضطراري، نگاه و قالب فكري افراد يك جامعه (افكار عمومي) نسبت به تداوم، توقف يا تغيير در وضعيت جاري تاثير قابل توجهي ندارد اما اين نكته غير قابل انكار است كه حاكمان، حكومت را با وجود مردم بايد حفظ كنند. واكنش مردم و افكارعمومي، در ايام پس از جنگ نسبت به آثار و پيامدهاي اين پديده، مهم و تاثيرگذار خواهد بود.
مردم اسرائيل و لبنان، نسبت به جنگ اخير از مواضعي متفاوت به اظهارنظر پرداختند. همچنين مطبوعات و رسانه‌هاي طرفين نيز در قالب توجيه عملكرد حاكمان خود به رشته تحرير درآمدند. بالطبع گروه‌ها، احزاب و شخصيت‌ها نيز با توجه به منافع جناحي يا ملي اقدام به اتخاذ مواضع نموده‌اند.

الف) نگاه افكار عمومي رژيم صهيونيستي به جنگ

در داخل جامعه رژيم صهيونيستي، شخصيت‌ها، احزاب و رسانه‌ها مواضع متفاوتي در قبال اين جنگ اتخاذ نمودند.
1. جنگ و جامعه اسرائيل
اگر مواضع جامعه اسرائيل در قبال حمله به لبنان طي جنگ 33 روزه به دفت بررسي شود اين نتيجه حاصل مي‌‌شود كه در روزهاي آغازين جنگ، سران رژيم اسرائيل با استناد به اسارت دو سرباز خود توسط حزب‌الله، موفق شدند تا موضع افكار عمومي جامعه را با اهداف خود همسو سازند. اما به تدريج و با افزايش كشتار لبناني‌هاي غير نظامي و بي‌دفاع و تخريب گسترده زيرساخت‌هاي لبنان، جامعه اسرائيل به اين نتيجه رسيد كه اين جنگ، بدون هدف در حال توسعه و تطويل است و از اين زمان اعتراضات سازمان يافت و مخالفت‌ها در شكل تظاهرات و تجمعات از تعداد چند ده نفره به چند نفره و چند هزار نفره رسيد.
اسرائيلي‌ها در تظاهرات خود خواستار اتمام جنگ و پايان وضعيت فوق‌العاده بويژه در اراضي شمالي مي‌شدند. آنان اعتماد خود را به سران سياسي و نظامي از دست داده بودند. طبق يك نظرسنجي پس از جنگ، محبوبيت اولمرت از 78 درصد به 40 درصد كاهش يافت و پرنس نيز اوضاع بدتري داشت. همچنين پايگاه اجتماعي احزاب حاضر در كابينه به شدت كاهش يافت.
2. نگاه رسانه‌هاي جمعي اسرائيل به جنگ
مطبوعات اسرائيل، با توجه به حاميان آن و وابستگي جناحي، از زاويه خاصي به جنگ مي‌نگريستند.
مطبوعاتي چون «جروز لم پست» همواره از توسعه جنگ حمايت نموده و به شدت مواضعي عليه حزب‌الله، ايران و سوريه اتخاذ مي‌كرد. در مقابل، هاآرتص و تعدادي ديگر از نشريات خواستار بكارگيري ديپلماسي و روش‌هاي سياسي به جاي تداوم جنگ و افزايش كشتار لبناني‌ها، شده بودند.
3. احزاب و شخصيت‌هاي اسرائيل
بررسي همه جانبه و كلي مواضع و عملكرد احزاب اسرائيلي در قبال جنگ 33 روزه، مبين اين واقعيت است كه احزاب و گروه‌هاي اسرائيلي مخالف دولت، در يكي - دو هفته ابتداي جنگ مواضع خود را بر مبناي حمايت از سياست‌گذاري و تصميم‌گيري كابينه در قبال جنگ قرار دارند، اما آنان نيز به تدريج و با نمايان شدن ناكامي‌هاي نظامي، اندك اندك از حمايت به سمت انتقاد و سپس به سوي اختلاف حركت كردند.
يكي از اخبار قابل توجه در اين رابطه، رايزني نتانياهو و موفاز براي براندازي كابينه اولمرت بوده است. با توجه به اينكه كابينه اولمرت بر اساس حمايت از طرح عقب‌نشيني دوم يا طرح الحاق شكل گرفت و جنگ 33 روزه نيز اين موضوع را از اولويت كابينه خارج نمود، در نتيجه شرايط براي حزب ليكود و نتانياهو (رهبر اين حزب) براي بازگرداندن اعضاي ليكودي عضو كاديما فراهم شد.
بدين ترتيب، موفاز از نتانياهو قول عهده دار شدن سمت وزارت دفاع در كابينه وي (نتانياهو) را بدست آورد. عبارت فوق اين ادعا را تاييد مي كند كه جنگ 33 روزه در اسرائيل، در مرحله اول، انسجام بخش و در مرحله بعد اختلاف‌برانگيز بوده است.
در سطح شخصيت‌هاي اسرائيلي، فتواي يكي از خاخام‌هاي صهيونيست‌ مبني بر حلال بودن ريختن خون فرزندان و زنان فلسطيني و لبناني، واكنش‌هاي مختلف و گسترده‌اي را به دنبال داشت.

ب. نگاه افكار عمومي لبنان به جنگ

با توجه به بافت ويژه و منحصر به فرد لبنان از نظر وجود تنوع و تعدد طوايف مذهبي كه ساختارهاي سياسي، نظامي، امنيتي، اجتماعي، اقتصادي و ... لبنان را متاثر ساخته است. در بررسي افكار عمومي لبنان نسبت به تحولات جنگ و براي درك هرچه بهتر آن، مي‌توان افكار عمومي لبنان نسبت به تحولات جنگ و براي درك هرچه بهتر آن، مي‌توان بر اساس تقسيم‌بندي‌ مذهبي عمل كرد و در اين راستا، نگاه طوايف مسيحي، اهل سنت، شيعه و دروزي را مطرح كرد. در درون جريان مسيحي دو نگرش نسبت به جنگ و مقاومت اسلامي حزب‌الله وجود داشت؛ در نگرش اول، شخصيت‌هائي چون «اميل لحود» (رئيس جمهور لبنان)، «سليمان فرنجيه» (رئيس جريان المرده) و «ميشل عون» (رئيس جريان آزاد ملي) ‌قرار داشتند.
«سليمان فرنجيه»، مقاومت حزب‌الله را تحقق وعده صادق «سيد حسن نصرالله»، دبير كل حزب‌الله مي‌دانست كه در برابر خوي ددمنشي اسرائيل توانست به مدت بيش از سي روز از خود مقاومت نشان دهد.
«ژنرال ميشل عون» هدف جنگ اسرائيل عليه لبنان را خلع سلاح حزب‌الله و ايجاد جنگ داخلي در اين كشور قلمداد مي‌كرد و بر اين باور بود كه حزب‌الله تاكنون به لبناني‌ها و بويژه مسيحيان اطمينان داده است كه سلاح خود را در داخل به كار نمي‌برد بلكه براي آزادسازي مزارع شبعا از آن استفاده مي‌كند. ميشل عون هرگونه اقدام براي خلع سلاح حزب‌الله را منوط به گفت‌گوهاي داخلي و رضايت حزب‌الله اعلام كرد.
«اميل لحود» بارزترين شخصيت مسيحي بود كه در خلال جنگ‌ها، حمايت‌ها و پشتيباني‌هاي فراواني از حزب‌الله به عمل آورد. وي معتقد بود كه آنچه در لبنان رخ مي‌دهد، صددرصد مشكل لبنان است اما از آنجايي كه اسرائيلي‌ها نمي‌توانند مقاومت حزب‌الله را در برابر خود ببينند، مي‌گويند كه ايران و سوريه و شايد ديگر كشورها در پشت اين درگيري‌ها باشند. لبنان تنها از طريق مقاومت ملي بازدارنده خود توانست در برابر زياده‌خواهي‌هاي اسرائيل ايستاده و اين رژيم را متحمل شكست سنگيني كند.
« سمير جعجع» (رئيس قوات اللبنانيه)، «امين جميل» (رئيس جمهور اسبق لبنان و رئيس حزب كتائب)‌و «نصرالله صفير» (كاردينال و اسقف اعظم مسيحي‌هاي ماروني) از جمله شخصيت‌هاي شاخص مسيحي محسوب مي‌شوند كه نگرش متفاوتي را در قبال حزب‌الله و جنگ 33 روزه اتخاذ كردند، عمده اين نگرش‌ها را مي‌توان چنين دسته‌بندي كرد:
1. همه لبناني‌ها بايد بدانند كه امروز بزرگترين خطر از سوي ايران است و اين كشور همه نوع سلاح را به همراه مقادير زيادي پول براي حزب‌الله به لبنان ارسال مي‌كند. (صفير)
2. دولت لبنان نيازمند كمك جامعه بين‌‌المللي به منظور اجراي قطعنامه 1559 شوراي امنيت و خلع سلاح حزب‌الله است. (صفير)
3. حزب‌الله بايد راه و روش خود را تغيير دهد و به دولت اجازه دهد كه تنها ارتش اين كشور بتواند اسلحه داشته باشد (جميل)
4. مهمترين مشكل در اين جنگ، مزارع شبعا است كه در صورت آزادسازي آن، هيچ دليلي براي بقاي سلاح حزب‌الله وجود نخواهد داشت. (جميل)
5. حزب‌الله در اين جنگ از حمايت آشكار ايران و حمايت ضمني سوريه برخوردار است و در ميدان جنگ نيروهاي حزب‌الله به نيابت از ايران و سوريه با نظاميان اسرائيلي مي‌جنگند (جعجع)
6. بهترين راه براي پايان دادن به درگيري‌ها و اجراي قطعنامه 1559 شوراي امنيت، حضور نيروهاي بين‌المللي در مرز با اسرائيل و همكاري آنها با ارتش لبنان است تا همه سلاح‌هاي غيرقانوني در اين منطقه پرچيده شود. (جعجع)
طايقه اهل سنت لبنان، در طول جنگ 33 روزه برخورد انفعالي و گاها به نفع رژيم صهيونيستي و به ضرر حزب‌الله داشته‌اند كه جاي تامل دارد. البته احزاب و شخصيت‌هاي بارز اهل سنت لبنان پيوندهاي سنتي و ديرينه‌اي با عربستان سعودي دارند و ارتباطات گسترده و قوي دولت سينوره با سعودي بر ميزان نفوذ سعودي‌ها در كابينه دولت و در بين اهل سنت لبنان افزود. «ماجراجويي خواندن اقدامات حزب‌الله در برابر اسرائيل»، توسط سعودي‌ها واكنش اهل سنت لبنان را نيز متاثر ساخت.
با وجود چراغ سبز عربستان سعودي به اسرائيل در تهاجم به لبنان و انتقادهاي گسترده از حزب‌الله فؤاد سنيوره، بعد از پايان جنگ به عربستان سعودي سفر كرد و از اقدامات و پشتيباني‌هاي آل سعود از لبنان در طول جنگ 33 روزه تشكر كرد.
سنيوره در طول بحران لبنان ضمن اينكه سعي مي‌كرد با اعلام حمايت‌هاي سياسي خود از مقاومت در برابر تهاجم صهيونيستي، در نزد افكار عمومي وجه قابل قبولي بيابد، تلاش مي‌كرد تا به جامعه بين‌المللي بقبولاند كه هرگوه طرحي براي خلع سلاح حزب‌الله بدون آزادي مزارع، شبعا، كاري بيهوده است. وي در طول جنگ نيت خود را براي خلع سلاح حزب‌الله پنهان نگه نداشت و با درخواست از كشورهاي جهان از جمله اتحاديه اروپا، آمريكا، كشورهاي عربي و حتي اسرائيل براي اجراي كامل قطعنامه 1559 كه بر خلع سلاح حزب‌الله تاكيد مي‌كرد، به مخالفت خود با حزب‌الله و كارشكني‌هاي داخلي عليه اين جنبش در جهت اعمال فشارهاي مضاعف، مهر تاييد گذاشت.
سعدالدين حريري، فرزند رفيق حريري، نخست وزير اسبق لبنان و رئيس جريان اكثريت مجلس موسوم به المستقبل، كه با بهره‌گيري از فضاي رواني حاكم بر فضاي سياسي لبنان (كه متاثر از ترور پدرش بود) به قدرت رسيد، در طول جنگ به دليل بسته شدن فرودگان بيروت در خارج از لبنان حضور داشت. وي برخلاف ديگر گروه‌هاي معارض لبناني (معروف به 14 آذر)، حزب‌الله را مسئول اين درگيري‌ها ندانست و از ورود به اين بحث خودداري مي‌كرد و بيشترين انتقادهاي خود را متوجه نظام سوريه و شخص بشار اسد، رئيس جمهوري اين كشور كرد كه در صدد بهره‌گيري از فضاي حاكم در لبنان در جهت تقويت مواضع خود است.
ديگر شخصيت‌هاي سني لبنان همچون عمر كرامي، سليم الحص و احزاب سني همچون جماعت اسلامي با وجود اينكه مواضع حزب‌الله را در جنگ 33 روزه تاييد مي‌كردند، نتوانستند به نحو موثري نقش خود را در جهت تاثيرگذاري بر جريان اهل سنت به نفع حزب‌الله ايفاء كنند.
«طلال ارسلان» رهبر حزب دموكراسي لبنان و «وليد جنبلاط» رهبر حزب سوسياليست ترقي خواه، از چهره‌هاي شاخص طايفه دروزي در لبنان محسوب مي‌شوند. از ميان اين دو، وليد جنبلاط داراي قدرت و نفوذ بيشتري نسبت به ارسلان در ساختار سياسي لبنان و در بين طايفه دروزي مي‌باشد.
هرچند ارسلان، در برابر تهاجم اسرائيل به لبنان به دليل گرايش‌هاي سياسي و ملي خود، اين حملات را به شدت محكوم كرد اما در حمايت از مقاومت حزب‌الله نوعي سكوت را اختيار كرد. البته شايد دليل اين امر را بتوان در عدم ائتلاف حزب‌الله با وي در جريان انتخابات پارلماني سال 2005 ميلادي و ناخشنودي او از اين اقدام حزب‌الله جستجو كرد.
در اين ميان، بيشترين انتقادها از حزب‌الله از سوي وليد جنبلاط انجام گرفت. مذاكرات پنهاني وي با كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه امريكا در جريان سفر به لبنان در سفارت امريكا در بيروت و همچنين مذاكره با يكي از مقامات اسرائيلي در پاريس چند روز پيش از شروع جنگ، وابستگي‌هاي شديد وي به غرب در راستاي تلاش براي خلع سلاح حزب‌الله را نمايان ساخت.
عمده موضعگيري‌هاي وي در طول جنگ 33 روزه عبارت‌اند از:
1. ايران و سوريه درصدد هستند تا از طريق حزب‌الله به اهداف خود دست يابند.
2. حزب‌الله به نيابت از ايران و سوريه مي جنگد.
2. جنگ لبنان، جنگ حزب‌الله با اسرائيل نيست بلكه جنگ ايران و سوريه با امريكاست.
4. همه بايد تلاش كنيم تا قطعنامه 1559 (خلع سلاح حزب‌الله) را اجرا كنيم.
5. در كشور تنها بايد يك سلاح وجود داشته باشد و آن سلاح ارتش لبنان است.
6. حزب‌الله به دولتي در درون لبنان تبديل شده است.
7. حزب‌الله هيچ احترام و ارزشي نسب به نظرات ديگر گروه‌هاي لبناني قائل نيست و بدون هماهنگي با دولت وارد جنگ با اسرائيل شد.
شيعيان لبنان، تنها طايفه منسجم و هماهنگ با حزب‌الله بودند. در طول جنگ، شيعيان با وجود اينكه در معرض آسيب‌هاي اقتصادي، جاني و روحي قرار گرفته و مجبور به ترك خانه و سرپناه خود شده بودند، اما همچنان مقاومت حزب‌الله و شخص سيد حسن نصرالله را مي‌ستودند و به مقاومت آنان افتخار مي‌كردند.
جريان شيعي «امل» به رهبري نبيه بري، رئيس مجلس لبنان نيز بيشترين هماهنگي را با حزب‌الله در طول اين جنگ داشت، به طوري كه سيد حسن نصرالله بعد از پايان جنگ از اقدامات نبيه بري در طول جنگ تشكر كرد.
البته نبايد از اين نكته غافل شد كه حزب‌الله بيشترين نفوذ خود را در لبنان در بين شيعيان داراست و به تبع آن شيعيان لبنان نيز حزب‌الله را مايه عزت، غرور، اقتدار و افتخار مي‌دانند.
در بررسي تحليلي نقش رسانه‌هاي جمعي لبنان در طول جنگ بايد اذعان كرد كه خط مشي كلان اين رسانه‌ها به تبعيت از فضاي ناسيوناليستي حاكم در هر جنگي، در محكوميت تجاوزات اسرائيل و ستايش از رزمندگان حزب‌الله در رويارويي با ارتش صهيونيستي و دفع تجاوزات آنها بود. هرچند بايد به اين نكته نيز معترف بود كه هر از چند گاهي نيز از سوي نشريات و رسانه‌هاي خبري همچون المستبقل، النهار، الحيات و LBC مطالبي منتشر مي‌شد كه در تقابل با حزب‌الله قرار مي‌گرفت و اين جنبش را در معرض فشارهاي داخلي قرار مي‌داد. برخي از اين محورها و مطالب عبارتند از: لزوم اجراي قطعنامه 1559 شوراي امنيت و تلاش براي خلع سلاح حزب‌الله، خطرات و تهديدات سلاح حزب‌الله براي ديگر طوايف غير شيعي لبنان، حزب‌الله به عنوان آغازگر جنگ و دادن بهانه به اسرائيل براي درهم كوبيدن لبنان در راستاي آزادي دو سرباز اسير خود، قطع درآمدهاي دولت از منبع توريست‌هايي كه هر ساله به لبنان مي‌آمدند، تخريب اقتصاد رو به رشد لبنان، افزايش بيكاري و ...

خسارات اسرائیل در جنگ 33 روزه

به روایت اسناد محرمانه و رسمی فرانسه ابعاد گسترده خسارات اسرائیل در جنگ 33روزه مشخص شد
یک مرکز فرانسوی با انتشار گزارشی رسمی از دولت فرانسه که در 300 صفحه منتشر شد ابعاد جدید و محرمانه‌ای از اسرار جنگ 33روزه و خسارات خیره‌کننده رژیم صهیونیستی در این جنگ را فاش کرد.
به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری الانتقادنت، مرکز فرانسوی "محور منطق" «axis of logic» که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت می‌کند، خلاصه نسخه‌ای از گزارش سری خود درباره جنگ 33روزه را به همراه تصاویر و نقشه‌های رسمی روی خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار داده است.
این گزارش به آمار خیره‌کننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره می‌کند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا می‌نماید.
جنگ 33 روزه
بر اساس این گزارش، رسمی در این جنگ دوهزار و 300صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 700 نفر زخمی شده‌اند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را 119 نفر ذکر کرده‌ است.
همچنین تعداد 160 تانک متعلق به اسرائیل منهدم شده‌اند که 65 دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، 38 دستگاه از این تانکها نیز از نوع "مرکاوا" بودند که اسرائیل ادعا می‌کرد این تانکها غیر قابل انهدام هستند.
تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزب‌الله منهدم شد بیش از 24 صهیونیست به هلاکت رسیده‌اند که اسرائیل این رقم را چهار تن اعلام کرده بود.
این گزارش می‌افزاید: منابع اطلاعاتی روسیه، اطلاعات اشتباه و گمراه کننده از مواضع حزب‌الله و نیروهای آنان به اسرائیل ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش همانگونه که گزارشهای بسیاری پیش از این اشاره کرده‌اند جنگ 33روزه نتیجه ربوده شدن دو صهیونیست از سوی افراد حزب‌الله لبنان نبود بلکه برنامه‌ای از پیش تعیین شده بر اساس توافقات آمریکا و اسرائیل برای آغاز این جنگ تهیه شده بود.

خسارت‌هاي اقتصادي جنگ در اسرائيل

اسرائيلي‌ها طي اين جنگ يكي از خسارت‌بارترين و بدترين روزها و هفته‌هاي خود را پشت سر گذاشتند. در اين جنگ 83 سرباز و افسر نظامي و 39 شهرك‌نشين كشته و بيش از 1187 شهرك‌نشين و نظامي مجروح شدند. علاوه بر اين 20 هزار نفر نيز دچار آسيب‌‌هاي رواني شدند. حدود 5000 موشك كاتيوشا به سوي اسرائيل شليك شد كه 5 درصد اين موشك‌ها با برخورد مستقيم به اهداف اسرائيلي موجب خسارات هفتگي در 11 هزار منزل، 50 موسسه صنعتي، 550 مكان تجاري و 1200 خودرو شد. در زمينه كشاورزي نيز، پرتاب موشك‌هاي كاتيوشا مانع برداشت محصولات كشاورزي در مساحتي به وسعت 180 هزار دونم در شمال اسرائيل شده است.
اسرائيل در اين جنگ روزانه 110 ميليون دلار متضرر شده است. اتحاديه صنعتگران، خسارت اقتصادي اين رژيم را بين 68 تا 90 ميليون دلار اعلام كرد، زيرا 90 درصد تاسيسات اقتصادي كريات شمونه و 80 درصد تاسيسات اقتصادي منطقه كرميل واقع در الجليل و 45 درصد اين تاسيسات در منطقه حيفا تعطيل شد.
پيامدهاي اقتصادي اين جنگ براي اسرائيل، در تصويب بودجه سال 2007 اين رژيم نمود داشته است. چرا كه وقوع اين جنگ به درخواست‌هاي وزارت دفاع براي افزايش بودجه دامن زد. به طوري كه در بودجه سال 2007، دو ميليارد شيكل (حدود 450 ميليون دلار) به بازسازي مناطق شمالي اختصاص داده شده است. همچنين اين جنگ، بطور متوسط 3/3 درصد، هزينه‌هاي تمامي وزارتخانه‌ها را در مقايسه با بودجه سال 2006 افزايش داده است.

خسارت‌هاي اقتصادي جنگ در لبنان

تهاجم رژيم صهيونيستي به لبنان خسارت‌هاي فراواني را بر اقتصاد لبنان در بخش‌هاي صنعت، خدمات و كشاورزي وارد ساخت. تا قبل از آغاز جنگ‌هاي داخلي در سال 1975، لبنان يكي از قوي‌ترين اقتصادهاي خاورميانه محسوب مي‌شد. اقتصاد لبنان، شامل بخش بزرگ خدمات، بخش صنعتي در حال رشد و بخش كوچك كشاورزي بود. در آن زمان بيروت به مركز بانكي و تجاري منطقه تبديل شده بود و با تحولات نفتي در سال 1973 اقتصاد اين كشور شاهد پيشرفت بيش از پيش در بخش هاي مختلف شد. در اين مقطع، افزايش سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي در لبنان، اقتصاد اين كشور را وارد دوره جديدي از پيشرفت و توسعه قرار داده بود اما آغاز جنگ‌هاي داخلي و حمله رژيم صهيونيستي، نقطه پايان اوج قدرت اقتصادي لبنان شد. بين سال‌هاي 1975 تا 1990 ميلادي، اقتصاد اين كشور متحمل صدمات زيادي از سوي اسرائيل شد و اشغال جنوب اين كشور بين سال‌هاي 1982 تا 2000 ميلادي تضعيف لبنان را دو چندان ساخت. تهاجم اسرائيل به لبنان در مقطع مذكور موجب شد كه توليد ملي لبنان به نصف كاهش يافته و بخش عمده‌اي از فعاليت‌هاي خدماتي لبنان به خارج از مرزهاي اين كشور منتقل شوند و خسارت‌‌هاي فراواني بر بخش‌هاي كشاورزي و صنعتي لبنان وارد آمد.
جنگ 33 روزه خسارت‌هاي گسترده‌اي را به تاسيسات زيربنايي لبنان وارد كرد. اين جنگ باعث فرار هزاران جهانگرد عرب و اروپايي از اين كشور و موجب بيكاري هزاران نفر در لبنان شد. دولت لبنان پيش‌بيني كرده بود كه در سال جاري 6/1 ميليون گردشگر از لبنان ديدن كنند. جهانگردي حدود 15 درصد از درآمد اقتصادي لبنان را به خود اختصاص مي‌دهد و درآمد پيش‌بيني شده دولت از اين بخش 52 ميليارد دلار براي سال 2006 اعلام شده بود كه به دليل وقوع جنگ محقق نشد.
در بخش صنعت نيز انهدام يا از كار افتادن بيش از 95 درصد كارخانجات لبنان، ضربه بزرگي به صنعتگران لبناني وارد كرد. اين كارخانجات عمدتا شامل كارخانه‌هاي توليد فرش، وسايل و مواد پزشكي، پارچه بافي، كاغذسازي و لبنيات بودند.
بخش تجارت لبنان به دليل تهاجم گسترده هوايي اسرائيل، با ركود جدي مواجه شد. هر چند كه بانك مركزي لبنان توانست در طول جنگ، با كمك يك ميليارد دلاري عريستان و نيز كمك 500 ميليون دلاري كويت ارزش نرخ ارز خود را ثابت نگه دارد اما به دليل بدهي‌هاي زياد اين كشور كه مبلغي بالغ بر 737 ميليارد دلار تخمين زده مي‌شود، اين كمك‌ها هرچند به صورت بلاعوض باشد، نخواهد توانست چشم‌انداز روشني را براي اقتصاد اين كشور در آينده نزديك ترسيم كند.
در بخش كشاورزي، توليدات كشاورزي لبنان به علت بمباران‌هاي مستمر اسرائيل از بين رفته و خسارت‌هاي جبران‌ناپذيري به بخش كشاورزي به ويژه در منطقه حاصلخيز بقاع وارد شده است.
بسياري از مزارع و تاسيسات كشاورزي لبنان به شدت آسيب ديده و حدود 85 درصد از كشاورزان لبناني، از اين جنگ متضرر شده‌اند. «آگسفام» كه يك موسسه خيريه است، هزينه كمك به ترميم خسارت جنگ به بخش كشاورزي لبنان را حدود 130 ميليارد دلار تخمين زده است.
- 1084 كشته غير نظامي كه حدود يك سوم آنها كودك بوده‌اند.
- 400 سرباز يا پليس، 61 مبارز حزب‌الله‌، 7 مبارز وابسته به جنبش امل و يك نفر وابسته به جبهه آزاديبهش فلسطين (فرماندهي كل)‌ شهيد شدند.
چهار ناظر صلح و يك نيروي حافظ صلح سازمان ملل كشته شدند.
- 963 هزار و 334 نفر آواره شدند و 220 هزار نفر از لبنان گريختند.
- 3700 نفر زخمي شدند.
- 145 پل و روگذر، 32 پمپ بنزين، 7 هزار خانه و آپارتمان و 29 مراكز خدماتي مانند بندر، فرودگاه و كارخانه برق و آب تخريب شده يا صدمه يافته است.
علاوه بر موارد فوق، اسرائيل،‌ «خطوط تلويزيوني و راديويي»،‌ «آنتن‌هاي تلفن‌هاي همراه»، اماكن مذهبي، «اماكن مربوط به حزب‌الله»، «دفاتر و منازل اعضاء حزب‌الله»، پايگاه‌ها و تجهيزات نظامي لبنان را نابود ساخت و شهرها و روستاهاي بسياري از جمله صور، بنت جبيل، الخيام، النبطيه، قانا، صبدا، ضاحيه (بخش اعظم جنوب بيروت)، المصنع، دشت بقاع، بعلبك و ... را مورد هجوم شديد هوايي خود قرار داد.
منابع:
خبرگزاري فارس
روزنامه کیهان
مرکز اسناد انقلاب اسلامیwww.irdc.ir
www.baraye-farda.persianblog.ir





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.