آثار اجتماعی شیوه تولید مستعمراتی (قسمت سوم)

در بررسی تفاوتها میان ساختار اجتماعی - اقتصادی مستعمرات و کشورهای سرمایه داری استعماری باید به فرق میان سرمایه داری ملی بورژوازی ملی کشورهای سرمایه داری استعماری و سرمایه داری دلال وابسته به استعمار در...
چهارشنبه، 5 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار اجتماعی شیوه تولید مستعمراتی  (قسمت سوم)
طبقه وابسته به استعمار، طبقه زحمتکشان تهیدست
 
چکیده:
در بررسی تفاوتها میان ساختار اجتماعی - اقتصادی مستعمرات و کشورهای سرمایه داری استعماری باید به فرق میان سرمایه داری ملی بورژوازی ملی کشورهای سرمایه داری استعماری و سرمایه داری دلال وابسته به استعمار (بورژوازی کمپرادور) در مستعمرات و اثرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متفاوت این دو طبقه در دو جامعه متضاد توجه نمود.

تعداد کلمات: 1005 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
آثار اجتماعی شیوه تولید مستعمراتی  (قسمت سوم)
نویسنده: شاپور رواسانی
 
در مورد شیوه تولید مستعمراتی مانند همه شیوه های دیگر تولید، مسئله اصلی این است که چه طبقه یا طبقاتی از نظر حقوقی و به اتکای قوانین جاری خودساخته و تحت حمایت سازمانهای اجرایی و مسلح عملا بر وسایل تولید عمده اعمال مالکیت میکنند و اموال غصبی را «مال» خود می داند.
 
در جریان توسعه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، کشورهای سرمایه داری استعماری موفق شدند وسایل عمده تولید را در مستعمرات چه با زور، چه به صورت مستقیم و چه با واسطه طبقه وابسته به استعمار تحت نظارت و مالکیت خود در آورند. در بسیاری از مستعمرات سازمانهای مالی وابسته به دولت سرمایه داری استعماری حتی از نظر حقوقی نیز وسایل تولید عمده این سرزمینها را در «تملک» داشتند، اما سالهاست که در پناه به اصطلاح استقلال سیاسی مستعمرات، سلطه و بهره برداری از وسایل تولید عمده در مستعمرات با همکاری و دلالی و با واسطه طبقه وابسته به استعمار انجام میگیرد.
 
توسعه و تثبیت شیوه تولید مستعمراتی، نظریۂ روزا لوگزانبورگ را تأیید میکند که سرمایه داری بدون اشکال اقتصادی دیگر نمی تواند وجود داشته باشد. روزالوگزامبورگ می نویسد: «سرمایه داری اولین شکل اقتصادی با قدرت تبلیغاتی است، شکلی که کشش و تمایل دارد در تمام جهان توسعه یابد و هیچ چیز غیر از خود را تحمل نمی کند. اما در همان حال اولین شکل اقتصادی با قدرت تبلیغاتی است، شکلی که کشش و تمایل دارد در تمام جهان توسعه یابد و هیچ چیز غیر از خود را تحمل نمی کند. اما در همان حال اولین شکل اقتصادی است که تنهایی و بدون اشکال اقتصادی دیگر، به منزله فضای درونی و زمینه تغذیه اش نمی تواند وجود داشته باشد؛ همزمان، با کشش و تمایل به اینکه شکلی جهانی شود، از هم گسیخته و پاشیده می شود. سرمایه داری استعمار سرمایه داری و شیوه تولید مستعمراتی نوعی همزیستی (سمبیوز Symbiose) دارند، بدین معنی که متفاوت از یکدیگرند اما چنان به هم آمیخته اند که یکی بدون دیگری نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. در این جریان، گیرنده عمده (پارازیت)، کشورهای سرمایه داری استعماری می باشند.

بیشتر بخوانید :  مبانی انسان‌شناسی

در بررسی تفاوتها میان ساختار اجتماعی - اقتصادی مستعمرات و کشورهای سرمایه داری استعماری باید به فرق میان سرمایه داری ملی (بورژوازی ملی کشورهای سرمایه داری استعماری و سرمایه داری دلال وابسته به استعمار (بورژوازی کمپرادور) در مستعمرات و اثرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متفاوت این دو طبقه در دو جامعه متضاد توجه نمود.
 
سرمایه داری دلال وابسته به استعمار (بورژوازی کمپرادور) نه فقط از نظر اقتصادی، بلکه سیاسی و فرهنگی نقطه مقابل سرمایه داری ملی در کشورهای سرمایه داری محسوب می شود. وحدت و همکاری طبقه وابسته به استعمار در مستعمرات مختلف با یکدیگر از هر نظر قابل مقایسه با نتایج اقتصادی، سیاسی همکاری و وحدت طبقات سرمایه داری استعماری با یکدیگر استعمار دستجمعی  Kollektiv Imperialismus)  )   نیست.
 در جریان توسعه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، کشورهای سرمایه داری استعماری موفق شدند وسایل عمده تولید را در مستعمرات چه با زور، چه به صورت مستقیم و چه با واسطه طبقه وابسته به استعمار تحت نظارت و مالکیت خود در آورند. در بسیاری از مستعمرات سازمانهای مالی وابسته به دولت سرمایه داری استعماری حتی از نظر حقوقی نیز وسایل تولید عمده این سرزمینها را در «تملک» داشتند، اما سالهاست که در پناه به اصطلاح استقلال سیاسی مستعمرات، سلطه و بهره برداری از وسایل تولید عمده در مستعمرات با همکاری و دلالی و با واسطه طبقه وابسته به استعمار انجام میگیرد.
سرمایه داران کشورهای سرمایه داری استعماری از همه دنیا می دزدند و اموال غارتی را در کشورهای خود جمع و متمرکز می کنند، درحالی که سرمایه داران وابسته به استعمار در مستعمرات از کشورهای خود می دزدند و به خارج می فرستند. در یک جا با تجمع ثروت و سرمایه و جای دیگر با تخلیه ثروت و سرمایه سر و کار داریم. همچنین، باید در مقایسه شیوه تولید سرمایه داری کلاسیک با شیوه تولید مستعمراتی، به اثرات اقتصادی و اجتماعی متفاوت سرمایه تجاری در این شیوه و این امر که بخش عمده از سرمایه صنعتی در مستعمرات سرمایه دولتی است توجه نمود.
 
در مستعمرات، دولت سازمان وابسته به استعمار سرمایه داریست. در این کشورها، اقتصاد دولتی از «خارج» از جانب دول و مؤسسات مالی کشورهای سرمایه داری استعماری هدایت می شود و این بدان معناست که سرمایه گذاری دولتی در مستعمرات تابعی از منافع و احتیاجات جامعه استعمارزده نیست، بلکه در چارچوب مصالح کشورهای سرمایه داری استعماری انجام می گیرد. در سالهای اخیر تلاشهای فراوانی در مستعمرات در جهت واگذاری صنایع بخش دولتی به بخش خصوصی انجام گرفته است. این امر موجب تقویت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی طبقه وابسته به استعمار و افزایش نفوذ و سلطه همه جانبه استعمار سرمایه داری میگردد، نه رشد سرمایه داری ملی قائم بالذات و غیر وابسته.
 
برای اینکه بتوان درباره شیوه تولید مستعمراتی و صورت بندی اجتماعی در مستعمرات دقیق تر توضیح داد، باید تعریف روشنی از طبقه ارائه کرد. در جوامع مستعمراتی نه فقط مالکیت بر وسایل تولید به عنوان معیار طبقه بندیها و دسته بندیهای اجتماعی، بلکه میزان و سهم مصرف و سطح زندگی گروهها و طبقات مختلف باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا بخش کوچکی از جامعه بدون آنکه مالک وسایل تولید باشد به علت مناسبات خود با کشورهای سرمایه داری استعماری و طبقه وابسته استعماری می تواند در رفاه پر از اسراف و تبذیر به سر برد و بخش مهمی از درآمد و ثروت جامعه را به جیب بزند، درحالی که گروههایی که مالک وسایل تولید مختصری هستند در فقر و فاقه به سر می برند.
 
با توجه به سهم مصرف در جوامع مستعمراتی تحت شرایط سلطه استعمار سرمایه داری و در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی می توان دو طبقه عمده را نشان داد: طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری Kompradorenklasse و طبقه زحمتکشان تهیدست Pauperenklasse. در هر دو طبقه، نمایندگان اقشار و مشاغل و گروههای مختلف با روابط متفاوت با وسایل تولید و توزیع حضور دارند. ناهمگونی در رابطه با وسایل تولید و مشاغل اما همگونی در مصرف و میزان ثروت یا تنگدستی در ترکیب هر یک از دو طبقه ای که نام بردیم وجود دارد.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

 بیشتر بخوانید :
  تحول انسان شناسی در قرن بیستم
  انسان شناسی و فرهنگ گرایی
  کتابشناسی انسان شناسی عمومی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط