وابستگان به استعمار روزی فرار را بر قرار ترجیح خواهند کرد
چکیده:
وابستگان به استعمار و حاکم اگر بتوانند در کشورهای سرمایه داری استعماری اموال دزدیده شده را انباشته کنند، تا روزی فرار را بر قرار ترجیح دهند، باز نمی توانند احساس امنیت کنند؛ از یک سو از انتقام کسانی که به آنان خیانت شده و از سوی دیگر از سازمانهای مالی کشورهای سرمایه داری استعماری که برای چنگ انداختن به این اموال و ثروتها، از دست زدن به هر کار پروا ندارند .
تعداد کلمات: 1072 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
وابستگان به استعمار و حاکم اگر بتوانند در کشورهای سرمایه داری استعماری اموال دزدیده شده را انباشته کنند، تا روزی فرار را بر قرار ترجیح دهند، باز نمی توانند احساس امنیت کنند؛ از یک سو از انتقام کسانی که به آنان خیانت شده و از سوی دیگر از سازمانهای مالی کشورهای سرمایه داری استعماری که برای چنگ انداختن به این اموال و ثروتها، از دست زدن به هر کار پروا ندارند .
تعداد کلمات: 1072 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: شاپور رواسانی
وابستگان طبقه پیوسته به استعمار و حاکم حتی اگر بتوانند در کشورهای سرمایه داری استعماری اموال دزدیده شده را انباشته و پنهان کنند، تا روزی فرار را بر قرار ترجیح دهند، باز نمی توانند احساس امنیت کنند؛ از یک سو از انتقام کسانی که به آنان خیانت شده و از سوی دیگر از سازمانهای مالی کشورهای سرمایه داری استعماری که برای چنگ انداختن به این اموال و ثروتها، از دست زدن به هر کار (چنان که گذشته نشان داده است) پروا ندارند (حتی کشتن نوکران خود).
تنها طبقه ای که از ایجاد شکاف طبقاتی در مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده بهره می برد، طبقه سرمایه دار و ثروتمند در کشورهای سرمایه داری استعماری است که با دست گربه بلوط داغ را از تنور بیرون می کشد و می خورد؛ اما دست گربه می سوزد. این طبقه در کشور محل اقامت خود از ثروت و امنیت بهره می برد و در صورت لزوم فرزندان خانواده های تهیدست کشورش را برای کشتن دیگر تهیدستان به مستعمرات و کشورهای عقب نگهداشته شده می فرستد، یا با کمک طبقات پیوسته به استعمار، چنان ترتیب کارها را می دهد که تهیدستان در یک جامعه مستعمراتی برای حفظ منافع امپریالیزم و طبقات پیوسته به استعمار در جامعه خود، فقرای دیگر جوامع مستعمراتی را سرکوب کنند. تفرقه بینداز و حکومت کن شعار و برنامه تاریخی سرمایه داری استعماری است.
بیشتر بخوانید : طبقه در جامعهی مستعمراتی
طبقه حاکم پیوسته به استعمار که قدرت اقتصادی و سیاسی را در دست دارد، برای جلوگیری از اعمال نظارت و دخالت اکثریت مردمان محروم در زمینه روابط اقتصادی، به کارهای سیاسی گوناگون دست می زند، یکی از شناخته شده ترین شیوه های سیاسی برای حفظ موقعیت طبقه حاکم، گذشته از جلوگیری و محدود کردن اجتماعات، آزادی مطبوعات، آزادی اندیشه و بیان، برپا کردن سازمانهای سیاسی و غیر سیاسی وابسته به حکومت است تا به ظاهر مشارکت مردمان در اعمال حاکمیت تأمین و به نمایش گذاشته شود.
این سازمانهای کوچک یا بزرگ، محلی و ملی یا صنفی که ممکن است شمارشان بسیار باشد و اسامی فریبنده ای مانند حزب، اتحادیه، جمعیت و... هم داشته باشند، از نظر مالی وابسته به حکومتند و رهبران این سازمانها چه از راه گرفتن کار در سازمانهای دولتی و بخش خصوصی و چه به صورت اعضای سازمانها و احزابی که از بودجه های دولتی بهره می برند در حقیقت و در عمل کارمند دولت و وابسته به حکومت به شمار می آیند. این رهبران که رفتارشان با گفتارشان در تناقض و تضاد است، وظیفه دارند با ارائه برنامه های سیاسی گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و گاه با سخنرانیهای هیجان انگیز و تند یا با طرح بسیار محتاطانه خواستهای طبقات و اقشار اجتماعی و بحث درباره آیین نامه ها و مقررات اداری و مالی، کسانی از اقشار و گروههای گوناگون اجتماعی را جلب کنند، سازمان دهند و آنان را با طرح یک رشته مباحثات و برنامه های سیاسی و اقتصادی به گونه ای که برای حکومت و طبقه وابسته به استعمار بی خطر و زیان باشد، سرگرم کنند. در این سازمانها و احزاب، انواع و اقسام نظریات سیاسی و اجتماعی طبقه حاکم (حکومت) می تواند مطرح شود و بحث و بررسی پردامنه به صورت بی پایان ادامه یابد. اما نکات مهم عبارت است از اینکه: شمار اعضای این سازمانها و احزاب (هر یک در میان هر قشر، طبقه و گروه اجتماعی از اندازه معین تجاوز نکند؛ رهبران آنها چه آشکار و چه پوشیده با حکومت دارای روابط مالی باشند؛ بحثها و بررسیهای اقتصادی و سیاسی تا جایی که برای طبقه حاکم (حکومت) مشکلی پدید نیاورد یا موجب رشد آگاهیهای طبقاتی و اجتماعی نشود، مجاز باشد؛ مسائل اقتصادی در رابطه با شناخت شیوه تولید مسلط، یا چگونگی روابط اقتصادی طبقه حاکم (میان وابستگان و با دول و سازمانهای سرمایه داری استعماری مطرح نشود و درباره فساد مالی طبقه حاکم و وابستگان و پیوستگان به این طبقه هم سخنی به میان نیاید.
وابستگان طبقه پیوسته به استعمار و حاکم حتی اگر بتوانند در کشورهای سرمایه داری استعماری اموال دزدیده شده را انباشته و پنهان کنند، تا روزی فرار را بر قرار ترجیح دهند، باز نمی توانند احساس امنیت کنند؛ از یک سو از انتقام کسانی که به آنان خیانت شده و از سوی دیگر از سازمانهای مالی کشورهای سرمایه داری استعماری که برای چنگ انداختن به این اموال و ثروتها، از دست زدن به هر کار (چنان که گذشته نشان داده است) پروا ندارند (حتی کشتن نوکران خود).
در چنین کشورهایی برای حفظ ظواهر سیاسی و فریب شهروندان و افکار عمومی جهانی و تظاهر به وجود مردم سالاری سیاسی، دمکراسی آزادی، هر چند سال ترکیب و اعضای دولت و نمایندگان مجالس انتخابی یا انتصابی تغییر میکند و ممکن است در این روند تکراری هیئت دولت چه از نظر ترکیب اجتماعی، سازمان اداری و اختیارات حقوقی تغییر یابد؛ حتی ممکن است نظام سیاسی دگرگون شود، اما این دگرگونیها در چارچوب منافع امپریالیزم سرمایه داری با برجا ماندن طبقه پیوسته به استعمار و حکومت انجام گیرد. چیزی که هر از گاه یک بار تغییر میکند و موجب پابرجایی حکومت و امیدواری مردمان می شود، تغییر رؤسای جمهور و اعضای دولت و مجالس انتخابی یا انتصابی است. ایجاد امیدواری ساختگی در میان لایه ها و طبقات جامعه، با جابه جا شدن افراد در ترکیب دولت برای حفظ طبقه حاکم، یکی از شیوه های ادامه دادن حکومت و ادامه سلطه طبقه پیوسته به استعمار سرمایه داری است.
در مورد سلب حقوق سیاسی از جامعه، کوشش میشود از تشکیل سازمانهای طبقاتی، سیاسی، صنفی و به طور کلی هرگونه تشکیلاتی که بیرون از حوزه نظارت، دخالت و کنترل مالی و سازمانی حکومت باشد جلوگیری شود. رسانه ها نیز به همین ترتیب باید به نوعی کنترل شوند و بهترین راه، تأمین مالی یا ایجاد مشکلات مادی برای رسانه ها، بسته به اوضاع و احوال و ضرورتهاست.
ممکن است به کسی اجازه و امکان داده شود که نظریات انتقادیش درباره امپریالیزم سرمایه داری، شیوه تولید مستعمراتی، نقش طبقات، ترکیب طبقه وابسته و پیوسته به امپریالیزم سرمایه داری و دیگر مطالب انتقادی یا اعتراض آمیز را در دایره محدودی از روابط اجتماعی و نشریات بیان کند و بنویسد؛ اما با شدت و با ترفندهای گوناگون از تشکیل یک سازمان و یک گروه حتی بسیار کوچک در پیرامون چنین اندیشه هایی جلوگیری می شود تا فکر انتقادی زمینه و بستر اجتماعی و امکان گسترش و تکامل نیابد و حکومت و طبقه پیوسته به استعمار و امپریالیزم سرمایه داری در این جامعه و منطقه را با نفوذ در میان توده های محروم که برای دستیابی به حقوق انسانی خود به سازمان و برنامه نیاز دارند، به خطر نیندازد.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
این سازمانهای کوچک یا بزرگ، محلی و ملی یا صنفی که ممکن است شمارشان بسیار باشد و اسامی فریبنده ای مانند حزب، اتحادیه، جمعیت و... هم داشته باشند، از نظر مالی وابسته به حکومتند و رهبران این سازمانها چه از راه گرفتن کار در سازمانهای دولتی و بخش خصوصی و چه به صورت اعضای سازمانها و احزابی که از بودجه های دولتی بهره می برند در حقیقت و در عمل کارمند دولت و وابسته به حکومت به شمار می آیند. این رهبران که رفتارشان با گفتارشان در تناقض و تضاد است، وظیفه دارند با ارائه برنامه های سیاسی گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و گاه با سخنرانیهای هیجان انگیز و تند یا با طرح بسیار محتاطانه خواستهای طبقات و اقشار اجتماعی و بحث درباره آیین نامه ها و مقررات اداری و مالی، کسانی از اقشار و گروههای گوناگون اجتماعی را جلب کنند، سازمان دهند و آنان را با طرح یک رشته مباحثات و برنامه های سیاسی و اقتصادی به گونه ای که برای حکومت و طبقه وابسته به استعمار بی خطر و زیان باشد، سرگرم کنند. در این سازمانها و احزاب، انواع و اقسام نظریات سیاسی و اجتماعی طبقه حاکم (حکومت) می تواند مطرح شود و بحث و بررسی پردامنه به صورت بی پایان ادامه یابد. اما نکات مهم عبارت است از اینکه: شمار اعضای این سازمانها و احزاب (هر یک در میان هر قشر، طبقه و گروه اجتماعی از اندازه معین تجاوز نکند؛ رهبران آنها چه آشکار و چه پوشیده با حکومت دارای روابط مالی باشند؛ بحثها و بررسیهای اقتصادی و سیاسی تا جایی که برای طبقه حاکم (حکومت) مشکلی پدید نیاورد یا موجب رشد آگاهیهای طبقاتی و اجتماعی نشود، مجاز باشد؛ مسائل اقتصادی در رابطه با شناخت شیوه تولید مسلط، یا چگونگی روابط اقتصادی طبقه حاکم (میان وابستگان و با دول و سازمانهای سرمایه داری استعماری مطرح نشود و درباره فساد مالی طبقه حاکم و وابستگان و پیوستگان به این طبقه هم سخنی به میان نیاید.
وابستگان طبقه پیوسته به استعمار و حاکم حتی اگر بتوانند در کشورهای سرمایه داری استعماری اموال دزدیده شده را انباشته و پنهان کنند، تا روزی فرار را بر قرار ترجیح دهند، باز نمی توانند احساس امنیت کنند؛ از یک سو از انتقام کسانی که به آنان خیانت شده و از سوی دیگر از سازمانهای مالی کشورهای سرمایه داری استعماری که برای چنگ انداختن به این اموال و ثروتها، از دست زدن به هر کار (چنان که گذشته نشان داده است) پروا ندارند (حتی کشتن نوکران خود).
در چنین کشورهایی برای حفظ ظواهر سیاسی و فریب شهروندان و افکار عمومی جهانی و تظاهر به وجود مردم سالاری سیاسی، دمکراسی آزادی، هر چند سال ترکیب و اعضای دولت و نمایندگان مجالس انتخابی یا انتصابی تغییر میکند و ممکن است در این روند تکراری هیئت دولت چه از نظر ترکیب اجتماعی، سازمان اداری و اختیارات حقوقی تغییر یابد؛ حتی ممکن است نظام سیاسی دگرگون شود، اما این دگرگونیها در چارچوب منافع امپریالیزم سرمایه داری با برجا ماندن طبقه پیوسته به استعمار و حکومت انجام گیرد. چیزی که هر از گاه یک بار تغییر میکند و موجب پابرجایی حکومت و امیدواری مردمان می شود، تغییر رؤسای جمهور و اعضای دولت و مجالس انتخابی یا انتصابی است. ایجاد امیدواری ساختگی در میان لایه ها و طبقات جامعه، با جابه جا شدن افراد در ترکیب دولت برای حفظ طبقه حاکم، یکی از شیوه های ادامه دادن حکومت و ادامه سلطه طبقه پیوسته به استعمار سرمایه داری است.
در مورد سلب حقوق سیاسی از جامعه، کوشش میشود از تشکیل سازمانهای طبقاتی، سیاسی، صنفی و به طور کلی هرگونه تشکیلاتی که بیرون از حوزه نظارت، دخالت و کنترل مالی و سازمانی حکومت باشد جلوگیری شود. رسانه ها نیز به همین ترتیب باید به نوعی کنترل شوند و بهترین راه، تأمین مالی یا ایجاد مشکلات مادی برای رسانه ها، بسته به اوضاع و احوال و ضرورتهاست.
ممکن است به کسی اجازه و امکان داده شود که نظریات انتقادیش درباره امپریالیزم سرمایه داری، شیوه تولید مستعمراتی، نقش طبقات، ترکیب طبقه وابسته و پیوسته به امپریالیزم سرمایه داری و دیگر مطالب انتقادی یا اعتراض آمیز را در دایره محدودی از روابط اجتماعی و نشریات بیان کند و بنویسد؛ اما با شدت و با ترفندهای گوناگون از تشکیل یک سازمان و یک گروه حتی بسیار کوچک در پیرامون چنین اندیشه هایی جلوگیری می شود تا فکر انتقادی زمینه و بستر اجتماعی و امکان گسترش و تکامل نیابد و حکومت و طبقه پیوسته به استعمار و امپریالیزم سرمایه داری در این جامعه و منطقه را با نفوذ در میان توده های محروم که برای دستیابی به حقوق انسانی خود به سازمان و برنامه نیاز دارند، به خطر نیندازد.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
ارزش پول داخلی و ارزانی
استعمار نوین استعمار اقتصادی
طبقه زحمتکشان تهیدست