كودتاى مخملى چگونه ناكام ماند ؟
گزارش تحليلى از ريشه هاى اغتشاشات اخير
نگاهي به اغتشاشات و آشوبهاي روزهاي گذشته از تلاش سازمانيافتهاي پرده برميدارد كه در ذيل سناريوي ناكام انقلاب مخملي درايران، قابل تعريف است. بيترديد، بررسي لايههاي چندوجهي اين پروژه كه در مقاطعي نيز به صورت مكمل هم عمل كردند بيانگر تلاشي است كه نقطه عزيمت آن ايجاد "گفتمان اعتراضي " بوده است. گرچه اين سناريو در كشورهاي استقلاليافته شوروي سابق با اعتراض به نتايج انتخابات و تقلب درآن كليد خورده است وليكن آنچه در همان ابتداي كار پيشبرد اين انقلاب را در ايران ناكام گذاشت، وضعيت آرا بود. اوكراين و گرجستان دو كشور به دام افتاده در انقلابهاي رنگين، برپايه نزديكي آراي نامزدها به يكديگر بوده است. اتفاقي كه در ايران با اختلاف 11 ميليوني عملا باورپذيري تقلب و تلاش "پرهياهو " و "پرشتاب " براي اين پروژه را با كنديهاي بسيار سختي روبهرو ساخت. اما اينكه قرينههاي تلاشهاي سازمانيافته براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران چه ميباشد، بي شك بايد به تطابق رفتارها و تحركات جريانات اخير با نمونههاي اتفاق افتاده دركشورهاي مختلف پرداخت. بهطوركلي برخي عوامل عمومي كه تاكنون در برخي كشورهاي هدف انقلاب رنگي قرار گرفته بعضاً صورت مشترك داشته به صورت زير قابل احصا ميباشند:
"تهييجانتخاباتي "، "رعبتبليغاتي "، "كميته صيانت ازآرا "، "كمپين سخنراني "، "پوششهاي نمادين "، "تظاهرات خودرويي " بخشي از سازماندهيهاي خود را براي پيروزي درانتخابات نمايان ساختند. همچنين در بخش اغتشاشات خياباني نيز اين جريان ساماندهي كاملاً دقيقي را مورد توجه خود قرار داد. تشكيل كميتههاي "عملياتي، "محوربند "، " رسانهاي - عمليات رواني "، "مالي و پشتيباني " نيز از جديترين اقدامات در اين زمينه بوده است. نحوه درگيريهاي خياباني و سازماندهي اراذل و اوباش و مسلح ساختن آنان به انواع سلاحهاي سرد و گرم بخشي از تلاشهاي صورت گرفته دراين بخش بوده است. بيگمان تدارك و سازماندهي دستاويزي ( تاكتيكي ) براي كانوني كردن فشار بر روي حكومت و واداشتن آن به گردن نهادن به خواست آنان بوده و ميباشد. اين جريان تلاش دارد تا با اين فشار انتخابات را باطل ساخته و شرايط جديد را براي ادامه تحركات خود فراهم سازند. تأكيد يك مقام سياسي مبني بر اينكه ابطال انتخابات كف خواستهاي ميرحسين موسوي ميباشد بيانگر سارماندهي براي فشار جهت رسيدن به منويات اصلي ميباشد.
***
موارد گفته شده گرچه بخشي از تطابق اغتشاشات اخير و تلاش جريان انتخاباتي براي انقلاب رنگي با نمونههاي انجام شده ميباشد اما ناكاميآن ميتواند عبرتهاي گرانقدر را به تصوير بكشد كه جريان مزبور با تسليم شدن در برابر خواست و اراده ملت ميتواند به دامان نظام بازگردد. اولين اين عبرتها، هوشياري مردم ميباشد. مردميكه دلبستگي خود به نظام را نشان داده و ثابت كردند چهرهها را حتي از پشت نقاب نيز خوب ميشناسند. گرچه نسل جوان ما نيز دورههاي ابتداي انقلاب و جرياناتي همچون بني صدر را تجربه نكرد اما اتفاقات اخير يك نوع لمس شدگي تاريخي را براي آنان به نمايش گذاشته و تاريخ را برايشان به تصوير كشيد. درحقيقت ميتوان گفت با توجه به اين اوصاف نسبت به بيمه شدن نسل كنوني انقلاب درمقابل خط نفاق بايد اميدوار بود. عبرت ديگر اما بايد به نقش رهبري و ولايت فقيه در مديريت چالشها و نابسامانيهاي كشور اذعان داشت. براستي كساني كه روزگاري از نهادهاي انتخابي - انتصابي سخن گفته و به دنبال تك پايه ساختن حاكميت بودند،اقراردارند كه اگر جايگاه رهبري نبود هم اينك اهتزاز پرچمهاي رنگي را بايد در كشور به نظاره مينشستيم؟نعمت ولايت بيشك عنايتي الهي است كه اگر جز اين بود آن پير فرزانه نميگفت كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد.
منبع: جوان
/خ
نگاهي به اغتشاشات و آشوبهاي روزهاي گذشته از تلاش سازمانيافتهاي پرده برميدارد كه در ذيل سناريوي ناكام انقلاب مخملي درايران، قابل تعريف است. بيترديد، بررسي لايههاي چندوجهي اين پروژه كه در مقاطعي نيز به صورت مكمل هم عمل كردند بيانگر تلاشي است كه نقطه عزيمت آن ايجاد "گفتمان اعتراضي " بوده است. گرچه اين سناريو در كشورهاي استقلاليافته شوروي سابق با اعتراض به نتايج انتخابات و تقلب درآن كليد خورده است وليكن آنچه در همان ابتداي كار پيشبرد اين انقلاب را در ايران ناكام گذاشت، وضعيت آرا بود. اوكراين و گرجستان دو كشور به دام افتاده در انقلابهاي رنگين، برپايه نزديكي آراي نامزدها به يكديگر بوده است. اتفاقي كه در ايران با اختلاف 11 ميليوني عملا باورپذيري تقلب و تلاش "پرهياهو " و "پرشتاب " براي اين پروژه را با كنديهاي بسيار سختي روبهرو ساخت. اما اينكه قرينههاي تلاشهاي سازمانيافته براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران چه ميباشد، بي شك بايد به تطابق رفتارها و تحركات جريانات اخير با نمونههاي اتفاق افتاده دركشورهاي مختلف پرداخت. بهطوركلي برخي عوامل عمومي كه تاكنون در برخي كشورهاي هدف انقلاب رنگي قرار گرفته بعضاً صورت مشترك داشته به صورت زير قابل احصا ميباشند:
1- نمادسازي
2- شكلدهي قطببندي شديد اجتماعي
3- بروزدادن گرايشهاي ليبرالي و نئوليبرالي
4- سازماندهي تشكيلاتي
"تهييجانتخاباتي "، "رعبتبليغاتي "، "كميته صيانت ازآرا "، "كمپين سخنراني "، "پوششهاي نمادين "، "تظاهرات خودرويي " بخشي از سازماندهيهاي خود را براي پيروزي درانتخابات نمايان ساختند. همچنين در بخش اغتشاشات خياباني نيز اين جريان ساماندهي كاملاً دقيقي را مورد توجه خود قرار داد. تشكيل كميتههاي "عملياتي، "محوربند "، " رسانهاي - عمليات رواني "، "مالي و پشتيباني " نيز از جديترين اقدامات در اين زمينه بوده است. نحوه درگيريهاي خياباني و سازماندهي اراذل و اوباش و مسلح ساختن آنان به انواع سلاحهاي سرد و گرم بخشي از تلاشهاي صورت گرفته دراين بخش بوده است. بيگمان تدارك و سازماندهي دستاويزي ( تاكتيكي ) براي كانوني كردن فشار بر روي حكومت و واداشتن آن به گردن نهادن به خواست آنان بوده و ميباشد. اين جريان تلاش دارد تا با اين فشار انتخابات را باطل ساخته و شرايط جديد را براي ادامه تحركات خود فراهم سازند. تأكيد يك مقام سياسي مبني بر اينكه ابطال انتخابات كف خواستهاي ميرحسين موسوي ميباشد بيانگر سارماندهي براي فشار جهت رسيدن به منويات اصلي ميباشد.
5- هزينههاي سنگين مالي
6- دموكراسيخواهي و حقوق شهروندي
7- نفوذ درسيستم سياسي
8- القاي شبهه تقلب پيش ازانتخابات
9- حمايتهاي خارجي
***
موارد گفته شده گرچه بخشي از تطابق اغتشاشات اخير و تلاش جريان انتخاباتي براي انقلاب رنگي با نمونههاي انجام شده ميباشد اما ناكاميآن ميتواند عبرتهاي گرانقدر را به تصوير بكشد كه جريان مزبور با تسليم شدن در برابر خواست و اراده ملت ميتواند به دامان نظام بازگردد. اولين اين عبرتها، هوشياري مردم ميباشد. مردميكه دلبستگي خود به نظام را نشان داده و ثابت كردند چهرهها را حتي از پشت نقاب نيز خوب ميشناسند. گرچه نسل جوان ما نيز دورههاي ابتداي انقلاب و جرياناتي همچون بني صدر را تجربه نكرد اما اتفاقات اخير يك نوع لمس شدگي تاريخي را براي آنان به نمايش گذاشته و تاريخ را برايشان به تصوير كشيد. درحقيقت ميتوان گفت با توجه به اين اوصاف نسبت به بيمه شدن نسل كنوني انقلاب درمقابل خط نفاق بايد اميدوار بود. عبرت ديگر اما بايد به نقش رهبري و ولايت فقيه در مديريت چالشها و نابسامانيهاي كشور اذعان داشت. براستي كساني كه روزگاري از نهادهاي انتخابي - انتصابي سخن گفته و به دنبال تك پايه ساختن حاكميت بودند،اقراردارند كه اگر جايگاه رهبري نبود هم اينك اهتزاز پرچمهاي رنگي را بايد در كشور به نظاره مينشستيم؟نعمت ولايت بيشك عنايتي الهي است كه اگر جز اين بود آن پير فرزانه نميگفت كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد.
منبع: جوان
/خ