اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن
تهيه و تنظيم : مليحه اسلاميان
منبع: راسخون
منبع: راسخون
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين راستا ، مفسرين و سيره نويسان از ابتدا نزول قرآن تاکنون در خصوص قصص قرآني کتب متعدد و ارزنده اي را نگاشته اند .اما غالباً به صورت مجمل به نقل داستان بسنده کرده و کمتر به تجزيه و تحليل نکات تربيتي آن پرداخته اند .
دراين مقاله سعي شده علاوه بر تبيين جايگاه قصه و تميز آن با قصه هاي دست نوشته بشري به اهداف و آثار تربيتي آنها در سه قسم ، اعتقادي اخلاقي و عبادي اشاره شود .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، گامي است که مي تواند خواننده ضمن پي بردن به اهداف و آثار تربيتي مطرح شده ، با الگوگيري صحيح ، در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي مي تواند آن اهداف را دنبال کند .
امروز قصه ها نه به عنوان يک هنر و ابزار تبليغي و تربيتي توجه بسياري از متفکران وانديشمندان و روانشناسان را به خود جلب نموده و در مراکز علمي و تربيتي بابي از ابواب علم را نيز به خود اختصاص داده است اما بالاتر از همه اين تمدن اسلام است که در مکتب توحيدي خويش ، جهت تربيت انسان، از قصه به بهترين وجه استفاده نموده و در اين راستا ، خداي سبحان بهترين قصه ها را در قران اين کتاب آسماني و جاويد به شيواترين و بليغترين شيوه ها به تصوير کشيده است .«نحن نقص عليک احسن القصص»(سوره ي يوسف ، آيه ي 3 )
وجود حجم نسبتاً زياد «قصه » در قرآن که تقريباً يک چهارم آيات قرآني را به خود اختصاص داده ، توجه بسياري از پژوهشگران رابه خود جلب و سوالات بسياري را در ذهن آنان ايجاد نموده است .
در اين راستا سوالاتي وجود دارد که مي بايستي پاسخ آنها تبيين گردد :
الف )فلسفه وجودي قصه هاي فراوان در قرآن چيست ؟
ب )قصص قرآن چه اهداف و آثاري را به دنبال دارد ؟
سيوطي به نقل از حاکم درباره ي جمع آوري قرآن مي نويسد :
قران سه مرتبه به شرح زير جمع آوري شد .اولين بار با حضور رسول خدا بود ..دومين بار در زمان ابوبکر گردآوري شد و در زمان خلافت عثمان براي سومين بار به ترتيب سوره ها گردآوري گرديد . (سيوطي ، اتفان ، ترجمه ي دکتر محمد جعفر اسلامي ، جلد اول ، «تهران :بنياد علوم اسلامي ، 1362 »ص 205 )
سابقه و تاريخ کتابت و تدوين و تحقيق قصص قرآن ، هم زمان با آغاز ظهور اسلام وتوأم با نزول و جمع آوري و تفسير قرآن مي باشد . پس از آنکه قرآن نازل شد و مردم کم کم کتابت را آموختند ، آنها از پيامبر «ص » در مورد بعضي آيات سوالاتي مي نمودند و آن حضرت به تناسب معلومات ايشان ،آيات قرآني را تفسير و توضيح مي دادند ، بنابراين آغاز تفسير قصه هاي قرآن نيز در زمان حيات حضرت محمد «ص» بود .
پس از رحلت پيامبر اکرم «ص » ائمه ي معصومين عليهم السلام به عنوان قرآن ناطق تفسير آيات قرآن کريم را عهده دار بودند و در عين حال صحابه نيز روايات صحيح و موثق ، تفسيري را جمع آوري نموده و کم کم تفسير قرآن شکل گرفت و مفسرين در خصوص قصص قرآني نيز مطالب نوشتند .
علامه طباطبايي در اين مورد نيز مي نويسد :
«ازجمله موضوعاتي که طبقه ي اول مفسرين ، روايات آن را نقل کرده اند قصص قرآني است .آن روز {زمان مفسرين طبقه ي اول }بحث از قرآن در چهارچوب ادبي آيات ، و شأن نزول آنها و مختصري استدلال به آيات ، براي توضيح آيات ديگر ، اندکي تفسير به روايات وارده از رسول خدا «ص » در باب قصص و معارف مبدأ و معاد و امثال آن تجاوز نمي کرد » (محمد حسين طباطبايي ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، ج 1 ، چ دهم ، «قم :انتشارات دارالعلم ، 1367 »ص 7 ).
لذا دراين مقاله سعي شده اهداف تربيتي قصص را در سه موضوع « اعتقادات ، عبادات ، اخلاقيات » دسته بندي و تبيين نموده و به برخي از مصاديق هرکدام اشاره شده است .
فرضيه هاي قابل طرح ، در خصوص اهداف و آثار تربيتي قصص قرآن :
1 ـ قصص قرآن صرفاً جهت آشنايي با تاريخ و سرگذشت انبياء و اقوام گذشته تدوين شده است .«نقل تاريخي »
2 ـ قصص قرآن ، صرف آشنايي با روش هاي تبليغي و تربيتي انبياء عليهم السلام تدوين شده است . «آموزش عملي مبلغين »
3 ـ قصص قرآن جهت ، تنزل دادن مفاهيم بلند علمي براي تفهيم مطالب به اقشار مختلف مردم تدوين شده است .«آموزش هاي نظري ».
4 ـ خداوند متعال براي ارائه ي طريق با الگوها و اسوه هاي حسنه قصه هاي قرآن را تدوين نموده است .«الگودهي »
5 ـ قصه هاي قرآن جهت آموزش و تربيت همه جانبه فرد و اجتماع ، به شيوه هاي گوناگون جهت سوق دادن آنها به کمال نهايي نگاشته است .
6 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل سقوط و انحراف «افراد ، اقوام ، تمدن ها »گذشته تدوين شده است . «عبرت آموزي ».
7 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل پيروزي و تکامل «افراد ، اقوام ، تمدن ها » گذشته تدوين شده «عبرت آموزي »
با توجه به اين که اهداف و آثار در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت :از آنجا که قرآن کريم از روي حکمت ازلي الهي سرچشمه مي گيرد قطعاً با نزول آن و تدوين قصص در جاي جاي سور آن ، اهداف و آثار بلند و جامعي مد نظر بوده که تماماً به بعدي از ابعاد اعتقادي و اخلاقي و ... فرد و جامعه ايده آل قرآني برگشت مي کند .
«خبر ، کار ، سخن گفتن »(عبدالرحيم ابن الکريم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه ي صيفي پور ، ج 3 ، «بي جا ، سنايي ، 1298 » ، ماده ي قصص .
«خبر طولاني »(ابوهلال عسگري ، معجم الفروق اللغويه ، تهيه کننده :بيات (قم :نشر اسلامي ، 1412 )ماده ي قصص .
«کيفيت چيدن ،حديث ، روايت ، قصه ، داستان ، رخ داد » (فواد افرام البستاني ، منجدالطلاب ، ترجمه محمد .م ، (تهران :اسلامي ، 1360 )، ماده ي قصص .
در قاموس قرآن نيز چنين آمده :«سرگذشت را از آن جهت قصص و قصه گويند که گوينده پيگير و دنبال آن است .
طبق معناي ياد شده ،مراد از تربيت انسان ، پروراندن ، آن به آن ، استعداد هاي فطري و بالقوه او درمسير کمال الهي مي باشد و اين تربيت به شکل تکويني و تشريعي ، توسط پروردگار عالم ، از ازل الي ابد صورت مي پذيرد .
1 ـ پر نمودن خلاء هاي موجود در زمينه قصص قرآن .
2 ـ توجه دادن مراکز تربيتي و تبليغاتي از جمله آموزش و پرورش به نقش سازنده قصص قرآني .
3 ـ دستيابي به روش هاي ساختاري قصص قرآني و استفاده و الگوگيري از آن ها جهت انجام امور تربيتي و هم چنين قصه نويسي .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، خودگامي مؤثر است .جهت دستيابي به برخي از اهداف تربيتي قصص قرآن ،که در نهايت به ساخته شدن فرد و اجتماع ، منجرمي شود .
بسم الله الرحمن الرحيم
«سبح اسم ربک الا علي ، الذي خلق فسوي ، و الذي قدر فهدي »نام پروردگار والاي خود را به پاکي بستاي .همانا که آفريد و همان گونه که بخشيد و آنکه اندازه گيري کرد و راه نمود .(سوره ي اعلي / 3 ـ 1 )
همان طور که مي دانيد پروردگار عالم در کنار هدايت تکويني ، هدايت ويژه ديگري را براي انسان در نظر گرفته که اصطلاحاً بدان «هدايت تشريعي » گفته مي شود ، در اين نوع هدايت که از طريق وحي ، صورت پذيرفته ، بر خلاف هدايت تکويني که جبراً در نظام هستي جريان دارد ، به صورت مي پذيرد و به تعبيري در هدايت تشريعي تنها خداوند از طريق وحي ارائه نموده تا انسان آگاهانه و از روي اختيار به صراط مستقيم سوق پيدا کند .
استاد آيت الله جواد آملي در مورد معنا و مفهوم هدايت تکويني و تشريعي مي فرمايد :
هدايت تکويني آن است که پروردگار نيروهاي علمي انسان را از بينش خاص و نيروهاي عملي او از کشش و کوشش مخصوص برخوردار نمايد تا فهم يا مشاهده معارف الهي و پيمودن راه و نيل به هدف نهايي به وفق مراد حاصل شود ، چنانچه آب را به پاي نهال شسته مي رساند و نسيم سحري را از کنار غنچه آماده مي گذراند تا آن بارور شود و اين شکوفا گردد و ...هدايت تشريعي آن است که پروردگار متعال قانون سعادت بخش را در اختيار انسان قرار بدهد و با امر به فضائل و نهي از رذائل او را آگاه کند تا او با انتخاب خويش راهي برگزيند و به پايان آن راه برسد .«جوادي آملي ، هدايت در قرآن ، ص 32 ـ 31 ».
با اين توضيح مي توان گفت اهداف تربيتي قصه هاي قرآني ، در راستاي هدايت تشريعي خداوند متعال در قرآن کريم مي باشد .
قران با بيان سرگذشت هاي عيني و حقيقي ، انبياء عليهم السلام و اقوام گذشته ، در قالب هنري به شکل داستان ، راه رسيدن به کمال و دوري جستن از رذائل را به انسان آموزش مي دهد . در اين راستا هر کس از پرتو نور اين کتاب الهي استفاده نمايد خود را از مهلکه نجات خواهد داد و در مقابل ، معاندين خود را در معرض ظلالت قرار مي دهند .
بنابراين ،مي توان اهداف تربيتي قصص قرآن را در راستاي همان ، هدايت تشريعي که تربيت همه جانبه «اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي ، سياسي ، اجتماعي و ... » فرد و جامعه مي باشد دانست که بر همين اساس به شرح و تفصيل آن ، مي پردازيم .
بر اين اساس ، به نمونه اي از چگونگي دعوت انبياء به توحيد و نفي شرک و همچنين عاقبت اقوام گذشته اشاره مي نماييم .
حضرت نوح «ع » در صحنه هاي مختلف قومش را به خداپرستي دعوت مي نمود اما به جز تعداد معدودي به وي ايمان نياوردند ، و اما سرنوشت مؤمنين و تکذيب کنندگان وي «پس او را تکذيب کردند ، و ما او و کساني را که با او در کشتي بودند نجات داديم ؛ و کساني را که آيات ما را دروغ پنداشتند غرق کرديم ؛ زيرا آنان گروهي کوردل بودند .(اعراف ، آيه ي 64 )
بنابراين مي توان نتيجه گرفت ، که اولين و مهمترين اهداف تربيتي قصص قرآني تربيت اعتقادي انسان ها بر محوريت «خدا پرستي و نفي شرک و بت پرستي »مي باشد .
اين هدف در تمامي قصص قرآن به شيوه هاي مختلف بر اساس مقتضيات زمان دنبال شده است .
به طور کلي ،آنچه در قرآن آمده ، اعم از قصه ها و اخبار و ... همگي وحي الهي مي باشند که به طريق مختلف برپيامبر اسلام «ص » نازل شده است .
علاوه بر اين که بر خاتم انبياء وحي نازل مي شده وقتي به تاريخ انبياء (ع) مراجعه مي کنيم ، به وفور مشاهده خواهيم کرد که بر آنان نيز وحي مي شده است و از همين جهت ، دنبال کردن پديده وحي ، چگونگي کاربرد آن ، در قصص قرآني ،مي تواند به عنوان يکي از اهداف ،مطرح شود .
حضرت موسي (ع)از جمله پيامبراني است که مکرراً در صحنه هاي مختلف ، زندگي پر فراز و نشيب خويش از طريق «وحي » مورد رهنمود الهي قرار گرفته است . صحنه هاي مربوط به نزول وحي به آن حضرت ، در سوره ي اعراف آمده است .
در قصص قرآني ، به نحوي مستقيم و يا غيرمستقيم ، چگونگي ارتباط وحياني پيامبران به تصوير کشيده شده است .
از اين روي خداوند متعال ، به طرق مختلف و در داستان هاي گوناگون ، چگونگي زنده شدن مردگان رابه تصوير کشيده ، تاپاسخي باشد به شبهات و سوالات مطرح شده ،که در طول تاريخ و در هر زماني ، ممکن است به ذهن و زبان و قلم انسان جاري شود .و بدين جهت مي توان نتيجه گرفت که يکي از اهداف اعتقادي دنبال شده در قصص قرآني تبيين مسئله معاد و مسائل پيرامون آن است .
از همين قسم است ، داستان اصحاب کهف ، زنده شدن مقتول در زمان حضرت موسي «ع» و درخواست حضرت ابراهيم خليل از خدا جهت مشاهده احياء مردگان و اشارات زيادي که انبياء عليهم السلام به قيامت ، بهشت و جهنم و ... داشته اند .
انبياء عظام با وجود اين که خود نسبت به مردم ولايت داشتند ، اما همواره خود را بنده ي خدا و حضرت حق را به عنوان ولي خطاب مي نمودند .
به عنوان نمونه در هنگامي که خدا حضرت موسي (ع) هفتاد نفر از قوم خويش را به وعده گاه برد ناگهان صاعقه قهر الهي همه جا را فرا گرفت و نزديک بود همگي آنان هلاک شوند ، در اين هنگام بود که آن حضرت خطاب به خداوند از واژه «ولي » استفاده نمود . قرآن کريم اين صحنه داستان را در (سوره ي اعراف / آيه ي 155 )بيان مي کند .
در اين جا لازم است به اين نکته اشاره شود که لازمه ي ولايت ، اطاعت مي باشد و روي همين اصل در آيات زيادي به اين نکته اشاره شده از جمله : خدا را اطاعت کنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت کنيد . ( سوره ي نساء /آيه 59 ).
با توجه به مسائل ذکر شده و شأن و نزول آيات فوق ، همچنين اهميت موضوع امامت و رهبري در اسلام ، از جمله اهداف تربيتي قصص قرآني «از بعد اعتقادي » را مي توان تبيين مسئله ولايت و امامت بر شمرد .
با اين توضيح مختصر ، اکنون مي توان چنين برداشت کرد که يکي از اهداف قصص قرآني از نظر اعتقادي ، تبيين و اثبات عدالت خداوند و اجراي آن توسط انبياء در جامعه مي باشد . که به نمونه اي از آن اشاره مي گردد .
از جمله اقوامي که کم فروشي در ميان آنها رايج بود ، قوم حضرت شعيب (ع)بودند .لذا آن حضرت با مشاهده اين وضع نابسامان اجتماعي که مردم در داد و ستد خود قسط و عدل را رعايت نمي کردند .بر حسب وظيفه جهت اقامه قسط و عدل ، قوم خويش را نصيحت فرمود . اما نصايح حضرت شعيب کارساز نشد و چون قوم ، حضرت را تکذيب کردند خداوند هم آنان را در همين دنيا به مکافات اعمالشان رسانيد .
پيامبر گرامي اسلام در اين خصوص مي فرمايد :«انما بعثت لاتمم مکارم الا خلاق »(ميزان الحکمه ، ج4،ص 1530)
«اخلاق »جمع خلق به معناي شکل و هيئت روح و باطن انسان مي باشد (راغب اصفهاني ، مفردات ،ماده خلق،ص 20297)
کلاً به حالات و ملکات مثبت و منفي «فضائل و رذائل »راسخ شده ي نفساني انسان ، اين واژه اطلاق مي شود. حضرت علي (ع)حسن خلق را نشأت گرفته از نفس دانسته مي فرمايد : «حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن »(غررالحکم ، ص 254)
علاوه بر آن خداوند متعال ، جهت تزکيه نسل بشر با ذکر سيره ي بعضي انبياء و اولياء ، نمونه هاي عيني را در قالب قصه ترسيم نموده تا عبرتي جاويد باشد براي همگان ، که در اين جا به برخي از آنها اشاره مي گردد .
در زندگي سراسر الگوي پيامبر اسلام ، وقتي دقت کنيم خواهيم ديد که ايشان در تمام طول رسالت خويش در فراز و نشيب هاي مختلف همواره بر خداي يکتا توکل مي نمود ، از جمله در امر جنگ خدا به او فرمان مي دهد با اصحاب خود مشورت کن و اگر تصميم قطعي گرفتي بر خدا توکل کن در (سوره ي آل عمران ، آيه 159 )به اين نکته اشاره شده است .
تمام انبياء عليهم السلام ، در انجام امورات محوله بر خداي هستي بخش توکل مي نموده و ثمره ي اين توکلات را نيزکه همان پيروزي و موفقيت در کارها بود در قصص آنان ترسيم نموده تا اينکه خوانندگان خود را به اين فضيلت بيارايند .
«بهترين توشه اين راه تقوا است و از من بپرهيزيد و خدا ترس شويد اي صاحبان عقل و ادراک » (سوره ي بقره / آيه ي 197 )
بر اين اساس ، مي توان يکي از فضائل ارزنده انسان را که روي آن بسيار تأکيد شده «تقوا » دانست و رو ي همين اصل در قصص قرآني هم موارد زيادي از تقواي عملي انبياء (ع ) به تصوير کشيده شده است . پس از آنکه حضرت يوسف در آزموني بزرگ دامن خود را از گناه حفظ کرد ، خداوند متعال هم بالافاصله کيد زليخا را آشکار کرد و سرانجام آن حضرت آزاد گرديد و به خاطر همين پرهيزکاري که داشت به مقامات بالايي رسيد .در ( سوره ي يوسف /آيه هاي 57 ـ 56 ) به اين موضوع اشاره شده است. در جاي جاي قصص قرآني به ويژه در دعوت هاي انبياء آنچه بيشتر جلب توجه مي کند دعوت به تقوا و پرهيزکاري است که دعوت حضرت ثمود ، لوط ، شعيب و ديگر انبياء الهي از اين جمله است .
از جمله علائم اخلاص در عمل اين است که اگر کسي «لله » فعل خيري را انجام داد ، هرگز انتظار پاداش از بندگان خدا را نداشته باشد و لذا انبياء الهي همواره اين مطلب را متذکر مي شوند از جمله حضرت نوح (ع) خطاب به قوم خويش فرمود :«و بر اين {رسالت }اجري از شما طلب نمي کنم . اجر من بر عهده پروردگار است .(سوره ي شعراء / آيه ي 109 )
حضرت هود ، صالح ، لوط ، شعيب و ...همين کلام را داشتند که بيانگر خلوص آنان بوده و از همين جهت مانند حضرت يوسف (ع)خداوند متعال در تمام مشکلات آن را ياري مي نمود .
استاد علامه طباطبايي (قدس ره )، صبر را از بزرگترين ملکات و فضيلت ها دانسته و مي فرمايد :«صبر از بزرگترين ملکات و احوالي است که قرآن آن را ستوده و مکرر امر بدان نموده است تا جايي که قريب هفتاد مورد شده است . حتي لقمان در مورد فرزندش فرموده « ان ذلک من عزم الامور » ( اين حاکي از عزم و اراده ي تو در امور است ) اين صبر از کارهاي بس مهم است » (طباطبايي ، الميزان ، ج 3 ،ص 242 ).
پيامبر اسلام (ص)صبر را بر سه قسم دانسته و مي فرمايد :«الصبر ثلاثه :صبر عند مصيبه و صبر علي الطاعه و صبر عن المعصيه » .
و لذا وقتي به داستان هاي قرآن مراجعه مي کنيم به جلوه هاي مختلفي از اقسام صبر بر مي خوريم .حضرت ايوب اسوه اي صابر در تمام زمينه ها بود و خداوند داستان وي را جهت عبرت اندوزي مردم نقل فرموده تا به اين صفت اخلاقي خود را آراسته و از زمره صابران قرار گيرند .
حضرت يوسف اسوه صبر در برابر گناه بود و از جمله پيامبراني است که از قصه او مي توان عبرت هاي زيادي گرفت .
حسن خلق را مي توان از جمله فضائل شاخص اخلاقي ناميد و در قصص قرآني ، به مناسبت از اين ويژگي و نقش آن در جذب مردم به سوي اهداف والاي اسلام ياد شده است .
انبياء به نوبه ي خود در گفتار و رفتار خويش اين اصل را رعايت مي کردند . از جمله ،در چگونگي دعوت و همچنين نصايح آنان اين موضوع به وضوح به چشم مي خورد .به عنوان نمونه مي توان به نحوه ي دعوت حضرت ابراهيم و برخورد او هنگام دعوت عمويش آزر ،برخورد حضرت يعقوب با پسران خطاکارش ، و همچنين برخورد حضرت يوسف با آنها ، چگونگي نصيحت حضرت لقمان به پسرش و حتي شيوه ي دعوت حضرت موسي به هنگام مواجه با فرعون اشاره نمود .
انسان اگر در خلوت امين و امانتدار بود ، به طور حتم در خلوت به نحو اولي امانت دار خوبي خواهد بود و از همين جهت ، هم در قصه ي حضرت موسي (ع)و برخورد وي با دختران حضرت شعيب و هم در قصه ي حضرت يوسف (ع)به هنگام مراوده زليخا او ، شيوه ي امانت داري و مصاديق از انسان هاي امين به طور هنرنمايي خاصي به تصوير کشيده شده است .
خاتم الرسل حضرت محمد (ص)حتي قبل از بعثت ملقب به محمد امين بود و پس از بعثت به نحو احسن ، اين ويژگي را دارا بود .بنابراين بر تمامي انسانها لازم است با الگو قرار دادن اين اسوه هاي الهي خود را متصف به اين فضايل اخلاقي نموده و از سيره عملي آنها عبرت آموزي کنند .
اين بود برخي از فضايل اخلاقي که در قصص قرآني به طور ملموسي به چشم مي خورد و بايد گفت دهها و صدها مسئله اخلاقي کوچک و بزرگ را نيزمي توان از اين درياي بيکران ، استخراج نمود که خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .
اکنون به بعضي از قصص قرآني که در آن به عبادات اشاره شده مي پردازيم :
پيامبر عظيم الشأن اسلام نماز را از شرايع دين دانسته مي فرمايد :«نماز از شرايع و احکام دين است و موجب خشنودي پروردگار عزوجل و راه و روش پيامبران مي باشد »(ري شهري ، ميزان الحکمه ، ج 7 ، ص 3092 ).
وقتي حضرت موسي (ع)به کوه طور رفت .خداوند او رابه رسالت خويش خبر داد اولين عبادتي را که خدا پس از معرفي خود ، از او درخواست نمود اقامه نماز بود . قرآن کريم خلاصه اين داستان را در (سوره ي طه ، آيه 14 ـ 9 ) نقل کرده است .درجاي جاي قصص انبياء عليهم السلام در خصوص نماز نکات ارزنده اي آمده است که بايد در جاي خود پيرامون آن بحث شود .
بر اساس آيات سوره ي مريم ، اين مطلب فهميده مي شود که در امت هاي قبلي به نوعي «روزه سکوت » رواج داشته ، که آن را به صورت نذر به قصد قربت انجام مي دادند .
استاد جوادي آملي از جمله اوصاف مشترک بين تولد حضرت عيسي (ع) و حضرت يحيي (ع)را «روزه سکوت » حضرت مريم و حضرت زکريا دانسته مي فرمايد :«همان گونه که زکريا سه روز از کلام عادي محروم شد و تنها به ذکر و مناجات و تسبيح خداوند بسنده کرد . مريم نيز بعد از تولد عيسي مأمور صوم صمت شد و ياد و نام خدا تنها انيس وي بود و با کسي سخن نمي گفت »(سيره پيامبران ، ج 7 ، ص 338 )
مسئله انفاق ، نيزمانند عبادات ديگر ، در لابه لاي قصص قرآني از آن ياد شده است .وقتي زندگي اولياء و انبياء را بررسي مي کنيم ، در کنار واجبات الهي ، انفاق همه جانبه را سر لوحه زندگي آنان خواهيم يافت .از جمله نبي اکرم در طول زندگي خود به ويژه در دوران نبوت خويش جهت اعتلاي اسلام ، آنچه داشت از اموال خديجه و غيره حتي جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت .
خداوند متعال در دهها آيه در مورد انفاق ، چگونگي پرداخت آن بحث نموده و در اين راستا ضمن مثال هاي محسوس انسان را جهت انجام آن تشويق نموده است و در کنتار اين تشويق ها و دعوت ها ، ضمن قصه اي شيرين به نمونه اي از عاقبت کساني که مبادرت به اين امر خير نکرده اند اشاره مي کند تا مايه ي عبرت عالميان واقع شود .
علامه مجلسي (ره)در خصوص چگونگي تعليم مناسک حج به حضرت ابراهيم مي نويسد :
به سند معتبر از «امام صادق عليه السلام منقول است که :
حق تعالي امر فرمود ابراهيم را ، حج بکنيد و اسماعيل را با خود به حج ببرد و او را در حرم ساکن گرداند .پس به حج رفتند بر شتر سرخي و با ايشان کسي همراه نبود .به غير از جبرئيل ، چون به حرم رسيدند ، جبرئيل گفت : اي ابراهيم فرود آي با اسماعيل ، و غسل کنيد قبل از داخل شدن در حرم ، پس فرود آمدند و غسل کردند .و به ايشان نمود که چگونه مهياي احرام شوند و امر کرد ايشان را صدا به تلبيه حج بلند کنند و بگويند آنها چهار تلبيه را که پيغمبران مي گفته اند ، پس آورد ايشان را به باب الصفا و از شتر فرود آمدند و جبرائيل ميان ايشان ايستاد و رو به سوي کعبه کرد و الله اکبر گفت ، و ايشان نيز گفتند :...و جمع مناسک حج را به ايشان نمود و امر کرد ايشان به جا آورند ... (حيوه القلوب ، ج 1 ، ص 139 )
الف )جهاد اکبر :مراد از آن مبارزه با نفس است . (جهاد دروني )
ب )جهاد اصغر : مراد از آن مبارزه با دشمنان بيروني مي باشد . ( جهاد بروني )
در قصص قرآني ، نمونه هاي زيادي از هر دو قسم وجود دارد .
در ميان انبياء بيشترين جنگ و جهاد را خاتم الرسل انجام دادند و هيچ پيامبري هم مانند حضرت محمد (ص)در جهت تبليغ اسلام مورد آزار و اذيت قرار نگرفت .
الگوهاي تمام عيار ميادين جهاد اکبر ، انبياء عليهم السلام هستند . خداوند متعال ، جهت به نمايش گذاردن نمونه اي تمام عيار از مبارزه با نفس ، تمام عناصر لازم را در حد اعلي در قصه ي يوسف در نهايت زيبايي و جذابيت به کار گرفته است ، از اين جهت حضرت يوسف را در کمال زيبايي به عنوان قهرمان و سوژه ي اصلي داستان خلق نمود و همين زيبايي و جذابيت باعث جلب توجه پدر ، کاروانيان ، همسر عزيز مصر گرديد . وي در جواني به خاطر همين «جمال » مورد آزموني بزرگ قرار گرفت و سرانجام به عنوان قهرمان عفاف از ميدان جهاد اکبر پيروزمندانه و سر فراز بيرون آمد . يکي از صحنه هاي عبرت آموز ، در قصه هاي قرآن همين داستان مي باشد .
در هر حال ، صحنه هاي داستانها و قصص قرآن مملو از ميادين مبارزه در هر دو نوع جهاد مي باشد که هر کدام به نوبه ي خود ، پيامها و آثار ثمربخشي براي نسل بشريت به ارمغان دارد .
از همين قبيل است ، نصايح لقمان به پسرش ، حضرت موسي به هنگام دعوت فرعون و بقيه ي انبياء و اولياء عليهم السلام به ترتيب و به نوبه ي خود اين فريضه ي الهي را انجام مي دادند .
در قرآن کريم و به ويژه در قصص داستان هاي انبياء عليهم السلام مصاديق زيادي از اين حب و بغضها ، به چشم مي خورد ، که همگي مايه ي عبرت و هدايتگر نسل بشر در اين زمينه مي باشد .
يکي از افضل ترين عبادات به فرموده ي پيامبر اکرم (ص) «دعا » و راز و نياز با خالق بي نياز است و اساساً يکي از اهداف و فلسفه عبادات ، ديگر ، توجه دادن به اين مهم است که انسان اين مخلوق فقير بالذات خواسته هاي خويش را از خالق هستي بخواهد و براي او هم عبادت نمايد .
هنگامي که حضرت موسي (ع) مأموريت يافت به کاخ فرعون برود از خدا چند چيز درخواست کرد و خداوند هم تمام خواسته هاي او را اجابت کرد . بحث دعا در قرآن بحث مفصلي است که در اين مقوله نمي گنجد و لذابه همين يک نمونه بسنده کرده .
استاد جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد :«خداوندي که جهان را به نيکوترين شکل خلق کرده خود بهترين قصه پرداز است و اولين قصه مکتوب او قصه ي آفرينش واولين قصه او در مورد انسان قصه ي آدم است» (عبدالله جوادي آملي ، «قصه ي ديني ، ص 5 )
حضرت علي (ع)قرآن را بليغ ترين موعظه کننده و احسن القصص برشمرده مي فرمايد :«ان احسن القصصو ابلغ الموعظه و انفع التذکر کتاب الله جل و عز »بهترين داستان و رساترين اندرز و سودمند ترين پند ، کتاب خداي عز و جل است .(ري شهري ، ج 10 ، ص 4808 )
با توجه به اينکه اهداف و آثار ، در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت ، قصه هاي قرآن کريم که قريب يک چهارم حجم قرآن را به خود اختصاص داده اهداف و آثار جامعي را قطعاً به دنبال خواهد داشت .از اين روي در اين مقاله سعي بر آن بوده دريچه اي جديد بر روي قصص باز شود و از آن دريچه به برخي از مهمترين اهداف و آثار تربيتي دنبال شده اشاره گردد که مختصراً يادآور مي شويم :
1 ـ آشنايي به تاريخ و سرگذشت برخي اقوام و انبياء سلف .
2 ـ آشنايي به شيوه هاي تبليغي انبياء گذشته جهت تعالي دين مبين اسلام .
3 ـ تبيين بسياري از مسائل بلند علمي و ...به زبان ساده و شيرين قصه براي درک بهتر عوام مردم .
4 ـ پاسخگويي به درخواست فطري و روحي و رواني مردم جهت الگوگيري و اقتداء به اسوه هاي حسنه .
5 ـ تربيت و آموزش همه جانبه فرد و اجتماع در زمينه هاي اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي و ...
6 ـ آشنايي با علل و عوامل ظهور و سقوط تمدنها و عبرت آموزي از سرگذشت آنها .
در پايان به عنوان حسن ختام به کلام نوراني حضرت امام خميني (ره)که خود تربيت شده مکتب قرآن است اشاره مي نماييم :
کسي که بخواهد تربيت و تعليم و اندرز و تبشير کند ، بايد مقصد خود را با عبارات مختلف و بيانات متشتته گاهي در ضمن قصه و حکايات و گاهي در ضمن تاريخ و نقل و گاهي به صراحت لهجه و گاهي به کنايات و امثال و رموز تزريق کند ، تا نفوس مختلفه و متشتته هر يک بتوانند از آن استفاده کنند .(امام خميني ، قرآن باب معرفت الله ، ص 49 )
فهرست منابع :
ابن الکريم ، عبدالرحيم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه صيفي پور ، ج 3 .
افرام البستاني ، منجد الطلاب ، ترجمه محمد . م ، تهران :نشر اسلامي ، 1360
اصفهاني ، راغب ، مفردات ، دمشق :دارالقلم ، 1416
آمدي ، غررالحکم ، قم :مکتب اعلام اسلامي .
جوادي آملي ، عبدالله ، هدايت در قرآن ، چ سوم ، نشر رجاء
جوادي آملي ، عبدالله ، قصه ديني ، «فصلنامه ي سينمايي فارابي » ، شماره ي 1372 ، 21 .
امام خميني ، روح الله ، چهل حديث ، چ پنجم ، قم ، مؤسسه ي تنظيم آثار امام خميني ، 1373 .
سيوطي ، الاتفان ، ترجمه ي دکتر جعفر اسلامي ، ج 1 ، تهران :نشر علوم اسلامي ، 1362 .
طباطبايي ، سيد محمد حسين ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، مجلدات 10 ، 1 ، انتشارات دارالعلم ، 1367 .
عسگري ، ابوهلال ، معجمالفروقالغويه ، تنظيم بيات ، قم :نشر اسلامي ، 1412 .
قرآن کريم ، ترجمه ي فولادوند
کليني ، کافي ، ترجمه ي مصطفوي ، ج 3 ، تهران :نشر اهل بيت
مجلسي ، محمد باقر ، حيوه القلوب ، ج 1 ، تهران :نشر اسلاميه ، بي تا .
محمدي ري شهري ، محمد ، ميزان الحکمه ، ترجمه حميدرضا شيخي ، تهران :دارالحديث ، 1370 .
نهج البلاغه ،ترجمه دشتي.
/خ
مقدمه :
در اين راستا ، مفسرين و سيره نويسان از ابتدا نزول قرآن تاکنون در خصوص قصص قرآني کتب متعدد و ارزنده اي را نگاشته اند .اما غالباً به صورت مجمل به نقل داستان بسنده کرده و کمتر به تجزيه و تحليل نکات تربيتي آن پرداخته اند .
دراين مقاله سعي شده علاوه بر تبيين جايگاه قصه و تميز آن با قصه هاي دست نوشته بشري به اهداف و آثار تربيتي آنها در سه قسم ، اعتقادي اخلاقي و عبادي اشاره شود .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، گامي است که مي تواند خواننده ضمن پي بردن به اهداف و آثار تربيتي مطرح شده ، با الگوگيري صحيح ، در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي مي تواند آن اهداف را دنبال کند .
طرح تحقيق
طرح مسئله :
امروز قصه ها نه به عنوان يک هنر و ابزار تبليغي و تربيتي توجه بسياري از متفکران وانديشمندان و روانشناسان را به خود جلب نموده و در مراکز علمي و تربيتي بابي از ابواب علم را نيز به خود اختصاص داده است اما بالاتر از همه اين تمدن اسلام است که در مکتب توحيدي خويش ، جهت تربيت انسان، از قصه به بهترين وجه استفاده نموده و در اين راستا ، خداي سبحان بهترين قصه ها را در قران اين کتاب آسماني و جاويد به شيواترين و بليغترين شيوه ها به تصوير کشيده است .«نحن نقص عليک احسن القصص»(سوره ي يوسف ، آيه ي 3 )
وجود حجم نسبتاً زياد «قصه » در قرآن که تقريباً يک چهارم آيات قرآني را به خود اختصاص داده ، توجه بسياري از پژوهشگران رابه خود جلب و سوالات بسياري را در ذهن آنان ايجاد نموده است .
در اين راستا سوالاتي وجود دارد که مي بايستي پاسخ آنها تبيين گردد :
الف )فلسفه وجودي قصه هاي فراوان در قرآن چيست ؟
ب )قصص قرآن چه اهداف و آثاري را به دنبال دارد ؟
بررسي آثار :
سيوطي به نقل از حاکم درباره ي جمع آوري قرآن مي نويسد :
قران سه مرتبه به شرح زير جمع آوري شد .اولين بار با حضور رسول خدا بود ..دومين بار در زمان ابوبکر گردآوري شد و در زمان خلافت عثمان براي سومين بار به ترتيب سوره ها گردآوري گرديد . (سيوطي ، اتفان ، ترجمه ي دکتر محمد جعفر اسلامي ، جلد اول ، «تهران :بنياد علوم اسلامي ، 1362 »ص 205 )
سابقه و تاريخ کتابت و تدوين و تحقيق قصص قرآن ، هم زمان با آغاز ظهور اسلام وتوأم با نزول و جمع آوري و تفسير قرآن مي باشد . پس از آنکه قرآن نازل شد و مردم کم کم کتابت را آموختند ، آنها از پيامبر «ص » در مورد بعضي آيات سوالاتي مي نمودند و آن حضرت به تناسب معلومات ايشان ،آيات قرآني را تفسير و توضيح مي دادند ، بنابراين آغاز تفسير قصه هاي قرآن نيز در زمان حيات حضرت محمد «ص» بود .
پس از رحلت پيامبر اکرم «ص » ائمه ي معصومين عليهم السلام به عنوان قرآن ناطق تفسير آيات قرآن کريم را عهده دار بودند و در عين حال صحابه نيز روايات صحيح و موثق ، تفسيري را جمع آوري نموده و کم کم تفسير قرآن شکل گرفت و مفسرين در خصوص قصص قرآني نيز مطالب نوشتند .
علامه طباطبايي در اين مورد نيز مي نويسد :
«ازجمله موضوعاتي که طبقه ي اول مفسرين ، روايات آن را نقل کرده اند قصص قرآني است .آن روز {زمان مفسرين طبقه ي اول }بحث از قرآن در چهارچوب ادبي آيات ، و شأن نزول آنها و مختصري استدلال به آيات ، براي توضيح آيات ديگر ، اندکي تفسير به روايات وارده از رسول خدا «ص » در باب قصص و معارف مبدأ و معاد و امثال آن تجاوز نمي کرد » (محمد حسين طباطبايي ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، ج 1 ، چ دهم ، «قم :انتشارات دارالعلم ، 1367 »ص 7 ).
اهداف تحقيق :
لذا دراين مقاله سعي شده اهداف تربيتي قصص را در سه موضوع « اعتقادات ، عبادات ، اخلاقيات » دسته بندي و تبيين نموده و به برخي از مصاديق هرکدام اشاره شده است .
فرضيه هاي قابل طرح ، در خصوص اهداف و آثار تربيتي قصص قرآن :
1 ـ قصص قرآن صرفاً جهت آشنايي با تاريخ و سرگذشت انبياء و اقوام گذشته تدوين شده است .«نقل تاريخي »
2 ـ قصص قرآن ، صرف آشنايي با روش هاي تبليغي و تربيتي انبياء عليهم السلام تدوين شده است . «آموزش عملي مبلغين »
3 ـ قصص قرآن جهت ، تنزل دادن مفاهيم بلند علمي براي تفهيم مطالب به اقشار مختلف مردم تدوين شده است .«آموزش هاي نظري ».
4 ـ خداوند متعال براي ارائه ي طريق با الگوها و اسوه هاي حسنه قصه هاي قرآن را تدوين نموده است .«الگودهي »
5 ـ قصه هاي قرآن جهت آموزش و تربيت همه جانبه فرد و اجتماع ، به شيوه هاي گوناگون جهت سوق دادن آنها به کمال نهايي نگاشته است .
6 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل سقوط و انحراف «افراد ، اقوام ، تمدن ها »گذشته تدوين شده است . «عبرت آموزي ».
7 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل پيروزي و تکامل «افراد ، اقوام ، تمدن ها » گذشته تدوين شده «عبرت آموزي »
با توجه به اين که اهداف و آثار در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت :از آنجا که قرآن کريم از روي حکمت ازلي الهي سرچشمه مي گيرد قطعاً با نزول آن و تدوين قصص در جاي جاي سور آن ، اهداف و آثار بلند و جامعي مد نظر بوده که تماماً به بعدي از ابعاد اعتقادي و اخلاقي و ... فرد و جامعه ايده آل قرآني برگشت مي کند .
تعريف مفاهيم :
قصه
«خبر ، کار ، سخن گفتن »(عبدالرحيم ابن الکريم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه ي صيفي پور ، ج 3 ، «بي جا ، سنايي ، 1298 » ، ماده ي قصص .
«خبر طولاني »(ابوهلال عسگري ، معجم الفروق اللغويه ، تهيه کننده :بيات (قم :نشر اسلامي ، 1412 )ماده ي قصص .
«کيفيت چيدن ،حديث ، روايت ، قصه ، داستان ، رخ داد » (فواد افرام البستاني ، منجدالطلاب ، ترجمه محمد .م ، (تهران :اسلامي ، 1360 )، ماده ي قصص .
در قاموس قرآن نيز چنين آمده :«سرگذشت را از آن جهت قصص و قصه گويند که گوينده پيگير و دنبال آن است .
تربيت
طبق معناي ياد شده ،مراد از تربيت انسان ، پروراندن ، آن به آن ، استعداد هاي فطري و بالقوه او درمسير کمال الهي مي باشد و اين تربيت به شکل تکويني و تشريعي ، توسط پروردگار عالم ، از ازل الي ابد صورت مي پذيرد .
فوائد تحقيق :
1 ـ پر نمودن خلاء هاي موجود در زمينه قصص قرآن .
2 ـ توجه دادن مراکز تربيتي و تبليغاتي از جمله آموزش و پرورش به نقش سازنده قصص قرآني .
3 ـ دستيابي به روش هاي ساختاري قصص قرآني و استفاده و الگوگيري از آن ها جهت انجام امور تربيتي و هم چنين قصه نويسي .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، خودگامي مؤثر است .جهت دستيابي به برخي از اهداف تربيتي قصص قرآن ،که در نهايت به ساخته شدن فرد و اجتماع ، منجرمي شود .
اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن
بسم الله الرحمن الرحيم
«سبح اسم ربک الا علي ، الذي خلق فسوي ، و الذي قدر فهدي »نام پروردگار والاي خود را به پاکي بستاي .همانا که آفريد و همان گونه که بخشيد و آنکه اندازه گيري کرد و راه نمود .(سوره ي اعلي / 3 ـ 1 )
همان طور که مي دانيد پروردگار عالم در کنار هدايت تکويني ، هدايت ويژه ديگري را براي انسان در نظر گرفته که اصطلاحاً بدان «هدايت تشريعي » گفته مي شود ، در اين نوع هدايت که از طريق وحي ، صورت پذيرفته ، بر خلاف هدايت تکويني که جبراً در نظام هستي جريان دارد ، به صورت مي پذيرد و به تعبيري در هدايت تشريعي تنها خداوند از طريق وحي ارائه نموده تا انسان آگاهانه و از روي اختيار به صراط مستقيم سوق پيدا کند .
استاد آيت الله جواد آملي در مورد معنا و مفهوم هدايت تکويني و تشريعي مي فرمايد :
هدايت تکويني آن است که پروردگار نيروهاي علمي انسان را از بينش خاص و نيروهاي عملي او از کشش و کوشش مخصوص برخوردار نمايد تا فهم يا مشاهده معارف الهي و پيمودن راه و نيل به هدف نهايي به وفق مراد حاصل شود ، چنانچه آب را به پاي نهال شسته مي رساند و نسيم سحري را از کنار غنچه آماده مي گذراند تا آن بارور شود و اين شکوفا گردد و ...هدايت تشريعي آن است که پروردگار متعال قانون سعادت بخش را در اختيار انسان قرار بدهد و با امر به فضائل و نهي از رذائل او را آگاه کند تا او با انتخاب خويش راهي برگزيند و به پايان آن راه برسد .«جوادي آملي ، هدايت در قرآن ، ص 32 ـ 31 ».
با اين توضيح مي توان گفت اهداف تربيتي قصه هاي قرآني ، در راستاي هدايت تشريعي خداوند متعال در قرآن کريم مي باشد .
قران با بيان سرگذشت هاي عيني و حقيقي ، انبياء عليهم السلام و اقوام گذشته ، در قالب هنري به شکل داستان ، راه رسيدن به کمال و دوري جستن از رذائل را به انسان آموزش مي دهد . در اين راستا هر کس از پرتو نور اين کتاب الهي استفاده نمايد خود را از مهلکه نجات خواهد داد و در مقابل ، معاندين خود را در معرض ظلالت قرار مي دهند .
بنابراين ،مي توان اهداف تربيتي قصص قرآن را در راستاي همان ، هدايت تشريعي که تربيت همه جانبه «اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي ، سياسي ، اجتماعي و ... » فرد و جامعه مي باشد دانست که بر همين اساس به شرح و تفصيل آن ، مي پردازيم .
تبيين اهداف اعتقادي :
1 ـ توحيد و نفي شرک :
بر اين اساس ، به نمونه اي از چگونگي دعوت انبياء به توحيد و نفي شرک و همچنين عاقبت اقوام گذشته اشاره مي نماييم .
حضرت نوح «ع » در صحنه هاي مختلف قومش را به خداپرستي دعوت مي نمود اما به جز تعداد معدودي به وي ايمان نياوردند ، و اما سرنوشت مؤمنين و تکذيب کنندگان وي «پس او را تکذيب کردند ، و ما او و کساني را که با او در کشتي بودند نجات داديم ؛ و کساني را که آيات ما را دروغ پنداشتند غرق کرديم ؛ زيرا آنان گروهي کوردل بودند .(اعراف ، آيه ي 64 )
بنابراين مي توان نتيجه گرفت ، که اولين و مهمترين اهداف تربيتي قصص قرآني تربيت اعتقادي انسان ها بر محوريت «خدا پرستي و نفي شرک و بت پرستي »مي باشد .
اين هدف در تمامي قصص قرآن به شيوه هاي مختلف بر اساس مقتضيات زمان دنبال شده است .
2 ـ رسالت و هدايت تشريعي
به طور کلي ،آنچه در قرآن آمده ، اعم از قصه ها و اخبار و ... همگي وحي الهي مي باشند که به طريق مختلف برپيامبر اسلام «ص » نازل شده است .
علاوه بر اين که بر خاتم انبياء وحي نازل مي شده وقتي به تاريخ انبياء (ع) مراجعه مي کنيم ، به وفور مشاهده خواهيم کرد که بر آنان نيز وحي مي شده است و از همين جهت ، دنبال کردن پديده وحي ، چگونگي کاربرد آن ، در قصص قرآني ،مي تواند به عنوان يکي از اهداف ،مطرح شود .
حضرت موسي (ع)از جمله پيامبراني است که مکرراً در صحنه هاي مختلف ، زندگي پر فراز و نشيب خويش از طريق «وحي » مورد رهنمود الهي قرار گرفته است . صحنه هاي مربوط به نزول وحي به آن حضرت ، در سوره ي اعراف آمده است .
در قصص قرآني ، به نحوي مستقيم و يا غيرمستقيم ، چگونگي ارتباط وحياني پيامبران به تصوير کشيده شده است .
3 ـ معاد و جهان پس از مرگ :
از اين روي خداوند متعال ، به طرق مختلف و در داستان هاي گوناگون ، چگونگي زنده شدن مردگان رابه تصوير کشيده ، تاپاسخي باشد به شبهات و سوالات مطرح شده ،که در طول تاريخ و در هر زماني ، ممکن است به ذهن و زبان و قلم انسان جاري شود .و بدين جهت مي توان نتيجه گرفت که يکي از اهداف اعتقادي دنبال شده در قصص قرآني تبيين مسئله معاد و مسائل پيرامون آن است .
از همين قسم است ، داستان اصحاب کهف ، زنده شدن مقتول در زمان حضرت موسي «ع» و درخواست حضرت ابراهيم خليل از خدا جهت مشاهده احياء مردگان و اشارات زيادي که انبياء عليهم السلام به قيامت ، بهشت و جهنم و ... داشته اند .
4 ـ امامت و ولايت :
انبياء عظام با وجود اين که خود نسبت به مردم ولايت داشتند ، اما همواره خود را بنده ي خدا و حضرت حق را به عنوان ولي خطاب مي نمودند .
به عنوان نمونه در هنگامي که خدا حضرت موسي (ع) هفتاد نفر از قوم خويش را به وعده گاه برد ناگهان صاعقه قهر الهي همه جا را فرا گرفت و نزديک بود همگي آنان هلاک شوند ، در اين هنگام بود که آن حضرت خطاب به خداوند از واژه «ولي » استفاده نمود . قرآن کريم اين صحنه داستان را در (سوره ي اعراف / آيه ي 155 )بيان مي کند .
در اين جا لازم است به اين نکته اشاره شود که لازمه ي ولايت ، اطاعت مي باشد و روي همين اصل در آيات زيادي به اين نکته اشاره شده از جمله : خدا را اطاعت کنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت کنيد . ( سوره ي نساء /آيه 59 ).
با توجه به مسائل ذکر شده و شأن و نزول آيات فوق ، همچنين اهميت موضوع امامت و رهبري در اسلام ، از جمله اهداف تربيتي قصص قرآني «از بعد اعتقادي » را مي توان تبيين مسئله ولايت و امامت بر شمرد .
5 ـ تبيين قسط و عدل :
با اين توضيح مختصر ، اکنون مي توان چنين برداشت کرد که يکي از اهداف قصص قرآني از نظر اعتقادي ، تبيين و اثبات عدالت خداوند و اجراي آن توسط انبياء در جامعه مي باشد . که به نمونه اي از آن اشاره مي گردد .
از جمله اقوامي که کم فروشي در ميان آنها رايج بود ، قوم حضرت شعيب (ع)بودند .لذا آن حضرت با مشاهده اين وضع نابسامان اجتماعي که مردم در داد و ستد خود قسط و عدل را رعايت نمي کردند .بر حسب وظيفه جهت اقامه قسط و عدل ، قوم خويش را نصيحت فرمود . اما نصايح حضرت شعيب کارساز نشد و چون قوم ، حضرت را تکذيب کردند خداوند هم آنان را در همين دنيا به مکافات اعمالشان رسانيد .
اهداف اخلاقي و تربيتي
پيامبر گرامي اسلام در اين خصوص مي فرمايد :«انما بعثت لاتمم مکارم الا خلاق »(ميزان الحکمه ، ج4،ص 1530)
«اخلاق »جمع خلق به معناي شکل و هيئت روح و باطن انسان مي باشد (راغب اصفهاني ، مفردات ،ماده خلق،ص 20297)
کلاً به حالات و ملکات مثبت و منفي «فضائل و رذائل »راسخ شده ي نفساني انسان ، اين واژه اطلاق مي شود. حضرت علي (ع)حسن خلق را نشأت گرفته از نفس دانسته مي فرمايد : «حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن »(غررالحکم ، ص 254)
علاوه بر آن خداوند متعال ، جهت تزکيه نسل بشر با ذکر سيره ي بعضي انبياء و اولياء ، نمونه هاي عيني را در قالب قصه ترسيم نموده تا عبرتي جاويد باشد براي همگان ، که در اين جا به برخي از آنها اشاره مي گردد .
نمونه هايي از فضائل اخلاقي در قصص قرآن
1 ـ توکل
در زندگي سراسر الگوي پيامبر اسلام ، وقتي دقت کنيم خواهيم ديد که ايشان در تمام طول رسالت خويش در فراز و نشيب هاي مختلف همواره بر خداي يکتا توکل مي نمود ، از جمله در امر جنگ خدا به او فرمان مي دهد با اصحاب خود مشورت کن و اگر تصميم قطعي گرفتي بر خدا توکل کن در (سوره ي آل عمران ، آيه 159 )به اين نکته اشاره شده است .
تمام انبياء عليهم السلام ، در انجام امورات محوله بر خداي هستي بخش توکل مي نموده و ثمره ي اين توکلات را نيزکه همان پيروزي و موفقيت در کارها بود در قصص آنان ترسيم نموده تا اينکه خوانندگان خود را به اين فضيلت بيارايند .
2 ـ تقوا
«بهترين توشه اين راه تقوا است و از من بپرهيزيد و خدا ترس شويد اي صاحبان عقل و ادراک » (سوره ي بقره / آيه ي 197 )
بر اين اساس ، مي توان يکي از فضائل ارزنده انسان را که روي آن بسيار تأکيد شده «تقوا » دانست و رو ي همين اصل در قصص قرآني هم موارد زيادي از تقواي عملي انبياء (ع ) به تصوير کشيده شده است . پس از آنکه حضرت يوسف در آزموني بزرگ دامن خود را از گناه حفظ کرد ، خداوند متعال هم بالافاصله کيد زليخا را آشکار کرد و سرانجام آن حضرت آزاد گرديد و به خاطر همين پرهيزکاري که داشت به مقامات بالايي رسيد .در ( سوره ي يوسف /آيه هاي 57 ـ 56 ) به اين موضوع اشاره شده است. در جاي جاي قصص قرآني به ويژه در دعوت هاي انبياء آنچه بيشتر جلب توجه مي کند دعوت به تقوا و پرهيزکاري است که دعوت حضرت ثمود ، لوط ، شعيب و ديگر انبياء الهي از اين جمله است .
3 ـ خلوص
از جمله علائم اخلاص در عمل اين است که اگر کسي «لله » فعل خيري را انجام داد ، هرگز انتظار پاداش از بندگان خدا را نداشته باشد و لذا انبياء الهي همواره اين مطلب را متذکر مي شوند از جمله حضرت نوح (ع) خطاب به قوم خويش فرمود :«و بر اين {رسالت }اجري از شما طلب نمي کنم . اجر من بر عهده پروردگار است .(سوره ي شعراء / آيه ي 109 )
حضرت هود ، صالح ، لوط ، شعيب و ...همين کلام را داشتند که بيانگر خلوص آنان بوده و از همين جهت مانند حضرت يوسف (ع)خداوند متعال در تمام مشکلات آن را ياري مي نمود .
4 ـ صبر
استاد علامه طباطبايي (قدس ره )، صبر را از بزرگترين ملکات و فضيلت ها دانسته و مي فرمايد :«صبر از بزرگترين ملکات و احوالي است که قرآن آن را ستوده و مکرر امر بدان نموده است تا جايي که قريب هفتاد مورد شده است . حتي لقمان در مورد فرزندش فرموده « ان ذلک من عزم الامور » ( اين حاکي از عزم و اراده ي تو در امور است ) اين صبر از کارهاي بس مهم است » (طباطبايي ، الميزان ، ج 3 ،ص 242 ).
پيامبر اسلام (ص)صبر را بر سه قسم دانسته و مي فرمايد :«الصبر ثلاثه :صبر عند مصيبه و صبر علي الطاعه و صبر عن المعصيه » .
و لذا وقتي به داستان هاي قرآن مراجعه مي کنيم به جلوه هاي مختلفي از اقسام صبر بر مي خوريم .حضرت ايوب اسوه اي صابر در تمام زمينه ها بود و خداوند داستان وي را جهت عبرت اندوزي مردم نقل فرموده تا به اين صفت اخلاقي خود را آراسته و از زمره صابران قرار گيرند .
حضرت يوسف اسوه صبر در برابر گناه بود و از جمله پيامبراني است که از قصه او مي توان عبرت هاي زيادي گرفت .
5 ـ حسن خلق
حسن خلق را مي توان از جمله فضائل شاخص اخلاقي ناميد و در قصص قرآني ، به مناسبت از اين ويژگي و نقش آن در جذب مردم به سوي اهداف والاي اسلام ياد شده است .
انبياء به نوبه ي خود در گفتار و رفتار خويش اين اصل را رعايت مي کردند . از جمله ،در چگونگي دعوت و همچنين نصايح آنان اين موضوع به وضوح به چشم مي خورد .به عنوان نمونه مي توان به نحوه ي دعوت حضرت ابراهيم و برخورد او هنگام دعوت عمويش آزر ،برخورد حضرت يعقوب با پسران خطاکارش ، و همچنين برخورد حضرت يوسف با آنها ، چگونگي نصيحت حضرت لقمان به پسرش و حتي شيوه ي دعوت حضرت موسي به هنگام مواجه با فرعون اشاره نمود .
6 ـ امانت
انسان اگر در خلوت امين و امانتدار بود ، به طور حتم در خلوت به نحو اولي امانت دار خوبي خواهد بود و از همين جهت ، هم در قصه ي حضرت موسي (ع)و برخورد وي با دختران حضرت شعيب و هم در قصه ي حضرت يوسف (ع)به هنگام مراوده زليخا او ، شيوه ي امانت داري و مصاديق از انسان هاي امين به طور هنرنمايي خاصي به تصوير کشيده شده است .
خاتم الرسل حضرت محمد (ص)حتي قبل از بعثت ملقب به محمد امين بود و پس از بعثت به نحو احسن ، اين ويژگي را دارا بود .بنابراين بر تمامي انسانها لازم است با الگو قرار دادن اين اسوه هاي الهي خود را متصف به اين فضايل اخلاقي نموده و از سيره عملي آنها عبرت آموزي کنند .
اين بود برخي از فضايل اخلاقي که در قصص قرآني به طور ملموسي به چشم مي خورد و بايد گفت دهها و صدها مسئله اخلاقي کوچک و بزرگ را نيزمي توان از اين درياي بيکران ، استخراج نمود که خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .
اهداف عبادي
اکنون به بعضي از قصص قرآني که در آن به عبادات اشاره شده مي پردازيم :
1 ـ نماز
پيامبر عظيم الشأن اسلام نماز را از شرايع دين دانسته مي فرمايد :«نماز از شرايع و احکام دين است و موجب خشنودي پروردگار عزوجل و راه و روش پيامبران مي باشد »(ري شهري ، ميزان الحکمه ، ج 7 ، ص 3092 ).
وقتي حضرت موسي (ع)به کوه طور رفت .خداوند او رابه رسالت خويش خبر داد اولين عبادتي را که خدا پس از معرفي خود ، از او درخواست نمود اقامه نماز بود . قرآن کريم خلاصه اين داستان را در (سوره ي طه ، آيه 14 ـ 9 ) نقل کرده است .درجاي جاي قصص انبياء عليهم السلام در خصوص نماز نکات ارزنده اي آمده است که بايد در جاي خود پيرامون آن بحث شود .
2 ـ روزه
بر اساس آيات سوره ي مريم ، اين مطلب فهميده مي شود که در امت هاي قبلي به نوعي «روزه سکوت » رواج داشته ، که آن را به صورت نذر به قصد قربت انجام مي دادند .
استاد جوادي آملي از جمله اوصاف مشترک بين تولد حضرت عيسي (ع) و حضرت يحيي (ع)را «روزه سکوت » حضرت مريم و حضرت زکريا دانسته مي فرمايد :«همان گونه که زکريا سه روز از کلام عادي محروم شد و تنها به ذکر و مناجات و تسبيح خداوند بسنده کرد . مريم نيز بعد از تولد عيسي مأمور صوم صمت شد و ياد و نام خدا تنها انيس وي بود و با کسي سخن نمي گفت »(سيره پيامبران ، ج 7 ، ص 338 )
3 ـ انفاق
مسئله انفاق ، نيزمانند عبادات ديگر ، در لابه لاي قصص قرآني از آن ياد شده است .وقتي زندگي اولياء و انبياء را بررسي مي کنيم ، در کنار واجبات الهي ، انفاق همه جانبه را سر لوحه زندگي آنان خواهيم يافت .از جمله نبي اکرم در طول زندگي خود به ويژه در دوران نبوت خويش جهت اعتلاي اسلام ، آنچه داشت از اموال خديجه و غيره حتي جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت .
خداوند متعال در دهها آيه در مورد انفاق ، چگونگي پرداخت آن بحث نموده و در اين راستا ضمن مثال هاي محسوس انسان را جهت انجام آن تشويق نموده است و در کنتار اين تشويق ها و دعوت ها ، ضمن قصه اي شيرين به نمونه اي از عاقبت کساني که مبادرت به اين امر خير نکرده اند اشاره مي کند تا مايه ي عبرت عالميان واقع شود .
4 ـ حج :
علامه مجلسي (ره)در خصوص چگونگي تعليم مناسک حج به حضرت ابراهيم مي نويسد :
به سند معتبر از «امام صادق عليه السلام منقول است که :
حق تعالي امر فرمود ابراهيم را ، حج بکنيد و اسماعيل را با خود به حج ببرد و او را در حرم ساکن گرداند .پس به حج رفتند بر شتر سرخي و با ايشان کسي همراه نبود .به غير از جبرئيل ، چون به حرم رسيدند ، جبرئيل گفت : اي ابراهيم فرود آي با اسماعيل ، و غسل کنيد قبل از داخل شدن در حرم ، پس فرود آمدند و غسل کردند .و به ايشان نمود که چگونه مهياي احرام شوند و امر کرد ايشان را صدا به تلبيه حج بلند کنند و بگويند آنها چهار تلبيه را که پيغمبران مي گفته اند ، پس آورد ايشان را به باب الصفا و از شتر فرود آمدند و جبرائيل ميان ايشان ايستاد و رو به سوي کعبه کرد و الله اکبر گفت ، و ايشان نيز گفتند :...و جمع مناسک حج را به ايشان نمود و امر کرد ايشان به جا آورند ... (حيوه القلوب ، ج 1 ، ص 139 )
5 ـ جهاد :
الف )جهاد اکبر :مراد از آن مبارزه با نفس است . (جهاد دروني )
ب )جهاد اصغر : مراد از آن مبارزه با دشمنان بيروني مي باشد . ( جهاد بروني )
در قصص قرآني ، نمونه هاي زيادي از هر دو قسم وجود دارد .
در ميان انبياء بيشترين جنگ و جهاد را خاتم الرسل انجام دادند و هيچ پيامبري هم مانند حضرت محمد (ص)در جهت تبليغ اسلام مورد آزار و اذيت قرار نگرفت .
الگوهاي تمام عيار ميادين جهاد اکبر ، انبياء عليهم السلام هستند . خداوند متعال ، جهت به نمايش گذاردن نمونه اي تمام عيار از مبارزه با نفس ، تمام عناصر لازم را در حد اعلي در قصه ي يوسف در نهايت زيبايي و جذابيت به کار گرفته است ، از اين جهت حضرت يوسف را در کمال زيبايي به عنوان قهرمان و سوژه ي اصلي داستان خلق نمود و همين زيبايي و جذابيت باعث جلب توجه پدر ، کاروانيان ، همسر عزيز مصر گرديد . وي در جواني به خاطر همين «جمال » مورد آزموني بزرگ قرار گرفت و سرانجام به عنوان قهرمان عفاف از ميدان جهاد اکبر پيروزمندانه و سر فراز بيرون آمد . يکي از صحنه هاي عبرت آموز ، در قصه هاي قرآن همين داستان مي باشد .
در هر حال ، صحنه هاي داستانها و قصص قرآن مملو از ميادين مبارزه در هر دو نوع جهاد مي باشد که هر کدام به نوبه ي خود ، پيامها و آثار ثمربخشي براي نسل بشريت به ارمغان دارد .
6 ـ امر به معروف :
از همين قبيل است ، نصايح لقمان به پسرش ، حضرت موسي به هنگام دعوت فرعون و بقيه ي انبياء و اولياء عليهم السلام به ترتيب و به نوبه ي خود اين فريضه ي الهي را انجام مي دادند .
7 ـ تولي و تبري :
در قرآن کريم و به ويژه در قصص داستان هاي انبياء عليهم السلام مصاديق زيادي از اين حب و بغضها ، به چشم مي خورد ، که همگي مايه ي عبرت و هدايتگر نسل بشر در اين زمينه مي باشد .
8 ـ دعا :
يکي از افضل ترين عبادات به فرموده ي پيامبر اکرم (ص) «دعا » و راز و نياز با خالق بي نياز است و اساساً يکي از اهداف و فلسفه عبادات ، ديگر ، توجه دادن به اين مهم است که انسان اين مخلوق فقير بالذات خواسته هاي خويش را از خالق هستي بخواهد و براي او هم عبادت نمايد .
هنگامي که حضرت موسي (ع) مأموريت يافت به کاخ فرعون برود از خدا چند چيز درخواست کرد و خداوند هم تمام خواسته هاي او را اجابت کرد . بحث دعا در قرآن بحث مفصلي است که در اين مقوله نمي گنجد و لذابه همين يک نمونه بسنده کرده .
نتيجه گيري
استاد جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد :«خداوندي که جهان را به نيکوترين شکل خلق کرده خود بهترين قصه پرداز است و اولين قصه مکتوب او قصه ي آفرينش واولين قصه او در مورد انسان قصه ي آدم است» (عبدالله جوادي آملي ، «قصه ي ديني ، ص 5 )
حضرت علي (ع)قرآن را بليغ ترين موعظه کننده و احسن القصص برشمرده مي فرمايد :«ان احسن القصصو ابلغ الموعظه و انفع التذکر کتاب الله جل و عز »بهترين داستان و رساترين اندرز و سودمند ترين پند ، کتاب خداي عز و جل است .(ري شهري ، ج 10 ، ص 4808 )
با توجه به اينکه اهداف و آثار ، در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت ، قصه هاي قرآن کريم که قريب يک چهارم حجم قرآن را به خود اختصاص داده اهداف و آثار جامعي را قطعاً به دنبال خواهد داشت .از اين روي در اين مقاله سعي بر آن بوده دريچه اي جديد بر روي قصص باز شود و از آن دريچه به برخي از مهمترين اهداف و آثار تربيتي دنبال شده اشاره گردد که مختصراً يادآور مي شويم :
1 ـ آشنايي به تاريخ و سرگذشت برخي اقوام و انبياء سلف .
2 ـ آشنايي به شيوه هاي تبليغي انبياء گذشته جهت تعالي دين مبين اسلام .
3 ـ تبيين بسياري از مسائل بلند علمي و ...به زبان ساده و شيرين قصه براي درک بهتر عوام مردم .
4 ـ پاسخگويي به درخواست فطري و روحي و رواني مردم جهت الگوگيري و اقتداء به اسوه هاي حسنه .
5 ـ تربيت و آموزش همه جانبه فرد و اجتماع در زمينه هاي اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي و ...
6 ـ آشنايي با علل و عوامل ظهور و سقوط تمدنها و عبرت آموزي از سرگذشت آنها .
در پايان به عنوان حسن ختام به کلام نوراني حضرت امام خميني (ره)که خود تربيت شده مکتب قرآن است اشاره مي نماييم :
کسي که بخواهد تربيت و تعليم و اندرز و تبشير کند ، بايد مقصد خود را با عبارات مختلف و بيانات متشتته گاهي در ضمن قصه و حکايات و گاهي در ضمن تاريخ و نقل و گاهي به صراحت لهجه و گاهي به کنايات و امثال و رموز تزريق کند ، تا نفوس مختلفه و متشتته هر يک بتوانند از آن استفاده کنند .(امام خميني ، قرآن باب معرفت الله ، ص 49 )
فهرست منابع :
ابن الکريم ، عبدالرحيم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه صيفي پور ، ج 3 .
افرام البستاني ، منجد الطلاب ، ترجمه محمد . م ، تهران :نشر اسلامي ، 1360
اصفهاني ، راغب ، مفردات ، دمشق :دارالقلم ، 1416
آمدي ، غررالحکم ، قم :مکتب اعلام اسلامي .
جوادي آملي ، عبدالله ، هدايت در قرآن ، چ سوم ، نشر رجاء
جوادي آملي ، عبدالله ، قصه ديني ، «فصلنامه ي سينمايي فارابي » ، شماره ي 1372 ، 21 .
امام خميني ، روح الله ، چهل حديث ، چ پنجم ، قم ، مؤسسه ي تنظيم آثار امام خميني ، 1373 .
سيوطي ، الاتفان ، ترجمه ي دکتر جعفر اسلامي ، ج 1 ، تهران :نشر علوم اسلامي ، 1362 .
طباطبايي ، سيد محمد حسين ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، مجلدات 10 ، 1 ، انتشارات دارالعلم ، 1367 .
عسگري ، ابوهلال ، معجمالفروقالغويه ، تنظيم بيات ، قم :نشر اسلامي ، 1412 .
قرآن کريم ، ترجمه ي فولادوند
کليني ، کافي ، ترجمه ي مصطفوي ، ج 3 ، تهران :نشر اهل بيت
مجلسي ، محمد باقر ، حيوه القلوب ، ج 1 ، تهران :نشر اسلاميه ، بي تا .
محمدي ري شهري ، محمد ، ميزان الحکمه ، ترجمه حميدرضا شيخي ، تهران :دارالحديث ، 1370 .
نهج البلاغه ،ترجمه دشتي.
/خ