عملیات مرصاد
نويسنده:رضا بسطامي
مسعود رجوی روز 17 خرداد 1365 وارد كشور عراق و از سوی بالاترین مقامات كشور عراق مورد استقبال قرار گرفت. در تاریخ 25/3/1365 یعنی درست یك هفته بعد، وی به دیدار صدام رفت و از پذیرفته شدن خود در خاك عراق سپاسگذاری كرد. به دنبال این اقدام یعنی ورود به عراق، در همه امور سازمان تغییراتی ایجاد شد. این تغییرات در شیوهی سازماندهی نیروها و جنگ برای سرنگون كردن حكومت اسلامی درنظر گرفته شده بود. در همین راستا، شیوههای جنگ به شكل جنگهای گردانی در مناطق مرزی با ارتش و سپاه پاسداران ایران سازماندهی شد. ضمن اینكه این دوران مصادف بود با شدت گرفتن جنگ هشت ساله عراق و ایران.
با آغاز جنگهای گردانی كه تكامل جنگهای چریكی و پارتیزانی نامگذاری شد، استراتژی جنگ آزادیبخش در آذرماه سال 1365 پاگرفت. در این راستا چون این استراتژی در نهایت به سود طرف عراقی تمام شد. سیل آموزشهای نظامی، كمكهای مادی، تبلیغاتی، پشتیبانی، لجستیكی، اطلاعاتی و سلاحهای عراقی به سمت سازمان سرازیر شد. (1)
با توجه به شكل گرفتن آرام ارتش شبه كلاسیك آزادیبخش، اونیفورم پرسنل حاضر در عراق نیز باید با استراتژی جدید سازمان هماهنگی پیدا میكرد. در این رابطه، سلاحها، شعارها، البسه و اونیفورمهای تازهای به كار گرفته شد. در 30 خرداد 1366 تشكیل «ارتش آزادیبخش ملی ایران» به صورت رسمی از سوی مسعود رجوی در عراق و در خارج از كشور، اعلام شد. در زمستان 1366 قرارگاه اشرف در منطقه خالص در 80 كیلومتری بغداد ساخته شد و تا مرز ایران حدود 150 كیلومتر فاصله داشت. منافقین كار خود را با تهاجم به واحدهای كوچك و دستههای سپاه، ژاندارمری و ارتش شروع كردند و در كنار ارتش بعث با نیروهای ایرانی وارد جنگ میشدند كه طی این مدت عملیاتهایی مانند «عملیات آفتاب»، «عملیات چلچراغ» و ... انجام دادند. در 27 تیرماه سال 1367، جمهوری اسلامی ایران پذیرش قطعنامه 598 را اعلام اما رژیم بعث تا 27 مرداد از پذیرفتن آتشبس خودداری میكرد. (2)
پذیرش قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران، بالاترین شوك را به سازمان منافقین وارد كرد. مقارن همین ایام كه منافقین در بلاتكلیفی شدیدی به سر میبردند، رجوی توانست صدام را متقاعد كند كه قبل از بسته شدن كامل مرزها و اجرای قطعنامه 598 سازمان ملل، به سازمان اجازهی آخرین حمله به خاك ایران را بدهد. سازمان مجاهدین به سرعت دست به كار شد و به تمامی هوادارنش در خارج از عراق دستور داد هرچه زودتر خود را به عراق برسانند. در اوایل مرداد 1367، رجوی نشستی با شركت همهی نیروها در قرارگاه اشرف برگزار كرد. در این نشست رجوی نقشههای تدارك شده برای عملیات را نشان داد و حتی محل اقامت خود را در تهران مشخص و ادعا كرد كه مردم به محض ورود به ایران به یاری ما میشتابند. در روز دوشنبه 3 مرداد 1367، نیروهای منافقین یا همان ارتش آزادیبخش از محور سرپل ذهاب وارد خاك جمهوری اسلامی شدند و به سرعت تا نزدیكی شهر كرند غرب پیش رفتند.
علت عدم درگیری تا این محل به گفتهی آیت الله هاشمی رفسنجانی این بود كه آگاهانه برای منافقین تله گذاشته بودیم و اینكه «ما در را باز كردیم تا همه درون كیسه كنیم و درش را ببندیم.» نیروهای منافق متشكل از 10 لشكر رزمی، شامل 35 تیپ زرهی و پشتیبانی در این عملیات كه منافقین آن را «فروغ جاویدان» و رزمندگان اسلام «مرصاد» نامیدند، شركت كردند. رجوی خود شخصا، طبق معمول، در این عملیات نیز شركت نداشت و از داخل خاك عراق، عملیات را هدایت میكرد. فرمان آتش را نیز مریم رجوی صادر كرد. (3)
سخنگوی آنان، اهداف سازمان را از این عملیات چنین اعلام كرد: « استراتژی مجاهدین وارد آوردن هرچه بیشتر تلفات به نیروهای ایران و باز كردن راه برای یك انقلاب عمومی ضد [امام]خمینی است.» (4) همزمان در یكی از رسانههای غربی نیز استراتژی منافقین ایجاد منطقه آزاد شده اعلام شد تا پس از جنگ با استقرار در آن منطقه، منافع حكومت ایران را تهدید كنند. (5) رهبر سازمان كه هنوز نمیخواست باور كند كه دیگر به عنوان طرف مذاكره صلح مطرح نیست، مذاكرات صلح از سوی جمهوری اسلامی ایران را مصنوعی و بهانهای برای اتلاف وقت اعلام كرد، از همین رو، معتقد بود كه: «نباید اجازه داد رژیم ایران فرصت دیگری برای وقت تلف كردن بیابد و از امضای قرارداد صلح طفره رود.» (6)
در این عملیات برای هر یك از محورها به تناسب اهمیت یك یا دو تیپ درنظر گرفته شده بود كه فرماندهان و حوزه عملیات آنها بدین قرار بود:
1-مهدی براتی، فرمانده محور اول و مسئول تسخیر اسلام آباد غرب
2-ابراهیم ذاكری، فرمانده محور دوم و مسئول تسخیر كرمانشاه
3-محمود مهدوی، فرمانده محور سوم و مسئول تسخیر همدان
4-مهدی افتخاری، فرمانده محور چهارم و مسئول تسخیر قزوین
5-محمد عطایی با معاونت مهدی ابریشمچی، فرمانده محور پنجم و مسئول تسخیر تهران (7)
دولت عراق نیز در این عملیات با ادواتی از قبیل 120 دستگاه تانك، چهارصد دستگاه نفربر، نود قبضه خمپارهانداز هشتاد میلیمتری، هزار قبضه تیربار كلاشینكف، سی قبضه توپ 106 میلیمتری و هزار دستگاه كامیون و خودرو آنان را یاری میكرد. همزمان با پیشروی نیروهای منافقین در عمق خاك ایران، برای جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و بالگردهای جمهوری اسلامی ایران، هواپیماهای عراقی پایگاههای شكاری نوژه همدان، وحدتی دزفول و همچنین پادگان تیپ 2سقز و پایگاه هوانیروز كرمانشاه را بمباران كردند. (8)
رجوی در روز قبل از حركت به سمت ایران در نشستهایی كه به وسیلهی فرماندهان تیپهای خود ترتیب داد، خط و خطوط سازمان را در این حمله برای افراد توضیح داد. بدین مضمون كه فردای آن روز، همه به سمت مرز ایران حركت و از طریق مذكور، اول به كرمانشاه و سپس به تهران خواهند رفت و به یقین در این مسیر تعدادشان دهها برابر خواهد شد، زیرا مردم دسته دسته در مسیر به آنها خواهند پیوست و نهایتا تهران به سادگی فتح خواهد شد. در این نشست همچنین به ناتوانی رژیم جمهوری اسلامی به بسیج نیرو تاكید شده و آنرا نقطهی مطلق ضعف دانسته بود. و قرار ملاقات همگان در میدان آزادی تهران گذاشته شده بود. (9)
دو روز بعد از عملیات منافقین، نیروهای سپاه پاسداران تحت عنوان عملیات مرصاد با رمز یا علی در منطقه غرب تهاجم خود را آغاز نمودند. در این عملیات سه گردان از تیپ نبی اكرم، تیپ مسلم و یك گردان از ایلام حضور داشتند. طی درگیری سختی كه در منطقه چهارزبر اتفاق افتاد، بسیاری از نیروهای منافقین به هلاكت رسیدند و تمام تجهیزاتشان منهدم شدو با بسته شدن سه راه اسلامآباد – ملاوی، راه عقبنشینی آنهابسته شد.(10)
«ایران پرورش» از اعضای منافق كه خود در عملیات آنان شركت داشته در این خصوص میگوید:
«... اكثرا [نیروهای منافق] با بلاتكلیفی سعی خود را میكردند تا از تیررس دشمن [رزمندگان اسلام] مخفی نگه دارند. در این میان، فرمانده یك گروهان به افراد متلاشی و مجروح سمت چپ، فرمان پیشروی میدهد ولی گوش شنوایی نمییابد. زیر تونلهای آب پر از پناهنده و مجروح است. همه بیم فرود آمدن شب و سرازیر شدن نیروهای سپاه و بسیج از روی تپهها را دارند. شب فرامیرسد. فرمان رسیده كه افراد به روی تپههای سمت چپ جاده و جنگلهای درون آن بخزند و خود را از تنگه بیرون بكشند. و به سمت دیگر تنگه برسانند. حال كه شب شده و هدفگیری ممكن نیست، نیروهای رژیم تپههای سمت چپ را با كاتیوشا میكوبند. كسانی كه جراحت شدید دارند امكان بالا خزیدن روی تپهها را ندارند و اكثرشان بعد دستگیر میشوند، ولی بقیه با تمام توان سعی میكنند خود را از دام آن تنگه برهانند. آنها كه موفق میشوند خود را بالا كشیده و از سمت دیگر تپه به پشت تپهها و جادهها برسانند، بخشی از مسوولین و نیروهای امداد سازمان را در آنجا مییابند. برخی از مسوولین سعی در بازگرداندن افراد به پشت جبهه را دارند و آنها را در خودروها پر كرده و برمیگردانند. اما دشمن [رزمندگان اسلام] با حركت گاز انبری سعی در بستن راه بازگشت مجاهدین [منافقین] را دارد و در اطراف جاده اسلام آباد – كرند نیرو پیاده كرده است.
جاده بسیار خطرناك است. تلفات زیادی در همان راه بازگشت وارد میشود و بسیاری از نفرات در درون خودروها تیر میخوردند و تعداد زیادی از خودروها هم هدف قرار میگیرند. سرانجام علیرغم تلفات بسیار، مابقی خود را به كرند میرسانند و از آنجا به داخل عراق عقبنشینی میكنند... بالاخره لشكر شكستخورده به قرارگاه برمیگردد. روحیهها متفاوت است. بخشی با دیدن جنگ حساب ناشده متفكرند و اكثریت برحسب عادت چون آقای رجوی عملیات را پیروزمند و فروغ جاویدان خود را فخر تاریخ مبارزه و پیروزی بزرگ خلق ایران مینامند و لب به تایید میگشایند. در همین هنگام فرماندهانی سخن از حمله نهایی در دو سه هفته بعد میكنند...» (11)
طی عملیات مرصاد اعضایی از منافقین كه در این عملیات حضور داشتند و بعدها از سازمان جدا شدند تلفات انسانی ]منافقین[ را 2000 تن كشته اعلام كردهاند (12) و خود سازمان مجاهدین ]منافقین[ از 1263 كشته خبر میدهد. بسیاری از اعضای شورای ملی مقاومت نظیر «كاظم باقرزاده»، «محمد حسین حبیبی» و «ابوذر ورداسبی» جزو كشته شدگان بودند كه اسامی آنان به قرار ذیل میباشد: علی زركش، مهین رضایی، افخم میرزایی، ناهید صراف، رضا پورآگل، محسن تدینی، اصغر زمان وزیری، محمد معصومی، محمد علی خیابانی، ربابه بوداغی، ابوالقاسم آیتی، داوود ابراهیمی، محسن اسكندری، علی اصغر اكبری، حمید بكایی، باقر بیگدلی، رحیم حاج سیدجوادی، رضا درودی، مسعود قربانی، مهدی كتیرایی. (13)
مسعود رجوی 12 روز پس از عملیات فروغ جاویدان در 18 مرداد 1367 و در نشست توجیهی و جمعبندی در پایگاه اشرف، دلیل شكست سازمان در این عملیات را نداشتن بینش توحیدی پرسنل نظامی سازمان ارزیابی كرد. (14) اما گواه تاریخ این است كه «عاقبت تمام مزدوران شكست است.»
ارجاعات :
1.راستگو، علی اكبر، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1384 صص 223-222 .
2.همان، صص 224-223
3.پیشین، صص 226-224
4.درودیان، محمد، پایان جنگ، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران 1379، ص 211
5.روزنامه رسالت، 4/5/1367، شماره 737، ص 2
6.بررسی مطبوعات جهان، نشریه 1338، 26/5/1367، اداره كل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص52
7.نگین ایران، فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، شماره 3، زمستان 1381، ص 104
8.درودیان، همان، ص 192
9.راستگو، علی اكبر، همان، صص 236-233
10.درودیان، همان، ص199
11.راستگو، همان، صص 237-230
12.برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی عراق با جمهوری اسلامی ایران، نشر سروش، تهران 1379، ص225
13.راستگو، علی اكبر، همان، ص237
14.همان، صص 242-241
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
/خ
با آغاز جنگهای گردانی كه تكامل جنگهای چریكی و پارتیزانی نامگذاری شد، استراتژی جنگ آزادیبخش در آذرماه سال 1365 پاگرفت. در این راستا چون این استراتژی در نهایت به سود طرف عراقی تمام شد. سیل آموزشهای نظامی، كمكهای مادی، تبلیغاتی، پشتیبانی، لجستیكی، اطلاعاتی و سلاحهای عراقی به سمت سازمان سرازیر شد. (1)
با توجه به شكل گرفتن آرام ارتش شبه كلاسیك آزادیبخش، اونیفورم پرسنل حاضر در عراق نیز باید با استراتژی جدید سازمان هماهنگی پیدا میكرد. در این رابطه، سلاحها، شعارها، البسه و اونیفورمهای تازهای به كار گرفته شد. در 30 خرداد 1366 تشكیل «ارتش آزادیبخش ملی ایران» به صورت رسمی از سوی مسعود رجوی در عراق و در خارج از كشور، اعلام شد. در زمستان 1366 قرارگاه اشرف در منطقه خالص در 80 كیلومتری بغداد ساخته شد و تا مرز ایران حدود 150 كیلومتر فاصله داشت. منافقین كار خود را با تهاجم به واحدهای كوچك و دستههای سپاه، ژاندارمری و ارتش شروع كردند و در كنار ارتش بعث با نیروهای ایرانی وارد جنگ میشدند كه طی این مدت عملیاتهایی مانند «عملیات آفتاب»، «عملیات چلچراغ» و ... انجام دادند. در 27 تیرماه سال 1367، جمهوری اسلامی ایران پذیرش قطعنامه 598 را اعلام اما رژیم بعث تا 27 مرداد از پذیرفتن آتشبس خودداری میكرد. (2)
پذیرش قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران، بالاترین شوك را به سازمان منافقین وارد كرد. مقارن همین ایام كه منافقین در بلاتكلیفی شدیدی به سر میبردند، رجوی توانست صدام را متقاعد كند كه قبل از بسته شدن كامل مرزها و اجرای قطعنامه 598 سازمان ملل، به سازمان اجازهی آخرین حمله به خاك ایران را بدهد. سازمان مجاهدین به سرعت دست به كار شد و به تمامی هوادارنش در خارج از عراق دستور داد هرچه زودتر خود را به عراق برسانند. در اوایل مرداد 1367، رجوی نشستی با شركت همهی نیروها در قرارگاه اشرف برگزار كرد. در این نشست رجوی نقشههای تدارك شده برای عملیات را نشان داد و حتی محل اقامت خود را در تهران مشخص و ادعا كرد كه مردم به محض ورود به ایران به یاری ما میشتابند. در روز دوشنبه 3 مرداد 1367، نیروهای منافقین یا همان ارتش آزادیبخش از محور سرپل ذهاب وارد خاك جمهوری اسلامی شدند و به سرعت تا نزدیكی شهر كرند غرب پیش رفتند.
علت عدم درگیری تا این محل به گفتهی آیت الله هاشمی رفسنجانی این بود كه آگاهانه برای منافقین تله گذاشته بودیم و اینكه «ما در را باز كردیم تا همه درون كیسه كنیم و درش را ببندیم.» نیروهای منافق متشكل از 10 لشكر رزمی، شامل 35 تیپ زرهی و پشتیبانی در این عملیات كه منافقین آن را «فروغ جاویدان» و رزمندگان اسلام «مرصاد» نامیدند، شركت كردند. رجوی خود شخصا، طبق معمول، در این عملیات نیز شركت نداشت و از داخل خاك عراق، عملیات را هدایت میكرد. فرمان آتش را نیز مریم رجوی صادر كرد. (3)
سخنگوی آنان، اهداف سازمان را از این عملیات چنین اعلام كرد: « استراتژی مجاهدین وارد آوردن هرچه بیشتر تلفات به نیروهای ایران و باز كردن راه برای یك انقلاب عمومی ضد [امام]خمینی است.» (4) همزمان در یكی از رسانههای غربی نیز استراتژی منافقین ایجاد منطقه آزاد شده اعلام شد تا پس از جنگ با استقرار در آن منطقه، منافع حكومت ایران را تهدید كنند. (5) رهبر سازمان كه هنوز نمیخواست باور كند كه دیگر به عنوان طرف مذاكره صلح مطرح نیست، مذاكرات صلح از سوی جمهوری اسلامی ایران را مصنوعی و بهانهای برای اتلاف وقت اعلام كرد، از همین رو، معتقد بود كه: «نباید اجازه داد رژیم ایران فرصت دیگری برای وقت تلف كردن بیابد و از امضای قرارداد صلح طفره رود.» (6)
در این عملیات برای هر یك از محورها به تناسب اهمیت یك یا دو تیپ درنظر گرفته شده بود كه فرماندهان و حوزه عملیات آنها بدین قرار بود:
1-مهدی براتی، فرمانده محور اول و مسئول تسخیر اسلام آباد غرب
2-ابراهیم ذاكری، فرمانده محور دوم و مسئول تسخیر كرمانشاه
3-محمود مهدوی، فرمانده محور سوم و مسئول تسخیر همدان
4-مهدی افتخاری، فرمانده محور چهارم و مسئول تسخیر قزوین
5-محمد عطایی با معاونت مهدی ابریشمچی، فرمانده محور پنجم و مسئول تسخیر تهران (7)
دولت عراق نیز در این عملیات با ادواتی از قبیل 120 دستگاه تانك، چهارصد دستگاه نفربر، نود قبضه خمپارهانداز هشتاد میلیمتری، هزار قبضه تیربار كلاشینكف، سی قبضه توپ 106 میلیمتری و هزار دستگاه كامیون و خودرو آنان را یاری میكرد. همزمان با پیشروی نیروهای منافقین در عمق خاك ایران، برای جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و بالگردهای جمهوری اسلامی ایران، هواپیماهای عراقی پایگاههای شكاری نوژه همدان، وحدتی دزفول و همچنین پادگان تیپ 2سقز و پایگاه هوانیروز كرمانشاه را بمباران كردند. (8)
رجوی در روز قبل از حركت به سمت ایران در نشستهایی كه به وسیلهی فرماندهان تیپهای خود ترتیب داد، خط و خطوط سازمان را در این حمله برای افراد توضیح داد. بدین مضمون كه فردای آن روز، همه به سمت مرز ایران حركت و از طریق مذكور، اول به كرمانشاه و سپس به تهران خواهند رفت و به یقین در این مسیر تعدادشان دهها برابر خواهد شد، زیرا مردم دسته دسته در مسیر به آنها خواهند پیوست و نهایتا تهران به سادگی فتح خواهد شد. در این نشست همچنین به ناتوانی رژیم جمهوری اسلامی به بسیج نیرو تاكید شده و آنرا نقطهی مطلق ضعف دانسته بود. و قرار ملاقات همگان در میدان آزادی تهران گذاشته شده بود. (9)
دو روز بعد از عملیات منافقین، نیروهای سپاه پاسداران تحت عنوان عملیات مرصاد با رمز یا علی در منطقه غرب تهاجم خود را آغاز نمودند. در این عملیات سه گردان از تیپ نبی اكرم، تیپ مسلم و یك گردان از ایلام حضور داشتند. طی درگیری سختی كه در منطقه چهارزبر اتفاق افتاد، بسیاری از نیروهای منافقین به هلاكت رسیدند و تمام تجهیزاتشان منهدم شدو با بسته شدن سه راه اسلامآباد – ملاوی، راه عقبنشینی آنهابسته شد.(10)
«ایران پرورش» از اعضای منافق كه خود در عملیات آنان شركت داشته در این خصوص میگوید:
«... اكثرا [نیروهای منافق] با بلاتكلیفی سعی خود را میكردند تا از تیررس دشمن [رزمندگان اسلام] مخفی نگه دارند. در این میان، فرمانده یك گروهان به افراد متلاشی و مجروح سمت چپ، فرمان پیشروی میدهد ولی گوش شنوایی نمییابد. زیر تونلهای آب پر از پناهنده و مجروح است. همه بیم فرود آمدن شب و سرازیر شدن نیروهای سپاه و بسیج از روی تپهها را دارند. شب فرامیرسد. فرمان رسیده كه افراد به روی تپههای سمت چپ جاده و جنگلهای درون آن بخزند و خود را از تنگه بیرون بكشند. و به سمت دیگر تنگه برسانند. حال كه شب شده و هدفگیری ممكن نیست، نیروهای رژیم تپههای سمت چپ را با كاتیوشا میكوبند. كسانی كه جراحت شدید دارند امكان بالا خزیدن روی تپهها را ندارند و اكثرشان بعد دستگیر میشوند، ولی بقیه با تمام توان سعی میكنند خود را از دام آن تنگه برهانند. آنها كه موفق میشوند خود را بالا كشیده و از سمت دیگر تپه به پشت تپهها و جادهها برسانند، بخشی از مسوولین و نیروهای امداد سازمان را در آنجا مییابند. برخی از مسوولین سعی در بازگرداندن افراد به پشت جبهه را دارند و آنها را در خودروها پر كرده و برمیگردانند. اما دشمن [رزمندگان اسلام] با حركت گاز انبری سعی در بستن راه بازگشت مجاهدین [منافقین] را دارد و در اطراف جاده اسلام آباد – كرند نیرو پیاده كرده است.
جاده بسیار خطرناك است. تلفات زیادی در همان راه بازگشت وارد میشود و بسیاری از نفرات در درون خودروها تیر میخوردند و تعداد زیادی از خودروها هم هدف قرار میگیرند. سرانجام علیرغم تلفات بسیار، مابقی خود را به كرند میرسانند و از آنجا به داخل عراق عقبنشینی میكنند... بالاخره لشكر شكستخورده به قرارگاه برمیگردد. روحیهها متفاوت است. بخشی با دیدن جنگ حساب ناشده متفكرند و اكثریت برحسب عادت چون آقای رجوی عملیات را پیروزمند و فروغ جاویدان خود را فخر تاریخ مبارزه و پیروزی بزرگ خلق ایران مینامند و لب به تایید میگشایند. در همین هنگام فرماندهانی سخن از حمله نهایی در دو سه هفته بعد میكنند...» (11)
طی عملیات مرصاد اعضایی از منافقین كه در این عملیات حضور داشتند و بعدها از سازمان جدا شدند تلفات انسانی ]منافقین[ را 2000 تن كشته اعلام كردهاند (12) و خود سازمان مجاهدین ]منافقین[ از 1263 كشته خبر میدهد. بسیاری از اعضای شورای ملی مقاومت نظیر «كاظم باقرزاده»، «محمد حسین حبیبی» و «ابوذر ورداسبی» جزو كشته شدگان بودند كه اسامی آنان به قرار ذیل میباشد: علی زركش، مهین رضایی، افخم میرزایی، ناهید صراف، رضا پورآگل، محسن تدینی، اصغر زمان وزیری، محمد معصومی، محمد علی خیابانی، ربابه بوداغی، ابوالقاسم آیتی، داوود ابراهیمی، محسن اسكندری، علی اصغر اكبری، حمید بكایی، باقر بیگدلی، رحیم حاج سیدجوادی، رضا درودی، مسعود قربانی، مهدی كتیرایی. (13)
مسعود رجوی 12 روز پس از عملیات فروغ جاویدان در 18 مرداد 1367 و در نشست توجیهی و جمعبندی در پایگاه اشرف، دلیل شكست سازمان در این عملیات را نداشتن بینش توحیدی پرسنل نظامی سازمان ارزیابی كرد. (14) اما گواه تاریخ این است كه «عاقبت تمام مزدوران شكست است.»
ارجاعات :
1.راستگو، علی اكبر، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1384 صص 223-222 .
2.همان، صص 224-223
3.پیشین، صص 226-224
4.درودیان، محمد، پایان جنگ، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران 1379، ص 211
5.روزنامه رسالت، 4/5/1367، شماره 737، ص 2
6.بررسی مطبوعات جهان، نشریه 1338، 26/5/1367، اداره كل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص52
7.نگین ایران، فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، شماره 3، زمستان 1381، ص 104
8.درودیان، همان، ص 192
9.راستگو، علی اكبر، همان، صص 236-233
10.درودیان، همان، ص199
11.راستگو، همان، صص 237-230
12.برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی عراق با جمهوری اسلامی ایران، نشر سروش، تهران 1379، ص225
13.راستگو، علی اكبر، همان، ص237
14.همان، صص 242-241
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
/خ