عوامل تحقق عدالت اجتماعی
مقدمه
افق دید اسلام راجع به زندگی و فراتر دیدن آن از مسایل اقتصادی محض و توأم دانستن حیات انسانی با دیگر ارزش هایی که جامعه متکی به آنهاست، قدرت اسلام را برای ایجاد عدالت اجتماعی و تحقق آن در تمام شعب انسانیت بیشتر می سازد.بنابراین باید عوامل تحقق عدالت اجتماعی را شناخت و سپس آن را در جامعه اجرا کرد تا افراد جامعه از ورطه شکست نجات یافته در سایه عدالت از زندگی سالم و ارزش های والای انسانی بهره مند گردند.
تعریف عدالت
عدالت اجتماعى آن است که انسان به طور کلى و امام به طور خاص حقوق افراد دیگر را رعایت کرده و با هرکس مناسب با خود او رفتار نماید. به تعبیر علّامه طباطبائى «عدالت در مردم و بین مردم این است که هر کسى را در جاى خود که به حکم عقل و یا شرع و یا عرف شایسته آن است قرار دهد و نیکوکار را به خاطر احسانش پاداش دهد و بدکار را به خاطر بدىاش عقاب نماید و حق مظلوم را از ظالم بستاند و در اجراى قانون تبعیض قایل نشود.»عدالت به دو بعد فردى و اجتماعى تقسیم مىشود. یکى از مصادیق «عدالت» در حوزه اجتماع، «عدالت اجتماعى» مىباشد که عبارت است از: «دادن حق هر صاحب حقى به او در امور اجتماعى از قبیل سیاست، اقتصاد، حقوق و...».
جایگاه عدالت
عدالت خواهی امری است که خداوند متعال در فطرت هر انسانی قرار داده است. بشر در امور متعددی دچار شک می شود اما درباره عدالت نمی تواند تردید کند. اما در عین حال این امر فطری در مقام عمل و تحقق، پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته است به صورتی که همواره در زندگی فردی و اجتماعی بشر شاهد بی عدالتی های کلان هستیم که در نتیجه آن افراد اجتماع دچار ضررهای جبران ناپذیر می شوند.بر اساس این فطرت انسانی، از آغاز حیات بشری، همیشه ظلم و بی عدالتی سبب رنج و آزار بشر بوده است و او را تشنه زندگی بدون تبعیض و تجاوز ساخته است. در طول تاریخ هر فرد و قشر جوامع بشری اعم از مومن و کافر، عالم و جاهل، ظالم و مظلوم خواهان تحقق این صفت والای انسانی بوده است و از مخالفت آن متنفر بوده است.
عدالت از چیزهایى است که انسان فطرتآ آن را دوست مىدارد؛ زیرا حتى ستمگران براى ظلم خود دست به توجیه مىزنند و سعى مىکنند کار خود را عادلانه جلوه دهند. این نیست مگر به خاطر اینکه حمایت از عدل و مبارزه با ظلم خواسته عقلى و طبیعى و فطرى هر انسانى است.
استقرار عدل و تحقق عدالت به قوم و ملت خاص یا به زمان و مکان معینی اختصاص ندارد، بلکه خواست همیشگی انسان ها در تمام فرهنگ ها و دوره های تاریخی بوده است. عدالت چون ریشه در نهان آدمی دارد از این رو در تمام مکاتب و شرایع مطرح بوده است.
تحقق عدالت از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ایران بوده است. مرحوم شهید مطهری می نویسد: «من تاکید می کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد».
اکنون به برخی از عوامل تحقق عدالت اجتماعی اشاره می گردد.
عوامل تحقق عدالت در جامعه
۱. تبیین مفهوم عدالت
یک اجتماع که می خواهد باقی بماند باید متعادل باشد بدین معنا که همه چیز در آن به قدر لازم وجود داشته و نهادهای مختلف در آن شکل گیرد، مانند نهادهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، قضایی، تربیتی و...، فعالیت و کارها به نحو شایسته در میان افراد جامعه تقسیم شوند و برای هر کدام به قدر لازم افراد گماشته شود، در تعادل اجتماعی باید میزان احتیاجات در نظر گرفته شده و متناسب با آن نیرو و خدمات ارائه گردد به گونه ای که مصالح کل اجزاء در نظر گرفته شود تا نظام کل جامعه حفظ گردد.در صورت توجه به بخش های مختلف نظام اجتماعی یک نوع پویایی درجامعه شکل می گیرد و برخورد عادلانه با همه قشرها و توزیع عادلانه و منصفانه امکانات میان همه نهادها در جامعه و سازمان های اجتماعی باعث می شود که طبقات مختلف در سایه عدالت به بقا و حیات خود ادامه دهند.
۲. انجام وظیفه توسط مامورین به عدالت اجتماعی
یکى از وظایف پیامبر اکرم صلىاللّٰهعلیهوآلهوسلّم عدالت اجتماعى بود، چنانکه قرآن کریم مىفرماید: «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ» (شورى: 15) و «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ.» (اعراف: 29)امام رضا علیهالسلام عدالت اجتماعى را براى امام ضرورى دانسته اند. حسن بن علىبن فضال از امام رضا علیهالسلام نقل مىکند: «ما اولیاى مؤمنان هستیم تنها به سود آنان حکم مىکنیم و حقوق آنان را از ستمگران مىگیریم و براى خودمان نمىگیریم».
قرآن کریم یکى از اهداف اساسى فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب و میزان را قیام مردم به عدالت بیان داشته مىفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: 25) و بدیهی است که تا هنگامى که خود پیامبران و ائمّه علیهمالسلام عدالت اجتماعى را اجرا نکنند، مردم نیز آن را اجرا نخواهند نمود.
بر اساس آیات و روایات فراوان، حضرت مهدى قائم آلمحمّد صلىاللّٰهعلیهوآلهوسلّم در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت و عدالت اجتماعى به تمام معنا به دست مبارک حجت الهى تحقق پیدا خواهد کرد. «ثُمَّ یظهِرُهُ فَیمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما».
نیز حاکم اسلامى به عدالت امر شده است، چنانکه مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ.» (نساء: 58)
مهمترین وظیفه و کار ویژه حکومت، در مقیاس وسیع اجتماعى این است که عدالت را در جامعه محقق نماید. با تحقق عدالت اجتماعى، استعداد رشد و شکوفایى در جامعه فراهم مىشود. در این بستر، هم انسانها رشد مىیابند و هم در مقیاس وسیعتر جامعه رشد یافته محسوب مىشود.
علاوه بر پیامبر گرامی اسلام صلىاللّٰهعلیهوآلهوسلّم و ائمه اطهار علیهم السلام، همه امت موظف به عدالت اجتماعى هستند، چنانکه مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى.» (نحل: 90)
۳. رعایت حقوق طریفینی
از آنجا که حقوق یک طرفه نیست بلکه دوطرفه است استاد شهید مطهری با مطرح نمودن فرازی از خطبه 214 نهجالبلاغه معتقد است که عدل تنها در جوامعی برقرار میشود که مردم و حکومت حقوق طرفینی را رعایت کنند.«هر گاه توده ملّت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق مردم را ادا کند، آن وقت است که حق در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد و نشانهها و علائم عدل بدون هیچگونه انحرافی ظاهر میشود. به عبارت دیگر تنها در صورت انجام حقوق طرفینی مردم و حکومت است که سنتها در مجرای خود قرار خواهند گرفت و عدالت در اجتماع برقرار خواهد شد.»
۴. عدالت همهجانبه
اگر در جامعه عدالت همه جانبه اجرا شود، دیگر نه فقر و غنا معنا دارد، نه ظالم و مظلوم، نه قُلدر و زیردست، نه متهوّر و ترسو. اگر عدالت در تمامی شئون برقرار شود، به این معنا که دولت و مردم نه افراط کنند و نه تفریط.عدالت اجتماعى تنظیم کننده روابط افراد جامعه با دیگران، و محیط طبیعى و اجتماعى است. براى رسیدن به ماهیت و حقیقت عدالت اجتماعى، باید عقاید کلى و جهانبینى اسلام را در مورد انسان نسبت به عالم و هستى مورد مطالعه قرار داد.
اگر در حقیقت دین و مفاهیم دینى تأمّل و اندیشه شود و به حوزههایى که عدالت در آن مطرح است نظر افکنده شود، معلوم مىگردد که نه تنها مبانى نظرى و پایههاى فلسفى عدالت روشن است، بلکه دین براى تحقق عدالت در همه حوزهها دستورالعمل و راهکارهایى اجرایى و عملیاتى دارد.
منابع:
مطهری مرتضی، عدل الهی، تهران قم انتشارات صدرا
محسن قرائتى، مجموعه درسهایى از قرآن
ر۔ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 331۔
محسن قرائتى، مجموعه درسهایى از قرآن، ص 121.
ر۔ک: مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: صدرا.
ر.ک: مطهری مرتضی، عدل الهی، تهران قم انتشارات صدرا، بی تا، ص 46.
ر.ک: هیأت تحریریه بنیاد نهج البلاغه, مسایل جامعه شناسی از دیدگاه نهج البلاغه, انتشارات مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه (امیدوار) س 1373, چ اول, ص32۔
محمّدبن على صدوق، کمالالدین و تمامالنعمة، ص 376.
مطهری، مرتضی. سیری در نهجالبلاغه، تهران: انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1354، ص 107.