حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر گرامی اسلام، سیدۀ نساء اهل بهشت و بلکه سیدۀ نساء عالمین هستند که از جایگاه رفیع و بی نظیری در میان مسلمانان برخوردارند. ایشان در جریان هجوم مامورانی که قصد داشتند با توسل به زور وارد خانه ایشان شده و از امیر المومنین (ع) بیعت بگیرند، به شدت مجروح شدند و پس از مدت کوتاهی در اثر شدت جراحات، در جمادی الثانی سال 11 هجری قمری، به شهادت رسیدند. این نوشتار بر آن است تا به صورت مختصر، ابعادی از جایگاه و شخصیت نورانی حضرت زهرا (س) را با استناد به آیات وحی بررسی نماید.
تعداد کلمات: 1249 / زمان تخمینی مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: حسین سعدآبادی
حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر گرامی اسلام، سیدۀ نساء اهل بهشت[1] و بلکه سیدۀ نساء عالمین[2] هستند که از جایگاه رفیع و بی نظیری در میان مسلمانان برخوردارند. ایشان در جریان هجوم مامورانی که قصد داشتند با توسل به زور وارد خانه ایشان شده و از امیر المومنین (ع) بیعت بگیرند، به شدت مجروح شدند و پس از مدت کوتاهی در اثر شدت جراحات، در جمادی الثانی سال 11 هجری قمری، به شهادت رسیدند. [3] این نوشتار بر آن است تا به صورت مختصر، ابعادی از جایگاه و شخصیت نورانی حضرت زهرا (س) را با استناد به آیات وحی بررسی نماید.
کوثر و خیر فراوان
کوثر اولاد پیامبر است (اولادی که از نسل فاطمه هستند) و این سوره در پاسخ به شماتت دشمنان آن حضرت نازل شد که می گفتند فرزندی ندارد؛ ازهمین رو معنای آیه این می شود که ما به تو فرزندی دادیم که نسل تو از او در طول زمان باقی می ماند. اینک نگاه کنیدکه چقدر از فرزندان اهل بیت کشته شده، در حالی که دانشمندان بسیاری از نسل آن حضرت جهان را پر کرده اندیکی از سوره های قرآن کریم، کوثر نام دارد. دشمنان نبی اکرم (ص) همواره ایشان را شماتت کرده و مقطوع النسل (ابتر) می نامیدند؛ تا اینکه سوره مبارکه کوثر نازل شد و خداوند در این سوره فرمود: ما به تو کوثر دادیم. در ادامه سوره اشاره شده است که دشمنان تو ابتر هستند و همین قرینه نشان می دهد که مراد از کوثر در برابر ابتر است. از همین رو می توان گفت کوثر در این سوره به این معنا است که ما به تو کسی را اعطا کردیم که منشأ خیر و برکت و فرزندان بسیار است. در میان تفاسیر متعدد شیعه و سنی که سوره کوثر و شأن نزول آن پرداخته اند تنها به یکی از منابع مشهور اهل تسنن اشاره می شود. فخر رازی بکی ازمفسران برجستۀ اهل تسنن در تفسیر این سوره می گوید: «کوثر اولاد پیامبر است (اولادی که از نسل فاطمه هستند) و این سوره در پاسخ به شماتت دشمنان آن حضرت نازل شد که می گفتند فرزندی ندارد؛ ازهمین رو معنای آیه این می شود که ما به تو فرزندی دادیم که نسل تو از او در طول زمان باقی می ماند. اینک نگاه کنیدکه چقدر از فرزندان اهل بیت کشته شده، در حالی که دانشمندان بسیاری از نسل آن حضرت جهان را پر کرده اند.»[4]
مطهّرۀ از هر گونه رجس و پلیدی
خداوند در سوره احزاب می فرماید: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا»[5] طبق نظر همه علماء شیعه، و برخی از علماء مشهور اهل سنت این آیه در شأن «اهل کساء» یعنی پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نازل شده است.[6]
در روایات آمده است که رسول الله (ص) روزی در خانه ام سلمه، دست علی و فاطمه (س) و حسن (ع) حسین (ع) را گرفته آنها در زیر ابای خود جمع کرد و فرمود: اللهم إن لکل نبی ثقل و أهل فهؤلاء ثقلی و أهلی. جالب که ام سلمه به پیامبر (ص) عرض کرد: آیا من از اهل شما نیستم؟ پیامبر در پاسخ فرمودند: «إنک إلى خیر و لکن هؤلاء ثقلی و أهلی»؛ یعنی تو بر خیر هستی و لکن این پنج تن ثقل و اهل بیت من هستند.[7]
این آیه، مهم ترین آیه در اثبات عظمت حضرت زهرا (س) و عصمت این بانوی بزرگوار است. به موجب آیه فوق، هر گونه رجس و پلیدی از اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) دور شده و با اراده حضرت حق، ایشان طاهره و مطهره هستند.
در روایات آمده است که رسول الله (ص) روزی در خانه ام سلمه، دست علی و فاطمه (س) و حسن (ع) حسین (ع) را گرفته آنها در زیر ابای خود جمع کرد و فرمود: اللهم إن لکل نبی ثقل و أهل فهؤلاء ثقلی و أهلی. جالب که ام سلمه به پیامبر (ص) عرض کرد: آیا من از اهل شما نیستم؟ پیامبر در پاسخ فرمودند: «إنک إلى خیر و لکن هؤلاء ثقلی و أهلی»؛ یعنی تو بر خیر هستی و لکن این پنج تن ثقل و اهل بیت من هستند.[7]
این آیه، مهم ترین آیه در اثبات عظمت حضرت زهرا (س) و عصمت این بانوی بزرگوار است. به موجب آیه فوق، هر گونه رجس و پلیدی از اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) دور شده و با اراده حضرت حق، ایشان طاهره و مطهره هستند.
حضور در صحنۀ تاریخی مباهله
عده ای علمای مسیحی ـ که جمعیت آن ها بالغ بر 60 نفر گزارش شده است ـ به مدینه وارد شده و به تحقیق در مورد اسلام می پردازند. در ادامه با پیامبر (ص) ملاقات کرده و سوالاتی را طرح می کنند. مباحثات ایشان با نبی اکرم (ص) طولانی شده و در نهایت قانع نمی شوند. در این هنگام، پیامبر (ص) برای نشان دادن راستگو از دروغگو، علمای مسیحی را به «مباهله» دعوت می کنند. مُباهَلَه، درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقانیت است و هر دو طرف نزاع، طرف مقابل را نفرین می کنند تا به اذن خداوند معلوم گردد که حق با چه کسی است. مسیحیان این پیشنهاد پیامبر (ص) را پذیرفته و زمان و مکان آن تعیین می شود.
زنان بسیاری در مدینه و درمیان نزدیکان نبی اکرم و حتی خانه ایشان حضور داشتند. اما در میان همه زنان، تنها فاطمه (س) برای این واقعه بزرگ، انتخاب می شود و در آیه 61 سوره آل عمران با عنوان «نساءنا» از ایشان یاد می شودروز واقعه، گروه مسیحی با صحنه ای مواجه می شوند که آنها در ادامه دادن به مباهله دچار تردید کرده و در نهایت از این اقدام منصرف می شوند. ایشان هنگامی که می بیند نبی اکرم به همراه حضرت زهرا (س)، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به صحنه مباهله آمده ابتدا تحت تاثیر وجود نورانی حضرات قرار گرفته و در ادامه بزرگتر گروه مسیحی به نکته ای مهم و تاثیر گذار اشاره می کند. او می گوید: ای یاران، از مباهله با ایشان بپرهیزید، چرا که اگر این فرد پیامبر نبود و به حقانیت خود ایمان نداشت هرگز خاندان و عزیزان خود را به این صحنه نمی آورد. سایر مسیحیان با تائید این نکته، از مباهله با پیامبر (ص) منصرف شده و از صحنه خارج می شوند. [8]
آنچه با این نوشتار در ارتباط است این است که زنان بسیاری در مدینه و درمیان نزدیکان نبی اکرم و حتی خانه ایشان حضور داشتند. اما در میان همه زنان، تنها فاطمه (س) برای این واقعه بزرگ، انتخاب می شود و در آیه 61 سوره آل عمران با عنوان «نساءنا» از ایشان یاد می شود. انتخاب حضرت زهرا (س) و حضور نورانی ایشان در این واقعه نشان از عظمت این بانوی بزرگوار دارد.
زنان بسیاری در مدینه و درمیان نزدیکان نبی اکرم و حتی خانه ایشان حضور داشتند. اما در میان همه زنان، تنها فاطمه (س) برای این واقعه بزرگ، انتخاب می شود و در آیه 61 سوره آل عمران با عنوان «نساءنا» از ایشان یاد می شودروز واقعه، گروه مسیحی با صحنه ای مواجه می شوند که آنها در ادامه دادن به مباهله دچار تردید کرده و در نهایت از این اقدام منصرف می شوند. ایشان هنگامی که می بیند نبی اکرم به همراه حضرت زهرا (س)، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به صحنه مباهله آمده ابتدا تحت تاثیر وجود نورانی حضرات قرار گرفته و در ادامه بزرگتر گروه مسیحی به نکته ای مهم و تاثیر گذار اشاره می کند. او می گوید: ای یاران، از مباهله با ایشان بپرهیزید، چرا که اگر این فرد پیامبر نبود و به حقانیت خود ایمان نداشت هرگز خاندان و عزیزان خود را به این صحنه نمی آورد. سایر مسیحیان با تائید این نکته، از مباهله با پیامبر (ص) منصرف شده و از صحنه خارج می شوند. [8]
آنچه با این نوشتار در ارتباط است این است که زنان بسیاری در مدینه و درمیان نزدیکان نبی اکرم و حتی خانه ایشان حضور داشتند. اما در میان همه زنان، تنها فاطمه (س) برای این واقعه بزرگ، انتخاب می شود و در آیه 61 سوره آل عمران با عنوان «نساءنا» از ایشان یاد می شود. انتخاب حضرت زهرا (س) و حضور نورانی ایشان در این واقعه نشان از عظمت این بانوی بزرگوار دارد.
اهل گذشت و ایثار
حضرت زهرا (س) و خانواده ایشان، هر چند «اهل بیت پیامبر(ص)» بوده و از جایگاه اجتماعی خیلی ممتازی برخودار بودند اما همواره مثل مردم عادی و حتی در حد زندگی افراد محروم جامعه زندگی می کردند. نقل شده که در دوران سختی، حضرت فاطمه (س) به همراه خانواده نذر می کنند که سه روز روزه بگیرند. آنچه در این خانه نورانی برای افطار وجود داشته است مقدار کمی طعام بوده که در روز اول سائلی درخواست کمک کرده و در روز دوم یتیمی مراجعه کرده و در روز سوم اسیری تقاضا می کند و اهالی روزه دار این منزل نورانی افطار خود را به آنها می دهند. در این هنگام جبرئیل نازل شده و آیه هشتم سوره انسان را فرود می آورد: « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرا». [9] این واقعه نیز نشانی دیگر از عظمت وجود نورانی حضرت صدیقه طاهره (س) را نشان می دهد.
الگوی همه زنان عالم
با توجه به آیت ذکر شده و مطالب گذشته معلوم روشن می شود که حضرت فاطمۀ زهرا (س) از جایگاهی رفیعی برخودار بوده و بانوی زنان هر دو عالم محسوب می شوند. ایشان حقیقتا الگو و اسوه ای جاودان برای زنان همه عالم بوده و علی رغم عمر کوتاه ولی با برکت خود آیات متعددی در مورد ایشان و یا مرتبط با ایشان نازل شده است.
[1] . بخاری، صحیح بخاری، ج4، ص203
[2] . حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج3، ص 170
[3] . ماجرای هجوم به خانه علی (ع) و مجروحیت حضرت زهرا (س) در منابع متعددی از اهل تسنن وارد شده است (رک: https://hawzah.net/fa/Question/View/62816)
[4] . فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج11، ص313
[5] . احزاب / 33
[6] . سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان، ج3، ص324؛ مسند احمد، ج3، ص259؛ سیوطی، الدر المنثور، ج6، ص604-607
[7] . عیاشی، کتاب التفسیر، ج1، ص250
[8] . تفسیر برهان، جلد2، ص44؛ الدرر المنثور، ج2، صص230-231
[9] . تفسیر برهان، ج5، ص 546؛ مفاتیح الغیب، ج10، ص747