طی 40 سال گذشته و با پیشرفت ملزومات استعدادیابی و تحصیلی، تنها 48 هزار ایرانی مهاجر تحصیلی داریم که قریب به 13 هزار نفر از آن ها در آمریکا ادامه تحصیل میدهند.
نویسنده: آزاده مرنی
امروزه، یکی از الزامات پیشرفت و استقلال هر کشوری، بازگشت نخبگان و مهاجران تحصیلی است که برای ادامه تحصیلات عالیه به دیگر کشورها مهاجرت کردهاند. مهاجرت تحصیلی از سوی اکثر نخبگان کشورهای مختلف جهان صورت می گیرد، اما عمد افرادی که چنین تصمیمی را اتخاذ می کنند، ساکن کشورهای جهان سوم هستند که ملزومات رشد و شکوفایی آن ها مهیا نیست.
طی یک دهه گذشته، 11 کشور در سراسر جهان بیشترین آمار مهاجرت تحصیلی را به خود اختصاص داده اند. رتبه اول را کشور اتیوپی با مهاجرت بیش از 75 درصد از نخبگان تحصیلی، به خود اختصاص داده و نیجریه در جایگاه بعدی با 2 میلیون دانشجو در ایالات متحده قرار دارد. کنیا که یکی از قدرتمندترین کشورهای اقتصادی آفریقای شرقی محسوب می شود، رتبه سوم را با 30 درصد مهاجر تحصیلی دارد. هند، یونان، ایران، چین، مکزیک، جامائیکا و مالزی در رتبههای بعدی قرار دارند.
نباید از جولاندهی نپوتیزم (خویشاوند سالاری) در نظام اداری و بوروکراسی بیمورد چشم پوشی کرد چرا که این دو، آفتهایی به حساب میآیند که سلامت سازمانی و اداری کشور را به مخاطره انداختهاند.
فرار مغزهای ایرانی
برای فرار مغزها، تعاریف متفاوتی عنوان شده است اما شاید مناسب تریت تعریف این باشد که هرگاه طی فرآیندی یک کشور افراد تحصیل کرده و با استعداد خود را از دست داد و با کاهش نیروی متخصص و حرفه ای مواجه شد، فرار مغزها رخ داده است. در این برهه، اقتصاد کشور مذکور با آسیب های فراوانی از جمله وابستگی و رکود نسبی همراه خواهد شد در حالی که سرعت چرخش چرخ های اقتصادی کشورهای پیشرفته با تخصص نخبگان آن، روند افزایشی را در پیش گرفته است.
آمار دقیقی از مهاجرت نخبگان و استعدادهای درخشان ایرانی در دسترس نیست اما آنچه که مسلم است؛ طی سالهای گذشته تعداد بسیاری از دانشجویان ایرانی، چه از طریق بورسیه و چه با هزینه شخصی، به دیگر کشورها عزیمت کردهاند تا به مراحلی از تخصص دست یابند که در ایران امکان آن نبوده است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده، در سال 2018 بیش از 12 هزار نفر برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدهاند و از میان افرادی که برای طی مراحل علمی به آمریکا سفر کردهاند، قریب به 10 درصد به ایران بازگشتهاند. از اواسط دهه 70، روند مهاجرت بدون بازگشت دانشجویان سیر صعودی به خود گرفت و تا آنجا پیش رفت که جامعه شناسان اصطلاح «فرار مغزها» را برای آن بهکار بردند، اما براستی چرا اکثریت افرادی که برای ادامه تحصیل، کشور را ترک کردهاند، علاقهای به بازگشت ندارند؟
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، از مجموع ۲۷۰ هزار دانشجوی ایرانی، بیش از ۱۰۰ هزار نفر در خارج از کشور تحصیل می کردند که از میان آن ها قریب به پنجاد هزار دانشجو در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل بودند. در حالی که طی 40 سال گذشته و با پیشرفت ملزومات استعدادیابی و تحصیلی، تنها 48 هزار ایرانی مهاجر تحصیلی داریم که قریب به 13 هزار نفر از آن ها در آمریکا ادامه تحصیل میدهند. در این میان باید متذکر شویم طی سالهای اخیر، بنا به سخت شدن قوانین مهاجر پذیری از سوی ایالات متحده آمریکا، انگلستان و کانادا آمار مهاجران تحصیلی ایران کاهش یافته و نمیتوان بهطور قطع این کاهش آمار را به عدم تمایل نخبگان ربط داد.
رییس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی (دکتر علی منتظری) در این راستا معتقد است که موضوع مهاجرت استعدادهای درخشان ایرانی به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بستگی داشته و هرگاه سطح بیعدالتی و رفاه اجتماعی افزایش یافته و جوّ سیاسی، اقتصادی کشور با ثبات نسبی همراه میشود، با کاهش نرخ تقاضا برای مهاجرت مواجه خواهیم شد و در شرایط عکس، این نرخ افزایش چشمگیری مییابد.
هرگاه طی فرآیندی یک کشور افراد تحصیل کرده و با استعداد خود را از دست داد و با کاهش نیروی متخصص و حرفه ای مواجه شد، فرار مغزها رخ داده است.
چرایی مهاجرت نخبگان ایرانی
باید توجه داشت که در هر جامعهای که میان منابع، جمعیت و نیروی کار عدم تعادل برقرار شود، بیشک افراد در جایگاههای مناسب خود قرار نگرفته و از این رو، آن دسته از افراد که دارای تحصیلات و تخصص ویژهای هستند، مهاجرت را بر ماندن ترجیح داده و بنا به تبلیغات رنگارنگ و هوس انگیز دیگر کشورها، اقدام به ترک کشور میکنند. چرا که بسیاری از کشورهای توسعه یافته، برای سرازیر کردن نخبگان علمی به کشورشان، امکانات بینظیر و غیر قابل تصوری را در نظر گرفتهاند. از انواع امکانات رفاهی و تفریحی گرفته تا مسکن و اتومبیل رایگان. این روند یکی از محصولات اصلی، سوء مدیریت نیروی انسانی، چشم انداز نامطلوب شغلی و خویشاوند سالاری به جای شایسته سالاری در ایران است.
ضرورت بازگشت نخبگان به کشور
باید توجه داشت که وضعیت اقتصادی و عدم امنیت شغلی یک از مهمترین دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی به شمار می رود. کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا و انگلیس با افزایش سطح رفاه عمومی و اشتغالزایی سعی بر آن دارند تا نخبگان و متخصصان دیگر کشورها را جذب و در صنعت اقتصادی خود ماندگار کنند، ترفندی که اگر در ایران و از سوی دولت و مسئولین مربوطه مورد توجه قرار گیرد، بیتردید آوردهای گستردهای را به همراه خواهد داشت و ضمن کاهش وابستگیهای علمی و تخصصی، کمک شایانی به رشد و پیشرفت همه جانبه کشور خواهد کرد. بنابراین یکی از راههای اصلی جلوگیری از پدیده فرار مغزها، بازنگری در حوزه اشتغال و استعدادیابی محسوب میشود که از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در واقع در شرایط کنونی ایران اسلامی که مورد هجمه جهانیان قرار گرفته و در اوج تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی بهسر میبرد، نمیتوان شاهد کوچ بدون بازگشت متخصصان داخلی بود چرا که در این صورت توان خودکفایی اقتصادی، علمی و حتی نظامی کشور به حداقل رسیده و زمینه غلبه ابرقدرتها و استعمارگران را فراهم خواهد آورد.
البته نباید از جولاندهی نپوتیزم (خویشاوند سالاری) در نظام اداری و بوروکراسی بیمورد نیز چشم پوشی کرد چرا که این دو، آفتهایی به حساب میآیند که سلامت سازمانی و اداری کشور را به مخاطره انداخته، تا جایی که امروزه شاهد بیکاری متخصصان و نخبگان علمی در کنار اشغال پستهای حساس و کلیدی از سوی افرادی هستیم که نه تخصص و نه تجربه کافی را داشته و تنها بنا به توصیه افراد خاص در این جایگاه قرار گرفتهاند. این روند، نه تنها برای استقلال اقتصادی، رشد و پیشرفت ابعاد مختلف حوزه اقتصادی کشور مفید نبوده، بلکه بنا به عدم علم و تجربه لازم، آسیبزا نیز خواهد بود.
منابع:
1. ۱۱ کشور با بیشترین میزان فرار مغزها، پایگاه خبری تابناک
2. چرا دانشجویان از ایران مهاجرت میکنند؟، خبرآنلاین
3. آمار «فرار مغزها» در بند برداشتهای شخصی، روزنامه دنیای اقتصاد
4. سهم ناچیز ایران از سبد مهاجرت نخبگان در دنیا، بنیاد ملی نخبگان
5. ضرورت حضور نخبگان در کارگروه های تخصصی، خبرگزاری علم و فناوری
6. آیا فرار مغزها حقیقت دارد؟، پایگاه اطلاع رسانی سرپوش علمی