این منم که گاه
با نسیم
می شکوفم از حریر دامنم
رشته ی طلای آفتاب
دور گردنم
گاه سکه سکه می چکم
از درخت
مثل برگ های وحشی خزان
گاه قهر می کنم
با زمین و آسمان ،
با خودم
صبح ها ولی
وقت دانه دادن پرنده ها
می شود
لحظه ی تولدم!
انسیه موسویان
با نسیم
می شکوفم از حریر دامنم
رشته ی طلای آفتاب
دور گردنم
گاه سکه سکه می چکم
از درخت
مثل برگ های وحشی خزان
گاه قهر می کنم
با زمین و آسمان ،
با خودم
صبح ها ولی
وقت دانه دادن پرنده ها
می شود
لحظه ی تولدم!
انسیه موسویان