متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (1)

فرهنگ جامع و گسترده دینی ما هیچ گاه به صورت تک بعدی به یک جریان نگاه نمی کند. و همیشه با هر قضیه ای به صورت همه جانبه برخورد می کند. و از جمله ی این جریانات بحث رفتاری والدین نسبت به فرزندان خود می باشد. یعنی همانگونه که فرزندان نمی توانند هرگونه رفتاری با والدینشان داشته باشند، والدین هم نمی توانند هرگونه رفتاری داشته باشند. و ما در این نوشتار برآنیم که نوع رفتاری والدین را مورد بررسی قرار دهیم. این را باید بدانیم که زندگی هر فردی وقتی موفقیت آمیز
سه‌شنبه، 3 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (1)
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (1)
متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان (1)

تهیه کننده : محمد علی اشجع
منبع : راسخون



مقدمه:

فرهنگ جامع و گسترده دینی ما هیچ گاه به صورت تک بعدی به یک جریان نگاه نمی کند. و همیشه با هر قضیه ای به صورت همه جانبه برخورد می کند. و از جمله ی این جریانات بحث رفتاری والدین نسبت به فرزندان خود می باشد. یعنی همانگونه که فرزندان نمی توانند هرگونه رفتاری با والدینشان داشته باشند، والدین هم نمی توانند هرگونه رفتاری داشته باشند. و ما در این نوشتار برآنیم که نوع رفتاری والدین را مورد بررسی قرار دهیم. این را باید بدانیم که زندگی هر فردی وقتی موفقیت آمیز خواهد بود، که بتواند میان نیازهای عاطفی خود، تعادل برقرار کند. و به شیوه های مطلوب آنها را ارضاء کند. از این رو شناخت و ارضای مطلوب این نیازها از جمله ی وظایف مهم والدین می باشد. اگر به این نیازها اجازه ی بروز و شکوفایی داده نشود در سنین بزرگسالی فرزندانمان باید منتظر اقداماتی غیر منتظره و کارهایی که ریشه در یک عقده ی نهفته در درون آنهاست و یا مورد سوء استفاده واقع شدن فرزندانمان توسط افرادی سودجو که با شناسایی این نیازهای نهفته بدنیال اقراض شخصیشان می باشند، باشیم. اما در مقابل صحیح رفتار کردن ما و ارضای نیازهای عاطفی فرزندانمان باعث وقار و وجهه ی اجتماعی فرزندانمان و خودمان می گردد.
امام سجاد علیه السلام می فرمانید: حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در دنیا به تو ارتباط دارد و بدانی در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول تربیت او هستی. و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی با فرزندت آنچنان رفتار کنی که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او باشد. و یا اینکه او را آنچنان تربیت کن که بتواند در شئون مختلف زندگی با عزت و آبرومندی ندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که بسیاری از عکس العملهای پرخاشگرانه و نامناسب فرزندان نسبت به والدین و جامعه هب خاطر اشتباهات رفتاری والدنی و سهل انگاری در تربیت به موقع فرزندان می باشد. آنها زمانی را که دین برای تربیت فرزندان اختصاص می دهد، رها کرده و می خواهند آن موقعی که دیگر شخصیت و اسکلت اخلاقی فرزندانشان شکل گرفته است او را تربیت کنند.
بنابراین دانستن زمان تربیت و نحوه رفتار در این زمانها از اهمیت به سزایی برخوردار است.
و ما د رذیل با ذ کر روایتی از نبی گرامی صلی الله علیه و آله به تقسیم بندی متدهای رفتاری در زمانهای مختلف می پردازیم.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمانید: فرزند هفت سال آقاست، هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر و دستیار. اگر تا بیست و یک سالگی از کمکی که به او کرده ای راضی بودی (و تربیت نتیجه داد) که خوب و گر نه بر شانه او بزن. ( و دیگر به حال خود رهایش کن) و ت درباره ی او نزد خداوند معذوری.
نوع رفتاری والدین نسبت به فرزندانشان به دو بخش تقسیم می شود. که یک بخش در تمام طول عمر فرزندان ثابت و بخش دیگر در سنین مختلف فرزند متغیر است.
متدهایی که والدین به صورت ثابت باید در رفتارشان داشته باشند.

الف: ابراز محبت:

«1» دوست داشتن و ابراز محبت به فرزندان:
از مواردی که والدین گرامی باید در متد رفتاری خود مورد دقت قرار دهند، دوست داشتن و ابراز محبت به فرزندان می باشند. متأسفانه بعضی از والدین و خصوصاً پدران به تصورات مختلف از ابراز محبت به فرزندانشان خودداری می کنند. و این باعث می گردد که علاوه بر آن که فرزند با کمبود محبت روبرو گردد، از تفکر اینکه در محیط خانواده از جایگاهی برخوردار نیست و کسی در این محیط به او توجهی ندارد مورد آزار قرار گیرد. و لذا وقتی که در خارج از خانه با کمترین ابراز محبت برخورد می کند به آسانی و به راحتی به آن شخص خارجی می گراید و این ضربه ای بسیار سنگین بر پیکره ی خانواده است. اما وقتی که بیائیم و سبک برخوردی نبی اکرم گرامی را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید ایشان روشی کاملاً ایشان روشی کاملاً مقابل این نوع والدین خاص دارند.
و اینگونه والدین را مورد نهی قرار می دهند.
و کان النبی صلی الله علیه و آله: اذا اصبح مسح علی رئوس ولده و ولد ولده.
روش رسول اکرم صلی الله علیه و آله در خانواده این بود که هر روز صبح دست محبت به سر فرزندان و نوه های خود می کشید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله ، حسن و حسین علیهما السلام را می بوسید، انزع بن حابس گفت: من ده فرزند دارم و هرگز یکی از آنها را نبوسیده ام. رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان عصبانی شد که رنگش برگشت و به او فرمود: اگر خدا رحم و مهربانی را از دل تو کنده است، من با تو چه کنم؟ کسی که با خردسالان نامهربان نباشد و به بزرگسالان احترام نگذارد از ما نیست.
چنانچه از روایت بدست می آید اهمیت مهربانی کردن به فرزندان در نزد نبی گرامی تا جائیست که: مهربانی نکردن را باعث اخراج از دین می دانند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله : احبّوا الصبیان و ارحموهم. کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان رئوف و مهربان باشید.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که موسی بن عمران گفت: پروردگارا کدام عمل نزد تو بهتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان زیرا سرشت آنان بر توحید من است و اگر آنها را بمیرانم به رحمت خود به بهشتشان می برم.
نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: رحم الله عبداً اعان ولده علی بره بالاحسان الیه و التألّف له وتعلیمه و تأدیبه . رحمت خداوند به بنده ای که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزندان خود کمک کند بر او احسان کند، مهربانی کند و تعلیمش دهد و تأدیبش کند.
از مجموع روایاتی که ذکر شد، به خوبی اهمیت دوست داشتن و ابراز محبت نسبت به کودکان بالاخص فرزندان خود را می توانیم دریابیم. « روانشناسان نیز امروزه به عواقب بی مهری والدین پی برده اند و بیان می کنند که بی مهری والدین به دو طریق انجام می گیرد:
الف: بی اعتنایی بر وجود فرزند.
ب: سختگیری و تعدّی بر کارها و فعالیتهای او.
که باعث می شود کودک اعتماد به نفس را از دست بدهد و همواره با اضطراب و تشویش خاطر زندگی بکند. این نوع کودکان از قبول مسئولیت شانه خالی می کنند تا به علت اشتباه، مورد سرزنش دیگران قرار نگیرند. از دیگر صفات بارز چنین کودکانی، ترس و کمرویی است که در تمام مراحل زندگی گریبانگیرشان می شود و همواره آنها را ناراحت می کند و مانع پیشرفتشان می شود.»
این نکته را نباید فراموش کنیم که دین ما همیشه با افراط و تفریط به شدت برخورد می کند. و لذا می بینم که در بحث محبت و دوست داشتن هم، اجازه ی زیاده روی را به ما نمی دهند. ما در اینجا با ذکر یک روایت به توضیح دوست داشتن افراطی می پردازیم.

«2» زیادی محبت

امام باقر علیه السلام: شرُّ الآباء من دعاه البر الی الافراط و شر الابناء من دعاه التقصیر الی العقوق.
بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند. و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی انجام وظایف پدران را از خود ناراضی نمایند.
طفل فطرتاً میل دارد آزاد باشد، هر چه می خواهد بکند، به هز چیز دست بزند و هیچ کس سد راه او نشود. ولی این کار به صلاح کودک نیست. زیرا او نیک و بد را نمی شناسد و خیر و شر خود را نمی فهمد. پدر ومادر خوب کسی است که عاقلانه خواهشهای طفل را تعدیل نماید و هر جا خواسته ی کودک بر صلاح اوست با مهربانی و عطوفت عمل کند. آنجا که خواهشهای کودک به صلاح وی نیست در کمال اقتدار با یک نگاه تند یا بی اعتنایی او را از خواسته ی ناروایش منع نماید. بعضی از پدران و مادران نادان کمترین توجهی به خیر کودک و مصلحت تربیت او ندارند. اینان عاشق دلباخته دوست نادان طفل خود هستند. هدفشان تنها راضی کردن طفل و برآورد خواهشهای او است. بی حساب به بچه میدان می دهند و عملاً خود را مطیع و فرمانبردار و او را مطاع و فرمانروا می سازند. هر روز که از عمر کودک می گذرد، خودخواه تر می شود و ریشه های خانمان برانداز استبداد و خودستیزی در فکرش محکمتر می شود. این قبیل پدران و مادران بی خرد به صورت دوستی و مودّت ریشهی سعادت فرزند خود را از بین می برند. و با عواطف نابه جا ، محبتهای ناپسند خویش آنان به راه بدبختی و سیه روزی سوق می دهند.
روانشناسان راجع به محبت بیش از اندازه ی والدین بیان می کنند که: « این قسم بیش از نامهربانی اثرات زیانبخش دارد. والدین باید هر چه کودک بزرگتر می شود، در عین ابراز محبت، به او بفهمانند که این محبت و توجه تا آخر زندگی او ادامه نخواهد داشت. و او در آینده باید شخصاً به حل مشکلات خود بپردازد و دارای استقلال و اعتماد به نفس باشد.
برای این که کودک به تدریج استقلال یابد و خود را از وجود والدین بی نیاز سازد و بتواند، شخصاً زندگی کند، باید هر عمل کوچکی که انجام می دهد و اعتماد به نفس او را آشکار می سازد، مورد تشویق والدین قرار گیرد. محبت و حمایت افراطی از کودک ممکن است به سه شکل انجام گیرد: الف: تماس بدنی بیشتر مادر و کودک: خوابیدن با بچه در بستر دوران کودکی و حمایت دقیق کودک از هر آسیب و اذیت ممکن، ظاهر می شود. مادر یا پدر کودک را به مدرسه می برد و می آورد و به او اجازه نمی دهد از چشم آنها دور شود.
ب: بچه نگاه داشتن: دست و رویش را می شویند و لباس و کفش او را می پوشانند.
ج: جلوگیری از نضج و تکامل اجتماعی: والدین درسهای کودک را حاضرش می کنند، او را از بازی کردن با کودکان دیگر باز می دارند و دیگران را در نظر او کثیف و بی تربیت جلوه گر می سازند، نمی گذارند تنها جایی برود، دوستانش را والدین برایش انتخاب می کنند و حتی رشته ی تحصیلی وی را ایشان برمی گزینند، چنین کودکی که هر کار را برایش انتخاب می کنند ، دارای یک شخصیت پلاستیکی خواهد بود. که خود کوچکترین اراده ای ندارد. این کودک معمولاً فرمانبردار و چاپلوس است. وبزرگسالان او را یک بچه خوب می نامند.
زیرا مؤدّب، پاکیزه و مرتب و احترام گذار است این نوع کودکان معمولاً کمرو و خجالتی می باشند. و اگر بخواهند با کودکان بازی کنند خردسالات را ترجیح می دهند. بعضی ها وقتی با کودکان دیگر بازی می کنند که مادرشان آنجا باشد. آنها به ورزش کمتر رغبت نشان می دهند و چون نمی دانند با دوستان چگونه رفتار کنند از این رو، اشخاص تنها و کناره گیر می شوند.»

«3» آثار زیادی محبت

«1-3» در هم شکستن اعتماد بر نفس و از بین رفتن حس استقلال:
حس مسئولیت و اعتماد به نفس یکی از بزرگترین ارکان سعادت اجتماع است. پیروزیهای درخشانی که مردان بزرگ جهان به دست آورده اند، موفقیتهای علمی و پیشرفتهای اقتصادی برای کسانی است که در زندگی تنها به فعالیت خود تکیه کرده اند و به احدی چشم امید ندوخته اند.
والدین باید دقت د اشته باشند که از جمله نیازهای کودکان و نوجوانان نیاز بر استقلال است و کودک این نیاز خود را وقتی آشکار می سازد، که می خواهد کفشهایش را شخصاً پا کند.
نوجوان می خواهد، شخصاً خود راهنمای خود باشد و دیگر از طرف والدین راهنمایی نشود. او از دخالت والدین در کارهایش عصبانی می شود. بنابراین برای پاسخگویی بر این نیازش اقدام به مجاهدت و تلاش می کند ولی مساعدتی که از خارج به شخص می رسد غالباً پشتکار و مجاهدت او را ضعیف می کند. زیرا در این صورت انسان علتی برای سعی و کوشش خود نمی یابد. خصوصاً در صورتی که مساعدتهای خارجی از حد لزوم تجاوز کند. در این وقت به کلی اعصاب سست و روح عزم و قوه ی سعی در انسان می میرد.
اسلام اعتماد به خلق را که نقطه ی مقابل اعتماد به نفس است مذموم شاخته و پیروان خود را از آن برحذر داشته است.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: رأیت الخیر کله قد اجتمع فی قطع الطمع عمّا فی ایدی الناس.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: تمام خیر را در این دیدم که آدمی از آنچه در دست مردم است قطع طمع و امید نماید.
به خود تکیه کردن ، روی پا ایستادن اعتماد به نفس داشتن، مایه ی استقلال شخصیت و موجب عزّت نزد خداوند و خلق است.
عن ابی عبدالله علیه السلام: الیأس منّا فی ایدی الناس عز المؤمنین.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: عزت و شرف مومن در این است که از دیگران مأیوس باشد و از آنچه در دست مردم است قطع امید نماید.
حال از والدین بزرگواری که عاشق دلباخته ی فرزندان خود هستند و در ابراز محبت و خواستهای فرزندانشان از هیچ اندکی چشم پوشی نمی کنند و در اسرع وقت خواسته های آنها را هر چند غیر منطقی بر آورده می کنند، سئوال می کنیم ، آیا فرزند عزیز شما وقتی که پا در اجتماع خارج از خانه گذاشت می تواند بر آنچه در دست دیگران است قطع طمع کند و نسبت به آنها یأس داشته باشد؟
«2-3» از خود راضی بار آمدن:
کودکانی که با این نوع رفتار بزرگ می شوند، لوس و از خود راضی بار می آیند. و این خلق ناپسند از بیماریهای خطرناک روانیست و عوارض بسیاری روی جسم و جان می گذارد و نتایج شومش از خلال گفتار و رفتار بیمار به خوبی مشهودست.
امام علی علیه السلام: شر الامور الرضا عن النفس. خودپسندی و از خود رضایی بدترین حالات است.
طفلی که سالیان دراز در محیط خانواده مستبدانه حکومت کرده و پدر و مادر، مطیع بی قید و شرط او بوده اند به جایی می رسد که اگر در شرایطی والدین نتوانند خواسته هایش را محقق سازند، در مقابل آنها متجری و طغیان گر می شود و این طفل در بزرگسالی مورد نارضایتی و عاق والدینش قرار می گیرد.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: جرأه الولد علی والده فی صغره تدعوا الی العقوق فی کبیره. تجری و طغیان فرزند بر والدینش در کودکی او را در بزرگسالی به نارضایتی و عاق والدین می کشاند.
طفل لوس و از خود راضی وقتی وادر جامعه می شود ، متوقع است تمام مردان، مانند پدر و همه ی زنان مانند مادر از وی اطاعت کنند و اوامر او را بی چون و چرا به کار برند. بدیهی است آنکس که از جامعه چنین توقع بی جایی دارد مورد نفرت و انزجار مردم است و او را با چشم سخط و غضب نگاه می کنند و این خود یکی از آثار شوم خودپسندی است.
امام هادی علیه السلام: من رضی عن نفسه کثر الساخطون علیه. آنکس که خودپسند و از خود راضیست غضب کنندگان به وی زیاد خواهند بود.

«4» زمانی که باید در ابراز محبت اندازه گیری شود:

بحثی که در اینجا قابل بررسی است این است که پدر و مادر از چه زمانی باید در اعمال محبت نسبت به کودک اندازه گیری کنند تا بچه لوس و از خودراضی بار نیاید و اعتماد به نفس او از بین نرود.
کسانی تصور می کنند، نوزاد یک پاره گوشت زنده ایست که تنها بر غذا و خواب احتیاج دارد و حداقل باید یکسال به وی بگذرد، تا تدریجاً دستگاه درک روانی او بیدار شود از آن موقع است که، پد رو مادر می توانند پرورش عادات پسندیده را در کودک شروع کنند. و به عبارت دیگر، اینان گمان د ارند تغذیه ی جسم کودک از روز اول ولادت شروع می شود ولی شروع تغذیه ی جان را و لااقل یکسال بعد از ولادت است چنین تصوری خطای محض و اشتباهی آشکار است. کودک در هفته های اول زندگی در روان کودک پی ریزی می شود. صفاتی که طفل از کودکی به آنها عادت می کند، در اعناق وجود او نفوذ می نماید. و تغییر آنها بسیار مشکل است. همانطور که پدران و مادران دانا از روز اول ولادت غذای جسم نوزاد را مراقبت می نمایند و با اندازه گیری صحیح و فواصل معین طبق برنامه ی علمی به کودک غذا می دهند، لازم است از همان موقع به تغذیه ی جان او نیز توجه داشته باشند و کودک را با برنامه های صحیح تربیتی بر عادات پسندیده پرورش دهند.

«5» چگونگی اندازه گیری و تعدیل در اعمال محبت:

بحث دیگری که باید به آن توجه داشت چگونگی اندازه گیری و تعدیل در اعمال محبت است.
وظیفه ی دقیق و سنگین پدر و مادر در حین تربیت کودک این است که بدانند مهر و محبت را در چه مواردی باید به کار ببرند. و در مواقع لازم چه مقدار باید آن را اعمال نمایند. زیرا از خود راضی و لوس بار آمدن و از بین رفتن حس اعتماد به نفس و استقلال کودک معلول یکی از این دو امر است یا بیجا محبت کردن، یا در جای صحیح بیش از اندازه مهر ورزیدن. ما در اینجا برای نشان دادن خطاهای تربیتی دو نمونه مثال بیان می کنیم.
1- در زمانی که کودک مریض شده و بستری می شود، چنانچه پدر و مادر همچون دو پرستار وظیفه شناس خود را برای مراقبت از کودک آماده کنند و به کودک بفهمانند که وضع ما و شما عادیست. فقط شما به علت کسالت از بعضی کارهای روزانه کانند بازی کردن، دویدن، غذای عادی خوردن و ... محروم هستید. و وضع غیر عادی به خود نگیرند با قیافه ی غصه دار به او نگاه نکنند و بیماری او را یک حادثه مهم وانمود ننمایند. هیچ گاه کودک در بزرگسالی از پدر و مادر و سایر مردم توتقع بیجا و انتظار احترام افراطی ندارد. در غیر این صورت کودک یاد می گیرد که برای کسب توجه بیشتر و برآورده شدن خواهشهایش می تواند از راه تظاهر به بیماری وارد شود.
2- در هنگامی که کودک تازه راه رفتن را شروع کرده، در حضور پدر و مادر با توپ بازی می کند. توپ را به طرف دیوار پرتاب می کند. در هنگام برداشتن پیشانیش به دیوار می خورد این پیشامد برای او حادثه تازه ای است و طفل برای نشان دادن عکس العمل به رفتار پدر و مادر خود نگاه می کند. چنانچه بخندد می خندد اگر اظهار ناراحتی کند، ناراحت می شود. بعضی ها در چنین موقعی، ا عتناء نکردن به کودک را پیش می گیرند ولی بهترین عکس العمل آن است که پدر ومادر با قیافه ی جدی و با زبان آموزش به طفل بگویند، نزدیک دیوار قدری عقب تر بنشین که وقتی خم شدی، پیشانیت به دیوار نخورد.
طفل در محیط خانواده ، باید همواره بین امیدواری و ترس باشد، به محبت های پدر و مادر امیدوار بوده و از تندی و تعرض آنان بترسد. طفل باید این مطلب را باور کند که در کارهای بد، آزاد نیست. و از وی مؤاخذه می شود. در محیط خانواده محبت، خشونت، اغماض، توبیخ، تشویش ، بی اعتنایی، هر یک در جای خود لازم است . پدران و مادران باید تمام این صفات را در موارد مناسب به منظور تربیت صحیح فرزند اعمال نمایند. در چنین شرایطی طفل علاوه بر آنکه، در خود احساس مسئولیت می کند، و هرگز لوس و از خود راضی باز نمی آید. دارای اعتماد به نفس و استقلال می شود.
امام هفتم علیه السلام در جواب عده ای که به ایشان طی نامه ای از فرزندانشان شکایت کرده بودند، فرمودند: کودک خود را تنبیه بدنی نکن. اما بعضی اوقات با او قهر کن. اما مواظب باش این بی توجهی و قهر کردن به طول نینجامد. لا تضربه و اهجره و لا تطل.
و در جای دیگر به والدین سفارش به جریمه کردن فرزندان می کنند.
امام کاظم علیه السلام: یستحب غرامه الغلام فی صغره لیکون حلیماً فی کبیره.
چه بسیار نیکوست که انسان بعضی اوقات کودکش را جریمه کند و همین جریمه کردنها باعث بردبار شدن او در بزرگسالی خواهد شد.
در هنگام ارتکاب خطای فرزندانمان باید به چند نکته توجه داشته باشیم:
1- اگر این خطا را در جمع مرتکب شده، همانجا بخواهیم او را نصیحت کنیم، زیرا اینکار باعث از بین رفتن شخصیت او می شود. امام علی علیه السلام: النضح بین الملاء تقریح. نصیحت شخص در حضور مردم باعث سرکوبی شخص می گردد.
2- اینکه سرزنش و ملامت، نباید زیاد از حد شود.
امام علی علیه السلام: لا تکثرن العتاب؛ فانه یورث الضغینه و یدعوا الی البغضاء و الستعیب لمن رجوت اعتابه.
زیاد سرزنش نکن، که سرزنش زیاد کینه می آورد. و به دشمنی می انجامد. و کسی را سرزنش نما که امیدواری از بدی خود برگردد. در جای دیگر امیرالمومنین زیاده روی در ملامت و سرزنش را باعث شعله ور شدن آتش لجاجت می دانند.
امام علی علیه السلام: الافراط فی الملامه یشب النیران اللجاج. زیاده روی و ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله ور می کند.

ب: نیاز به محبت متقابل:

همچنان که هر فرد در تمام زندگی نیازمند است که مورد محبت قرار گیرد همچنین هم احتیاج دارد به یک عده به عنوان والدین، فرزند، برادر و خواهر، خویشاوندان و دوست محبت کند. آنچه که در اینجا والدین باید در متد رفتاریشان مورد دقت و توجه قرار دهند پذیرش محبت و اجازه ی بروز این محبت از سوی فرزندانشان می باشد.

ج: احترام

1- احترام نبی گرامی نسبت به حسنین علیهما السلام:

از مواردی که والدین در متد رفتاری خود باید مورد دقت و عنایت قرار دهند، احترام به فرزندان می باشد، یعنی همانگونه که فرزند نباید به والدین خود بی احترامی کند، والدین هم نباید نسبت به او بی احترامی کنند.
ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب دایه ی امام حسین علیه السلام می گوید: روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله حسین را که در آن موقع شیر خوار بود، از من گرفت و در آغوش کشید. کودک لباس پیغمبر را تر کرد. من طفل را چنان به شدّت از پیغمبر جدا کردم که گریان شد. حضرت به من فرمود: ام الفضل آرام، لباس مرا آب تطهیر می کند، ولی چه چیز می تواند ، غبار کدورت و رنجش را از قلب فرزندم حسین بر طرف کند. کودک شیرخوار با تمام ناتوانی جسم و جان، مهر و محبت را می فهمد، تندی و خشونت را درک می کند، از مهربانی لذت می برد. و از خشونت آزرده خاطر می گردد. تیرگیهای که از تندی و تعرض رفتار در روان کودک پدید می آید. اثر نامطلوبی در ضمیر باطن او می گذارد و باعث تحقیر شخصیتش می شود. و برطرف کردن این حالت روانی بسیار مشکل است. چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله به پرستار حضرت حسین علیه السلام می فرماید: لباس مرا آب تطهیر می کند ولی چه چیز می تواند غبار کدورت و عقده ی حقارت را از قلب فرزندم بر طرف کند.
این نوع احترام در بعد از شیرخوارگی نیز به چشم می خورد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بودند حسن و حسین علیهماالسلام وارد شدند. حضرت به احترام آنها از جای برخاست و به انتظار ایستاد، کودکان در راه رفتن ضعیف بودند لحظاتی چند طول کشید، نرسیدند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به طرف کودکان پیش رفت. و از آنان استقبال نمود، بغل باز کرد، هر دو را بر دوش خود سوار نمود. و به راه افتاد و می فرمود: فرزندان عزیز مرکب شما چه خوب مرکبیست و شما چه خوب سوارانی هستید.
در این مورد پیغمبر گرامی به چند صورت از فرزندان خود احترام کرد: به پا خواستن، به انتظار ماندن، استقبال کردن، به دوش نشاندن، احترام عملی آن حضرت بود. و در پایان با جمله ی سواران خوب، لفظاً به آنان احترام نمود. احترامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در محضر مردم به فرزندان خود می گذاشتند، با عث می شد که:
1- ریشه ی شخصیت فرزندان، با احترام در مقابل مردم بهتر تقویت شود.
2- نوع رفتار با کودکان را به مردم آموزش می دادند.
3- وقتی کسی فرزندش را مورد احترام خاص قرار دهد. و برای او شخصیت قائل شود دیگران هم در نوع رفتارشان و احترام نسبت به آن فرزند با د قت عمل می کنند.
2- احترام نبی گرامی نسبت به فرزندان دیگر:
رفتار احترامی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره ی شیرخواران مردم نیز به همین گونه بوده است. وقتی طفل صغیری را برای دعا و یا نامگذاری به حضور پیغمبر صلی الله علیه و آله می آورند حضرت برای احترام کانش او را با آغوش باز می گرفت و در دامت خود می گذارد. گاهی اتفاق می افتاد که طفل دامن پیغمبر را تر می کرد. کسانی که ناظر بودند، بر کودک صیحه می زدند، تندی می کردند، تا او را از ادرار باز دارند. نبی اکرم صلی الله علیه و آله آنان را منع می کرد و می فرمود: با تندی و خشونت از ادرار کودک جلوگیری نکنید، پس طفل را آزاد می گذارد تا ادرار کند. موقعی که دعا، یا نامگذاری تمام می شد.
اولیاء طفل در نهایت مسرّت کودک خود را می گرفتند و کمترین آزردگی و ملالت خاطر در پیغمبر مهربان از ادرار کودک احساس نمی کردند. موقعی که کسان طفل می رفتند پیغمبر لباس خود را تطهیر می کردند.
اساساً رسول اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به تمام کودکان، خواه فرزندان یا اطفال مردم، رأفت و مهر مخصوص داشتند و پسندیده است ما که این چنین بزرگواری اسوه ی حسنه مان است، رفتار ایشان را سرمشق کارهای خود قرار دهیم. و التلطّف بالصبیان من عاده الرسول. لطف و عنایت به کودکان از عادت حمیده و صفات پسندیده پیغمبر اسلام است.
ادامه دارد ......

پي نوشت :

1 - مکارم الاخلاق ص 421
2 - میزان الحکمه ص 7107.
3 - بحارالانوار، ج 101 ص 99.
4 - میزان الحکمه ص 7083.
5 - میزان الحکمه ص 7080.
6 - میزان الحکمه ص 7081.
7 - مستدرک ج 15 ص 119.
8- روانشناسی رشد، علی اکبر شعاری نژاد ص 479.
9 - تاریخ یعقوبی ج2 ص 53.
10 - نضج یا رشد غریزی: آشکار شدن خصایص نهانی است که از درون فرد سرچشمه می گیرد و موهبت ژنتیک می باشد. (روانشناسی رشد ص 479)
11 - گفتار فلسفی به نقل از اعتماد به نفس ص 14.
12 - اصول کافی ج2 ص 148.
13 - اصول کافی ج2 ص 149.
14 - غرر الحکم ص 307.
15 - تحف العقول ص 489.
16 - بحاراالانوار ج 69 ص 316.
17 - گفتار فلسفی کودک ص 255.
18 - بحارالانوار ج 101 ص 99.
19- وسائل الشیعه ج2 ص 479.
20 - شرح ابن ابی الحدید ص 341.
21 - میزان الحکمه ص 104.
22 - تحف العقول ص 82.
23 - روانشناسی رشد، علی اکبر شعاری نژاد ص 477.
24 - گفتار فلسفی ج2 ص 111.
25 - بحارالانوار ج43 ص 286.
26 - بحارالانوار ج6 ص153.
27 - محجه البیضاء ج3 ص346.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.