چه قدر واژهها کنار هم نشاندهام
و از تن تمام برگهای دفترم
یکی
یکی
یکی
غبار خواب را تکاندهام
وامتداد کوچهی خیال را
به لحظهی ورود تو رساندهام
بیا نگاه خویش را
برای من ورق بزن
تو مثل یک کتابِ شعر
پر از ترنمی چقدر!
بمان کتاب آشنا!
تو را هنوز من
نخواندهام
اکرم کشایی
یکی
یکی
یکی
غبار خواب را تکاندهام
وامتداد کوچهی خیال را
به لحظهی ورود تو رساندهام
بیا نگاه خویش را
برای من ورق بزن
تو مثل یک کتابِ شعر
پر از ترنمی چقدر!
بمان کتاب آشنا!
تو را هنوز من
نخواندهام
اکرم کشایی