دولت عدالت محور در بیانات رهبر معظم انقلاب (10)
44- گسترش علم و دانايي
45- شكستن مرزهاي علمي
سياست داخلي
1- انسجام قواي س هگانه
2- پرهيز از دام بگو مگوهاي سياسي
3- تكليف را انجام ميدهيم
4- پيش رو در مواضع هسته اي
5- يك دست بودن
6- موانع اتحاد
7- امنيت حوزه ي خليج فارس
8- مراقبت از جنگ رواني دشمن
9- بي انصافي در بعضي از مطبوعات
10- شعار حاکميت دوگانه !
11- تبيين درست مشروطيت
12- هم جهتيِ سه قوه
13- استغفار از سه گونه گناه: اختلاف، خودخواهي، غفلت
مرحله ي ديگر، استغفار اجتماعي و اصلاح اجتماعي است؛ مسير و هدف جمعي و کارکرد عمومي رادر حوزه ي توانايي خودمان اصلاح کنيم؛ که اين واضحترين نمونه از تأثير استغفار و مفهوم و محتوا ومضمون واقعي استغفار است. نبايد اين کار را دشوار به حساب آورد. اگر اراده کنيم، اين کارآسان است وما مي توانيم.از سه گونه گناه بايد استغفار کرد؛ اينها به درد ما مي خورد؛ من و شما در کارهاي مديريتي هم به آن نياز داريم. غفلت از اين ها خسارت هاي بزرگي را بر ما وارد کرده است و مي کند. سه جور گناه وجود دارد:
يك جور گناهي است که فقط ظلم به نفس است - که تعبير ظلم به نفس در قرآن و در حديث فراوان است - گناهي است که فرد مرتكب مي شود و اثر مستقيمش هم به خود او برمي گردد؛ گناهان متعارفِ فرديِ معمولي. نوع ديگر، گناهي است که فرد مرتكب مي شود، اما اثر مستقيم آن به مردم و به ديگري مي رسد. اين گناه، سنگين تر است. اين گناه،ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدي و تجاوز به ديگران است، دشواري کار آن بيش تر است و علاج آن هم سخت تر است؛ اين گناه بيشترمتعلق مي شود به حكومت ها؛ اين گناه مديران است؛ اين گناه سياستمداران است؛ اين گناه شخصيتهاي بين المللي است؛ اين گناه آن هايي است که يك کلمه حرفشان، يك امضايشان، يك عزلشان، يك نصبشان مي تواند خانواده هايي و گاهي ملتي را تحت تأثير قرار دهد. مردم عادي معمولاً اين طور گناهي ندارند؛ اگر هم داشته باشند، دايره اش خيلي ضعيف است؛ کسي راه برود و مثلاً پاي کسي را عمداً لگد کند؛ در اين حداست. اما من و شما اگر قرار شد مبتلاي به اين نوع گناه شويم، دامنه اش وسيع است. همين طور که گفتيم، يك امضاي ما، يك حكم ما، يك حرف ما، يك قضاوت ما، يك نشست و برخاست ما درمحل تصميم گيري مي تواند اثر مستقيم خودش را به جماعت هاي زيادي برساند. اين نوع گناه هم استغفارمتناسب با خودش دارد. گناه نوع اول استغفارش به اين است که انسان صادقانه از خداي متعال آمرزش بخواهد؛ اما گناه نوع دوم مساله اش فقط با استغفار حل نمي شود؛ انسان بايد آن را درست کند. مقوله ي اصلاح کردن و درست کردن و مشكلات را برطرف کردن، اين جا پيش مي آيد.يكي مسأله ي اختلاف است. از اختلافات بايد توبه و استغفار کنيم. اختلاف به ما ضربه مي زند. اختلاف گاهي با برانگيختن احساسات قومي و مذهبي ومحلي و سياسي است؛ گاهي با به کشمكش رساندن اختلافات فكري است. اختلاف فكري ممكن است وجود داشته باشد، ايرادي هم ندارد؛ اما نبايد به کشمكش برسد. بنده به معناي حقيقي و وسيع کلمه معتقد به آزادي بيانم؛ منتها برخي از حرف هاجايش در منبرهاي عمومي نيست؛ جايش در مباحث تخصصي است. بله، چند نفر فقيه بنشينند، چندنفر حقوقدان بنشينند، چند نفر فيلسوف بنشينند، چند نفر جامعه شناس بنشينند درباره ي اساسي ترين مسائل و درباره ي اصل توحيد با هم بحث کنند؛ يكي رد کند، يكي قبول کند، يكي استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوي چشم مردم قرار بگيرد؛ امادر محافل تخصصي اين کار بايد انجام بگيرد.درباره ي بينات انقلاب هم همين طور است؛ درباره ي مسائل اساسي نظام جمهوري اسلامي هم همينطوراست. دوم، مسأله ي خودخواهي به معناي وسيع کلمه است. از خودخواهي ها بايد استغفار کنيم.
خودخواهي نقطه ي مقابل خداخواهي است. دل خودخواه به همان اندازه که خودخواه و خودپرست است، از خداخواهي و خداپرستي دور است. اين خودخواهي به معناي وسيع کلمه است؛ يعني شامل حمايت بي استدلال و متعصبانه و حميت آميز از خود، از حزب خود، از جناح خود، از خويشاوند و وابسته ي خود و از دوست و رفيق صميمي خود است؛ اين غلط است. بسياري از اختلافاتي که در جامعه ي سياسي کشور ما وجود داشت، ناشي از همين بود. نگذاريم اين حالت ادامه پيدا کند؛ نگذاريم اين خودخواهي ها در ما رسوخ کند و منشأ اثر شود.
سوم، غفلت از مردم و خدمت به آنهاست. اگر غفلتي در اين مورد داشته ايم، بايد به خدا پناه ببريم و توبه کنيم. نگذاريم دل ما از مردم غافل شود؛ بخصوص شما مسؤولاني که مردم با شعار«خدمت به مردم»،« مبارزه ي با فساد »،« عدالت اجتماعي »چه در مجلس، چه در دولت - شما را انتخاب کرده اند. يك لحظه بايد از خدمت به مردم غافل نشويم. به برکت گفتمان عدالت و خدمت و مبارزه ي با مفاسد،امروز اين مجلس و اين دولت شكل گرفته. علاقه ي مردم به اين مفاهيم بوده؛ نمي شود اين مفاهيم رامجرد و انتزاعي بدانيم؛ اينها مفاهيم واقعي است؛ در ميدان زندگي است.
سرفصل بعدي، غفلت از مباني اقتدار ملي و موجبات پايه هاي اصلي اقتدار ملي است. اقتدار ملي رابايد تأمين کرد. اقتدار ملي با چه چيزي تأمين مي شود؟ با علم و اخلاق. ازتوانايي ها و ظرفيت هاي موجود هم نبايد غفلت کنيم. يكي از پايه هاي اقتدار ملي اين است که مسؤولان کشور و آحاد ملت اعتقاد داشته باشند مي توانند اين راه ها را طي کنند و اين کارها را انجام دهند؛ خود را عاجز، بي دست و پا و در محيط بن بست احساس نكنند. اين را بايد به مردم بدهيم؛ اين ازجمله ي وظايف ماست؛ اين جزو کارهايي است که دولت بايد انجام دهد. موجبات اقتدار ملي جزو کارهايي است که مربوط به حكومت است و دستگاههاي حكومتي بايد انجام دهند. البته توهم قدرت هم نداشته باشيم. آنچه را که نمي توانيم، با تخيل و توهم و خيال پردازي براي خودمان فرض نكنيم؛ غفلت ازقدرت واقعي و حقيقي خودمان نداشته باشيم.
آخرين سرفصلي که ذکر مي کنم، غفلت از دشمن است. هر چه از دشمن و توطئه هاي دشمن غفلت کرده ايم، بايستي از آن استغفار و توبه کنيم. اين توبه به معناي توجه دادن خود، تنبه دادن به خود به معناي آگاهي و هشياري و باز شدن چشم ماست. بايد هوشمندانه و آگاهانه با دشمني ها و توطئه ها آشنا شدو در مقابل آن هوشمندانه و آگاهانه و مدبرانه از خود و از منافع ملي خود و از هويت خود دفاع کرد.206
14- همراهي با دولت
15- دشمنان داخلي و خارجي
دسته ي دوم دشمنان دروني اند؛ يعني آفت ها، بيماري ها و ميكروبها. مرگ ما بيش از آنچه ناشي از اين باشد که ديگري بيايد ما را بكُشد، ناشي از اين است که در درون خودمان اختلافي به وجود مي آيد. دولت اسلامي بايد مواظب دشمن هاي دروني اش باشد؛ اينها آفتهايش است. يكي دو مورد از اين آفتها را بگويم. غفلت کردن و از راه منحرف شدن، يكي از آفت هايش اين است که ما ادبيات ديني را غليظ کنيم؛ بدون اينکه مابازايي درعمل داشته باشد.اين ما را، هم به رياکاري مي کشاند و هم رياکاري را در بين مردم تشويق مي کند. اين که ادبيات ديني تقويت شود،من با آن هيچ مخالفتي ندارم؛ ولي بايد مابازا داشته باشد. بيش از آنچه در رفتارمان اسلامي عمل مي کنيم، در زبان و اظهار و تظاهراتمان نخواهيم خود را جلوه دهيم. بيش تر اهميت دادن به فرم تا به محتوا، از آن آفتهاست. محتوا رابايد اسلامي کرد. اگر مي خواهيم حقيقتاً اسلامي شويم، بايد در نحوه ي مديريتمان تحول ايجاد کنيم. يكي ازحرف هاي خوب آقاي رئيس جمهورمان درتبليغات انتخاباتي - که به نظر من اين حرف،عده ي زيادي را جذب کرد -
تحول در مديريت بود. اين تحول در مديريت را چه کسي بايد انجام دهد؟ خود ما بايد انجام دهيم.
اولين گام در تحول اين است که رفتار خودمان، کيفيت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال مديريت خودمان، جذبه يي که به خرج مي دهيم، انعطافي که به خرج مي دهيم، برخوردي که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام مي دهيم،اسلامي باشد. البته اين که گفتم ادبيات ديني را غليظ کردن بدون مابازا، يكي از آفتهاست،اشتباه نشود با کاري که بعضي ها گوشه وکنار دنبالش هستند که پرچم هاي اسلامي و نشانه هاي اسلامي را از بين مردم بردارند؛ نخير،بنده اين را نمي گويم. مطلقاً نبايد نشانه هاي اسلامي را تضعيف کرد. اصلاً بناي شعائر برتظاهر و برنشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگهداشتن است.
شعائر را مطلقاً نبايد تضعيف کرد. ضمناً اين هم که بگويند شما متحجريد و طالباني عمل مي کنيد، به اين حرفها خيلي گوشتان بدهكار نباشد؛ از اين حرفها هميشه هست و گفته اند و مي گويند. ما با هر حرکت و گرايشي از نوع طالبان، در اصل و بنياد مخالفيم. آن ها اصلاً مخالف عقلند؛ آن ها متحجربودند. اتفاقاً کساني که در مقابل جناح متعبد و پايبند ايستادند، به يك معنا بيشتر به تحجر و به طالبانيسم نزديك ترند؛ چون آنها هم نسبت به آموخته ها و درسهاي غربي تحجر دارند. هرچه غربي ها گفتند، همان را صددرصد بايد اجرا کرد؛ اين تحجر نيست؟ تحجر همين است.
تازه حرفهاي جديد غربي ها را به گوش ما نمي رسانند؛حرفهاي قرن نوزدهمي، حرفهاي کهنه شده و حرف هاي منسوخ را مي آورند در جامعه مطرح مي کنند؛ چه درسياست، چه در اخلاق، چه در گرايش ديني، چه در شكل حكومت و چه در اقتصاد، متحجرانه و متعصبانه مي ايستند؛ اين که بيشتر طالبانيسم است. اصلاً مظهر طالبانيسم تحجر است. تحجر و دوري از عقلانيت، مظهرش همين است. ما به تعقل توصيه مي کنيم. قرآن اساساً از اولش بر اساس تعقل پيدا شده. 208
پي نوشت :
193-(ديدار با رئيس جمهور و هيأت وزيران 84/06/08)
194-(ديدار با اساتيد دانشگاه 84/07/21)
195-(ديدار با رئيس، مسئولان و جمعي از قضات و کارکنان دستگاه قضايي( 86/04/07)
196- 197- (ديدار با رئيس جمهور، مسئولان و کارگزاران نظام 86/04/09)
198-199- (ديدار با نمايندگان هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي 86/03/08)
200-201 - (اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوي 86/01/01)
202-203 - (ديدار با مردم گرمسار 85/08/21 )
204- (ديدار با شوراي مراکزي و کميته هاي علمي همايش صدمين سالگرد مشروطيت 85/02/09)
205- 206- (ديدار با کارگزاران نظام 84/08/08 )
207-(ديدار با نمايندگان هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي 86/03/08)
208-(ديدار با رئيس جمهور و هيأت وزيران 84/06/08)
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دولت /س