جلوه اخلاص
شهادت آیت اللّه سید اسدالله مدنی ؛ دومین شهید محراب
1. احترام به جوانان
آیت اللّهمدنی به جوانان عشق میورزید و توجه خاصی به این قشر پُر انرژیِ جامعه داشت. او در ایام تبعیدْ به هر شهری که منتقل میشد، وقت معیّنی از روز را به جوانان اختصاص میداد و ساعتها به سؤالات گوناگون آنها پاسخ میگفت. ایشان با وجود تفاوت سنّی بسیاری که با نوجوانان و جوانان داشت، همیشه مورد محبت و اعتماد آنان قرار میگرفت و جوانانْ ایشان را دوستی صمیمی که مسائلشان را درک میکند، مییافتند و با ایشان درد دل میکردند. حتی زمانی که یکی از نزدیکان از ایشان پرسید: «حاج آقا، چرا این قدر وقت خود را به این بچهها اختصاص میدهید؟» ایشان پاسخ داد که:«اگر من آغوشم را باز نکنم برای بچهها و جوانان، آغوشهای باز شده نگران کنندهای هست که اینها را در مییابد».
2. شجاعت
شجاعت آیت اللّهمدنی، ریشه در ایمان راستینش داشت. ایشان در دوران ستمشاهی، همچون دیگر مبارزانْ از در افتادن با حکومت وحشت نداشت. یکبار رئیس ساواک شهرستان گنبد کاووس که ایشان روزهای تبعید را در آنجا میگذراند، به صورت یک فرد ناشناس به ایشان تلفن کرد و از او پرسید: «به نظر شما، امروز از چه کسی باید تقلید کرد؟» شهید مدنی گفته بود: «با وجود آیت اللّه خمینی، معلوم است که باید از ایشان تقلید کرد». رئیس ساواک که یکّه خورده بود، بعدها به ایشان پیغام میفرستد که: «آقای مدنی کمی ملاحظه کنید.» آیت اللّهمدنی در پاسخ میفرماید: «من آنچه عقیدهام هست میگویم و از کسی هم باکی ندارم».
3. دفاع از علم
آیت اللّه مدنی در پاسداری از حریم اسلام و مقام والای مرجعیت، بسیار جدّی بود و در این راه، هر گونه خطری را به جان میخرید. هنگامی که ایشان در نجف اشرف بود، بعثیها با درج مقالات توهینآمیز در روزنامهها، آیت اللّه حکیم، مرجع تقلید آن زمان عراق را تحقیر کرده و در واقع میخواستند مقام مرجعیت را مخدوش سازند. آیت اللّه حکیم هم به عنوان اعتراض به کوفه رفت و در آنجا ماندگار شد. آیت اللّه مدنی در این جریان، از اولین کسانی بود که در مقابل بعثیها موضع گرفته، پیشاپیش طلاب کفن پوشید و همراه آنانْ برای پشتیبانی از مرجع تقلید مسلمانان راهپیمایی کرد و آیت اللّه حکیم را با عزت تمام به نجف برگرداند.
4. غیرت دینی
شهید آیت اللّه مدنی، به هر شهر و دیاری که تبعید میشد، مردم را برای مبارزه با مظاهر فساد، همچون بساط شراب و قمار تحریک میکرد و خود نیز در برابر این مفاسد، واکنش نشان میداد. ایشان زمانی به روستایی در اطراف همدان، به نام درّه مراد بیگ که به جهت داشتن آب و هوایی خوشْ مورد توجه افراد فاسد بود، تبعید شد و به سرعت اهالی را بر ضد این وضعیت بسیج نمود و دستور داد نوشته «ورود افراد شرابخوار و زنان بیحجاب به این روستا ممنوع است» را بر دروازه روستا آویزان کنند و اینْ در زمانی بود که خود حکومت پهلوی، از عوامل اصلی ترویج فساد در جامعه بود.
استاد شهریار که در سوگ ایشان بسیار اندوهگین شد، در رثای آن مرد بزرگ سرود:
خلوتی با مَلِک العَرْشم بود
جُستم احوال شهیدان در خواب
خود صدای مدنی بود که گفت:
شهریارا ولَهُمْ حُسْنُ مَآب
برگرفته از : گلبرگ ، شماره 42
منبع : سایت حوزه نت
/خ
تولد
هجرت به قم
هجرت به نجف اشرف
ویژگیهای اخلاقی
1. احترام به جوانان
آیت اللّهمدنی به جوانان عشق میورزید و توجه خاصی به این قشر پُر انرژیِ جامعه داشت. او در ایام تبعیدْ به هر شهری که منتقل میشد، وقت معیّنی از روز را به جوانان اختصاص میداد و ساعتها به سؤالات گوناگون آنها پاسخ میگفت. ایشان با وجود تفاوت سنّی بسیاری که با نوجوانان و جوانان داشت، همیشه مورد محبت و اعتماد آنان قرار میگرفت و جوانانْ ایشان را دوستی صمیمی که مسائلشان را درک میکند، مییافتند و با ایشان درد دل میکردند. حتی زمانی که یکی از نزدیکان از ایشان پرسید: «حاج آقا، چرا این قدر وقت خود را به این بچهها اختصاص میدهید؟» ایشان پاسخ داد که:«اگر من آغوشم را باز نکنم برای بچهها و جوانان، آغوشهای باز شده نگران کنندهای هست که اینها را در مییابد».
2. شجاعت
شجاعت آیت اللّهمدنی، ریشه در ایمان راستینش داشت. ایشان در دوران ستمشاهی، همچون دیگر مبارزانْ از در افتادن با حکومت وحشت نداشت. یکبار رئیس ساواک شهرستان گنبد کاووس که ایشان روزهای تبعید را در آنجا میگذراند، به صورت یک فرد ناشناس به ایشان تلفن کرد و از او پرسید: «به نظر شما، امروز از چه کسی باید تقلید کرد؟» شهید مدنی گفته بود: «با وجود آیت اللّه خمینی، معلوم است که باید از ایشان تقلید کرد». رئیس ساواک که یکّه خورده بود، بعدها به ایشان پیغام میفرستد که: «آقای مدنی کمی ملاحظه کنید.» آیت اللّهمدنی در پاسخ میفرماید: «من آنچه عقیدهام هست میگویم و از کسی هم باکی ندارم».
3. دفاع از علم
آیت اللّه مدنی در پاسداری از حریم اسلام و مقام والای مرجعیت، بسیار جدّی بود و در این راه، هر گونه خطری را به جان میخرید. هنگامی که ایشان در نجف اشرف بود، بعثیها با درج مقالات توهینآمیز در روزنامهها، آیت اللّه حکیم، مرجع تقلید آن زمان عراق را تحقیر کرده و در واقع میخواستند مقام مرجعیت را مخدوش سازند. آیت اللّه حکیم هم به عنوان اعتراض به کوفه رفت و در آنجا ماندگار شد. آیت اللّه مدنی در این جریان، از اولین کسانی بود که در مقابل بعثیها موضع گرفته، پیشاپیش طلاب کفن پوشید و همراه آنانْ برای پشتیبانی از مرجع تقلید مسلمانان راهپیمایی کرد و آیت اللّه حکیم را با عزت تمام به نجف برگرداند.
4. غیرت دینی
شهید آیت اللّه مدنی، به هر شهر و دیاری که تبعید میشد، مردم را برای مبارزه با مظاهر فساد، همچون بساط شراب و قمار تحریک میکرد و خود نیز در برابر این مفاسد، واکنش نشان میداد. ایشان زمانی به روستایی در اطراف همدان، به نام درّه مراد بیگ که به جهت داشتن آب و هوایی خوشْ مورد توجه افراد فاسد بود، تبعید شد و به سرعت اهالی را بر ضد این وضعیت بسیج نمود و دستور داد نوشته «ورود افراد شرابخوار و زنان بیحجاب به این روستا ممنوع است» را بر دروازه روستا آویزان کنند و اینْ در زمانی بود که خود حکومت پهلوی، از عوامل اصلی ترویج فساد در جامعه بود.
انقلاب اسلامی
جایگاه رهبری
در کنار نوّاب صفوی
حزب رستاخیز
مسؤولیتها
خطر منافقان
هجوم به منزل
در کنار رزمندگان
شوق وصال
شهادت
استاد شهریار که در سوگ ایشان بسیار اندوهگین شد، در رثای آن مرد بزرگ سرود:
خلوتی با مَلِک العَرْشم بود
جُستم احوال شهیدان در خواب
خود صدای مدنی بود که گفت:
شهریارا ولَهُمْ حُسْنُ مَآب
برگرفته از : گلبرگ ، شماره 42
منبع : سایت حوزه نت
/خ