روزهداران غافلگیر نمیشوند
نويسنده: پل پین آكوب
مترجم: حامد محمدی عراقی
مترجم: حامد محمدی عراقی
آنچه میخوانید خلاصهای است از مقالهای که در آن نویسنده مسیحی و فرانسویاش کوشیده است تا نگاه پانناسیونالیستی اخیر در فرانسه و دیگر نقاط اروپا را نسبت به مسلمانان به نقد بگذارد. او به این بهانه، تنگناها و محدودیتهای درک این نیروی سیاسی و اجتماعی اروپایی را از آیینهای عبادی اسلامی، و در اینجا و بهخصوص آیینهای ماه رمضان، برمیشمارد. شیوهای که او در فهم و تعبیر این آیینها پیش گرفته است، میتواند زمینهای فراهم آورد برای مطالعه ساختاری سنتهای عبادی مسلمانان.
آکوب، از نویسندگان نشریه نوپای «دین و نقد» در پاریس است و این مقاله را در دومین شماره از این نشریه منتشر کرده است. از جمله برنامههای این نشریه، رویارویی با موج اسلامهراسیای است که اخیرا در اروپا فراگیر شده است. مشهور است که مارشال دوگل درباره خوی و خصلت هموطناناش گفته است که اگر دشمن بخواهد فرانسویان را غافلگیر کند، توردوفرانس(1) مناسبترین زمان است. چندی پیش در مجلهای متعلق به راستهای افراطی فرانسه میخواندم که با استعاره از این جمله معروف گل، گفته است، اگر دشمنان بخواهند میتوانند مسلمانان جهان را در ماه رمضان غافلگیر کنند...
این نویسنده تندروی پاریسی به استقبال حرکت راستهای افراطی اروپا رفته بود که قرار گذاشته بودند تا در این ماه، در چند نقطه اروپا علیه مسلمانان راهپیماییها یا میتینگهایی برگزار کنند. گویی در لفافه رسانده بود که هماینک و مقارن با ماه اسلامی رمضان، مناسبترین زمان برای اعتراض و هجمه به اقلیت مسلمان در فرانسه است. شاید و بنابر درک نویسنده، که میکوشم نشان دهم چه میزان کوتهنگرانه است، چون مسلمانان در این ماه، تمام وقتشان را صرف راز و نیاز با خدای خویش، آنچه صوم [روزه] مینامند، میکنند. رمضان نزد مسلمانان ماهی است که به ضیافت الاهی فراخوانده شدهاند و آن را به عبادت و پاک و طاهرساختن روح و جانشان میگذرانند.
نویسنده تندروی داستان ما گویا این را به حساب دوریگزیدن مسلمانان از امر اجتماعی و مشغولیات روزمره این جهانی گذاشته است. البته که هر عبادت و مناسک مذهبی، در میان هر دسته از مومنان انواع دینهای جهان، اگر هم بخواهد از سر صدق و خلوص درون باشد، باید فکر و سوگیری فرد را از گرفتاریهای مادی و زمینی برگیرد. اما نکته اینجاست که این ادای مناسک و دلسپردن به رابطه با خداست که عملا ما را پاک و منزه میسازد و نه بیاعتنایی ظاهری و فرمال در لحظه راز و نیاز.
فراتر از این تذکر، آنچه من در این نوشته سعی دارم به آن بپردازم این است که خلاف تمام پندارها، اغلب آیین عبادی مسلمانان، و خصوصا آداب رمضان، این گروه از مومنان را بیش از پیش به امر اجتماعی و دغدغه جامعه گره میزند و هرگز چنین نیست که گرسنگی روزه یا آیینهای خاص رمضان، مسلمانان را به کنج عبادیشان محدود و محصور سازد. برای درک و پذیرش چنین ادعایی، من دوره نیفتادهام تا همانند خبرنگاران رسانهها، از چند مسلمان بپرسم، آیا آنها در رمضان حواسشان بیشتر به جامعه جمع است یا خیر، بلکه کوشیدهام در خود آیینهای اسلامی این ماه تدقیق و تامل کنم و براساس تحلیل درونماندگار آنها، همچون یک متن، نشان دهم این چنین آیینی، مومنان یک دین را اجتماعی و دغدغهمند میپروراند.
البته تذکری دیگر خالی از فایده نیست؛ اینکه نباید خصلت زمانـ مکانمند این مطالعه را فراموش کرد، تفسیر آیین عبادی مسلمانان در رمضان برخلاف قواعد پساساختارگرایانهای که مدتهاست همهجا دیده میشود، در میان مسلمانان فرانسه انجام شده است و چندانکه دوستی شرقی به یادم آورد، نباید بدون احتیاط و توجه لازم، نتایجاش را برای همه آن سرزمینهایی که مسلمانان در آنها اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند، روا دانست.
مسلمانان در ماه رمضان در زمانی خاص، پیش از طلوع آفتاب، در رمضان، وعده غذایی میخورند. بنابر دستورهای مذهبیشان تا غروب آفتاب، لب از خوردن و نوشیدن فرومیبندند و پس از آن، آنچه را روزه مینامند، میگشایند و این آداب عبادی را تا سی روز ادامه میدهند. روزهگرفتن و خودداری از خوردن و نوشیدن در ایامی مشخص از سال، نزد ادیان یکتاپرست دیگری نیز مشاهده میشود. اما مسئله اینجاست که آیا تمام جسم و جان مسلمانان بدین مشغول میشود که کی و چگونه از گرسنگی خلاصی مییابند؟ پاسخ دادن بدین پرسش بنابر آموزههای اسلامی و از پیش خود مسلمانان، آسان و سرراست است: آنها در این ماه با تحمل گرسنگی، خلوص نیت و فرمانبرداریشان را به خالق یکتا اثبات میکنند و در اندیشه بهدستآوردن رضایت اویند.
اما با رویکردی که من برگزیدهام کار مشکلتر و پیچیدهتر از اینهاست. روشی را که من انتخاب کردهام باید چشماش را بر موجهسازیهای اصطلاحا جانبدارانه دروندینی ببندد و یکسره خود را وقف جلوههای آیین مسلمانان سازد. برخلاف این تصور که مسلمانان روزهدار، سخت در اندیشه به پایانبردن گرسنگی روزانهاند، باید اذعان کرد که آنان، در عوض، درپی آناند که روزهشان در اثر نافرمانی از دستورهای مذهبی باطل نشود. چشم غربی افراطی، البته نمیخواهد در نظر آورد که مسلمانان، جز تابآوردن گرسنگی در این ماه، بهدقت مراقباند با «دست و زبان و جوارح بدن»شان و نیز تفکرشان، «دیگری» را نیازارند: آنها مراقباند که به زن یا مرد دیگر، دروغ نگویند، آزارش ندهند، چندانکه خودشان مینامند، «نگاه ناروا»(2) ندوزند و...
آزار ندادن و دروغ نگفتن، صورتبندیهایی سلبی از کردار مومن مسلمان در این ماه است. میتوان بر اشکال ایجابی رفتار آنان نیز متمرکز شد؛ آنجا که آنها، با تاسی به آنچه «سنت» میخوانند، به دستگیری از مستمندان میپردازند و میکوشند طعام این گروه از مردم را، کم یا زیاد، تامین کنند و بر عهده گیرند. اینجا و در فرانسه، جالب است که برخی از مسلمانان، به اطعام مسیحیان و خلاصه فقیرانی ناهمکیش با خودشان میپردازند. مضافا اینکه مطابق شریعت اسلامی، در ازای [کفاره. م] هرگونه خودداری از ادای وظیفه مذهبی روزهگرفتن، هر مسلمان بایستی، برای مدتی، شماری از فقرا را غذا دهد.
آمد و شد بیشتر به مسجدها، محل عبادت خدا برای مسلمانان یا رجوع قابل توجه به قرآن، کتاب اصلی دین اسلام، نیز از دیگر صور ایجابی رفتار خاص و چشمگیر مسلمانان در این ماه عبادی است. چرا این رفتارها را باید بهحساب این بگذاریم که مسلمانان، علیالخصوص در این ماه، افقی اجتماعی و دغدغهای جمعی دارند؟ این مسئلهای است که روش تحلیلی من باید به آن پاسخ دهد. چراکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که انگار هر فرد از مومنان اسلام، در فکر رستگاری خویش است، حتی اگر دست یاری سوی ناتوانی دراز کند؛ گویی هر یکی از مسلمانان تنها سعی دارد سعادت جهان پس از مرگ را برای خود بخرد و هر نفر، جدا از دیگران، سر در لاک انزوای عبادی خویش فرو برده است، پس آیا «این مغتنمترین فرصت نیست، تا جماعت مسلمان را غافلگیر کرد»؟ اما بیشک، از قرار این فعلها و ترک فعلها که بالاتر برشمردم، (اگر بخواهم با زبان جامعهشناسی آکادمیک سخن بگویم) ، «سرمایه اجتماعی» در جمع مسلمانان در این ماه افزایش مییابد. خصوصا که، مطابق آیین اسلام، رمضان از جمله ماههایی است که در آن نزاع و خشونت حرمت مضاعف دارد. (3)
در بررسی و برخورد با آن پرسش و درک چرایی این «سرمایه اجتماعی»، اما باید در این نکته دقیق شد که آیین عبادی مسلمانان در ماه رمضان، عملا و بهواسطه فرمی که به خود میگیرد، افقی اجتماعی و رویکردی فرافردی مییابد؛ یعنی نباید صرفا به این اکتفا کرد که هر مسلمانی، خودش میگوید: «ما گرسنگی را تحمل میکنیم تا درد بیچارگان و فقرا لمس کنیم». تفسیر اروپامحورانه از درک این موضوع ناتوان است که چگونه امر عبادی و به زبان کلیشهای، شخصی، از بابت فرماش، در میان اهل اسلام، همبستگی و افق اجتماعی را تقویت میکند.
وعدههای غذایی خاص ماه رمضان اغلب به جماعت و با حضور اعضای چند خانواده در یک خانه یا اغلب مسلمانان یک شهرک یا شهر در مسجدها صرف میشود. ضیافتهای گروهی مسلمانان برای بازکردن روزهشان در غروب هر روز، رسمی بادوام، جالب توجه و پررنگ است. مسئله برای مسلمانان تنها این نیست که صبح تا غروب را بنابر نقشهای عبادی به سر برند، آنها، بهویژه، از ادای وظیفه دینی در کنار دیگری و با لحاظ ساختن او، خرسند میشوند. در همین ماه است که آنان، ضمن آنکه درصدد برمیآیند، به نیازمندان کمک کنند، خلأها و کمبودهای جامعه مذهبیشان را میشناسند. بهجز این، طبق شریعت، آنان بایستی در ماه رمضان، مقداری پول یا مایحتاج ضروری [احتمالا فطریه. م] را به نیازمندان ببخشند، با چنین رسم و آیینی آیا جامعه اسلامی، همبستهتر از قبل است یا گسستهتر؟
مسلمانان در رمضان بیش از هر زمان دیگری در صفهایی به هم فشرده، در مسجدها، به نماز میایستند اگر مسلمانان، بیش از پیش به مسجد رو میآورند، این کنششان هرگز بهمعنای آن نیست که بیرون از مسجد را وانهادهاند. بلکه درمسجد بار دیگر جماعت را تمرین میکنند و یکدیگر را از نو باز مییابند. به مسجدهای مسلمانان در ماه رمضان سر بزنید تا شوق کنار دیگری بودن را درک کنید، حتی در شبهایی از این ماه، که به اعتقاد مسلمانان، خداوند، قرآن را برای محمد، رسول اسلام، [فرو] فرستاده است. در آن چند شب، مسلمانان، به بازخوانی و تفکر در قرآن میپردازند و تا طلوع آفتاب بیدار میمانند. این آیین عبادی، از نو آنها را به مرجعی مشترک پیوند میزند که قرآن باشد، به متنی که آنها را همکیش و همبسته میسازد. حتی آن بیداری شبانه نیز به اتکای اجتماعاتی است که مسلمانان برای خواندن قرآن و راز و نیاز برپا میدارند.
اگر بهراستی بتوان فرانسویان غرق در تماشای رقابت دوچرخهسواران را غافلگیر کرد، بعید میدانم، مسلمانان را در رمضان بتوان. آنها شهر را رها نکردهاند تا درگوشهای از تماشاکردن لذت ببرند، آنها به مناسکی مشغولند که قویتر و ریشهایتر، به شهر نزدیکشان میکند.
/خ
آکوب، از نویسندگان نشریه نوپای «دین و نقد» در پاریس است و این مقاله را در دومین شماره از این نشریه منتشر کرده است. از جمله برنامههای این نشریه، رویارویی با موج اسلامهراسیای است که اخیرا در اروپا فراگیر شده است. مشهور است که مارشال دوگل درباره خوی و خصلت هموطناناش گفته است که اگر دشمن بخواهد فرانسویان را غافلگیر کند، توردوفرانس(1) مناسبترین زمان است. چندی پیش در مجلهای متعلق به راستهای افراطی فرانسه میخواندم که با استعاره از این جمله معروف گل، گفته است، اگر دشمنان بخواهند میتوانند مسلمانان جهان را در ماه رمضان غافلگیر کنند...
این نویسنده تندروی پاریسی به استقبال حرکت راستهای افراطی اروپا رفته بود که قرار گذاشته بودند تا در این ماه، در چند نقطه اروپا علیه مسلمانان راهپیماییها یا میتینگهایی برگزار کنند. گویی در لفافه رسانده بود که هماینک و مقارن با ماه اسلامی رمضان، مناسبترین زمان برای اعتراض و هجمه به اقلیت مسلمان در فرانسه است. شاید و بنابر درک نویسنده، که میکوشم نشان دهم چه میزان کوتهنگرانه است، چون مسلمانان در این ماه، تمام وقتشان را صرف راز و نیاز با خدای خویش، آنچه صوم [روزه] مینامند، میکنند. رمضان نزد مسلمانان ماهی است که به ضیافت الاهی فراخوانده شدهاند و آن را به عبادت و پاک و طاهرساختن روح و جانشان میگذرانند.
نویسنده تندروی داستان ما گویا این را به حساب دوریگزیدن مسلمانان از امر اجتماعی و مشغولیات روزمره این جهانی گذاشته است. البته که هر عبادت و مناسک مذهبی، در میان هر دسته از مومنان انواع دینهای جهان، اگر هم بخواهد از سر صدق و خلوص درون باشد، باید فکر و سوگیری فرد را از گرفتاریهای مادی و زمینی برگیرد. اما نکته اینجاست که این ادای مناسک و دلسپردن به رابطه با خداست که عملا ما را پاک و منزه میسازد و نه بیاعتنایی ظاهری و فرمال در لحظه راز و نیاز.
فراتر از این تذکر، آنچه من در این نوشته سعی دارم به آن بپردازم این است که خلاف تمام پندارها، اغلب آیین عبادی مسلمانان، و خصوصا آداب رمضان، این گروه از مومنان را بیش از پیش به امر اجتماعی و دغدغه جامعه گره میزند و هرگز چنین نیست که گرسنگی روزه یا آیینهای خاص رمضان، مسلمانان را به کنج عبادیشان محدود و محصور سازد. برای درک و پذیرش چنین ادعایی، من دوره نیفتادهام تا همانند خبرنگاران رسانهها، از چند مسلمان بپرسم، آیا آنها در رمضان حواسشان بیشتر به جامعه جمع است یا خیر، بلکه کوشیدهام در خود آیینهای اسلامی این ماه تدقیق و تامل کنم و براساس تحلیل درونماندگار آنها، همچون یک متن، نشان دهم این چنین آیینی، مومنان یک دین را اجتماعی و دغدغهمند میپروراند.
البته تذکری دیگر خالی از فایده نیست؛ اینکه نباید خصلت زمانـ مکانمند این مطالعه را فراموش کرد، تفسیر آیین عبادی مسلمانان در رمضان برخلاف قواعد پساساختارگرایانهای که مدتهاست همهجا دیده میشود، در میان مسلمانان فرانسه انجام شده است و چندانکه دوستی شرقی به یادم آورد، نباید بدون احتیاط و توجه لازم، نتایجاش را برای همه آن سرزمینهایی که مسلمانان در آنها اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند، روا دانست.
مسلمانان در ماه رمضان در زمانی خاص، پیش از طلوع آفتاب، در رمضان، وعده غذایی میخورند. بنابر دستورهای مذهبیشان تا غروب آفتاب، لب از خوردن و نوشیدن فرومیبندند و پس از آن، آنچه را روزه مینامند، میگشایند و این آداب عبادی را تا سی روز ادامه میدهند. روزهگرفتن و خودداری از خوردن و نوشیدن در ایامی مشخص از سال، نزد ادیان یکتاپرست دیگری نیز مشاهده میشود. اما مسئله اینجاست که آیا تمام جسم و جان مسلمانان بدین مشغول میشود که کی و چگونه از گرسنگی خلاصی مییابند؟ پاسخ دادن بدین پرسش بنابر آموزههای اسلامی و از پیش خود مسلمانان، آسان و سرراست است: آنها در این ماه با تحمل گرسنگی، خلوص نیت و فرمانبرداریشان را به خالق یکتا اثبات میکنند و در اندیشه بهدستآوردن رضایت اویند.
اما با رویکردی که من برگزیدهام کار مشکلتر و پیچیدهتر از اینهاست. روشی را که من انتخاب کردهام باید چشماش را بر موجهسازیهای اصطلاحا جانبدارانه دروندینی ببندد و یکسره خود را وقف جلوههای آیین مسلمانان سازد. برخلاف این تصور که مسلمانان روزهدار، سخت در اندیشه به پایانبردن گرسنگی روزانهاند، باید اذعان کرد که آنان، در عوض، درپی آناند که روزهشان در اثر نافرمانی از دستورهای مذهبی باطل نشود. چشم غربی افراطی، البته نمیخواهد در نظر آورد که مسلمانان، جز تابآوردن گرسنگی در این ماه، بهدقت مراقباند با «دست و زبان و جوارح بدن»شان و نیز تفکرشان، «دیگری» را نیازارند: آنها مراقباند که به زن یا مرد دیگر، دروغ نگویند، آزارش ندهند، چندانکه خودشان مینامند، «نگاه ناروا»(2) ندوزند و...
آزار ندادن و دروغ نگفتن، صورتبندیهایی سلبی از کردار مومن مسلمان در این ماه است. میتوان بر اشکال ایجابی رفتار آنان نیز متمرکز شد؛ آنجا که آنها، با تاسی به آنچه «سنت» میخوانند، به دستگیری از مستمندان میپردازند و میکوشند طعام این گروه از مردم را، کم یا زیاد، تامین کنند و بر عهده گیرند. اینجا و در فرانسه، جالب است که برخی از مسلمانان، به اطعام مسیحیان و خلاصه فقیرانی ناهمکیش با خودشان میپردازند. مضافا اینکه مطابق شریعت اسلامی، در ازای [کفاره. م] هرگونه خودداری از ادای وظیفه مذهبی روزهگرفتن، هر مسلمان بایستی، برای مدتی، شماری از فقرا را غذا دهد.
آمد و شد بیشتر به مسجدها، محل عبادت خدا برای مسلمانان یا رجوع قابل توجه به قرآن، کتاب اصلی دین اسلام، نیز از دیگر صور ایجابی رفتار خاص و چشمگیر مسلمانان در این ماه عبادی است. چرا این رفتارها را باید بهحساب این بگذاریم که مسلمانان، علیالخصوص در این ماه، افقی اجتماعی و دغدغهای جمعی دارند؟ این مسئلهای است که روش تحلیلی من باید به آن پاسخ دهد. چراکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که انگار هر فرد از مومنان اسلام، در فکر رستگاری خویش است، حتی اگر دست یاری سوی ناتوانی دراز کند؛ گویی هر یکی از مسلمانان تنها سعی دارد سعادت جهان پس از مرگ را برای خود بخرد و هر نفر، جدا از دیگران، سر در لاک انزوای عبادی خویش فرو برده است، پس آیا «این مغتنمترین فرصت نیست، تا جماعت مسلمان را غافلگیر کرد»؟ اما بیشک، از قرار این فعلها و ترک فعلها که بالاتر برشمردم، (اگر بخواهم با زبان جامعهشناسی آکادمیک سخن بگویم) ، «سرمایه اجتماعی» در جمع مسلمانان در این ماه افزایش مییابد. خصوصا که، مطابق آیین اسلام، رمضان از جمله ماههایی است که در آن نزاع و خشونت حرمت مضاعف دارد. (3)
در بررسی و برخورد با آن پرسش و درک چرایی این «سرمایه اجتماعی»، اما باید در این نکته دقیق شد که آیین عبادی مسلمانان در ماه رمضان، عملا و بهواسطه فرمی که به خود میگیرد، افقی اجتماعی و رویکردی فرافردی مییابد؛ یعنی نباید صرفا به این اکتفا کرد که هر مسلمانی، خودش میگوید: «ما گرسنگی را تحمل میکنیم تا درد بیچارگان و فقرا لمس کنیم». تفسیر اروپامحورانه از درک این موضوع ناتوان است که چگونه امر عبادی و به زبان کلیشهای، شخصی، از بابت فرماش، در میان اهل اسلام، همبستگی و افق اجتماعی را تقویت میکند.
وعدههای غذایی خاص ماه رمضان اغلب به جماعت و با حضور اعضای چند خانواده در یک خانه یا اغلب مسلمانان یک شهرک یا شهر در مسجدها صرف میشود. ضیافتهای گروهی مسلمانان برای بازکردن روزهشان در غروب هر روز، رسمی بادوام، جالب توجه و پررنگ است. مسئله برای مسلمانان تنها این نیست که صبح تا غروب را بنابر نقشهای عبادی به سر برند، آنها، بهویژه، از ادای وظیفه دینی در کنار دیگری و با لحاظ ساختن او، خرسند میشوند. در همین ماه است که آنان، ضمن آنکه درصدد برمیآیند، به نیازمندان کمک کنند، خلأها و کمبودهای جامعه مذهبیشان را میشناسند. بهجز این، طبق شریعت، آنان بایستی در ماه رمضان، مقداری پول یا مایحتاج ضروری [احتمالا فطریه. م] را به نیازمندان ببخشند، با چنین رسم و آیینی آیا جامعه اسلامی، همبستهتر از قبل است یا گسستهتر؟
مسلمانان در رمضان بیش از هر زمان دیگری در صفهایی به هم فشرده، در مسجدها، به نماز میایستند اگر مسلمانان، بیش از پیش به مسجد رو میآورند، این کنششان هرگز بهمعنای آن نیست که بیرون از مسجد را وانهادهاند. بلکه درمسجد بار دیگر جماعت را تمرین میکنند و یکدیگر را از نو باز مییابند. به مسجدهای مسلمانان در ماه رمضان سر بزنید تا شوق کنار دیگری بودن را درک کنید، حتی در شبهایی از این ماه، که به اعتقاد مسلمانان، خداوند، قرآن را برای محمد، رسول اسلام، [فرو] فرستاده است. در آن چند شب، مسلمانان، به بازخوانی و تفکر در قرآن میپردازند و تا طلوع آفتاب بیدار میمانند. این آیین عبادی، از نو آنها را به مرجعی مشترک پیوند میزند که قرآن باشد، به متنی که آنها را همکیش و همبسته میسازد. حتی آن بیداری شبانه نیز به اتکای اجتماعاتی است که مسلمانان برای خواندن قرآن و راز و نیاز برپا میدارند.
اگر بهراستی بتوان فرانسویان غرق در تماشای رقابت دوچرخهسواران را غافلگیر کرد، بعید میدانم، مسلمانان را در رمضان بتوان. آنها شهر را رها نکردهاند تا درگوشهای از تماشاکردن لذت ببرند، آنها به مناسکی مشغولند که قویتر و ریشهایتر، به شهر نزدیکشان میکند.
پى نوشت ها:
1- توردوفرانس، نام مجموعه مسابقات دوچرخهسواری به دور فرانسه است، که سابقهای طولانی، اعتباری قابل توجه و طرفداران فراوانی دارد. فرانسویها، علاقه خاصی برای تماشای این رقابتها دارند.
2- منظور نویسنده، همان نگاه هوسآلود به جنس مقابل است که بهنوعی از مبطلات روزه بهشمار میرود.
3- جالب است که در کشورهای اسلامی نیز نرخ جرم و جنایت در رمضان کاهش مییابد.
/خ