شهید مطهری (ره) : خوارج قیام مى کردند، ترور مى کردند، شکم پاره مى کردند و ... (به بهانه ترور جمعی از مسلمانان در مسجد النور نیوزلند)
خوارج طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته مىشوند و خونشان هدر مى رود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدى بر قیامشان مترتب نیست قیام مى کردند، ترور مى کردند، شکم پاره مى کردند، و لهذا اینها نه فقط در عمل بصیرت نداشتند بلکه منکر بصیرت در عمل در باب امر به معروف و نهى از منکر بودند و از این راه مصیبتى بزرگ براى عالم اسلام به وجود آوردند.
این جهت که اعمال بصیرت در امر به معروف و نهى از منکر واجب است مورد اتفاق جمیع فرق اسلامى است به استثناى خوارج. خوارج روى همان جمود و خشکى و تعصب خاصى که داشتند مى گفتند امر به معروف و نهى از منکر تعبد محض است، شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد، نباید نشست در اطرافش حسابگرى کرد، تکلیفى است باید چشم بسته انجام داد. خوارج طبق همین عقیده با علم به اینکه کشته مىشوند و خونشان هدر مى رود و با علم به اینکه هیچ اثر مفیدى بر قیامشان مترتب نیست قیام مى کردند، ترور مى کردند، شکم پاره مى کردند، و لهذا اینها نه فقط در عمل بصیرت نداشتند بلکه منکر بصیرت در عمل در باب امر به معروف و نهى از منکر بودند و از این راه مصیبتى بزرگ براى عالم اسلام به وجود آوردند. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، 1377ش، ج4، ص 823).
فرازی از سخنرانى حضرت امام (ره) در مدرسه فیضیّه به مناسبت ترور و شهادت استاد مطهری (ره).
یکى از فرقهاى مکتب اسلام، مکتب توحید با مکتبهاى انحرافى، مکتبهاى الحادى این است که رجال این مکتب شهادت را براى خودشان فوز عظیم مى دانند ... این رجل فاجرى که خون عزیز ما را به زمین ریخت، دین خدا را تأیید کرد، منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. یعنى خدا دین خودش را به او تأیید کرد... دلیل عجز شماست که در سیاهى شب متفکّران ما را مى کشید؛ براى اینکه «منطق» ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى کردید؛ لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر این مرد بزرگ در بستر خودش مرده بود، این تأیید نمى شد، این موج برنمى خاست. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (شرح مختصر زندگانى مؤلّف شهید)، 1377ش، ج1، صص4-5 با تلخیص).
امام خمینی (قده) حاضر نشدند حکم ترور حسن علی منصور، عاقد و طراح کاپیتولاسیون را صادر کنند!.
مرحوم علامه طهرانی (ره) در خصوص ترور منصور معتقد است ترور منصور به هیچوجه من الوجوه صلاح نبود؛ چون با ترور یک شخص کار اصلاح نمى شود، و فوراً یک نفرى دیگرى را مى آورند جایش مى گذارند صد درجه بدتر.ترور در اسلام نیست؛ «الإسلَامُ قَیَّدَ الفَتکَ». اسلام فتک یعنى ترور کردن را زنجیر کرده گرفته و بسته است، هر کس را که انسان مى خواهد بکشد، باید بیاید علناً محاکمه کند یا بواسطه جنگ یا غلبه آشکارا بکشد. ترور منصور هم بنظر ایشان [مرحوم امام خمینی (ره)] نبود، و بدون نظر ایشان انجام گرفت. یعنى اصل ترور را نیز بهانه مى گیرند، و مستمسک براى شدّت عمل خود در راه و مقصدشان قرار مى دهند. انسان باید اصل و ریشه را بردارد، و مبارزه باید اصلى باشد. انسان این شخص را بزند بکشد که فائده ندارد. اوّلًا ترور در اسلام نیست؛ «الإسلَامُ قَیَّدَ الفَتکَ». اسلام فتک یعنى ترور کردن را زنجیر کرده گرفته و بسته است، هر کس را که انسان مى خواهد بکشد، باید بیاید علناً محاکمه کند یا بواسطه جنگ یا غلبه آشکارا بکشد. ترور منصور هم بنظر ایشان [مرحوم امام خمینی (ره)] نبود، و بدون نظر ایشان انجام گرفت؛ و بعداً هم ایشان صریحاً گفته بودند که بدون نظر من انجام گرفت، و افرادى که منصور را ترور کردند آنها را بنده مى شناختم؛ کم و بیش نزد من مى آمدند؛ ولى از افراد ما نبودند؛ گرچه افراد غیّور، متدیّن، متعصّب و خلاصه دین دوستى بودند ولى یک مقدارى داغ بودند که انسان نمى توانست جلوى آنها را نگه دارد. (علامه طهرانی، سید محمد حسین، وظیفه فرد مسلمان در حکومت اسلام، بی تا، ص50). "در قضیه ترور حسن علی منصور با این که . . . نماینده ای خدمت ایشان به نجف جهت استیذان فرستاد، آن حضرت (امام خمینی قدس سره) از صدور چنین حکمی استنکاف ورزیدند و این [گروه] ناچار شد، به سراغ بعضی دیگر . . . برود". (جمعی از نویسندگان، تساهل و تسامح، 1379ش، ص 35).
بیشتر بخوانید: داستان درخواست ترور همسایه توسط ابوصباح کنانی و نهی امام جعفر صادق علیه السلام
اسلام ترور را منع کرده است.
ابوصباح کنانی به امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: یکی از همسایه هایم که از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی علیه السلام دشنام می دهد . آیا اجازه می دهی که او را بکشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع کرده است .ابوصباح کنانی به امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: یکی از همسایه هایم که از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی علیه السلام دشنام می دهد . آیا اجازه می دهی که او را بکشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع کرده است . او را رها کن; زیرا به زودی فرد دیگری این کار را انجام می دهد . ابوصباح کنانی می گوید: به سوی کوفه رفته و در مسجد مشغول نماز صبح شدم . در این حال گوینده ای می گفت: جعد بن عبدالله مانند مرده ای که باد کرده بود، در رختخوابش پیدا شد . سپس گروهی رفتند و او را حمل کردند . در این حال گوشتش از استخوانش جدا می شد . از این رو، جسد او را بر روی پوستی جمع کردند . در این شرایط دیدم که زیر جسد او سیاه بود . سپس او را به خاک سپردند. (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، 1407ق، ج7، صص 375-376).
منابع:
1- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (شرح مختصر زندگانى مؤلّف شهید)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
3- علامه طهرانی، سید محمد حسین، وظیفه فرد مسلمان در حکومت اسلام، ایران، مشهد، ناشر مولف، بی تا.
4- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.