یهود در عرصه فرهنگ و پرورش مکاتب الحادی

فرهنگ اصلی یهود را می توان فرهنگی ژورنالیستی نامگذاری کرد. در همین راستا آثار برجسته علمی و ادبی یهود هم عموماً ژورنالیستی است.
دوشنبه، 6 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یهود در عرصه فرهنگ و پرورش مکاتب الحادی
 یهود در عرصه فرهنگ و پرورش مکاتب الحادی

نویسنده: سلمان قاسمی




 

فرهنگ یهود

فرهنگ اصلی یهود را می توان فرهنگی ژورنالیستی نامگذاری کرد. در همین راستا آثار برجسته علمی و ادبی یهود هم عموماً ژورنالیستی است. (1)
صهیونیست ها اگرچه خود بی هویّتند اما در دست درازی به یافته های دیگران و جعل و ثبت آن به اسم خویش سابقه ای طولانی دارند و با استعداد بی نظیر اسطوره پردازی خود به راحتی می توانند آن را به دیگران هم، قالب کنند. اندیشه صهیونیسم را که بیش از چند سده قدمت ندارد امروزه چنان تبلیغ کرده اند که گویا قدمتی چندین هزار ساله داشته و ابتکار پیامبرانشان بوده است و از آنجایی که مالکیت رسانه ای قدرتمندی دارند در باوراندن این گونه مسائل به دیگران غالباً پیروزند. آنها به راحتی هرکس را که موافق منافعشان باشد بالا می برند اگرچه هیچ نقطه قوت در وی وجود نداشته باشد و هر صاحب نفوذ دانشمندی را به زیر می کشند اگرچه کوچکترین ضعفی نداشته باشد. آنها با نفوذ در سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل، یونسکو، صلیب سرخ،... که عموماً طرح تأسیس آنها را خود ریخته اند (2)، دوستان و موافقان اندیشه ضد بشری خود را انسانهایی صالح، خدمتگزار و بشر دوست معرفی می کنند و مخالفان خود را تروریست و وحشی به دنیا می نمایانند. آنان با ضربه تبلیغات بر مبنای همان برنامه عمل جهانی خود یعنی پروتکل های دانشوران، به جدِ در صدد جایگزینی ضد ارزشها به جای ارزشها هستند. در راستای ایجاد اختلاف بین جوامع و دولتهای مخالف خود با متهم کردن آنها به یهودی ستیزی و ضد سامی بودن مخالفان بومی آن دولتها را در حد متفکر! و اندیشمند بالا می آورند و مخالفان خود را امّل و عقب مانده معرفی می کنند، مانند آنچه که امروز در مورد اعراب و دولتهای مخالف خود مثل ایران و سوریه در رسانه های خود تبلیغ می کنند.

سرقت اندیشه ها

صهیونیستها برای اندیشه خود قدمتی چندین هزار ساله تراشیده اند و با سرقت از فرهنگ های مختلف، مویّداتی هم برای آن دست و پا کرده اند، به طوری که در کشورهای تحت سلطه رسانه ای خود توانسته اند تا حدودی خود را ملتی! با فرهنگ و تمدن باستانی قالب کنند. در اینجا برای آگاهی فقط به دو نمونه کوچک از سرقت های فرهنگی - علمی آنان اشاره می کنیم.
امروزه، همه کشف قاره آمریکا را به کریستف کلمب نسبت می دهند در حالی که کشف یک قاره جدید در آن روزگار که علم جغرافیا پیشرفت چندانی نکرده بود به راحتی امکان پذیر نبوده است. آیا می توان کاری به این بزرگی که نیاز به امکانات علمی و مالی فراوانی دارد را به یک شخص نسبت داد؟ آیا مطرح کردن نام یک شخص و تبلیغ آن در جایی که عوامل بسیاری باید جمع شود تا چنین امر مهمی صورت بگیرد نوعی کار تبلیغی نیست؟ طبق نظر استاد جلال الدین همایی، ابوریحان اول کسی است که به قوه علم و فراست ذاتی، وجود سرزمینی را حدس زده است که چند قرن بعد از وی در سال 1492 م و 897 هجری قمری به نام آمریکا کشف شد. (3) همچنین نوشته شده است: پس از فتح اندلس به دست مسیحیان، فردی به نام عبدالله که تصمیم داشت بنابر پیشنهاد ابوریحان بیرونی برای کشف سرزمین جدید به آن طرف اقیانوس سفر کند، کشته می شود. کریستف کلمب پس از یافتن نقشه عبدالله با کسب اجازه از ملکه اسپانیا، ایزابلا تصمیم می گیرد مانند مسلمانان جهت دست یافتن به طلا از این راه دریایی به هندوستان برود و حتی بعد از کشف قاره آمریکا تصور می کند به هندوستان رسیده است و تا آخر عمر هم بر این باور بود (4). همچنین دکتر شریعتی که تحقیقات گسترده ای در مورد جغرافیای اسلامی انجام داده می نویسد: هیچ شکی نیست که آمریکا قبل از کریستف کلمب به وسیله مسلمانان، از طریق شمال آفریقا و لیسبون شناخته شده باشد. نقشه ای که در اختیار کریستف کلمب بوده، نقشه ای است در یک کتابخانه در اسپانیا یا ایتالیا که بوسیله امیر زاده ای از اسقفی که آن کتابخانه تحت نظر او بوده است و تحت نظر کلیسا بوده - می گیرد و به اسپانیا می آید و بر اساس آن به طرف مغرب حرکت می کند و امکان ندارد که او بدون نقشه حرکت کرده باشد و آن نقشه بوسیله پروفسور گاهن که یهودی شرق شناس معروف است (و نیز) به وسیله برانشویک و همه کسانی که روی این مسئله کار کرده اند تأیید شده است. این نقشه در آسیای صغیر، یعنی در مرکز تمدن اسلامی و در دوره جنگهای صلیبی ترسیم شده است. (5)
دانیل بورستین نقش یهودیان در ارائه نقشه های جغرافیایی را چنین برمی شمرد آنان (یهودیان) که ناچار از کشوری به کشور دیگر می رفتند، با حمایت شاهزاده ها و دولتمردان، نقشه نگاری را یک دانش بین المللی کردند. یهودیان... که در جوامع مسیحی و مسلمان، حاشیه نشین بودند به منزله معلم و مأمور مخفی، دانش اعراب را به جهان مسیحیت بردند. (6) با این حساب یهودیان که بر حاصل تلاشهای علمی و فرهنگی جهان اسلام وقوف می یافتند، آن را مخفیانه به کشورهای مسیحی منتقل می کردند و نتیجه این کارها سهل گیری دولتهای مسیحی برای آنان بود. بورستین در جایی دیگر می نویسد: جالب توجه ترین این اطلسها که به دست ما رسیده اطلس کاتالان (7) مربوط به سال 1375 میلادی است که (به) وسیله شخصی به نام کرسک لوژوویف معروف به ابراهام یهودی اهل پالما در ماجورکا برای پادشاه آراگون تدوین شده بود. پاداش خدمت او و دیگر متخصصان و دانشمندان یهودی تسامح و تساهلی بود که شاهان آراگونی نسبت به آنان (یهودیان) معمول می داشتند. البته ما نمی خواهیم نقش کریستف کلمب را در کشف قاره آمریکا کم جلوه دهیم بلکه می خواهیم این نکته را متذکر شویم که یهودیان در مورد کشف قاره آمریکا هیچ اشاره ای به زمینه های فراهم کننده آن مانند نقشه که می توان گفت عامل اساسی کشف قاره آمریکا بوده است، نکرده اند و با توجه به تاریخ، برای کلمب انگیزه های مذهبی و معنوی برای این کار عنوان کرده اند در حالی که رفتارهای غیر انسانی کلمب با سرخ پوستان و قتل عام آنها بر کسی پوشیده نیست. همانطور که ویل دورانت در شرح بازگشت وی به هائیتی (29 اکتبر 1494) می نویسد: اکنون کریستف کلمب، خود به یک تاجر مبدل شده بود. وی هیأتهایی را برای شکار برده به جزیره فرستاد، هزار و پانصد برده اسیر گرفت، چهارصد تن را در اختیار ساکنان اروپایی آن جا گذاشت و پانصد تن را به اسپانیا فرستاد. دویست تن از اینها در راه مردند، بازماندگان را در سویل فروختند امّا برده ها چون نتوانستند خود را با آب و هوای سرد آنجا و با وحشیگری تمدن سازگار سازند در ظرف چند سال، همه تلف شدند. (8) البته شرارتهای جنسی کلمب و همراهان وی را نیز به اینها باید اضافه کرد.
نمونه دیگر از سرقتهای فرهنگی یهودیان صهیونیست، تصاحب یکی از عناصر هنر اسلامی است که امروزه آنان از آن به عنوان ستاره داوود نام می برند. با وجود این که مورّخین، هنرمندان و باستان شناسان بر این امر تأکید دارند که ستاره داوود یک افسانه دروغ صهیونیستی است و در اصل یک شکل مورد استفاده عربی بوده که توسط یهودیان به سرقت رفته است، ولی صهیونیست ها آن را به خود منتسب می کنند و به نام ستاره داوود از آن نام می برند، در حالی که هیچ سند تاریخی نداشته، بلکه صرفاً یک جعل و افسانه است. همه حقایق تاریخ مؤیّد این امر است که اسرائیل، دولتی بدون اصل و تاریخ و یک اندیشه شیطانی است که توسط استعمار در قلب امت اسلامی کاشته شده است و هیچ باکی از واژگونی حقایق و خلق افسانه ها و خرافات در مورد ریشه و تاریخش ندارد و در این مسیر تمدن و فرهنگ دیگر امت ها را به خود نسبت می دهد. (9)
در همین راستا صهیونیست ها یکی از عناصر هنر اسلامی را که بر اشکال هندسی متّکی است به عنوان یکی از سمبل های خود برگزیده اند و مشکل مهمتر اینکه ما از سمبل هایمان دست کشیده ایم و نسبت به استفاده از آنها حساسیت داریم و نگرانی از این است که روزی بیاید که ما از تمامی تاریخمان به خاطر این که یهودیان در مورد آنها اسطوره و افسانه می سازند دست بکشیم. (10)
در همین زمینه دکتر محمد ابوغدیر، استاد و رئیس بخش زبان عربی در دانشکده علوم انسانی الازهر تأکید دارد، این ستاره شش گوش دارای اصل عربی است و یابوسین ها که جزئی از کنعانی های عرب بودند و شهر قدس را ایجاد کردند و دولتی تشکیل دادند، این ستاره را به عنوان شعار و سمبل خود انتخاب کردند... بعد از خروج یهود از مصر، آن ها به طرف کنعان رفتند، ولی داخل آن نشدند و به صورت مجموعه هایی از قبایل و عشایر در اطراف منطقه پخش شدند و با کنعانیان از در حیله و نیرنگ و از راه تجارت و خویشاوندی وارد شدند تا توانستند بر شهر کنعان و این رمز و نشانه دست پیدا کنند و از آن تاریخ، این ستاره به عنوان اسطوره ای در تفکر یهود درآمد و به انگشتر سلیمان ارتباط داده شد و در تمامی جوامع یهودی در سراسر جهان منتشر شد و به هنرها و فنون مختلف وارد شد و در تفکر صهیونیستی، این دلالت حاصل شد که این ستاره جزئی از تاریخ و اسطوره یهودی است. چرا که اسرائیل دولتی است که براساس اساطیر زندگی می کند و تمامی تلاش خود را در این زمینه، یعنی ارتباط مردم و ملت با مجموعه ای از افسانه ها به کار می گیرد.
همچنین دکتر احمد الزیات، استاد آثار باستانی اسلامی در دانشکده ادبیات طنطا می گوید: یک هنرمند مسلمان، اشکال مختلف هندسی را چه به صورت دو مثلث متقاطع یا ستاره شش ضعلی و یا شکلی که به عنوان قوس پنج سر معروف است و در عصر فاطمی ها از آن استفاده می شد در کارهایشان مورد استفاده قرار می دهد که جزئی از آن چیزی است که به نام نقاشی بشقاب ستاره ای معروف است، و شکل دایره ای است که درون آن دانه هایی به شکل بادام وجود دارد و در داخل آن شکلی شبیه ستاره چند ضلعی که بر حسب اندازه و اضلاع، تعداد اضلاع این ستاره از پنج تا نه تفاوت می کرد و برای همین این گونه طرح های مهندسی اسلامی است که در معماری ها و آثار باقی مانده از آن زمان مثل محراب چوبی سیّده رقیه در موزه اسلامی قاهره وجود دارد. حتی تا الآن نیز بسیاری از طرح هایی که در معماری ما استفاده می شد ستاره است که در اصل از دو مربع متقاطع است، که یک ستاره هشت ضلعی را ایجاد می کند که اگر کوچک شود شکل پولک ماهی را پیدا می کند و این امر از سالهای متمادی پیش در هنر اسلامی به کار می رفته و ما ترسی نداریم که چون در پرچم اسرائیل وجود دارد آن را به کار نگیریم. (11)
صهیونیسم از همان آغاز تشکیل (ماه اوت 1897)، فعالیت خود را با نیرنگ آغاز کرد. محافل صهیونیستی و دستجاب هواخواه ایشان که این تاریخ تولد را مناسب نمی دانستند با کوشش زیاد به نشر این افسانه پرداختند که، صهیونیسم که هدفش تشکیل حکومت یهود است جریانی است، بسیار قدیم تا جایی که قدمت آن را به زمان حمله بخت النّصّر به عقب بردند. امروزه هم پخش و اشاعه این افسانه با همان علاقه دنبال می شود. امّا کیست که نداند که این جعل قدمت و به تبع آن فرهنگ سازی و جعل و سرقت تمدن دیگران فقط و فقط در راستای جلب نظر حکمرانان برای استعمار فلسطین بوده است. البته این سرقت تمدن و فرهنگ دیگران، دلیل دیگری هم می تواند داشته باشد و آن اینکه صهیونیسم برای درست درآوردن اسطوره قوم برگزیده، باید به همه ثابت می کرد که دارای تمدن باستانی و فرهنگی اصیل می باشد چرا که اگر این قوم برگزیده خداست باید این خلوص نژادی و پاکی را تا به الان حفظ کرده باشد تا عهد خداوند برایش تحقق یابد. پس با سرقت تمدن و فرهنگ و نشانه های باستانی ملتها سعی در نشان دادن وحدت و خلوص نژادی داشتند تا در متقاعد کردن سایرین به پذیرش برگزیده بودن آنان مشکلی پیش نیاید و از طرف دیگر از تعصب قومی یهود هم برای مهاجرت به فلسطین استفاده کنند. که البته تا حدودی هم موفق شدند اگرچه که در همین کتاب به وضوح روشن شد که خلوص نژادی یهود از خنده دارترین طنزهای تاریخ است.

صهیونیسم و مذاهب ساختگی

صهیونیسم پدیده ای است جدید و زاییده امپریالیسم. (12) امپریالیسم که اتحاد و بیداری ملتها را با منافع استعماری خود در خطر می دید با ایجاد و تجهیز صهیونیسم و وارد کردن آن در عمق خاورمیانه جایی که می توان از آن به عنوان لولای سه قاره نام برد سعی در تأمین و استمرار بخشیدن به منافع استعماری خود داشته و دارد. امروزه صهیونیسم، بیشتر نقابی بر صورت استعمار برای کسب منافع بیشتر در منطقه خاورمیانه است و به همین خاطر هر آنچه منافع صهیونیسم را تهدید می کند دشمن امپریالیسم هم به شمار می رود و باید از بین برود.
اما در خصوص آیین های الاهی باید گفت که یکی از ارزشمندترین سلاح های توده های مردمی در برابر استعمارگران آموزه های ناب الهی است که با بیدار کردن ملتها و دعوت آنان به ظلم ستیزی، دیواری مستحکم در برابر استثمارگران بشمار می آید به همین سبب نابودی ادیان الهی یا تحریف اصول اساسی آنها از نقشه های شوم کشورهای استعماری بوده و هست. در میان ادیان الهی، دین اسلام به خاطر مصون ماندن از تحریف کتاب مقدس آن قرآن و استمرار سنت اصیل امامان تا عصر حاضر به عنوان بزرگترین مانع در برابر حمله های استعماری محسوب می شود. به خاطر همین خصوصیات منحصر بفرد دشمنان حمله های خود را بر روی این دین و ریشه های آن متمرکز کرده اند. کوتاه سخن آنکه امروزه صهیونیسم جهانی از هر حرکتی که در راستای تضعیف اسلام و مسلمین باشد با تمام امکانات پشتیبانی می کند. همانطور که در حال حاضر غالب مذاهب افراطی و بعضاً ساختگی تحت حمایت کامل صهیونیسم می باشند. حتی صهیونیسم امروزه از بسیاری از گروهها و فرقه های سری و زیرزمینی که کمترین ارتباط با دین ندارند حمایت می کند. و جالب اینکه بسیاری از همین انجمن های سری متعلق به یهودیان و دست پرورده آنان است. مثلاً در ایالات متحده با آنکه یهودیان از 3 درصد جمعیت کشور آمریکا تجاوز نمی کنند ولی 20 تا 50 درصد از طرفداران و مبلغان ادیان و مسلک های ساختگی، مانند شیطان پرستی، هاری کریشنا، فراماسونری، بهاییت، مسیحیان عبری و... یهودی اند. (13) برای نمونه در مورد روابط صهیونیسم و بهاییت می توان گفت که بهاییان در ماجرای تصرف فلسطین و اشغال آن توسط نیروهای انگلیس کمک شایانی به قوای انگلیس کردند تا آنجا که سرهربوت ساموئل یهودی که نخستین کمیسر عالی فلسطین بود در تشییع جنازه رئیس این فرقه، عاس افندی شرکت کرد. همچنین بنابر دیدگاه بهاییان که کاملاً همسو با عقاید اسطوره های صهیونیسم می باشد تشکیل اسرائیل وعده ای الهی تلقی شده است. همانطور که شوقی افندی رسماً در لوح نوروز 108 بدیع، نظریه بهاییت را در خصوص تشکیل دولت اسرائیل چنین بیان می دارد:
مصداق وعده الهی به ابنای خلیل و وارث کلیم ظاهر و باهر، و دولت اسرائیل در ارض مقدس مستقر و به روابط متینه به مرکز بین المللی جامعه بهاییان مرتبط و به استقلال و اصالت آیین الهی مقرّ و معترف و به ثبت عقدنامه بهایی و معافیت کافه موقوفات امریه در مرج عکا و جبل کرمل و لوازم ضروریه بنای بنیاد مقام اعلا از رسوم دولت و اقرار به رسمیت ایام تسعه متبرکه محرمه، موفق و مؤید... (14)
منافع بهائیت در فلسطین در صورتی محفوظ می ماند که یا انگلستان به استعمار خود در آن ادامه می داد یا صهیونیسم در جایگاه حافظ منافع امپریالیسم انگلستان و میراث خوار استعمار، روی کار می آمد. در غیر این صورت، مرکز به اصطلاح جهانی بهائیت دیر یا زود به دست مسمانان به صورت مرکز جاسوسی و دشمنی آشکارا با منافع ملی مسلمانان برچیده می شد. بنابراین، بهائیان و رهبرانشان در فلسطین و اسرائیل، به هیچ وجه برخلاف مصالح اسرائیل و صهیونیسم سخن به میان نیاوردند و با صدها هزار آوازه فلسطینی و غصب حقوق ساکنان آن هیچ همدردی نکردند. در حالی که برای برقراری و تحکیم روابط خویش با صهیونیسم، آماده هرگونه همکاری شدند. (15) بهاییان از همان ابتدای تشکیل رژیم اشغالگر صهیونیستی روابط حسنه ای با همدیگر داشته و در ازای کمک های سیاسی - اطلاعاتی و اقتصادی از حمایت کامل صهیونیست ها برخوردار بودند. گزارش ساواک در مورخه 1352/1/22 شمسی مؤید این ماجراست که در آن آمده است:
به: اداره کل سوم
از: اداره کل دوم
موضوع: انتخاب اعضای محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل
طبق اظهارات امان فتح اعظم، عضو محافل مرکزی بهایی ها، در اسرائیل قرار است در تاریخ 52/2/6 انتخابات... و جهت رهبری کردن محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل به مدت 20 سال آینده آغاز شود. همچنین قرار است نه نفر... از هر محفل بهایی از 113 کشور جهان به منظور شرکت در انتخابات فوق الذکر به اسرائیل عزیمت نمایند.
نظریه: اسرائیل مذهب بهایی را به عنوان مذهب رسمی در سال 1352 شمسی به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه هایی از افراد مذکور می کوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورهای جهان بویژه ایران بهره برداری سیاسی - اطلاعاتی و اقتصادی بنماید. (16)

پی نوشت ها :

1. پژوهه صهیونیت، ص 80.
2. یهود و صهیونیسم، ص 670.
3. پژوهه صهیونیت، ص 116، به نقل از مقدمه التفهیم، ص 131.
4. پژوهه صهیونیت، ص 117، به نقل از ریشه یابی مختصری از گروه ها - محمدرضا اخگری ص 3.
5. مجموعه آثار، ج 31، ویژگیهای قرون جدید، صص 119-126.
6. پژوهه صهیونیت، ص 117، به نقل از "کاشفان"، ص 202.
7. Catalan.
8. پیشین، ص 137، به نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 6، ص 321.
9. حتی آنان مدعی شده اند که تمدن قدیم مصری، دارای اصل یهودی است و آنان که اهرام را بنا نهاده اند عبرانیون بوده اند! البته انصاف ایجاب می کند که حقایق گفته شود چرا که یهودیان برای ساخته شدن اهرام مصر زحمت های زیادی متحمل شده اند چون که در آن روزگار به عنوان برده در خدمت فراعنه مصر بودند. البته امروزه فراعنه مصر کاملاً از خجالت آنها درآمده اند! چرا که سالها بود که در بردگی صهیونیسم به سر می بردند! اما به حول و قوه ی الهی مردم آزاده مصر با الهام از انقلاب بزرگ ملت ایران درصدد زدودن ننگ همراهی با صهیونیسم برآمدند.
10. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 153، به نقل از روزنامه جام جم 29 مهر 1380 ص 9.
11. پیشین
12. در بخش علل پیدایش صهیونیسم پاروقی مفصلی در مورد امپریالیسم آورده شد.
13. یهود و صهیونیسم، ص 627.
14. بهائیان ص 697، به نقل از کتاب توقعیات مبارکه، حضرت ولی امرالله، آپریل 1945-1952 میلادی،‌ تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، 125 بدیع، ص 290.
15. پیشین، ص 698 و بابی گری و بهایی گری، ص 108.
16. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 268، به نقل از سازمان اسناد انقلاب اسلامی، بخش آرشیو اسناد، کد 12137/1، شماره بازیابی 3418/8 ج 171.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.