دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربى نسبت به چهره نورانى پیامبر خدا (ص).
چکیده
دشمنان اسلام و ایادی آنها مانند تروریستهای داعشی که خود را پیرو صدیق حضرت محمد (ص) دانسته و باور دارند که پا در جاى پاى ایشان مىگذارند، افرادی نادان و متعصب هستند که در طول تاریخ امثال آنها نیز برای نابودی ادیان و صلح و آزادی و آرامش بشر، جنگها علیه ادیان خصوصا اسلام و پیامبر بزرگوار اسلام به راه انداختند.
تعداد کلمات: 1018/ تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه.
آشنائی با اسامه بن لادن و افکارش:
حضرت محمد (ص) نظریه خوشبینانه اى در مورد این قتل عامّهاى وحشیانه نداشتند!!!.
بیشترِ همّ رسول الله (ص) صرف جلوگیرى از چنین برخوردهاى وحشیانه اى گردید، زیرا لغت «اسلام» که به معناى تسلیم بودن در برابر خداوند است از ریشه «سلام» به معناى «صلح» گرفته شده است و روش عملى او در پیشبرد اهداف بیشتر به روش صلح طلبانه گاندى شباهت دارد.بسیار بعید به نظر مى رسد که حضرت محمد (ص) نظریه خوشبینانه اى در مورد این قتل عامّهاى وحشیانه داشته باشد، زیرا، همانگونه که بعد مشخص خواهد شد، بیشترِ همّ رسول الله (ص) صرف جلوگیرى از چنین برخوردهاى وحشیانه اى گردید، زیرا لغت «اسلام» که به معناى تسلیم بودن در برابر خداوند است از ریشه «سلام» به معناى «صلح» گرفته شده است و روش عملى او در پیشبرد اهداف بیشتر به روش صلح طلبانه گاندى شباهت دارد. در تفسیر این موضوع که جهاد در نظر محمد (ص) صرفا وسیله اى براى ارتقا درجه پیامبرى او بوده، حقیقت زندگى ایشان منحرف گردیده و به زیر سؤال رفته است. محمد (ص) مرد جهاد بود، ولى یک صلح طلب واقعى هم بود. زیرا جان و اعتقاد و پیروى نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذارد، تا این اتحاد بدون خونریزى به انجام رسد. او، به جاى خونریزى و قتل عام، پیوسته در فکر مذاکره و صلح بود؛ این معنا را در سوره «فتح» به خوبى مىتوان دریافت که فتح مکه را بدون خونریزى پیروزى بزرگ مى نامد.
بیشتر بخوانید: نظر دکتر آرمسترانگ در مورد نگاه غرب در قبال اسلام
زندگى پیامبر اسلام (ص) نشان مى دهد که ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم.
دکتر آرمسترانگ: ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیائى مطمئن و استوار براى زندگانى هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم، دنیائى که بشریت بتواند به راحتى و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابرى در آن زندگى کند.در غرب همیشه به اسلام با نظر تعصب، برترى و نادیده گرفتن اصول آن برخورد کرده ایم، اما اکنون یاد گرفتیم که دیگر نمى توانیم با چنین نادیده انگارى و تعصب به راه خود ادامه دهیم. ما داستان واقعى زندگى محمد (ص) را در این مقطع خطرناک تاریخ بشرى لازم داریم. ما نبایستى اجازه دهیم که متعصبین خیرهسر اسلامى با تحریف زندگى پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. به علاوه، ما از داستان زندگى ایشان مسائل بسیار مهمترى را براى هدایت خود در این دنیاى متغیر بایستى بیاموزیم. محمد (ص) در زمانى که ماموریت خود را آغاز نمود هیچگونه برنامه مدوّن از پیش تنظیم شده اى براى رسیدن به اهداف نداشت، چون چنین برنامه اى مىبایست براساس رسوم جاهلیت، که در حمله، دفاع، قتل و انتقام گیرى خلاصه مى شد، تنظیم مى گردید و حال آنکه او خود قصد حذف آنها را داشت. او، به جاى اتکا به یک برنامه از پیش تنظیم شده، به حوادث اجازه خودنمائى داد، و با حوصله، دقت و هوشیارى هرکدام را تجزیه و تحلیل نموده و بسیار فراتر از مردمان زمان خود به آنها پاسخ مناسب داد. بنابراین، او توانست عربستان پاره پاره شده را متحد سازد، مسأله اى که در آن زمان براى بسیارى غیرقابل باور و غیرقابل درک بود. ما بایستى تشخیص دهیم که دیگر با حوادثی مانند 11 سپتامبر به روشهاى سنّتى نمى توانیم برخورد نمائیم. ما به راه حلهاى جدید براى برخورد با چنین حوادث مافوق تصور نیازمندیم که بیشتر آنها را مى توانیم از روشهاى عقلانى (غیراحساسى) خود پیامبر کسب نمائیم. تمامى طول زندگى محمد (ص) نشان مى دهد که ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیائى مطمئن و استوار براى زندگانى هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم، دنیائى که بشریت بتواند به راحتى و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابرى در آن زندگى کند.در غرب همیشه به اسلام با نظر تعصب، برترى و نادیده گرفتن اصول آن برخورد کرده ایم، اما اکنون یاد گرفتیم که دیگر نمى توانیم با چنین نادیده انگارى و تعصب به راه خود ادامه دهیم. محقق کانادائى ویلفرد کانتول اسمیث که نوشته هاى او همیشه مایه الهام من بوده است در سال 1956 چنین نوشت: غرب و دنیاى اسلامى نمى بایستى به سادگى از وقایع قرن بیستم بگذرند؛ مسلمانان بایستى قبول نمایند که پیشرفتهاى علمى و تکنولوژیک غرب واقعیتى است غیرقابل انکار که در نتیجه تلاش و کوشش آنان به دست آمده است و غربیان نیز بایستى بدانند که آنها نمى توانند در یک جهان مجزا و طبقه بندى شده به زندگى ادامه دهند!. تا زمانى که تمدن غرب و اصول مسیحیت به این نتیجه نرسند که بایستى با سایرین نیز هماهنگ با اصول عقاید آنان برخورد نمود این دو (غرب و اسلام) به نتیجه مشترکى نخواهند رسید. اگر غرب بخواهد در قرن 21 با سایر مسلمانان کره خاک همساز عمل نماید مى بایستى عقاید، احساسات و روشهاى زندگى آنان را بهتر شناخته و با آنها هماهنگ گردد. و بهترین راه براى این شناخت آشنائى با روش زندگى پیامبر اسلام است.( آرمسترانگ، کارن، حشمتی، کیانوش، محمد؛ زندگی نامه پیامبر اسلام، 1383ش، صص 12-15 با تلخیص و تصرف).
ادامه دارد با ما همراه باشید.
منبع: آرمسترانگ، کارن، حشمتی، کیانوش، محمد؛ زندگی نامه پیامبر اسلام، ایران، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1383ش.