اسلام هراسی تعارض با چهره واقعی اسلام (شماره اول)

دشمنان اسلام و ایادی آنها مانند تروریست‏های داعشی که خود را پیرو صدیق حضرت محمد (ص) می دانند، در طول تاریخ امثال آنها نیز برای نابودی ادیان و صلح و آزادی و آرامش بشر، جنگها علیه ادیان خصوصا اسلام و پیامبر بزرگوار اسلام به راه انداختند.
چهارشنبه، 26 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد
موارد بیشتر برای شما
اسلام هراسی تعارض با چهره واقعی اسلام (شماره اول)

دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربى نسبت به چهره نورانى پیامبر خدا (ص).

چکیده
دشمنان اسلام و ایادی آنها مانند تروریست‏های داعشی که خود را پیرو صدیق حضرت محمد (ص) دانسته و باور دارند که پا در جاى پاى ایشان مى‏گذارند، افرادی نادان و متعصب هستند که در طول تاریخ امثال آنها نیز برای نابودی ادیان و صلح و آزادی و آرامش بشر، جنگها علیه ادیان خصوصا اسلام و پیامبر بزرگوار اسلام به راه انداختند.
تعداد کلمات: 1018/ تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه.

اسلام هراسی
 
نویسنده: حمید حنائی نژاد

آشنائی با اسامه بن لادن و افکارش:

اسامه بن لادن، یکی از این افراد نادان و دشمن اسلام بود. وی در حقیقت از سید قطب، متعصب مصرى که در سال 1966م بوسیله جمال عبد الناصر محکوم به مرگ شد، پیروى مى‏ کرد. بنابر روایت سید قطب، هر عصرى جاهلیت زمان خود را داراست، و وظیفه مسلمانان است تا براى نابودى آن از دامان اسلام و بشریت جهاد نمایند. براساس همین نظریه، ابتدا مسلمانان بایستى پیش قراولانى براى این جهاد تدارک ببینند. اسامه بن لادن، یکی از این افراد نادان و دشمن اسلام بود. وی در حقیقت از سید قطب، متعصب مصرى که در سال 1966م بوسیله جمال عبد الناصر محکوم به مرگ شد، پیروى مى‏ کرد. بنابر روایت سید قطب، هر عصرى جاهلیت زمان خود را داراست، و وظیفه مسلمانان است تا براى نابودى آن از دامان اسلام و بشریت جهاد نمایند. براساس همین نظریه، ابتدا مسلمانان بایستى پیش قراولانى براى این جهاد تدارک ببینند. همان‏گونه که محمد (ص) و یارانش در اولین دعوت‏ها در مکه پیشقراول گردیدند، نهایتا مسلمانان بایستى با تشکیل جامعه‏ اى دور از جاهلیت، خود را براى مبارزات بعدى آماده نمایند و سپس این مبارزات مى ‏بایستى تا پیروزى نهائى براى جهانى شدن اسلام ادامه یابد. همان‏گونه که محمد (ص)، با فتح مکه در سال 630، به این خواسته دست یافته و کلیه عربستان را زیر پرچم اسلام درآورد .بن لادن، دقیقا این ایدئولوژى را باور داشت. اظهارنظرهاى او در هفته‏ هاى بعد از حمله 11 سپتامبر و نشان دادن اردوگاه ‏هاى پیشقراولان جهاد همگى نشان‏ دهنده این نظریه بود که خود را براى حملات بزرگ‏تر آماده مى ‏سازد. براساس آنچه در چمدان‏هاى ربایندگان به دست آمده، به آنها گفته شده بود که (خوش‏بین باشید)، آنها هم حتما بر این باور بودند که به روش محمد (ص) کارها را خوش‏بینانه دنبال مى‏ نمایند، زیرا پیامبر همیشه خوش‏بین بود.


حضرت محمد (ص) نظریه خوش‏بینانه ‏اى در مورد این قتل عامّ‏هاى وحشیانه نداشتند!!!.

بیشترِ همّ رسول الله (ص) صرف جلوگیرى از چنین برخوردهاى وحشیانه‏ اى گردید، زیرا لغت «اسلام» که به معناى تسلیم بودن در برابر خداوند است از ریشه «سلام» به معناى «صلح» گرفته شده است و روش عملى او در پیشبرد اهداف بیشتر به روش صلح‏ طلبانه گاندى شباهت دارد.بسیار بعید به نظر مى‏ رسد که حضرت محمد (ص) نظریه خوش‏بینانه‏ اى در مورد این قتل عامّ‏هاى وحشیانه داشته باشد، زیرا، همان‏گونه که بعد مشخص خواهد شد، بیشترِ همّ رسول الله (ص) صرف جلوگیرى از چنین برخوردهاى وحشیانه‏ اى گردید، زیرا لغت «اسلام» که به معناى تسلیم بودن در برابر خداوند است از ریشه «سلام» به معناى «صلح» گرفته شده است و روش عملى او در پیشبرد اهداف بیشتر به روش صلح‏ طلبانه گاندى شباهت دارد. در تفسیر این موضوع که جهاد در نظر محمد (ص) صرفا وسیله ‏اى براى ارتقا درجه پیامبرى او بوده، حقیقت زندگى ایشان منحرف گردیده و به زیر سؤال رفته است. محمد (ص) مرد جهاد بود، ولى یک صلح ‏طلب واقعى هم بود. زیرا جان و اعتقاد و پیروى نزدیک‏ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذارد، تا این اتحاد بدون خونریزى به انجام رسد. او، به جاى خونریزى و قتل‏ عام، پیوسته در فکر مذاکره و صلح بود؛ این معنا را در سوره «فتح» به خوبى مى‏توان دریافت که فتح مکه را بدون خونریزى پیروزى بزرگ مى ‏نامد.
 

بیشتر بخوانید: نظر دکتر آرمسترانگ در مورد نگاه غرب در قبال اسلام


زندگى پیامبر اسلام (ص) نشان مى ‏دهد که ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده ‏گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم.

دکتر آرمسترانگ: ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده‏ گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیائى مطمئن و استوار براى زندگانى هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم، دنیائى که بشریت بتواند به راحتى و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابرى در آن زندگى کند.در غرب همیشه به اسلام با نظر تعصب، برترى و نادیده گرفتن اصول آن برخورد کرده ‏ایم، اما اکنون یاد گرفتیم که دیگر نمى‏ توانیم با چنین نادیده‏ انگارى و تعصب به راه خود ادامه دهیم. ما داستان واقعى زندگى محمد (ص) را در این مقطع خطرناک تاریخ بشرى لازم داریم. ما نبایستى اجازه دهیم که متعصبین خیره‏سر اسلامى با تحریف زندگى پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. به علاوه، ما از داستان زندگى ایشان مسائل بسیار مهم‏ترى را براى هدایت خود در این دنیاى متغیر بایستى بیاموزیم. محمد (ص) در زمانى که ماموریت خود را آغاز نمود هیچگونه برنامه مدوّن از پیش تنظیم شده ‏اى براى رسیدن به اهداف نداشت، چون چنین برنامه ‏اى مى‏بایست براساس رسوم جاهلیت، که در حمله، دفاع، قتل و انتقام ‏گیرى خلاصه مى‏ شد، تنظیم مى‏ گردید و حال آنکه او خود قصد حذف آنها را داشت. او، به جاى اتکا به یک برنامه از پیش تنظیم شده، به حوادث اجازه خودنمائى داد، و با حوصله، دقت و هوشیارى هرکدام را تجزیه و تحلیل نموده و بسیار فراتر از مردمان زمان خود به آنها پاسخ مناسب داد. بنابراین، او توانست عربستان پاره‏ پاره شده را متحد سازد، مسأله ‏اى که در آن زمان براى بسیارى غیرقابل باور و غیرقابل درک بود. ما بایستى تشخیص دهیم که دیگر با حوادثی مانند 11 سپتامبر به روش‏هاى سنّتى نمى‏ توانیم برخورد نمائیم. ما به راه‏ حل‏هاى جدید براى برخورد با چنین حوادث مافوق تصور نیازمندیم که بیشتر آنها را مى‏ توانیم از روش‏هاى عقلانى (غیراحساسى) خود پیامبر کسب نمائیم. تمامى طول زندگى محمد (ص) نشان مى ‏دهد که ما در مرحله اول بایستى خودخواهى، نفرت و نادیده‏ گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیائى مطمئن و استوار براى زندگانى هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم، دنیائى که بشریت بتواند به راحتى و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابرى در آن زندگى کند.در غرب همیشه به اسلام با نظر تعصب، برترى و نادیده گرفتن اصول آن برخورد کرده ‏ایم، اما اکنون یاد گرفتیم که دیگر نمى‏ توانیم با چنین نادیده‏ انگارى و تعصب به راه خود ادامه دهیم. محقق کانادائى ویلفرد کانتول اسمیث که نوشته‏ هاى او همیشه مایه الهام من بوده است در سال 1956 چنین نوشت: غرب و دنیاى اسلامى نمى ‏بایستى به سادگى از وقایع قرن بیستم بگذرند؛ مسلمانان بایستى قبول نمایند که پیشرفت‏هاى علمى و تکنولوژیک غرب واقعیتى است غیرقابل انکار که در نتیجه تلاش و کوشش آنان به دست آمده است و غربیان نیز بایستى بدانند که آنها نمى ‏توانند در یک جهان مجزا و طبقه‏ بندى شده به زندگى ادامه دهند!. تا زمانى که تمدن غرب و اصول مسیحیت به این نتیجه نرسند که بایستى با سایرین نیز هماهنگ با اصول عقاید آنان برخورد نمود این دو (غرب و اسلام) به نتیجه مشترکى نخواهند رسید. اگر غرب بخواهد در قرن 21 با سایر مسلمانان کره خاک همساز عمل نماید مى ‏بایستى عقاید، احساسات و روش‏هاى زندگى آنان را بهتر شناخته و با آنها هماهنگ گردد. و بهترین راه براى این شناخت آشنائى با روش زندگى پیامبر اسلام است.( آرمسترانگ، کارن، حشمتی، کیانوش، محمد؛ زندگی نامه پیامبر اسلام، 1383ش، صص 12-15 با تلخیص و تصرف).

ادامه دارد با ما همراه باشید.


منبع: آرمسترانگ، کارن، حشمتی، کیانوش، محمد؛ زندگی نامه پیامبر اسلام، ایران، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1383ش.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط