جهاد اسلامى، صِرف شمشیر زدن و با دشمن اسلام جنگیدن نیست. [جنگیدن] در راه خدا و به قصد رضاى خدا جهاد است و الّا ممکن است کسى در صفوف مسلمین هم باشد، از سربازهاى دیگر هم بیشتر حرارت به خرج بدهد، بیشتر هم گرد و خاک کند اما اگر توى دلش را بشکافید، مثلًا شهرت، نام، افتخار، اسمم زیاد برده شود، عکسم چاپ شود، اسمم در تاریخ ثبت شود یا به هدفهاى دیگر است: «شاید کشته نشدیم. اگر کشته نشدیم، قهرمان خواهیم بود. اگر قهرمان باشیم، پولها به ما خواهند داد، جایزهها خواهند داد، زنان بسیار زیبا به همسرى ما در خواهند آمد. پس دنیا و آخرت هر دو را با یکدیگر داریم؛ هم رفته ایم در جهاد فى سبیل اللَّه شرکت کرده ایم و هم دنیاى اینچنین داریم.» البته دنیا مىرسد اما به شرط اینکه هدف تو دنیا نباشد. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آزادى معنوى)، 1377ش، ج23، ص 583).
مجاهدی که در «جنگ احد» نیت الهی نداشت!
ظاهراً در جنگ احد است؛ دیدند یکى از انصار (یعنى از مسلمانان ساکن مدینه) خیلى در این جنگ شجاعت به خرج مىدهد و خیلى هنر کرد و افراد زیادى را به خاک انداخت. در حالى که او روى خاکها افتاده بود و لحظات آخرش را طى مىکرد و از درد هم خیلى رنج مىکشید، بعضى آمدند خدمت رسول اکرم و گفتند: یا رسولَ اللَّه! فلانى خیلى مجاهد خوبى بود، خیلى سرباز خوبى بود، امروز خیلى فعالیت کرد. پیغمبر التفاتى نکرد. بار دیگر این سخن را گفتند. باز هم پیغمبر التفاتى نکرد. اسباب تعجب شد: چرا پیغمبر به چنین سرباز فداکارى اهمیت نمى دهد؟! تا اینکه یکى از مسلمین به بالین او رسید، گفت: مرحبا، تبریک مىگویم به تو که فى سبیل اللَّه مجاهده کردى و الآن دارى شهید فى سبیل اللَّه از دنیا مىروى. گفت: من این حرفها سرم نمى شود، فى سبیل اللَّه و شهید فى سبیل اللَّه سرم نمى شود. من دیدم مردم مدینه و مردم مکه دارند با همدیگر مى جنگند؛ این طرف مردم مدینه هستند و آن طرف مردم مکه. تعصب وطنى و همشهرى گرى مرا وادار کرد که چنین کنم. این حرفهایى که تو مىگویى، من سرم نمىشود. من به خاطر تعصب وطن و تعصب ملى گرى و تعصب همشهرى گرى این کار را کردم. بعد هم چون دید از درد رنج مىبرد، گفت: من طاقت ندارم این دردها را تحمل کنم. به زحمت از جا حرکت کرد و سر شمشیرش را گذاشت روى قلبش و یک فشار داد، خودکشى هم کرد. تازه فهمیدند که چرا پیغمبر اعتنایى نکرد؛ چون جهاد باید جهاد فى سبیل اللَّه باشد. (همان، صص 583-584).
گفتاری از فیض کاشانی در نیّت و اخلاص
حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمودند: جز این نیست که عملها به نیّات است و به هرکسى آن مىرسد که نیّت دارد، پس هرکه هجرت و میل او به جانب خدا و رسول خدا باشد پس هجرت و میل او به جانب ایشان خواهد بود. و هرکه هجرت و میل او به دنیایى باشد که به آن برسد یا به زنى باشد که او را خواسته باشد پس هجرت و میل او در چیزى خواهد بود که به آن هجرت و میل نموده. و این سخن را در وقتى فرمودند که بعضى از صحابه به آن حضرت گفت: بعضى آنها که هجرت نمودهاند به سوى جهاد نیّت او از هجرت غیر آن نیست که اخذ غنیمت از مالها و اسیرها بکند یا نام و آوازه به هم رساند در هنگامى که غالب شود. پس آن حضرت بیان فرمودند که: هرکسى در عملش به آن مىرسد که طلب مىکند و نیّت آن دارد هرچه بوده باشد؛ خواه دنیوى و خواه اخروى. و این خبر از آنهاست که اصحاب ما آن را از متواترات شمردهاند و اوّل چیزى که تعلیم اولاد مىکنند این است و مىگویند که: این نصف علم است. (فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه نورالدین کاشانی، ترجمه الحقائق فی محاسن الأخلاق، 1387ش، صص 402-402).
هر کس به جهاد رود و نیّتش تنها به دست آوردن زانوبند شترى باشد براى او همان چیزى است که نیّت کرده است
در خبر آمده است: «مردى در راه خدا کشته شد، او را قتیل الحمار خواندند» زیرا با مردى جنگید که مىخواست لباس و الاغ او را به غارت برد و چون در این راه کشته شد قتل او را به نیّتش نسبت دادند؛ و مردى براى آن که زنى را به همسرى خود درآورد مهاجرت کرد، او را مهاجر امّ قیس نامیدند. در حدیث عباده از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرموده است: «هر کس به جهاد رود و نیّتش تنها به دست آوردن زانوبند شترى باشد براى او همان چیزى است که نیّت کرده است».( فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه عارف، راه روشن (ترجمه محجة البیضاء)، 1372ش، ج8، ص 130).
آنچه انسان نیت کند، نصیبش خواهد شد
هیچ جاى شگفتى نیست اگر عمل براساس نیّت ارزیابى شود؛ زیرا قلب، اساس زندگى است و با حرکت آن، زندگى انسان آغاز مىشود و با ایستادن آن، زندگى پایان مىیابد. قلب جایگاه ایمان و کفر، خوف و رجا، حبّ و بغض،در تفسیر آیه 84 سوره اسراء: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» آمده که مراد آن است که هر انسانى طبق نیّت خود عمل مى کند. بر این اساس است که انسان مىتواند با انتخاب اهداف و آرمانهایش- چه خیر و چه شر- راهش را از آغاز تا پایان خود انتخاب کند، چنانکه ما نیز مىتوانیم از طریق اهداف و آرمانهایى که وى برگزیده است، درباره اش قضاوت کنیم شجاعت و ترس، اخلاص و نفاق، قناعت و طمع و دیگر فضیلتها و رذیلتهاست. در حدیث قدسى آمده است که خداوند فرمود: «گنجایش مرا نه زمین دارد و نه آسمان، بلکه گنجایش مرا دل بنده مؤمنم دارد»؛ یعنى عظمت خدا را درک مىکند. بنابراین، تمامى اعمال به وضعیت قلب شکل مىیابند و رنگ دل را به خود مىگیرند؛ زیرا دل، منشأ و سرچشمه اعمال است. در تفسیر آیه 84 سوره اسراء: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» آمده که مراد آن است که هر انسانى طبق نیّت خود عمل مى کند. بر این اساس است که انسان مىتواند با انتخاب اهداف و آرمانهایش- چه خیر و چه شر- راهش را از آغاز تا پایان خود انتخاب کند، چنانکه ما نیز مى توانیم از طریق اهداف و آرمانهایى که وى برگزیده است، درباره اش قضاوت کنیم. (مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، 1386ش، ج2، صص 285-286).
پی نوشتها:
1 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آزادى معنوى)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2 - فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه نورالدین کاشانی، ترجمه الحقائق فی محاسن الأخلاق، ایران، تهران، انتشارات مدرسه عالی شهید مطهری، چاپ اول، 1387ش.
3 - فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه عارف، راه روشن (ترجمه محجة البیضاء)، ایران، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول،1372ش.
4 - مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، ایران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم،1386ش.