پنج سکانس طلایی در سیمای جوان قرآنی

دوران جوانی مهمترین مرحله و فصل زندگی انسان است، چرا که در این بهره زمانی از عمر، انسان قابلیت تغییر و تحول فراوانی داشته و در پذیرش حق سریعتر عمل می کند؛
چهارشنبه، 28 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی بیرانوند
موارد بیشتر برای شما
پنج سکانس طلایی در سیمای جوان  قرآنی
یکی از زیباترین و مهمترین دوران حیات انسان فصل جوانی است، در این بازه از زندگی، انسان به واسطه داشتن ظرفیت های فوق العاده ای جسمانی و روحانی به خوبی می تواند پله های ترقی و موفقیت را طی نماید. به درستی که دوران جوانی دوران نشاط، قدرت، طراوت و تحرک پذیری و حرکت به سوی موفقیت است، البته دست یابی به زندگی مطلوب در این دوران مرهون داشتن سبک زندگی مطلوب و مناسب است، تا اینکه انسان را به سوی قله های تعالی و پیشرفت رهنمود سازد. در این نوشتار به طور مختصر سعی داریم به گوشه ای از شاخص های قرآنی جوان مؤمن انقلابی اشاره ای داشته باشیم.
 

جوانی بهترین فصل، بهار زندگی

دوران جوانی مهمترین مرحله و فصل زندگی انسان است، چرا که در این بهره زمانی از عمر، انسان قابلیت تغییر و تحول فراوانی داشته و در پذیرش حق سریعتر عمل می کند؛ کما اینکه در منابع روایی نیز روایت زیبایی در این خصوص نقل شده است، جناب کلینی در کافی نقل کرده است: « روزی امام صادق (علیه السّلام) به ابو جعفر احول فرمود: تو به بصره رفتى؟ عرض کرد: آرى. امام (علیه السّلام) فرمود: شتاب مردم را در پذیرش شیعه چگونه یافتى؟ او در پاسخ عرض کرد: بخدا سوگند آنها اندکند و اگر چه کوشش هم مى‏کنند ولى کوشش آنها هم ناچیز است. حضرت (علیه السّلام) فرمود: عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْر؛[1] به جوانان روى آورید که آنها به هر کار خیرى شتابان‏ترند» این روایت به خوبی گویای ضرورت توجه مبلغان دینی به جوانان و نوجوانان را روشن می کند. در واقع جوانی گوهر گرانبهایی است که به خوبی جایگاه  اهمیت آن مورد توجه قرار نگرفته است، چرا که جوانی این فرصت بی مانند، فقط یک بار در اختیار هر انسانی قرار می گیرد، از این رو اگر کسی از این دوران طلایی به خوبی استفاده نماید و در مسیر تکامل و کسب مهارت های زندگی و دانش مفید از آن بهره ببرد آینده ای درخشان و راحت خواهد داشت.[2]
در واقع جوانی گوهر گرانبهایی است که به خوبی جایگاه  اهمیت آن مورد توجه قرار نگرفته است، چرا که جوانی این فرصت بی مانند، فقط یک بار در اختیار هر انسانی قرار می گیرد، از این رو اگر کسی از این دوران طلایی به خوبی استفاده نماید و در مسیر تکامل و کسب مهارت های زندگی و دانش مفید از آن بهره ببرد آینده ای درخشان و راحت خواهد داشت.

پنج سکانس طلایی در سیمای جوان  قرآنی

1-پیروی و تبعیت از الگوی مناسب

با اندک دقت و تأملی در زندگی اجتماعی جوانان به خوبی می توان پذیرش الگوی های مختلف فرهنگی و اجتماعی را در زندگی آنان مشاهده کرد. الگوهایی با سبک و سیاق مختلف زندگی  از این رو می توان این چنین ادعا کرد، انسان در دوران جوانی بیش از تمام فصول عمر نیازمند الگوی مناسب است، الگویی که تبعیت و پیروی از او بتواند ضامن سعادت و سلامت دین و دنیای انسان باشد، از طرفی خدای متعال در قرآن کریم بهترین الگوی دین مداری و اخلاق و انسان دوستی را این چنین معرفی می کند: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً [3] مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏ کنند.» جوان مؤمن انقلابی در مرتبه اول باید سیمای زندگی او رایحه ای از سبک و سیاق حیات نبوی را با خود به همراه داشته باشد؛ کما اینکه در اوصاف زندگی جوان مؤمن انقلابی حضرت علی اکبر(علیه السلام) از امام حسین(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «... أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک‏ ….؛[4] یعنی شبیه ترین مردم از نظر رفتار و خلق و خوی و از نظر گفتار به پیامبرست.»
 

2-توجه به عبودیت و بندگی حق تعالی

دومین سکانس زیبای زندگی یک جوان مؤمن قرآنی توجه تام به عبودیت و بندگی حق تعالی است. این دست جوانان با شناسایی دقیق حیات مادی و معنوی، خود را از دام  شهوات و تمایلات نفسانی رهانیده اند و آزادی واقعی را در بندگی حق تعالی مشاهده می کنند، بندگی و عبودیتی که اکسیر جوانی را فرصتی برای جاودانگی و خوشبختی واقعی تبدیل می کند. در توصیف و تمجید این چنین جوانانی در منابع روایی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل شده است: «إنَّ اللّه یُحِبُّ الشّابَّ الَّذى یُفنى شَبابَهُ فى طاعَةِ اللّه؛[5] خداوند جوانى که جوانى اش را در اطاعت از او بگذراند دوست دارد.» ویژگی ممتاز و مهمی که محققان به خوبی آن را در زندگی حضرت علی اکبر(علیه السلام) مشاهده و نقل کرده اند.[6] تذکر و سفارش به عبودیت و بندگی حق تعالی در فرهنگ قرآن بیش از همه چیز مورد تأکید بوده است؛ کما اینکه جناب لقمان حکیم نیز فرزند جوان این چنین تذکر می دهد: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ؛[7] پسرم! نماز را برپا دار» در واقع نماز مهمترین ابزار بندگی حق تعالی و عامل پیوند جوان به عالم فیض و باری تعالی است؛ چرا که روح را مصفا و زندگی را روشن می سازد و می تواند سدی در برابر آسیب ها و گناهان باشد.[8]
 

3-حیا و پرهیز از گناه

حیا و شرم یکی از مهمترین کلید های موفقیت در زندگی جوان مؤمن انقلابی است، عنصر حیا موجب می شود انسان جایگاه و منزلت خود را قدر بشناسد و خود را به ثمن ناچیز شهوات نفروشد، جوان قرآنی به خوبی می داند، دور شدن از دامن حیا و شرم و گرفتار شدن در دام گناه و پلیدی عامل مهمی در دور ماندن از توفیقات الهی و پاداش های جاودانی است. از این رو این دسته جوانان هرگاه با صحنه ای از گناه و معصیت مواجه شوند به خدای متعال پناه می برند و با نفس خود این چنین نجوا می کنند: « قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛[9] گفت: «پناه مى‏برم به خدا! او [عزیز مصر] صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمى‏ شوند!»
 

4-حفظ میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط

جوانی فصل نشاط و شور و قدرت و حرکت است، از این رو جوانان همواره دوست دارند که قله های مرتفع و رفیع را در زندگی خود فتح نمایند، هر چند این پتانسیل در نوع خود قابل تمجید و توصیف است، ولی اگر به دور از دور اندیشی و عقل ورزی باشد، یا اینکه از میانه روی فاصله بگیرد و در دام افراط و تفریط گرفتار شود انسان را از رسیدن به اهداف والا باز می دارد. از این رو لقمان حکیم به فرزند خود این چنین سفارش می کند: « وَ اقْصِدْ فی‏ مَشْیِک‏؛[10] (پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن.»
 

5-بهره مندی از عنصر تواضع و پرهیز از غرور و تکبر

از جمله آفت های خطرناک دوران جوانی گرفتار شدن در دام«غرور ، تکبر و مستی جوانی» است، این آفت موجب می شود که جوان قدرت و مهارت خویشتن داری را از دست بدهد و بی جهت خود را از بسیاری از موفقیت های دنیوی و اخروی محرم سازد، این بیماری که در اثر خود بزرگ بینی و گاهی اوقات نیز به سبب ضعف نفس و احساس حقارت به وجود می آید زمینه ساز پیدایش گناهان، کج روی ها و بدخُلقی های فراوانی می شود.[11] بیماری خطرناکی که خدای متعال این چنین جوانان را از آن برحذر می دارد: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ؛[12](پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.»


منابع:

[1]. الکافی، ج‏8، ص93، ح66.
[2]. دکتر علی احمد پناهی، جوانی فصل شکفتن، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، ص32.
[3]. احزاب: آیه 21.
[4]. بحار الأنوار، ج‏45، ص43
[5]. نهج الفصاحه ص316 ، ح 800.
[6]. ر.ک:  ابصار العین فی انصار الحسین، سماوی، ص 21.
[7]. لقمان: آیه17.
[8]. محمد باقر پور امینی، سیمای قرآنی جوان، مرکز پژوهش های جوان، ص59.
[9] یوسف: آیه 8.
[10]. لقمان: آیه 19.
[11]. عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ صفات، ص494.
[12]. لقمان: آیه18.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.