مرد سرحال تر و خوشحال تر از هرروز بود. نزد امام جوادعلیه السلام رفت. حضرت پرسید: «چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالی؟»
- «ای فرزند رسول خدا! از پدرتان شنیدم که می فرمود: بهترین روز شادی انسان، روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسان به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد.»
چهره ی آن چند نفر که امروز برای کاری به خانه ی مرد رفته بودند، جلوی چشم او آمد و ماجرای آن ها را برای حضرت تعریف کرد. امام لبخندی زد و فرمود: «به جانم سوگند! شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی، به شرط این که اعمالت را ضایع ننمایی و در آینده [با منت نهادن و اذیت کردن آن را] باطل نکنی.»
- «ای فرزند رسول خدا! از پدرتان شنیدم که می فرمود: بهترین روز شادی انسان، روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسان به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد.»
چهره ی آن چند نفر که امروز برای کاری به خانه ی مرد رفته بودند، جلوی چشم او آمد و ماجرای آن ها را برای حضرت تعریف کرد. امام لبخندی زد و فرمود: «به جانم سوگند! شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی، به شرط این که اعمالت را ضایع ننمایی و در آینده [با منت نهادن و اذیت کردن آن را] باطل نکنی.»
نویسنده: معصومه میرغنی
تصویرساز: حسین آسیوند