نیروی خلاقیت

عملکرد کودک شما زمانی خلاق است که دو ضابطه را تأمین کند: نخست آنکه باید با کارهایی که کودک قبلا انجام می داده و تمام چیزهایی که دیده و شنیده است، متفاوت باشد. علاوه بر متفاوت بودن، صحیح بوده و در جهت رسیدن به یک هدف باشد؛ به طریقی که برای کودک جذاب و یا معنی دار باشد.
يکشنبه، 9 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نیروی خلاقیت
خلاقیت یک نیروی ذاتی و استعدادی بالقوه است که در نهاد همه انسانها وجود دارد. نیرویی که هر فرد را به ابتکار و نوآوری و خلق ایده ها و راهکارهای مناسب برای حل مسائل سوق می دهد. خلاقیت، عامل حرکت و پیشرفت یک جامعه است و بشر همواره با اتکا به این نیروی معجزه آسا به پیشرفت و ترقی رسیده است. همه انسان ها از این نیروی الهی بهره مندند اما کمتر افرادی می دانند و آگاه هستند که تا چه حد می توانند با استفاده از این قوه و استعداد ذاتی خود شگفتی ساز باشند. بسیاری از مردم هر روز در جهان به دنیا می آیند و رشد می کنند و به بلوغ می رسند، به مدرسه و دانشگاه می روند و وارد بازار کار می شوند اما کمتر کسانی هستند که رمز موفقیت خود را در خود می یابند و به پیروزی می رسند. خلاقیت در واقع نیروی تحرک بخش به هر فرد برای رسیدن به قله های موفقیت و پیروزی در زندگی است. یک فرد خلاق در مقابل یک مشکل ایستادگی کرده و به دنبال راه حل می گردد و هرگز از دادن ایده و راه حل های تجربه نشده هراسی ندارد.
 
خلاقیت و نحوه ی استفاده از آن یک هنر است، هنری که به هر کس این امکان را میدهد که با تلفیق عناصر کهنه و دم دستی راه کارهای جدید و تازه ایجاد کند. البته همیشه هم نیازی برای رسیدن به مفاهیم نو و تازه یا یک ابداع بی نظیر وجود ندارد. اما همین که کودکی می خواهد تجربه کند و اشتیاق به جسارت و بودن دارد، می تواند نشانه بروز خلاقیت باشد. خلاقیت یعنی تخیل کردن، تصویر سازی و توانایی نشان دادن خود، خودی که فقط در من هست یا در شما و دیگران خلاقیت می تواند پرواز ذهنی کودک شما در آسمانها یا پاشیدن رنگ به روی میز باشد.اینشتاین خیلی دیر زبان باز کرد. اما نکته مهم این بود که پدر و مادرش تلاش می کردند به او آزادی عمل بدهند تا او بتواند خود را بیابد. برای رشد خلاقیت باید به کودکان آزادی عمل داد. آزادی یعنی نفس کشیدن در فضای باز و استنشاق اکسیژن در کوهستان زندگی که همه چیز در آنجا ناب و پاک است.عملکرد کودک شما زمانی خلاق است که دو ضابطه را تأمین کند: نخست آنکه باید با کارهایی که کودک قبلا انجام می داده و تمام چیزهایی که دیده و شنیده است، متفاوت باشد. دوم آنکه علاوه بر متفاوت بودن، صحیح بوده و در جهت رسیدن به یک هدف باشد؛ به طریقی که برای کودک جذاب و یا معنی دار باشد. (امیر حسینی، ۱۳۸۴: ۵)
 
بنابراین تازگی و هدفمندی دو ضابطه رفتار خلاقانه است. تفکر خلاق هر فرد در مقایسه با دیگران سنجیده نمی شود و هر فرد باید در رابطه با خودش و دنیای ذهنی اش مورد توجه و دقت قرار گیرد. بر همین اساس است که تأکید می شود در مدارس بچه ها را با هم مقایسه نکنید، چون هر کودکی دارای افکار، ایدهها، احساسات و توانایی های ذهنی خاص خود است که ممکن است با دیگران تفاوت های اساسی داشته باشد. نکته دیگر اینکه خلاق بودن به معنای انجام کاری مفید و سودمند است. البته اینکه چه کسی سود یا فایده کاری را تضمین کند، خود، مسئله ای است که باید به آن توجه کرد. ممکن است دانش آموزان در رویای خود با پرنده ها صحبت کنند و والدین و معلم ها این کار او را بی فایده و بی خاصیت بدانند و یا حتی او را دیوانه بپندارند؛ در حالی که هر ایده، فکر و تصوری می تواند پایه شروع یک نوآوری یا ایجاد یک کارآفرینی باشد.
 
گاهی شنیده می شود که مردم عادی، متفکرین و مصلحان اجتماعی از پایان عصر نواوری یاد می کنند و می گویند: «دیگر هیچ مسئله جدیدی در دنیا وجود ندارد.» اما این گفتار نادرست است. چون تا زمانی که ذهن خلاق وجود دارد می توان راه و روش های مختلفی را تجربه کرد و به ایده های نو یا نوآوری رسید. دانش آموزان باید یاد بگیرند که پدران، مادران و معلمان همه راهها را نرفته اند و تجربیات آنان نیز محدود است. خلاقیت، مقابله با ترس ها و قدم نهادن در راه های جدید است. در مدارس نیز خلاقیت به همین معناست. اگر در مدارس بچه ها را تشویق به رفتن راه های نو و تازه نکنیم، طبیعتا به مرور زمان با فرسودگی و کهنگی مواجه می شویم و آنان از حرکت به سمت مسیرهای نو و تازه دچار ترس و واهمه خواهند شد.
 
چه زمانی نبوغ یک کودک می میرد؟ درست زمانی که ما با یک میزان و معیار مشخص و با یک نگاه سنتی او را مورد ارزیابی قرار می دهیم. همه کودکان، اعجاب انگیز و سرشار از نبوغ و احساس هستند. آیا می توان به کودکی که گوشه ای کز کرده و یا در خواندن برخی از دروس دچار ضعف است، برچسب کندذهنی بزنیم؟! برای اینکه به این سؤال پاسخ دهیم شاید بهتر باشد به زندگی آلبرت اینشتاین رجوع کنیم. اینشتاین در کودکی و نوجوانی اصلا علاقهای به تحصیل نداشت. او را در مدرسه «بابای کندذهن» لقب داده بودند. او در ۱۵ سالگی ترک تحصیل کرد. اما بالاخره توانست جایزه نوبل ببرد! یقینا افراد زیادی بودند که در طول تحصیل آلبرت با او همکلاس بوده و حتی بسیاری از آنان دانش آموزانی زرنگ تر از آلبرت بودند اما نام چند نفر از آنان را تاریخ در حافظه خود دارد؟ اینشتاین هرگز تنبل نبود، او فردی خلاق بود که معلم ها نتوانسته بودند درست او را ببینند. اینشتاین خیلی دیر زبان باز کرد. اما نکته مهم این بود که پدر و مادرش تلاش می کردند به او آزادی عمل بدهند تا او بتواند خود را بیابد. برای رشد خلاقیت باید به کودکان آزادی عمل داد. آزادی یعنی نفس کشیدن در فضای باز و استنشاق اکسیژن در کوهستان زندگی که همه چیز در آنجا ناب و پاک است.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.