همه افراد، خلاق و نابغه‌اند

در کشورهای در حال توسعه در معلم‌ها و والدین نگرش های منفی قوی تر از مثبت اندیشی است. در یکی از کلاس های درس، من برای دانشجویان فیلم معروف Secret (راز) را به نمایش در آوردم.
جمعه، 14 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همه افراد، خلاق و نابغه‌اند
همه افراد روی کره زمین خلاق و نابغه اند. خلاقیت از دوران جامعه ابتدایی تا به امروز وجود داشته و همواره به بشر این امکان را داده که راحت تر و بهتر زندگی کند. برخی از متفکرین فکر می کنند که خلاقیت و نوآوری مخصوص جوامع جدید و مدرن است. در حالی که شواهد نشان می دهد که خلاقیت در طول تاریخ زندگی بشر وجود داشته است. آیا تصور می کنید تفکر کسی که برای اولین بار آب و گل را با یکدیگر مخلوط کرده و یک کوزه گلی ساخته - کوزهای که هیچ چیزی اعم از سرما و گرما بر روی آن اثر نداشته و امکان فروپاشی و فروریزی آن تحت هیچ شرایطی وجود نداشته - از متفکری که پشت کامپیوتر می نشیند و یک برنامه برای یک سازمان می نویسد، خلاقیت کمتری دارد؟ خلاقیت، انرژی روحی و روانی شماست. منتها اگر دیده نشود و تقویت نگردد امکان تضعیف با مرگ آن وجود دارد. عوامل زیادی باعث تضعیف یا عدم رشد خلاقیت می شود. این عوامل به ویژه در نظام های آموزشی می توانند کودکان و نوجوانان را دچار کلیشه ها و یکنواختی کند. این عوامل به اختصار شامل موارد زیر است:
 

الف: منفی بافی و ترس از حرکت

به طور کلی آدمها به دو دسته تقسیم می شوند: افراد مثبت اندیش و افراد منفی باف, مثبت اندیشها انسان هایی هستند که پیروزی را در مشت خود می دانند. آنان از ناکامی ها درس گرفته و به دنبال فتح قله های سخت هستند.
 
در این زمینه مکللن نظریه‌ای با نام انگیزه برای موفقیت مطرح کرده و در مورد این موضوع بحث می کند که در میان افراد و کشورهایی که موفقیت یک ارزش محسوب می شود، موفقیت در عمل بیشتر به دست می آید. او ضمن مقایسه میان کتب درسی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته نتیجه می گیرد که انگیزه برای رسیدن به پیروزی و موفقیت عامل اساسی رسیدن به هدف است. حال اگر در کشورهای توسعه نیافته مردم به موفقیت نمی رسند ریشه در عدم علاقه و یا ترس از آینده دارد (روشه، ۱۳۷۶). لذا شاید بتوان گفت؛ اعتقاد نداشتن و عدم ایمان به خلاقیت، مهم ترین عامل ضعف خلاقیت است. در کلاس هایی که معلم ها به بچه ها امکان بروز خطا را نمی دهند و از آنان می خواهند که مثل آنان بنویسند و عمل کنند، طبیعی است که نمی توان انتظار شگفتی و تحول را داشت. بدون تردید، ترس عامل اساسی بی تحرکی، ایستایی و توقف تفکر نوآورانه است، اولین درس در کلاس های خلاقیت، شجاعت ایده دادن و جسارت حرف متفاوت و نو زدن است.
 
به طور کلی در کشورهای در حال توسعه در معلم ها و والدین نگرش های منفی قوی تر از مثبت اندیشی است. در یکی از کلاس های درس، من برای دانشجویان فیلم معروف Secret (راز) را به نمایش در آوردم. در این فیلم نویسنده و کارگردان تلاش می کنند که نشان دهند که فکر و اندیشه مثبت (+) در کهکشان، روی سرنوشت شما تأثیر می گذارد و اگر شما مثبت اندیش باشید، فردی موفق و اگر منفی باف باشید بلایا بر زندگی شما می بارد. بعد از پایان فیلم یکی از دانشجویان با ناراحتی دست بلند کرد و به من گفت: استاد! این فیلم و دیدنش مفت نمی ارزید. با تعجب پرسیدم: چرا؟ دانشجو گفت: این داستانها مربوط به کشورهای پیشرفته است و در کشورهای توسعه نیافته بی معنی است و محلی از اعراب ندارد. او گفت: من قبلا این فیلم را دیده بودم و بارها از رموزش تبعیت کردم ولی هیچ وقت نتوانستم ثروتمند شوم من زیر بار قرض و بدهی در حال تلف شدن هستم .یکی از مشکلات مدارس سنتی این است که به بچه ها اجازه پر و بال زدن و پرواز نمی دهند. چه قدر خوب است اگر بچه ها و معلم ها یک روز تصمیم بگیرند کلاس را در کنار یک رودخانه و یا در کوهستان برگزار کنند!این موضوع مهمی است که ما در ذهن خود تا چه حد نگرش مثبت و تا چه حد منفی باف هستیم. منفی بافی و ترس از آینده دو مقوله مهم در تخریب خلاقیت هستند در مدارس باید مرتبا به بچه ها توصیه شود. شما قهرمانید. شما بهترین موجودات خلقت هستید. شما باید بهترین کارها را انجام دهید.
 
اگر در خانه و مدرسه به بچه ها بها دهیم و به خواسته های آنان احترام بگذاریم و آنان را به خاطر رفتارهای نادرستشان سرزنش نکنیم، می توان امیدوار بود که آنان همانی باشند که به خاطر آن آفریده شدند. یکی از ویژگی های مدارس خلاق، ایجاد مکانی آرام و پر از عشق برای رشد خود واقعی آنان است. بچه ها بهترین ها هستند، اگر خودشان را باور کنند. بچه های ما با شجاعت می توانند به همه جا برسند، اگر خودشان را بشناسند.
 

ب: تأکید بیش از حد بر قانون گرایی

خانه های امروز بسیار کوچک شده است. در قدیم بچه ها در خانه های بزرگ و یا در سبزه و چمن و دشت زندگی می کردند. اما امروز خانه ها کوچک و بچه ها در آپارتمان های روی هم چیده شده همچون کندوی زنبور عسل زندگی می کنند. در زندگی امروز نظم و قانون بر همه چیز حاکم است. البته این هم طبیعی است که بدون قانون هم نمی توان زندگی کرد، اما از سوی دیگر این قانون و نظم بیش از حد می تواند تا حدی کسل کننده و تضعیف کننده خلاقیت باشد. البته این گفتار بدین معنی نیست که افراد خلاق، آشوبگر یا بی نظمند. اما افراد خلاق، هم بر هم زننده نظم و هم به وجود آورندهی نظم جدید هستند.
 
تصور کنید وقتی گالیله در عصر خود برای اولین بار اعلام کرد: زمین کروی است و به دور خورشید می چرخد. حاکمیت عصر با او مقابله کرد و حتی کار به جایی رسید که خواستند او را اعدام کنند. گالیله، قانون و نظم حاکم را زیر سؤال برد چون خلاق و نوآور بود. البته افراد خلاق، همیشه ویرانگر یا تخریب کننده نیستند؛ منتها آنان در همه چیز به دیده شک و تردید نگاه می کنند. برای آنان هر روز سر یک ساعت به خصوص به سر کار رفتن و انجام کارهای اداری معمولی در بسیاری از مواقع خسته کننده است. به همین دلیل بیشتر اوقات بسیاری از افراد نابغه نمی توانند تا آخر کارمند یک اداره مشخص باقی بمانند. در واقع افراد خلاق از سطح رفتارهای منفعل فراتر رفته و به دنبال راه های جدید و نو هستند. اریک فروم در این زمینه معتقد است: خلاقیت باعث می شود انسان از ماهیت منفعل و تصادفی وجود فراتر رفته و بر این اساس به احساس آزادی و هدف داشتن دست یابد (شولتز، ۱۳۶۹ ۸۲۰-۵۹) به زعم فروم دو راه برای خروج از زندگی منفعل وجود دارد:
 
 ۱- خلاقیت: استعداد بالقوه بشری است و مطلوب ترین و سالم ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل حیوانی جهت رسیدن به استقلال و آزادی است که نهایتا باعث سلامت روان خوشبختی می شود.
 
 ۲- میل به ویرانی: در طبیعت انسان ریشه داشته و مخرب ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل است. این میل باعث درد و رنج ویرانگر و ویران شده می شود (شولتز، ۱۳۶۹ ۸۶۰-۵۹).
 
حال اگر فراتر از نظریه فروم برویم، می شود چنین تحلیل کرد که برای رهایی از انفعال و سکون باید مرزها را در نوردید. ما در هر سازمانی با افراد مختلفی سر و کار داریم باید دید تا چه حد مدیران سازمانها و مؤسسات، توانایی تشخیص ویژگیها و برجستگی های افراد را دارند؟ آیا نظمی که هم اکنون در ادارات حاکم است، وعده شرایط مطلوب و آرمانی است؟! در یک مؤسسه خلاق، افراد می توانند همه چیز را برای رسیدن به اهداف تغییر دهند. یکی از مشکلات مدارس سنتی این است که به بچه ها اجازه پر و بال زدن و پرواز نمی دهند. چه قدر خوب است اگر بچه ها و معلم ها یک روز تصمیم بگیرند کلاس را در کنار یک رودخانه و یا در کوهستان برگزار کنند! و چقدر عالی خواهد بود اگر درس را در یک روز سرد برفی در پارک برپا کنیم ! اگر روزی کلاس های درس در تمام دنیا تابع خلاقیت شود، نه تابع قانون های از پیش تعیین شده در آن صورت ما با یک شرایط متفاوت و شگفت انگیز روبه رو خواهیم شد.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط