رشد جهل همگام با دانش

در آغاز علم جدید بلز پاسکال که قبلا از او نام بردیم، هراس خود را از سکوت جاودانه فضای بی کران عالم کبیر ابراز داشت. جای آن نیست که کسی نیز از ورطهی عالم صغیری که بی نهایت کوچک است بترسد؟ این تضادی است که انسان همواره با آن روبروست.
شنبه، 22 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رشد جهل همگام با دانش
نتایج جدید پژوهشها، سؤال‌های جدیدی را نیز برانگیخته‌اند. به نظر می رسد که هرچه دانش ما بیشتر و بیشتر می شود، کمتر و کمتر به توصیف کامل جهان پی می بریم. به همین دلیل ایجاد تصویری منسجم و یکدست از کیهان روز به روز مشکل تر می شود. ابهامات فراوانی وجود دارند. واقعیت فیزیکی عمدتا غیرقابل درک است. مثل عالم کبیر مادی که به حق خیره کننده است. همچنین عالم صغیر ذرات زیر اتمی که در اعجاب انگیزی دست کمی از آن ندارد. عالمی که با اصطلاحات ما فقط به نحوی مبهم قابل تصور است. این هر دو عالم نهایتا تنها با تصاویر، اعداد، شبیه سازی، مدل ها و فرمول های ریاضی قابل توصیف اند.
 
واقعا چگونه می توانم جهان بی نهایت بزرگی را «تصور کنم» که طبق پژوهش اخترفیزیکدان ها اگر سفینه های فضایی موفق به یافتن راهی برای رفتن به مرکز کهکشان راه شیری و بازگشت مجدد شوند، در خلال این رفت و برگشت یک انسان جوان هنگام بازگشت، نسبتا ۶۰۰۰۰ سال پیرتر شده است؟ و چگونه می توانم فرآیندهای ریز باورنکردنی را که فیزیک ذرات بنیادین کشف کرده است، تصور کنم؟ به ترتیب بزرگی از بالاتر از یک میلیون میلیاردم سانتی متر(یک میلیاردی یک میلیون میلیون) و سرعتهای ۲-۱۰ ثانیه، که من به ۱۰ میلیارد تریلیون ثانیه (یک تریلیون = یک میلیون میلیارد) تقسیم کرده ام. اینجا حتی کلماتی همچون «بخش» و «مقیاس مکانی» معنای خود را به کل از دست میدهند. شکل واقعی قطعه های ساختمان هسته، پروتونها و نوترونها و حتی بیشتر از خود کوارکها بالا و پایین بودنشان تماما مبهم مانده اند. موری گل مان «مبدع» کوارکها و برنده ی جایزهی نوبل اظهار داشت که اصطلاح «طعمها» یا «رنگ ها»در ابتدا به صورت طنز به کوارکها اطلاق می شد اما در همان حال دیگران به عنوان نوعی استعاره برای نام بردن کوارکها از آنها استفاده کردند.
 
به خصوص جدیدترین فناوری، فناوری ذره ای (نانوتکنولوژی) به حوزه های دیگر نفوذ کرده و داخل در مرز تجربه ی امور غیرقابل تصور شده است. یک نانومتر نانو (nano) کلمه ای یونانی و به معنای کوتوله است) یک میلیون از یک میلی متر است، یعنی نسبت یک متر به یک نانومتر درست مانند نسبت قطر زمین به قطر یک فندق است. نانوذراتی که فن آوری برای فرآیندهای نوین شیمیایی با موفقیت روی آنها کار کرده است (برای مثال به عنوان افزودنی به محافظ فرابنفش در نقاشی های رنگها و کرم های ضد آفتاب) معمولا ۵ تا ۱۰۰ نانومتر (nm) بزرگ اند که حدود پنج هزار بار کوچک تر از قطر موی سر انسان اند. این نانو جهان، غیر قابل تصور و همچنان واقعی است.
 
همچنین برخی از دانشمندان عالم نانو را چنین می انگارند که گویی علمشان محدود به جزیره ای از دانش است و تنها تصویری محدود از کیهان دارند. کاوشگر فضایی دبلیومپ که پیش تر از آن نام بردیم، تمام فلک را طی چند ماه اسکن کرد و سن کیهان را ۱۳ / ۷ میلیارد سال محاسبه نمود و به این ترتیب مدل انفجار بزرگ را کاملا تأیید کرد. بر اساس اندازه گیری های اخیر این کاوشگر مسلم شد که ما تنها ۴ درصد از عالم را تحت سیطره ی دانش خود در آورده ایم. این مقدار معین شامل چیزهای معمولی و ماده‌ی قابل رؤیت یعنی ستاره های سیاره ها و قمرهاست. اما دربارهی ۹۶ درصد باقیماندهی ناشناخته چه باید گفت؟حد وسطی است در میانه ی هیچ و همه چیز. از آن زمان که درک غایت‌ها و آغاز و انجام اشیا را تماما در رازی سر به مهر نهادند و آن را نومیدانه از او پنهان کردند، انسان به همان اندازه از درک عدمی که از آن به وجود آمده عاجز شده است که از دیدن بی نهایتی که در آن فرورفته است. «ماده‌ی تاریک» و «انرژی تاریک»: به این ترتیب به رغم تمام پژوهش های انجام گرفته در سرتاسر زمین و در اعماق آن (در معادن و تونل های بزرگ) بخش اعظم عالم ما هنوز برای فیزیک به معنای واقعی کلمه تاریک مانده است. آیا شتاب دهنده ی ذرهی غول پیکری (برخورد دهنده ی بزرگ هادرونی) که در سال ۲۰۰۷ در ژنو آماده به کار شد، می تواند «نوترالینوهایی» را تولید کند که کاوش شده اند و تاکنون در سوی تاریک کیهان یافت نشده اند؟
 
در آغاز علم جدید بلز پاسکال که قبلا از او نام بردیم، هراس خود را از سکوت جاودانه فضای بی کران عالم کبیر ابراز داشت. جای آن نیست که کسی نیز از ورطهی عالم صغیری که بی نهایت کوچک است بترسد؟ این تضادی است که انسان همواره با آن روبروست. تضادی که به قول پاسکال تضاد میان «عظمت و بیچارگی انسانهاست.»
 
پس به واقع آدمی در طبیعت چه محسوب می شود؟ در مقایسه با بی نهایت هیچ است و در مقایسه با هیچ، همه چیز است. حد وسطی است در میانه ی هیچ و همه چیز. از آن زمان که درک غایت‌ها و آغاز و انجام اشیا را تماما در رازی سر به مهر نهادند و آن را نومیدانه از او پنهان کردند، انسان به همان اندازه از درک عدمی که از آن به وجود آمده عاجز شده است که از دیدن بی نهایتی که در آن فرورفته است. پس در این ناامیدی جاودانه از درک آغاز و انجام اشیاء از او جز توجه به ظهور حد میانه ی آنها چه بر می آید؟ همهی اشیا از عدم به وجود آمده اند و رو به سوی نامتناهی دارند. چه کسی این فرآیندهای اعجاب انگیز را خواهد فهمید؟ تنها آفریدگار این معجزات آنها را می فهمد و جز او هیچ کس را توان این کار نیست.
 
اینکه پاسکال از «معمایی» سخن می گوید که ما را احاطه کرده است، مقصودش معمایی نیست که ممکن است زمانی برای همیشه و برای همه قابل حل شود. بلکه سخن از «رازی سر به مهر» می رود که در بهترین حالت می توان با تصاویر، اعداد و مقایسه ها درباره ی آن سخن گفت. ویژگی اسرار آمیز عالم که در عین حال مملو از اعجاز است، ریشه در رازی دارد که تنها می توان به آن نزدیک شد. «آفریدگار این معجزات آنها را می فهمد.» این «آفریدگار» چیست و کیست؟
 
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.