منتخبی از بیانات رهبر انقلاب درباره «کودتای 28 مرداد»
ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسى مثل آیتالله کاشانى- وادار مىکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در 28 مرداد که کاشانى منزوى و خانهنشین بود - و در واقع دولت مصدق او را منزوى و از خود جدا کرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهاى مأمور مستقیم آمریکا توانستند بیایند و بهراحتى بخشى از ارتش را به تصرف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتورىِ محمدرضاشاهى به وجود آمد که بیستوپنج سال این ملت زیر چکمههاى دیکتاتورى او لگدمال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومى دادند که آمریکاییها طراحى آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ بهخاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است. (1)
اگر انقلاب اسلامى پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حرکت عظیم تاریخى را به وجود نیاورده بود، مىدانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتى که هیچیک از پیشرفتهاى علمى غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعى، نه اکتشافى، نه سازندگىاى... در روزهاى نفوذ امریکا و انگلیس در ایران، ملت ایران روزهاى سختى را گذراند. صد سال، اوّل انگلیسیها و بعد امریکاییها با نفوذ خود این کشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحلهاى را که وارد مىشویم، نشانههاى کوتاهیهاى آنها، خیانتهاى آنها و بدعملى آنها را به چشممان مشاهده مىکنیم.(2)
البته عملیات، بین امریکاییها و انگلیسیها مشترک بوده که در این گزارش کاملاً منعکس شده است. آن بخش مورد توجّه من این است: «کیم روزولت» مىگوید وقتى ما به تهران آمدیم، یک چمدان بزرگ پُر از مقالههایى که نوشته شده بود و باید ترجمه مىشد و در روزنامهها به چاپ مىرسید، و نیز کاریکاتورهایى را با خودمان آوردیم! شما فکرش را بکنید، دستگاه سى. آى. اىِ امریکا براى ساقط کردن حکومتى که با آنها ناسازگار بود و منافع آنها را تأمین نمىکرد؛ حکومتى که به آراء مردم متّکى بود - برخلاف همهى حکومتهاى دوران پهلوى، این یک حکومت ملى بود که قانونى و با آراء مردم بر سر کار آمده بود- تحت عنوان اینکه ممکن است پشت پردهى آهنین شوروى برود، از همهى ابزارها - از جمله از ابزار هنر - علیه آن استفاده کرد. البته آن روز کاریکاتوریستى که هم به درد اینها بخورد و هم بتواند مورد اعتمادشان قرار گیرد، لابد نبوده است؛ لذا با خودشان کاریکاتورهاى آماده را آورده بودند! در آن اسناد آمده است که ما به بخش هنرى سازمان سیا سفارش کردیم که این چیزها را تهیه کند! (3)
/خ
وقتی کاشانی خانهنشین شد
دشمن فهمید که راز پیروزى ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیون و سردمداران دولتى را از روحانیت و دین جدا کند. آنها را از آیتالله کاشانى جدا کردند و بینشان فاصله انداختند و متأسفانه موفق هم شدند. از سى تیر 1331 که مرحوم آیتالله کاشانى توانست ملت ایران را آنطور به صحنه بیاورد، تا 28 مرداد 1332 که عوامل آمریکا در تهران توانستند مصدق را سرنگون و تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتى از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید. در این یک سال و یک ماه، با وساطت اَیادى ضدّ استقلال این کشور و با توطئهى دشمنان این ملت، دکتر مصدق مرتب فاصلهى خود را با آقاى کاشانى زیاد کرد، تا اینکه مرحوم آیتالله کاشانى چند روز قبل از ماجراى 28 مرداد نامه نوشت - همهى این نامهها موجود است - و گفت من مىترسم با این وضعى که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلى به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانى مردم ایران هستم! اشتباه او همینجا بود.ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسى مثل آیتالله کاشانى- وادار مىکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در 28 مرداد که کاشانى منزوى و خانهنشین بود - و در واقع دولت مصدق او را منزوى و از خود جدا کرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهاى مأمور مستقیم آمریکا توانستند بیایند و بهراحتى بخشى از ارتش را به تصرف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتورىِ محمدرضاشاهى به وجود آمد که بیستوپنج سال این ملت زیر چکمههاى دیکتاتورى او لگدمال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومى دادند که آمریکاییها طراحى آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ بهخاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است. (1)
خیانت بیگانگان
... بعد، نمونهى چهارم پیش آمد و آن مرداد سال 1332 هجرى شمسى بود. بعد از آنکه حکومت مصدق را سرنگون کردند - البته قبلاً مرحوم آیتالله کاشانى را با ترفندهاى خودشان منزوى کردند، کنار زدند و با بىتدبیریهایى که انجام گرفت کنار گذاشتند - باز سرِ کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادى خود، با فعالیت خود، کودتاى 28 مرداد را به وجود آورند و محمدرضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیستوپنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتورى سیاه پهلوى ادامه پیدا کرد... یک ملت وقتى اجازه بدهد که یک قدرت بیگانه در دستگاههاى سیاسى او یا در دستگاههاى فرهنگى او نفوذ کند، سرنوشت این ملت همین است.اگر انقلاب اسلامى پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حرکت عظیم تاریخى را به وجود نیاورده بود، مىدانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتى که هیچیک از پیشرفتهاى علمى غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعى، نه اکتشافى، نه سازندگىاى... در روزهاى نفوذ امریکا و انگلیس در ایران، ملت ایران روزهاى سختى را گذراند. صد سال، اوّل انگلیسیها و بعد امریکاییها با نفوذ خود این کشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحلهاى را که وارد مىشویم، نشانههاى کوتاهیهاى آنها، خیانتهاى آنها و بدعملى آنها را به چشممان مشاهده مىکنیم.(2)
استفاده از هنر
چند روز پیش سندى از اسناد منتشرشدهى وزارت خارجهى آمریکا دربارهى جریان کودتاى 28 مرداد را ترجمه کرده و براى من آوردند. البته به هنگام وقوع این حادثه، سنّ من زیاد نبود - چهارده، پانزده سال داشتم- چیزهاى اندکى یادم هست؛ اما از زبانها بسیار شنیدهام و در آثار هم زیاد خواندهام؛ ولى به این تفصیل هیچجا وجود ندارد. آنهایى که خودشان دستاندرکار این جریان بودند، این اسناد را نوشتند و براى وزارت خارجه و سازمان سیا فرستادند. این اسناد متعلّق به آمریکاییهاست.البته عملیات، بین امریکاییها و انگلیسیها مشترک بوده که در این گزارش کاملاً منعکس شده است. آن بخش مورد توجّه من این است: «کیم روزولت» مىگوید وقتى ما به تهران آمدیم، یک چمدان بزرگ پُر از مقالههایى که نوشته شده بود و باید ترجمه مىشد و در روزنامهها به چاپ مىرسید، و نیز کاریکاتورهایى را با خودمان آوردیم! شما فکرش را بکنید، دستگاه سى. آى. اىِ امریکا براى ساقط کردن حکومتى که با آنها ناسازگار بود و منافع آنها را تأمین نمىکرد؛ حکومتى که به آراء مردم متّکى بود - برخلاف همهى حکومتهاى دوران پهلوى، این یک حکومت ملى بود که قانونى و با آراء مردم بر سر کار آمده بود- تحت عنوان اینکه ممکن است پشت پردهى آهنین شوروى برود، از همهى ابزارها - از جمله از ابزار هنر - علیه آن استفاده کرد. البته آن روز کاریکاتوریستى که هم به درد اینها بخورد و هم بتواند مورد اعتمادشان قرار گیرد، لابد نبوده است؛ لذا با خودشان کاریکاتورهاى آماده را آورده بودند! در آن اسناد آمده است که ما به بخش هنرى سازمان سیا سفارش کردیم که این چیزها را تهیه کند! (3)
پی نوشت ها :
1. بیانات در اجتماع بزرگ مردم شهرستان کاشان و آران و بیدگل 80/8/20
2. بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم 79/7/14
3. بیانات در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر 80/5/1
/خ