موقعيت هاي بحرانی
نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
مترجم: میترا خطیبی
مترجم: میترا خطیبی
مشکلاتي نظيراستعمال مواد مخدّر،فرار کودکان از خانه،آسيب ها و صدمات مخرّب و جبران ناپذير اجتماعي،خودکشي،مرگ يکي از اعضاي خانواده و ديگر مسائل و مشکلات،همگي از جمله بحران هاي از پاي درآورنده و نابود کننده هستند.
هنگامي که زندگي ما يا زندگي فرزندان ما،دستخوش و متأثر بحراني مي شود،اين مسئله مي تواند باعث سردرگمي و نگراني ما شود.جرم و بزه،نگراني،اضطراب،عصبانيّت،غم و سوگ تسلي ناپذير عزيزان،همگي از آن دسته احساسات و هيجاناتي هستند که مي توانند شوک عميقي را به ما وارد نمايند و ما را از پاي درآورند.
يکي از طرز تلقي ها و واکنش هاي اشتباه و مخرّبي که ما،در برخورد با موقعيت هاي بحراني از خود نشان مي دهيم،اين است که مي گوييم،بايد همين حالا کاري کرد.امّا در عمل به ندرت اين مسئله تحقق مي يابد،که بتوانيم در لحظه کاري را انجام دهيم.به طور مثال،در زبان چيني، حرف و نشانه اي که دلالت بر بحران مي کند،تلفيق و ترکيبي از نشانه ها و نمادهاي خطر و راه فرار از آن است.
همه ي ما خطر را خيلي خوب درک مي کنيم،امّا اغلب راه فرار و گريز از آن را نمي دانيم،و يا از دست مي دهيم.درنظر گرفتن چهار نکته ي زير،در برخورد با يک بحران،مي تواند به ما کمک زيادي بکند.
نکته اوّل:
ماهيّت ذاتي همه ي بحران ها اين است که،اغلب زودگذر و موقتي هستند،و در نتيجه معمولاً براي رويارويي و مقابله با بحران ها،فرصت هاي زياد بهينه اي پيش روي ما قرار مي گيرد.حال با دانستن اين مطلب،مي توانيم با دقت و احتياط،از بحران ها و گرفتاري هاي ناشي از آن اجتناب،و در صورت بروز بحران،به درستي با آن برخورد کنيم.
نکته دوّم:
هرگز نبايد به هيچ بحراني،سريع رسيدگي کنيم.زيرا ما معمولاً زمان کافي داريم،تا تمرکز،خواهش و تفکّر،و در نهايت بتوانيم سنجيده و معقول عمل کنيم.ما مي توانيم از نصايح و پيشنهادات افرادي که خود تجربه اي اين چنين داشته اند،و يا در برخورد با بحران،از صلاحيت و توانايي لازم برخوردارند،استفاده کنيم.بيشتر وقايعي که ما به عنوان بحران از آنها ياد مي کنيم،در واقع به هيچ وجه بحران نيستند.شايد مسئله و مشکلي براي ماه ها و يا حتّي سال ها ادامه پيدا کند،ولي تنها زماني تبديل به بحران مي شود که،ما آن را درک و کشف کنيم.در چنين حالتي بايد براي مقابله با آن،تدبير و انديشه ي درستي را اتخاذ کنيم.
اگر به يک باره،متوجّه شويم که فرزندمان از مواد مخدّر استفاده مي کند،درست است که مسئله اي جدّي و هشدار دهنده است،امّا لزوماً يک بحران نيست،چون ما براي مقابله ي معقول و منطقي با اين مشکل،زمان کافي در اختيار داريم.ما حتّي شايد بخواهيم،پيش خود فرض کنيم،که در مورد بحران پيش آمده هيچ کاري انجام ندهيم.امّا بايد بدانيم،بخشش در بيشتر موارد راه حلّ درستي نيست.بنابراين بايد تحليل ها و گزينه هاي مختلف را در نظر بگيريم،و در اين ميان بي اعتنايي و بخشش نيز،از گزينه هاي ما هستند.امّا اين که تنها کاري را انجام دهيم،راه حلّ مشکل ما نيست،بلکه انجام درست کار،راه حلّ مشکل ماست.
سپس بايد تمامي گزينه ها و تحليل ها را بنويسيم،و بعد از نوشتن تمامي گزينه ها و تحليل ها-از کارآمدترين تا ناکارآمدترين -با فردي که مورد قبول ماست،در مورد گزينه ها و تحليل ها،گفتگو و مشورت کنيم.زيرا داشتن افق روشن ذهني،کليد حلّ مشکل و يا به عبارتي بحران است.
نکته سوّم:
براي رويارويي و مقابله ي بهتر با بحراني،بايد هميشه از خود بپرسيم،که بدترين پيامد ممکن يک بحران چيست؟اغلب اوقات،ارزيابي ما اين گونه است،که توانايي رسيدگي و حلّ بحران پيش آمده را داريم.ما نبايد هيچ گاه نسبت به بحران و پيامد حاصله از آن بي تفاوت باشيم.امّا در اين ميان،مرگ بدترين نتيجه و پيامد ممکن در جهان است،که هيچ راه گريزي از آن نيست،و اگر ما نيز آماده ي رويارويي با آن و ملاقات با خداوند باشيم به راحتي مي توانيم به استقبال آن برويم.
در خاتمه بايد بگوييم که ما هميشه مي خواهيم بار مشکل يا بحران بوجود آمده براي فرزندمان را به دوش خود يا فرد ديگري بگذاريم.امّا به طور مثال،اگر فرزند ما از مواد مخدّر استفاده مي کند،بدون آن که غم و ناراحتي خود را در نظر بگيريم،بايد بدانيم که اين مشکل اوست نه ما.
حال به طور اختصار بايد بيان کنيم،زماني که بحراني حادث مي شود،ابتدا بايد تمرکز کنيم، نفسي عميق بکشيم،آرامش خود را حفظ،و تمامي گزينه هاي ممکن را يادداشت نماييم،سپس درباره ي گزينه ها با فردي مورد اعتماد و اطمينان گفتگو و مشورت کنيم.براي مقابله و مواجهه با بدترين نتايج و پيامدهاي ممکن به توانايي هاي خويش فکر،و از همه مهمّ تر آن که ايمان و خويشتن داري خود را حفظ کنيم.بعد از انجام تمامي اين مراحل،مي توانيم با اقتدار بگوييم که براي مقابله با هر بحراني،بهترين سلاح را در دست داريم.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/خ
هنگامي که زندگي ما يا زندگي فرزندان ما،دستخوش و متأثر بحراني مي شود،اين مسئله مي تواند باعث سردرگمي و نگراني ما شود.جرم و بزه،نگراني،اضطراب،عصبانيّت،غم و سوگ تسلي ناپذير عزيزان،همگي از آن دسته احساسات و هيجاناتي هستند که مي توانند شوک عميقي را به ما وارد نمايند و ما را از پاي درآورند.
يکي از طرز تلقي ها و واکنش هاي اشتباه و مخرّبي که ما،در برخورد با موقعيت هاي بحراني از خود نشان مي دهيم،اين است که مي گوييم،بايد همين حالا کاري کرد.امّا در عمل به ندرت اين مسئله تحقق مي يابد،که بتوانيم در لحظه کاري را انجام دهيم.به طور مثال،در زبان چيني، حرف و نشانه اي که دلالت بر بحران مي کند،تلفيق و ترکيبي از نشانه ها و نمادهاي خطر و راه فرار از آن است.
همه ي ما خطر را خيلي خوب درک مي کنيم،امّا اغلب راه فرار و گريز از آن را نمي دانيم،و يا از دست مي دهيم.درنظر گرفتن چهار نکته ي زير،در برخورد با يک بحران،مي تواند به ما کمک زيادي بکند.
نکته اوّل:
ماهيّت ذاتي همه ي بحران ها اين است که،اغلب زودگذر و موقتي هستند،و در نتيجه معمولاً براي رويارويي و مقابله با بحران ها،فرصت هاي زياد بهينه اي پيش روي ما قرار مي گيرد.حال با دانستن اين مطلب،مي توانيم با دقت و احتياط،از بحران ها و گرفتاري هاي ناشي از آن اجتناب،و در صورت بروز بحران،به درستي با آن برخورد کنيم.
نکته دوّم:
هرگز نبايد به هيچ بحراني،سريع رسيدگي کنيم.زيرا ما معمولاً زمان کافي داريم،تا تمرکز،خواهش و تفکّر،و در نهايت بتوانيم سنجيده و معقول عمل کنيم.ما مي توانيم از نصايح و پيشنهادات افرادي که خود تجربه اي اين چنين داشته اند،و يا در برخورد با بحران،از صلاحيت و توانايي لازم برخوردارند،استفاده کنيم.بيشتر وقايعي که ما به عنوان بحران از آنها ياد مي کنيم،در واقع به هيچ وجه بحران نيستند.شايد مسئله و مشکلي براي ماه ها و يا حتّي سال ها ادامه پيدا کند،ولي تنها زماني تبديل به بحران مي شود که،ما آن را درک و کشف کنيم.در چنين حالتي بايد براي مقابله با آن،تدبير و انديشه ي درستي را اتخاذ کنيم.
اگر به يک باره،متوجّه شويم که فرزندمان از مواد مخدّر استفاده مي کند،درست است که مسئله اي جدّي و هشدار دهنده است،امّا لزوماً يک بحران نيست،چون ما براي مقابله ي معقول و منطقي با اين مشکل،زمان کافي در اختيار داريم.ما حتّي شايد بخواهيم،پيش خود فرض کنيم،که در مورد بحران پيش آمده هيچ کاري انجام ندهيم.امّا بايد بدانيم،بخشش در بيشتر موارد راه حلّ درستي نيست.بنابراين بايد تحليل ها و گزينه هاي مختلف را در نظر بگيريم،و در اين ميان بي اعتنايي و بخشش نيز،از گزينه هاي ما هستند.امّا اين که تنها کاري را انجام دهيم،راه حلّ مشکل ما نيست،بلکه انجام درست کار،راه حلّ مشکل ماست.
سپس بايد تمامي گزينه ها و تحليل ها را بنويسيم،و بعد از نوشتن تمامي گزينه ها و تحليل ها-از کارآمدترين تا ناکارآمدترين -با فردي که مورد قبول ماست،در مورد گزينه ها و تحليل ها،گفتگو و مشورت کنيم.زيرا داشتن افق روشن ذهني،کليد حلّ مشکل و يا به عبارتي بحران است.
نکته سوّم:
براي رويارويي و مقابله ي بهتر با بحراني،بايد هميشه از خود بپرسيم،که بدترين پيامد ممکن يک بحران چيست؟اغلب اوقات،ارزيابي ما اين گونه است،که توانايي رسيدگي و حلّ بحران پيش آمده را داريم.ما نبايد هيچ گاه نسبت به بحران و پيامد حاصله از آن بي تفاوت باشيم.امّا در اين ميان،مرگ بدترين نتيجه و پيامد ممکن در جهان است،که هيچ راه گريزي از آن نيست،و اگر ما نيز آماده ي رويارويي با آن و ملاقات با خداوند باشيم به راحتي مي توانيم به استقبال آن برويم.
در خاتمه بايد بگوييم که ما هميشه مي خواهيم بار مشکل يا بحران بوجود آمده براي فرزندمان را به دوش خود يا فرد ديگري بگذاريم.امّا به طور مثال،اگر فرزند ما از مواد مخدّر استفاده مي کند،بدون آن که غم و ناراحتي خود را در نظر بگيريم،بايد بدانيم که اين مشکل اوست نه ما.
حال به طور اختصار بايد بيان کنيم،زماني که بحراني حادث مي شود،ابتدا بايد تمرکز کنيم، نفسي عميق بکشيم،آرامش خود را حفظ،و تمامي گزينه هاي ممکن را يادداشت نماييم،سپس درباره ي گزينه ها با فردي مورد اعتماد و اطمينان گفتگو و مشورت کنيم.براي مقابله و مواجهه با بدترين نتايج و پيامدهاي ممکن به توانايي هاي خويش فکر،و از همه مهمّ تر آن که ايمان و خويشتن داري خود را حفظ کنيم.بعد از انجام تمامي اين مراحل،مي توانيم با اقتدار بگوييم که براي مقابله با هر بحراني،بهترين سلاح را در دست داريم.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/خ