تکاليف مدرسه
نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
ترجمه : میترا خطیبی
ترجمه : میترا خطیبی
انجام يا عدم انجام تکاليف، مقوله اي است که مربوط به خود بچه ها مي شود. زيرا اين قلم آنهاست که بايد روي کاغذ حرکت کند، ذهن و انديشه ي آنهاست که بايد بسط و گسترش يابد، و در نهايت کارنامه ي آنهاست که به خانه آورده مي شود.
بسياري از والدين خود را،درگير مقوله ي تکاليف فرزندان شان مي کنند،و در واقع در دام مي افتند، به نحوي که انجام تکاليف مدرسه ي بچّه ها مشکل والدين مي شود.آنها مرتب به بچّه ها اولتيماتوم مي دهند،و خط و نشان مي شکند.حتّي اجازه ي بيرون رفتن،بازي کردن و تماشاي تلويزيون را تنها مشروط و منوط به انجام تمام و کمال تکاليف مي کنند.آنها،بچّه ها را تهديد مي کنند،جيغ مي کشند و فرياد مي زنند،و در نهايت اگر تکاليف انجام نشود، و نمرات هم خوب نباشد،خسته مي شوند و دست از داد و بيداد برمي دارند.
مسئوليت ما،به عنوان پدر و مادر،فراهم کردن فرصت هايي براي فرزندان است،تا بتوانند در سايه ي اين فرصت ها،تکاليف خود را انجام دهند.اين فرصت از نظر زماني مي تواند نيم ساعت،يک ساعت و يا حتّي يک ساعت و نيم باشد.در اين مدّت فرزندان ما،بايد پشت ميز با کتاب هاي درسي خود،که در نزديکي و دسترس شان قرار دارد،بنشينند.ارائه ي اين فرصت وظيفه ي ماست.ضمن آن که ما فرصت انتخاب مکان را نيز مي دهيم،تا آنها جاي خود را انتخاب کنند.(اتاق نشيمن، آشپزخانه،يا اتاق خودشان)و در آخر،حتّي به آنها فرصت انتخاب خواندن يا نخواندن درس شان را نيز مي دهيم.
بعد از تمام اين کارها،دو راه براي درس حاضر کردن وجود دارد.اوّل اين که،آنها مي توانند ضمن انجام تکاليف درس خود را حاضر کنند(يعني خواندن و نوشتن)، و يا مي توانند تکاليف شان را به صورت ذهني انجام دهند،و با همين روش درس خود را حاضر کنند.(خواندن)با هر دو روش آنها درس حاضر خواهند کرد-اگر چه يادگيري درس ها سخت و مشکل خواهد بود.
معلّم هاي مدرسه که خود به آموزش پيامدها به کودک کمک مي کنند،شايد با راه دوّم درس حاضر کردن موافق نباشند و آن را نپذيرند.
به مثال زير توجّه کنيد،راشل در حلّ مشکل انجام تکاليف پسرش سين،دست به اقدام مهمّي مي زند،که در زير مي آيد:
راشل:«بسيار خب،سين.حالا وقت انجام تکاليف ات است.ما براي تو،اين ساعت را،زمان انجام تکاليف ات را در نظر گرفته ايم.حالا آماده اي؟»
سين:«آه.مامان،حالا بايد حتماً تکاليف ام را انجام دهم؟»
راشل:«خب...تو مي تواني با انجام تکاليف ات درس ات را حاضر کني،يا اين که مي تواني تکاليف ات را ذهني انجام بدهي و درس ات را ياد بگيري.حالا امشب کدام يک از اين دو راه را انتخاب مي کني؟»
سين:«من مي خواهم تکاليف ام را ذهني انجام بدهم و درس ام را حاضر کنم.»
راشل:«بسيار خب،پسرم.تو مي تواني،اين روش را براي درس حاضر
کردن انتخاب کني.امّا اميدوارم بتواني معلّم ات را هم مجاب کني،تا با اين روش موافقت کند.فکر مي کني او،براي انجام تکاليف،اين روش را قبول مي کند؟»
سين:«نمي دانم؟»
راشل:«خب،چرا قبل از آن که بخواهي تکاليف ات را ذهني انجام بدهي و درس ات را حاضر کني،به اين موضوع خوب فکر نمي کني؟تو يک ساعت فرصت داري تا به درستي فکر کني،اين براي تو زمان زيادي است.بعد از اين که خوب فکرهايت را کردي،بيا تا ببينمت.»
کمک والدين به فرزندان شان در انجام تکاليف،به هيچ وجه کار اشتباهي نيست.بسياري از کودکان در اين زمينه از والدين خود کمک مي خواهند،و ما بايد با اشاره و يا توضيح به آنها کمک کنيم.امّا تنها زماني که کودک از ما درخواست کمک مي کند،و تا مادامي که اين کمک براي او مفيد و سودمند باشد.درضمن زماني که عصباني و بي حوصله مي شويم،و به قول معروف طاقت مان طاق مي شود،ديگر نبايد کمک کنيم،تا همين جا کمک ما کافي است.نکته ي ديگر اين که،وقتي کودک از ما درخواست کمک نمي کند،نبايد خودمان داوطلب کمک به او شويم.
با اين روش،ما اجازه نمي دهيم تا با روشي غلط و نادرست مشکل فرزندان مان در مورد انجام تکاليف آنها،مشکل ما بشود.ضمن آن که نحوه ي برخورد و شيوه ي کمک ما،الگوي رفتاري مثبتي را نيز به کودک ارائه مي دهد.
امّا نقش مثبت ما،درهمين جا تمام نمي شود.هنگامي که ما،در مورد انجام امور خانه،يا محلّ کارمان،با کودکان حرف مي زنيم،به طور غيرمستقيم راه و روش درست انجام تکاليف را نيز به آنها ياد مي دهيم.به طور مثال به آنها مي گوييم:«حالا که کارهايم را انجام دادم،احساس راحتي مي کنم.»يا بلافاصله بعد از خوردن شام مي گوييم:«بايد کارهاي خانه را انجام دهم و تمام کنم.»يا «تا وقتي که اين کارها را انجام ندهم و تمام نکنم، به هيچ وجه احساس خوبي ندارم،و نمي توانم کار ديگري را انجام دهم.»با گفتن اين گونه جملات،الگوي رفتاري مثبتي را به کودکان مان ارائه مي دهيم.
البتّه، عدم تمايل به انجام تکاليف موضوع پيچيده اي است،که يک دليل آن تنبلي است.امّا دلايل بسيار ديگري نيز وجود دارد،که در درون اين مشکل نهفته است.بعضي ازاين دلايل مي تواند اختلال يادگيري،مشکل عصبي،مشکل کمبود توجّه،يا مشکل نگرشي،در کودک باشد.در چنين مواردي، درمان علائم توسط والدين،به هيچ وجه کار درستي نمي باشد،زيرا تنها نشانه ها درمان مي شوند،و ريشه ي مشکل به قوّت خود باقي مي ماند و از بين نمي رود.اگرشما نيز متوجّه چنين مواردي در فرزند خود شديد،حتماً با يک متخصص مشاوره کنيد.
منبع:کتاب تربيت با عشق و منطق
/س
بسياري از والدين خود را،درگير مقوله ي تکاليف فرزندان شان مي کنند،و در واقع در دام مي افتند، به نحوي که انجام تکاليف مدرسه ي بچّه ها مشکل والدين مي شود.آنها مرتب به بچّه ها اولتيماتوم مي دهند،و خط و نشان مي شکند.حتّي اجازه ي بيرون رفتن،بازي کردن و تماشاي تلويزيون را تنها مشروط و منوط به انجام تمام و کمال تکاليف مي کنند.آنها،بچّه ها را تهديد مي کنند،جيغ مي کشند و فرياد مي زنند،و در نهايت اگر تکاليف انجام نشود، و نمرات هم خوب نباشد،خسته مي شوند و دست از داد و بيداد برمي دارند.
مسئوليت ما،به عنوان پدر و مادر،فراهم کردن فرصت هايي براي فرزندان است،تا بتوانند در سايه ي اين فرصت ها،تکاليف خود را انجام دهند.اين فرصت از نظر زماني مي تواند نيم ساعت،يک ساعت و يا حتّي يک ساعت و نيم باشد.در اين مدّت فرزندان ما،بايد پشت ميز با کتاب هاي درسي خود،که در نزديکي و دسترس شان قرار دارد،بنشينند.ارائه ي اين فرصت وظيفه ي ماست.ضمن آن که ما فرصت انتخاب مکان را نيز مي دهيم،تا آنها جاي خود را انتخاب کنند.(اتاق نشيمن، آشپزخانه،يا اتاق خودشان)و در آخر،حتّي به آنها فرصت انتخاب خواندن يا نخواندن درس شان را نيز مي دهيم.
بعد از تمام اين کارها،دو راه براي درس حاضر کردن وجود دارد.اوّل اين که،آنها مي توانند ضمن انجام تکاليف درس خود را حاضر کنند(يعني خواندن و نوشتن)، و يا مي توانند تکاليف شان را به صورت ذهني انجام دهند،و با همين روش درس خود را حاضر کنند.(خواندن)با هر دو روش آنها درس حاضر خواهند کرد-اگر چه يادگيري درس ها سخت و مشکل خواهد بود.
معلّم هاي مدرسه که خود به آموزش پيامدها به کودک کمک مي کنند،شايد با راه دوّم درس حاضر کردن موافق نباشند و آن را نپذيرند.
به مثال زير توجّه کنيد،راشل در حلّ مشکل انجام تکاليف پسرش سين،دست به اقدام مهمّي مي زند،که در زير مي آيد:
راشل:«بسيار خب،سين.حالا وقت انجام تکاليف ات است.ما براي تو،اين ساعت را،زمان انجام تکاليف ات را در نظر گرفته ايم.حالا آماده اي؟»
سين:«آه.مامان،حالا بايد حتماً تکاليف ام را انجام دهم؟»
راشل:«خب...تو مي تواني با انجام تکاليف ات درس ات را حاضر کني،يا اين که مي تواني تکاليف ات را ذهني انجام بدهي و درس ات را ياد بگيري.حالا امشب کدام يک از اين دو راه را انتخاب مي کني؟»
سين:«من مي خواهم تکاليف ام را ذهني انجام بدهم و درس ام را حاضر کنم.»
راشل:«بسيار خب،پسرم.تو مي تواني،اين روش را براي درس حاضر
کردن انتخاب کني.امّا اميدوارم بتواني معلّم ات را هم مجاب کني،تا با اين روش موافقت کند.فکر مي کني او،براي انجام تکاليف،اين روش را قبول مي کند؟»
سين:«نمي دانم؟»
راشل:«خب،چرا قبل از آن که بخواهي تکاليف ات را ذهني انجام بدهي و درس ات را حاضر کني،به اين موضوع خوب فکر نمي کني؟تو يک ساعت فرصت داري تا به درستي فکر کني،اين براي تو زمان زيادي است.بعد از اين که خوب فکرهايت را کردي،بيا تا ببينمت.»
کمک والدين به فرزندان شان در انجام تکاليف،به هيچ وجه کار اشتباهي نيست.بسياري از کودکان در اين زمينه از والدين خود کمک مي خواهند،و ما بايد با اشاره و يا توضيح به آنها کمک کنيم.امّا تنها زماني که کودک از ما درخواست کمک مي کند،و تا مادامي که اين کمک براي او مفيد و سودمند باشد.درضمن زماني که عصباني و بي حوصله مي شويم،و به قول معروف طاقت مان طاق مي شود،ديگر نبايد کمک کنيم،تا همين جا کمک ما کافي است.نکته ي ديگر اين که،وقتي کودک از ما درخواست کمک نمي کند،نبايد خودمان داوطلب کمک به او شويم.
با اين روش،ما اجازه نمي دهيم تا با روشي غلط و نادرست مشکل فرزندان مان در مورد انجام تکاليف آنها،مشکل ما بشود.ضمن آن که نحوه ي برخورد و شيوه ي کمک ما،الگوي رفتاري مثبتي را نيز به کودک ارائه مي دهد.
امّا نقش مثبت ما،درهمين جا تمام نمي شود.هنگامي که ما،در مورد انجام امور خانه،يا محلّ کارمان،با کودکان حرف مي زنيم،به طور غيرمستقيم راه و روش درست انجام تکاليف را نيز به آنها ياد مي دهيم.به طور مثال به آنها مي گوييم:«حالا که کارهايم را انجام دادم،احساس راحتي مي کنم.»يا بلافاصله بعد از خوردن شام مي گوييم:«بايد کارهاي خانه را انجام دهم و تمام کنم.»يا «تا وقتي که اين کارها را انجام ندهم و تمام نکنم، به هيچ وجه احساس خوبي ندارم،و نمي توانم کار ديگري را انجام دهم.»با گفتن اين گونه جملات،الگوي رفتاري مثبتي را به کودکان مان ارائه مي دهيم.
البتّه، عدم تمايل به انجام تکاليف موضوع پيچيده اي است،که يک دليل آن تنبلي است.امّا دلايل بسيار ديگري نيز وجود دارد،که در درون اين مشکل نهفته است.بعضي ازاين دلايل مي تواند اختلال يادگيري،مشکل عصبي،مشکل کمبود توجّه،يا مشکل نگرشي،در کودک باشد.در چنين مواردي، درمان علائم توسط والدين،به هيچ وجه کار درستي نمي باشد،زيرا تنها نشانه ها درمان مي شوند،و ريشه ي مشکل به قوّت خود باقي مي ماند و از بين نمي رود.اگرشما نيز متوجّه چنين مواردي در فرزند خود شديد،حتماً با يک متخصص مشاوره کنيد.
منبع:کتاب تربيت با عشق و منطق
/س