اتاق کودک و تميز نگهداشتن آن

چشم ها يواشکي و دزدانه،اطرف سالن را بررسي مي کنند.نه ردپايي ديده و نه صدايي شنيده مي شود.به نظر مي آيد امنيت برقرار است.دست ها با آهستگي و با دقت دستگيره ي در را مي گيرند. علي رغم اخطارها و اعلان هاي هشدار دهنده و ترسناکي که در همه جا به ديوار چسبانده شده،آرامش نسبي حکم فرماست: «دست از پا خطا نکنيد.»،«بدون اجازه وارد نشويد.»،«همان جايي که هستيد،بمانيد.»،اگر وارد شويد،هر چه ديديد،از چشم خودتان ديديد.
شنبه، 11 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اتاق کودک و تميز نگهداشتن آن
اتاق کودک و تميز نگهداشتن آن
اتاق کودک و تميز نگهداشتن آن

نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
مترجم: میترا خطیبی

چشم ها يواشکي و دزدانه،اطرف سالن را بررسي مي کنند.نه ردپايي ديده و نه صدايي شنيده مي شود.به نظر مي آيد امنيت برقرار است.دست ها با آهستگي و با دقت دستگيره ي در را مي گيرند. علي رغم اخطارها و اعلان هاي هشدار دهنده و ترسناکي که در همه جا به ديوار چسبانده شده،آرامش نسبي حکم فرماست:
«دست از پا خطا نکنيد.»،«بدون اجازه وارد نشويد.»،«همان جايي که هستيد،بمانيد.»،اگر وارد شويد،هر چه ديديد،از چشم خودتان ديديد.
گاهي اوقات،مادري مجبور مي شود،تا سلامتي و امنيّت جاني خود را براي پي گيري موضوعي مهم تر به خطر بيندازد-حتي اگر اين موضوع چيزي فراتر از ارضاي حس کنجکاوي وي نباشد.مادر،دستگيره ي در را مي چرخاند،کمي منتظر مي ماند.هيچ خبري نمي شود.هيچ تله اي گذاشته نشده است،هيچ آژير خطري کشيده نمي شود،و هيچ گونه موجود عجيب الخلقه اي حمله نمي کند تا گلوي او را بگيرد و خفه اش کند،حالا ديگر براي اين عبور راحت،نفس عميقي مي کشد.
با دقّت و احتياط،در را کمي فشار مي دهد تا باز شود،چشم هاي خود را مي بندد تا آنها را آماده ي ديدن کند،لحظه اي مکث و دوباره چشم هايش را باز مي کند،بيش از تحمل اوست،فرياد مي کشد،و بعد با صدايي وحشتناک به زمين مي افتد،و در آخر تنها سکوت است و سکوت.
حال متوجّه شديد،که ورود به اتاق کودک،مي تواند سلامتي شما را تهديد کند و به خطر بيندازد-البتّه بستگي به اين دارد،که تا چه حد ورود به آن اتاق خطرآفرين و تهديدآميز باشد-شرايط اتاق کودک مي تواند،خود دليلي براي اختلاف نظر و سليقه بين والدين و کودک باشد.ميزان تلاشي که کودک،براي بسط و توسعه ي«شرايط نگهداري اين آشفته بازار»مي کند،درواقع بستگي کامل به سن و سطح مسئوليت پذيري او دارد.
کودکان خردسال و پيش دبستاني،مي توانند،با مثال ها و نمونه هايي که والدين در مورد لذّت داشتن اتاقي تميز،براي آنها مي زنند،در اين زمينه آموزش بينند و تجربه کسب کنند.در اين سنين، والدين مي توانند،براي تميز کردن اتاق به کودکان ملحق شوند،و در تمام مدّت که مشغول کارند،با آنها صحبت کنند:«بهتر نيست،که همه ي بيست و پنج عروسک ات را در يک رديف و در کنار هم بگذاري؟» يا «حالا خيال ام راحت شد،چون مي دانم که ديگر با اين توپ هاي کثيف بازي نمي کني.»
زماني که به فرزندان خردسال خود کمک مي کنيم، تا اتاق شان را تميز کنند،پيام ضمني و گفته نشده اي را به آنها مي دهيم،که مفهوم آن اين است:«اين جا کار،تفريح و نيز کمک ما به آنها،هر سه با هم هست.»و بعد زماني که بچّه ها به کلاس سوّم دبستان مي روند،وقت آن مي رسد که يک گام بلند به عقب برداريم،يعني عقب نشيني کنيم و خود را کنار بکشيم.يعني کار و تفريح به قوت خود باقي است،امّا ما ديگر نيستيم.در حقيقت ما ازکنترل و نظارت خود صرف نظر مي کنيم،و اجازه مي دهيم که اتاق فرزندمان قلمرو خصوصي او باشد.
اتاق کودک همواره عرصه ي وسيع و گسترده اي براي يادگيري آموزش کودکان غير مسئول است.اگر سطح مسئوليت پذيري کودکان ما،در سطحي به مراتب پايين تر از آن چه که بايد باشد،هست،بنابراين مي توانيم گام بلندتري به عقب برداريم.اتاق فرزندان مان،ايالت خودمختاري است،که صحنه ي نبرد ميان ما و آنها مي باشد، نبردي که ما مي توانيم پيروز ميدان آن باشيم.امّا نبرد بر سر اين ايالت خودمختار،بدان معنا نيست که بر سر آنها فرياد بکشيم.بلکه بايد گزينه هايي را به آنها ارائه دهيم،و در ضمن از ديگر راه کارهاي تربيتي عشق و منطق نيز استفاده کنيم.دراين جا،ما از ذکر زماني دقيق براي تميز کردن اتاق،خودداري مي کنيم.در عوض فاصله ي زماني را براي انجام کار،توسط آنها،درنظر مي گيريم.به گفتگوي زير که حول همين مسئله است توجّه کنيد:
مادر:«مي تواني اتاق ات را تا شنبه صبح که مي خواهيم به پارک تفريحي برويم،تميز کني؟چون هرکسي که تا روز شنبه اتاق اش را تميز کند،مي تواند به پارک بيايد.»
کودک:«اوه،من نمي خواهم اتاق ام را تميز کنم.»
مادر:«بسيار خب،پس نمي خواهي اين کار را بکني،ولي مي تواني من يا خواهر و يا برادرت را استخدام کني تا برايت اتاق ات را تميز کنيم.آخر مي داني که ما از پول اضافي بدمان نمي آيد.»
کودک:«امّا من هيچ پولي ندارم.»
مادر:«خب،وقتي که بزرگ ترها هيچ پولي نداشته باشند،تصميم مي گيرند تا چيزي را بفروشند.»
کودک:«چيزي را مي فروشند؟»
مادر:«حالا احتياجي به اين نيست که تصميم بگيري چه چيزي را بفروشي.تو تا روز شنبه فرصت داري که نظر خودت را به من بگويي.اگر تا آن موقع تصميم گرفتي که هيچ،ولي اگر نتواني تصميم بگيري،معني اش اين است که من بايد به جاي تو تصميم بگيرم و انتخاب کنم.تو انتخاب مي کني چه کسي انتخاب کند،بنابراين همه چيز بستگي به ميل خودت دارد.»
با ارائه ي چنين فرصت هايي به کودک،او تصميم خواهد گرفت که اتاق اش را خودش تميز کند.حال اگر اتاق کودکان مسئول به هم ريخته باشد،تکليف چيست؟بايد بدانيم اتاق آنها مال آنهاست.آنها مي توانند تمام وسايل خود را جمع کنند،و در چهار ديواري اختياري شان بريزند و انبار کنند.حدس مي زنيد عروسک ها،بازي هاي رايانه اي،توپ هاي بسکتبال،آلات موسيقي،اسکيت ها،و بازي هاي ويدئويي،و باغ وحشي از حيوانات پلاستيکي کجا بايد برود و انبار شود؟اتاق بچّه ها به تميزي انبار خانه ي ماست.زيرا هر دوي اين ها مکاني براي انبار کردن وسايل است.بنابراين ما بايد به آنها اجازه دهيم،تا اتاق شان را آن گونه که دوست دارند نگه دارند.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط