علل ناسازگاري كودكان در مدرسه
نویسنده : كريم رنجه بازو
هر كودك شخصيتي مخصوص به خود دارد كه با شخصيت ديگري فرق ميكند. آموزگار و پدر و مادر اگر بخواهند واقعاً به كودكي كه در مدرسه با سختي و مشكلاتي روبرو شده است كمك كنند، بايد قبل از هرچيز شخصيت، احساسات، استعداد و بالاخره محيط كودك را به دقت مورد بررسي قرار دهند.
مشكلات خانوادگي اثر مستقيمي بر آمادگي، تمركز و توجه دانشآموزان به درس و تحصيل دارد. وقتي والدين در وضعيت نامطمئن و اضطرابي قرار داشته باشند،نبوداطمينان و اضطراب را به كودكان منتقل ميكنند. چنين كودكاني از آمادگي ذهني لازم براي يادگيري و درك مطالب بهرهمند نيستند و طبعاً از نظر تحصيلي با مشكلاتي مواجه ميشوند. در خانوادههاي از هم پاشيده و خانوادههايي كه يكي از اعضا آن به دلائلي از دست رفته است، كودكان از يك رابطه عاطفي مناسب بيبهرهاند و چه بسا ذهن آنان به مسائل جانبي و نامربوط اشتغال دارد. چنين كودكاني رفتار ناسازگارانه از خود نشان ميدهند.
گاهي والدين انتظارهاي بيش از حدّ از فرزندان خود دارند. اگر انتظارها و توقعات والدين از فرزند خود در حدّي باشد كه او نتواند آنها را برآورده سازد، در او مقاومت منفي ايجاد ميشود. اغلب اين مقاومت منفي در انجام وظائف و تكاليف درسي بروز ميكند. اكثر والدين ميخواهند كه فرزندانشان زرنگ و كوشا باشند و براي اين كار به كودك خود فشار ميآورند. هرچه فشار والدين زيادتر شود، مخالفت فرزندان بيشتر ميشود و از انجام تكاليف خود شانه خالي ميكنند و بدينوسيله از آنان انتقام ميگيرند و باعث عصبانيت والدين خود ميشوند.
علل ناسازگاري كودك را در مدرسه صرفنظر از موقعيت خانوادگي اغلب بر پاية ويژگيهاي شخصيتي كودك توضيح ميدهند. در حالي كه بندرت مدرسه زيرسؤال برده شده است در صورتيكه مدرسه هم ميتواند در بروز ناسازگاري دانشآموزان در محيط مدرسه و درخارج از آن موثر باشد.
سازگاري كودك در مدرسه عبارتست از مجموعة واكنشهايي كه توسط آن، يك دانشآموز ساختار رفتار خود را براي پاسخي موزون به شرايط مدرسه و به فعاليتهايي كه آن محيط از دانشآموز خواهد خواست، تغيير دهد، بنابراين هر عامل يا عواملي كه اين پاسخگويي را در اين محيط جديد دچار مشكل كند، زمينهاي براي ناسازگاري او فراهم خواهدكرد. بر اين اساس ناسازگاري دانشآموز ميتواند مربوط به موقعيت خانوادگي، ويژگيهاي شخصيتي، محيط مدرسه و محيط اجتماعي باشد.
برخي از والدين و هم چنين مربيان، رفتار ناسازگار كودكان را به غلط تعبير و تفسير ميكنند. آنان به شرايط و موقعيتهايي كه باعث آن رفتار شده و همچنين به نتايجي كه كودكان از بروز رفتار ناسازگار بدست ميآورند، توجهي ندارند. مشكلات رفتاري كودكان در شرايط خاصي بروز ميكند و نتايجي براي آنان دارد.
در مورد رفتار ناسازگارانة كودكان بايد توجه داشته باشيم كه:
اولاً، رفتار ناسازگار ياد گرفته شده است. البته اختلالاتي كه جنبة ارثي دارند را بايد استثنا كرد.
ثانياً، رفتارهاي ناسازگار مختلفي كه از كودك سر ميزند مانند مخالفت، كنارهگيري و عقبماندگي تحصيلي بصورت مجزاي از يكديگر فرا گرفته شدهاند و ارتباط تنگاتنگي با يكديگر ندارند.
ثالثاً، مشكلات رفتاري در موقعيتهاي خاصي بروز ميكند.
رابعاً، هر رفتاري براي كودك نتيجهاي دارد و اين نتيجه باعث تكرار آن رفتار ميشود.
گاهي لازم است براي بررسي و حلّ مشكلات رفتاري و تحصيلي دانشآموزان جلسات رواني با والدين تشكيل شود. در فرآيند مشورت با والدين معمولاً مطالب زير عرضه ميشود:
1- رفتار كودك مورد بررسي قرار ميگيرد. رفتاركودك را بايد بصورت ملموس مطرح كرد. مطرح كردن رفتار بصورت عيني و ملموس ميتواند به تغيير رفتار منجر شود.
2- طريقه يادگيري رفتار ناسازگار براي والدين تشريح ميشود. وقتي والدين نقش خود را در شكل دادن به رفتار بدانند از تنبيه و تشويق بيمورد استفاده نميكنند.
3- رشد كودك و مراحل آن براي والدين بيان ميشود. اگر والدين مراحل رشد كودكان خود را بدانند انتظارهاي واقعبينانهاي از آنها خواهند داشت.
4- شيوه تغيير رفتار به والدين آموزش داده ميشود. بهتر است در مورد كودكان از روشهاي اصلاح و تغيير رفتار استفاده شود. والدين از اين روشها به راحتي ميتوانند استفاده كنند و از آن استقبال ميكنند.
منبع: روزنامه اطلاعات
/س
مشكلات خانوادگي اثر مستقيمي بر آمادگي، تمركز و توجه دانشآموزان به درس و تحصيل دارد. وقتي والدين در وضعيت نامطمئن و اضطرابي قرار داشته باشند،نبوداطمينان و اضطراب را به كودكان منتقل ميكنند. چنين كودكاني از آمادگي ذهني لازم براي يادگيري و درك مطالب بهرهمند نيستند و طبعاً از نظر تحصيلي با مشكلاتي مواجه ميشوند. در خانوادههاي از هم پاشيده و خانوادههايي كه يكي از اعضا آن به دلائلي از دست رفته است، كودكان از يك رابطه عاطفي مناسب بيبهرهاند و چه بسا ذهن آنان به مسائل جانبي و نامربوط اشتغال دارد. چنين كودكاني رفتار ناسازگارانه از خود نشان ميدهند.
گاهي والدين انتظارهاي بيش از حدّ از فرزندان خود دارند. اگر انتظارها و توقعات والدين از فرزند خود در حدّي باشد كه او نتواند آنها را برآورده سازد، در او مقاومت منفي ايجاد ميشود. اغلب اين مقاومت منفي در انجام وظائف و تكاليف درسي بروز ميكند. اكثر والدين ميخواهند كه فرزندانشان زرنگ و كوشا باشند و براي اين كار به كودك خود فشار ميآورند. هرچه فشار والدين زيادتر شود، مخالفت فرزندان بيشتر ميشود و از انجام تكاليف خود شانه خالي ميكنند و بدينوسيله از آنان انتقام ميگيرند و باعث عصبانيت والدين خود ميشوند.
علل ناسازگاري كودك را در مدرسه صرفنظر از موقعيت خانوادگي اغلب بر پاية ويژگيهاي شخصيتي كودك توضيح ميدهند. در حالي كه بندرت مدرسه زيرسؤال برده شده است در صورتيكه مدرسه هم ميتواند در بروز ناسازگاري دانشآموزان در محيط مدرسه و درخارج از آن موثر باشد.
سازگاري كودك در مدرسه عبارتست از مجموعة واكنشهايي كه توسط آن، يك دانشآموز ساختار رفتار خود را براي پاسخي موزون به شرايط مدرسه و به فعاليتهايي كه آن محيط از دانشآموز خواهد خواست، تغيير دهد، بنابراين هر عامل يا عواملي كه اين پاسخگويي را در اين محيط جديد دچار مشكل كند، زمينهاي براي ناسازگاري او فراهم خواهدكرد. بر اين اساس ناسازگاري دانشآموز ميتواند مربوط به موقعيت خانوادگي، ويژگيهاي شخصيتي، محيط مدرسه و محيط اجتماعي باشد.
برخي از والدين و هم چنين مربيان، رفتار ناسازگار كودكان را به غلط تعبير و تفسير ميكنند. آنان به شرايط و موقعيتهايي كه باعث آن رفتار شده و همچنين به نتايجي كه كودكان از بروز رفتار ناسازگار بدست ميآورند، توجهي ندارند. مشكلات رفتاري كودكان در شرايط خاصي بروز ميكند و نتايجي براي آنان دارد.
در مورد رفتار ناسازگارانة كودكان بايد توجه داشته باشيم كه:
اولاً، رفتار ناسازگار ياد گرفته شده است. البته اختلالاتي كه جنبة ارثي دارند را بايد استثنا كرد.
ثانياً، رفتارهاي ناسازگار مختلفي كه از كودك سر ميزند مانند مخالفت، كنارهگيري و عقبماندگي تحصيلي بصورت مجزاي از يكديگر فرا گرفته شدهاند و ارتباط تنگاتنگي با يكديگر ندارند.
ثالثاً، مشكلات رفتاري در موقعيتهاي خاصي بروز ميكند.
رابعاً، هر رفتاري براي كودك نتيجهاي دارد و اين نتيجه باعث تكرار آن رفتار ميشود.
گاهي لازم است براي بررسي و حلّ مشكلات رفتاري و تحصيلي دانشآموزان جلسات رواني با والدين تشكيل شود. در فرآيند مشورت با والدين معمولاً مطالب زير عرضه ميشود:
1- رفتار كودك مورد بررسي قرار ميگيرد. رفتاركودك را بايد بصورت ملموس مطرح كرد. مطرح كردن رفتار بصورت عيني و ملموس ميتواند به تغيير رفتار منجر شود.
2- طريقه يادگيري رفتار ناسازگار براي والدين تشريح ميشود. وقتي والدين نقش خود را در شكل دادن به رفتار بدانند از تنبيه و تشويق بيمورد استفاده نميكنند.
3- رشد كودك و مراحل آن براي والدين بيان ميشود. اگر والدين مراحل رشد كودكان خود را بدانند انتظارهاي واقعبينانهاي از آنها خواهند داشت.
4- شيوه تغيير رفتار به والدين آموزش داده ميشود. بهتر است در مورد كودكان از روشهاي اصلاح و تغيير رفتار استفاده شود. والدين از اين روشها به راحتي ميتوانند استفاده كنند و از آن استقبال ميكنند.
منبع: روزنامه اطلاعات
/س