براي اصلاح الگوي مصرف چه ميكنيم؟
نويسنده: حميده سادات هاشمي
ركوردشكني در اتلاف انرژي با تاكيد مسوولان كشوري بر اصلاح الگوي مصرف در سال جديد اين موضوع با اهميت كه به فراموشي سپرده شده بود، جان تازهاي گرفت تا مديران با حساسيت ويژهاي در برنامههاي خود به آن توجه كنند.
به نظر ميرسد يكي از مهمترين راهكارهاي كنترل و كاهش مصرف انرژي در كنار روشهاي استفاده از سوختها و انرژيهاي جايگزين، اصلاح الگوي مصرف باشد؛ به نحوي كه اين عنوان ساده شايد با پيچيدگيهايي روبهرو باشد كه براحتي محقق نشود؛ اما بيشك توجه در سطح كلان به اين موضوع ميتواند گرهگشاي بخشي از مشكلات مصرف انرژي در كشور بويژه در سطح شهري و صنعتي باشد. خوشبختانه توان علمي و كارشناسي براي تحقق اين شعار در كشور وجود دارد و بايد ديد براي اجراي اين مبحث در عمل چقدر كارآمد و اثرگذار برنامهريزي خواهد شد.
تعاملات موجود ميان انسان و محيط زيست، سازمانها و نهادهاي اجتماعي را به سوي برنامهريزيهاي سازگار با محيط زيست سوق داده است؛ زيرا تاكنون آشكار شده است كه توسعه بدون برنامهريزي ميسر نخواهد بود و هر قدر برنامهريزي بيشتر مبتني بر واقعيتهاي عيني و توانهاي بالقوه طبيعي باشد، حصول به اهداف ازپيشتعيينشده آن ممكنتر ميشود.
بر همين اساس و در راستاي برنامهريزي هدفمند براي حفاظت از محيط زيست، مديريت صحيح و نظارت بر عملكرد دستگاههاي اجرايي، تدوين الگويي مناسب مصرف ضروري به نظر ميرسد.
عميد مرندي، عضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران در اين رابطه ميگويد: براي تدوين الگوي مناسب مصرف و قابل اجرا بهترين راهكار رجوع به تجربيات، عملكردها و دستورالعملهايي است كه تاكنون مورد استفاده بوده و راهحلهاي كليدي از آنها سرچشمه ميگيرند، به طوري كه مديريت محيط زيستي در اجراي موثر وظايف خود، متكي به برخي اصول علمي و روشهاي كاربردي است كه از طريق آنها ميتواند به اهداف عالي اصلاح الگوي مصرف نائل آيد.
وي با اشاره به اينكه مديريت محيط زيستي موثر در راستاي اصلاح الگوي مصرف، به كسب و كار و تجارت معنا ميبخشد، ميافزايد: سازمانهاي موفق و كارآمد هماكنون مديريت محيط زيستي را جدي گرفتهاند و همسو با اصلاح الگوي مصرف بويژه در بخش انرژي كه از چالشهاي اساسي كشور است، به نحوي عكسالعمل نشان ميدهند كه آينده خود و عوامل وابسته به خود را تضمين ميكنند.
وي تاكيد ميكند: بايد توجه كرد كه فشارهاي محيط زيستي و واقعيتهاي عيني از طريق قانون، پيشرفتهاي فني و تغييرات بازار و حتي مصرفكنندگان اعمال ميشوند، به نحوي كه انتخاب براي بخش صنعت جز حركت در مسير جهاني ميسر نخواهد بود.
به اين ترتيب، كارشناسان براي اصلاح الگوي مصرف تاكيد ميكنند كه براي اعمال مديريت محيط زيست بايد فاكتورهاي گوناگوني را در نظر گرفت و با اصلاح روشهاي مصرف يا استفاده از آنها به سرمنزل مقصود رسيد.
به اعتقاد عميد مرندي، براي اجراي راهكارهاي نوين مديريت محيط زيستي بايد توجه كرد كه در محيط كار همه چيز قابل تغيير است؛ از تمايلات دستاندركاران محيط زيست گرفته تا نظرات عمومي و قابليتهاي بشري، لذا مدير محيط زيستي بايد انعطافپذير، سازشگر و با ذكاوت باشد.
وي ميگويد: مديريت محيط زيستي علاوه بر پيشبينيهايي كه در زمينه اجراي موارد مورد نظر كارشناسي دارد، بايد متكي بر دستاوردهاي پذيرفته شده علمي، استفاده از تكنيكهاي مدلسازي، شبيهسازي و تخمين باشد و به اين وسيله مساله را شناسايي و مكانيسمهاي جبراني را محقق كند.
عضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران ميافزايد: هماكنون مديريت محيط زيستي ميتواند با ابزارهاي مديريتي نوين، فرآيندهاي نظارت، جمعآوري اطلاعات، ارزيابي ميزان اثرات، پردازش اطلاعات، تصميمگيري و ارتباطات وضعيت مصرف انرژي و ديگر منابع را بهبود بخشد. به طوري كه مديران محيط زيستي همواره با مسائل در حال رشدي روبهرو هستند و به اين دليل نياز به امكانات كمكي بيشتري دارند.
دنياي امروز كه بدون حفظ منابع زيستي معني ندارد، به سمتي پيش ميرود كه مديران محيطزيستي بايد هر چه بيشتر از روشهاي تصميمگيري سنتي دور شده و به روش پيشبينانه نزديك شوند. اين در حالي است كه امروزه در جوامع بشري، توسعه با به كارگيري انرژي بيشتر ميسر ميشود و در روند توسعه، انسان خصوصيات فيزيكي، شيميايي، بيولوژيكي، اجتماعي و سنتي محيط خود را دگرگون ميكند و اين امري اجتنابناپذير است.
توليد، انتقال و مصرف انرژي، اثرات مهمي را در محيط زيست زمين برجاي ميگذارد. امروزه سياستهاي توليد و به كارگيري انرژي در مسائل محيط زيستي محلي و منطقهاي، نقش محوري را به عهده دارند. بنابراين ضرورت تعيين رابطه پيچيده مسائل محيطزيستي با انرژي، بيش از پيش ملموس شده است.
مرندي، كارشناس ارشد محيط زيست ميگويد: پيشرفت و توسعه جوامع پيشرو با استفاده از انرژي در مقياس وسيع به منظور تقويت سيستم توليد مدرن ميسر شده است به طوري كه انرژي زيربنايي قوياي را براي پيشرفت اقتصادي بنا مينهد و نقش تعيينكنندهاي در بهبود زندگي بشر دارد.
از آغاز تاريخ، بشر در مقياس جهاني بار فراواني را به محيط زيست تحميل كرده و نبايد اجازه داد كه صدمه به محيط زيست جهاني كه بشر بقا و حيات خود را مرهون آن ميداند به نقطهاي برسد كه راه بازگشت و جبراني وجود نداشته باشد و بهترين راهكار اصلاح الگوي مصرف از طريق مباني علمي و پژوهشي ميباشد.
به اين سبب است كه توليدكنندگان و مصرفكنندگان انرژي بايد درخصوص نقشي كه انرژي براي دستيابي به توسعه پايدار به عهده دارد، عميقا تفكر كنند. در اين خصوص حفظ محيط زيست كه قابل جايگزيني نيست، بايد دقيقاً مد نظر قرار گيرد و سعي شود چرخه نابهنجاري كه بيشتر به دليل مصرف ناصحيح به شكل چرخه رشد اقتصادي، استفاده از انرژي و مشكلات محيط زيستي رشد يافته، از ميان برود.
امروزه سياستهاي توليد و به كارگيري انرژي در مسائل محيط زيستي محلي و منطقهاي نقش محوري را به عهده دارندعضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران، ميافزايد: انرژي در حيات اقتصاد صنعتي جوامع، نقش زيربنايي را ايفا ميكند، به اين معنا كه هرگاه انرژي به مقدار كافي و بموقع در دسترس باشد، توسعه اقتصادي نيز ميسر خواهد بود.
مرندي معتقد است: منابع خدادادي دركشور ايران با قيمتهايي به مراتب نازلتر از ديگر كشورها و با سهولت بيشتري به مصرفكننده عرضه ميشود. ميزان مصرف و اتلاف انرژي در ايران به مراتب بالاتر از كشورهاي صنعتي است و وضعيت مصرف انرژي در كشور ايران با اصول مربوط به ارتقاي بهرهوري و بازدهي انرژي در جهان، مغايرت دارد.
اين كارشناس ادامه ميدهد: آيا اين بهرهبرداري به اين شكل ادامه خواهد داشت يا مسوولان دلسوز نظام بايد به دنبال راهكارهايي در راستاي اصلاح الگوي مصرف باشند؟ مسلماً منابع انرژي مانند تمامي پديدههاي طبيعي ديگر در حال كاهش هستند و از آنجايي كه ديگر حتي تصور زندگي عادي انسان امروزي بدون استفاده از منابع انرژي ممكن نيست، بحران احتمالي را قبل از وقوع بايد از طريق مديريت محيط زيستي اصلاح الگوي مصرف علاج كرد و همزمان با توسعه فناوريهاي نوين به سرمايهگذاري در روشهاي استفاده بهينه از انرژي و گسترش آنها فكر و سپس عمل كرد.
به گفته مرندي، در اين چارچوب تعيين سهم صورتهاي مختلف انرژي در سبد انرژي هر جامعه با توجه به امكانات درازمدت آن جامعه صورت ميگيرد.
همچنين به كارگيري پربازدهترين شيوه استفاده از آنها كه متضمن كاهش تخريب منابع انرژي و نيز كاهش تأثيرات سوء ناشي از استفاده ناصحيح از انرژي است، بر عوامل ديگر حيات و محيط زيست مدنظر است، اين استفاده درست و بجا از انرژي، نهتنها متضمن استمرار حيات و توسعه پايدار جامعه است، بلكه به بقاي انرژي براي همگان و نسلهاي آتي و مانعي براي توليد و گسترش آلودگيهاي زيستمحيطي ناشي از مصرف نادرست انرژي منجر خواهد بود.
علاوه بر بار اقتصادي عوامل ديگري نيز وجود دارد كه ضرورت اصلاح الگوي مصرف انرژي را تبلور ميبخشد كه استفاده بيرويه از انرژيهاي فسيلي و افزايش آلودگيهاي محيط زيستي و بالا بودن رشد جمعيت و نياز به تقاضاي بيشتر انرژي از آن جمله است.
بايد توجه كرد كه منابع انرژي به دليل تجديدناپذير بودن آن محدوديت دارند و امروزه وجود سيستم بازيافت انرژي يكي از ضرورتهايي است كه كشورهاي توسعه يافته به آن سو در حال حركت هستند.
متاسفانه علاوه بر بخش خانگي كه نيازمند اصلاح الگوي مصرف هستند، شايد صنايع و كارخانجات فرسوده نيازمند توجه بيشتري براي تغيير فناوري و تكنولوژيهاي خود هستند تا از هدررفت انرژي جلوگيري شود و تنها به اقتصاد ملي و درآمدهاي نفتي متكي نباشند.
افزايش گازهاي گلخانهاي و بارانهاي اسيدي تنها بخش كوچكي از اثرات زيست محيطي استفاده نادرست از انرژي است كه به توليد آلايندههاي زيست محيطي منجر ميشود و در سطح كلان اثرات زيست محيطي ناشي از مصرف ناصحيح انرژي جبرانناپذير خواهد بود.
كارشناسان معتقدند مصرف درست و كارآمد علاوه بر اينكه از هدر رفتن ذخاير با ارزش انرژي پيشگيري ميكند، آلودگي را نيز كمتر و محيط زيست را سالمتر ميكند.
در حقيقت اصلاح الگوي مصرف به طور غيرمستقيم نيز ميتواند مفيد فايده واقع شود. به طور مثال، كاهش ناراحتي و بيماريهاي مجاري تنفسي، سرفه، سردرد افزايش توان كاري بدن، كاهش ناراحتيهاي قلبي و گردش خون در انسان سبز شدن برگها، رشد و نمو گياهان و افزايش محصولات در نباتات از اثرات كاهش و از بين رفتن اكسيدهاي گوگرد و نيتروژن و مونواكسيد كربن كه آلايندههاي حاصل از مصرف نادرست سوختهاي فسيلي هستند، بر انسانها و گياهان تاثير ميگذارد.
از طرف ديگر كاهش و از ميان رفتن گازهاي گلخانهاي و نيز بارانهاي اسيدي كه باعث از بين رفتن مناطق سبز و گونههاي گياهي و جانوري و گرم شدن هواي زمين ميشود، نمونهاي ديگر از اثرات اصلاح الگوي مصرف و بهينه شدن استحصال و مصرف انرژي است.
به اين ترتيب، ضرورت اصلاح الگوي مصرف در تمام بخشها بويژه انرژي بر كسي پوشيده نيست و بايد در انتظار سياستهاي برنامههاي عملي دولت و مسوولان براي تحقق اين شعار ارزشمند بود.
منبع: روزنامه جام جم
/خ
به نظر ميرسد يكي از مهمترين راهكارهاي كنترل و كاهش مصرف انرژي در كنار روشهاي استفاده از سوختها و انرژيهاي جايگزين، اصلاح الگوي مصرف باشد؛ به نحوي كه اين عنوان ساده شايد با پيچيدگيهايي روبهرو باشد كه براحتي محقق نشود؛ اما بيشك توجه در سطح كلان به اين موضوع ميتواند گرهگشاي بخشي از مشكلات مصرف انرژي در كشور بويژه در سطح شهري و صنعتي باشد. خوشبختانه توان علمي و كارشناسي براي تحقق اين شعار در كشور وجود دارد و بايد ديد براي اجراي اين مبحث در عمل چقدر كارآمد و اثرگذار برنامهريزي خواهد شد.
تعاملات موجود ميان انسان و محيط زيست، سازمانها و نهادهاي اجتماعي را به سوي برنامهريزيهاي سازگار با محيط زيست سوق داده است؛ زيرا تاكنون آشكار شده است كه توسعه بدون برنامهريزي ميسر نخواهد بود و هر قدر برنامهريزي بيشتر مبتني بر واقعيتهاي عيني و توانهاي بالقوه طبيعي باشد، حصول به اهداف ازپيشتعيينشده آن ممكنتر ميشود.
بر همين اساس و در راستاي برنامهريزي هدفمند براي حفاظت از محيط زيست، مديريت صحيح و نظارت بر عملكرد دستگاههاي اجرايي، تدوين الگويي مناسب مصرف ضروري به نظر ميرسد.
عميد مرندي، عضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران در اين رابطه ميگويد: براي تدوين الگوي مناسب مصرف و قابل اجرا بهترين راهكار رجوع به تجربيات، عملكردها و دستورالعملهايي است كه تاكنون مورد استفاده بوده و راهحلهاي كليدي از آنها سرچشمه ميگيرند، به طوري كه مديريت محيط زيستي در اجراي موثر وظايف خود، متكي به برخي اصول علمي و روشهاي كاربردي است كه از طريق آنها ميتواند به اهداف عالي اصلاح الگوي مصرف نائل آيد.
وي با اشاره به اينكه مديريت محيط زيستي موثر در راستاي اصلاح الگوي مصرف، به كسب و كار و تجارت معنا ميبخشد، ميافزايد: سازمانهاي موفق و كارآمد هماكنون مديريت محيط زيستي را جدي گرفتهاند و همسو با اصلاح الگوي مصرف بويژه در بخش انرژي كه از چالشهاي اساسي كشور است، به نحوي عكسالعمل نشان ميدهند كه آينده خود و عوامل وابسته به خود را تضمين ميكنند.
وي تاكيد ميكند: بايد توجه كرد كه فشارهاي محيط زيستي و واقعيتهاي عيني از طريق قانون، پيشرفتهاي فني و تغييرات بازار و حتي مصرفكنندگان اعمال ميشوند، به نحوي كه انتخاب براي بخش صنعت جز حركت در مسير جهاني ميسر نخواهد بود.
به اين ترتيب، كارشناسان براي اصلاح الگوي مصرف تاكيد ميكنند كه براي اعمال مديريت محيط زيست بايد فاكتورهاي گوناگوني را در نظر گرفت و با اصلاح روشهاي مصرف يا استفاده از آنها به سرمنزل مقصود رسيد.
مديريت مصرف انرژي
به اعتقاد عميد مرندي، براي اجراي راهكارهاي نوين مديريت محيط زيستي بايد توجه كرد كه در محيط كار همه چيز قابل تغيير است؛ از تمايلات دستاندركاران محيط زيست گرفته تا نظرات عمومي و قابليتهاي بشري، لذا مدير محيط زيستي بايد انعطافپذير، سازشگر و با ذكاوت باشد.
وي ميگويد: مديريت محيط زيستي علاوه بر پيشبينيهايي كه در زمينه اجراي موارد مورد نظر كارشناسي دارد، بايد متكي بر دستاوردهاي پذيرفته شده علمي، استفاده از تكنيكهاي مدلسازي، شبيهسازي و تخمين باشد و به اين وسيله مساله را شناسايي و مكانيسمهاي جبراني را محقق كند.
عضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران ميافزايد: هماكنون مديريت محيط زيستي ميتواند با ابزارهاي مديريتي نوين، فرآيندهاي نظارت، جمعآوري اطلاعات، ارزيابي ميزان اثرات، پردازش اطلاعات، تصميمگيري و ارتباطات وضعيت مصرف انرژي و ديگر منابع را بهبود بخشد. به طوري كه مديران محيط زيستي همواره با مسائل در حال رشدي روبهرو هستند و به اين دليل نياز به امكانات كمكي بيشتري دارند.
دنياي امروز كه بدون حفظ منابع زيستي معني ندارد، به سمتي پيش ميرود كه مديران محيطزيستي بايد هر چه بيشتر از روشهاي تصميمگيري سنتي دور شده و به روش پيشبينانه نزديك شوند. اين در حالي است كه امروزه در جوامع بشري، توسعه با به كارگيري انرژي بيشتر ميسر ميشود و در روند توسعه، انسان خصوصيات فيزيكي، شيميايي، بيولوژيكي، اجتماعي و سنتي محيط خود را دگرگون ميكند و اين امري اجتنابناپذير است.
توليد، انتقال و مصرف انرژي، اثرات مهمي را در محيط زيست زمين برجاي ميگذارد. امروزه سياستهاي توليد و به كارگيري انرژي در مسائل محيط زيستي محلي و منطقهاي، نقش محوري را به عهده دارند. بنابراين ضرورت تعيين رابطه پيچيده مسائل محيطزيستي با انرژي، بيش از پيش ملموس شده است.
مرندي، كارشناس ارشد محيط زيست ميگويد: پيشرفت و توسعه جوامع پيشرو با استفاده از انرژي در مقياس وسيع به منظور تقويت سيستم توليد مدرن ميسر شده است به طوري كه انرژي زيربنايي قوياي را براي پيشرفت اقتصادي بنا مينهد و نقش تعيينكنندهاي در بهبود زندگي بشر دارد.
از آغاز تاريخ، بشر در مقياس جهاني بار فراواني را به محيط زيست تحميل كرده و نبايد اجازه داد كه صدمه به محيط زيست جهاني كه بشر بقا و حيات خود را مرهون آن ميداند به نقطهاي برسد كه راه بازگشت و جبراني وجود نداشته باشد و بهترين راهكار اصلاح الگوي مصرف از طريق مباني علمي و پژوهشي ميباشد.
به اين سبب است كه توليدكنندگان و مصرفكنندگان انرژي بايد درخصوص نقشي كه انرژي براي دستيابي به توسعه پايدار به عهده دارد، عميقا تفكر كنند. در اين خصوص حفظ محيط زيست كه قابل جايگزيني نيست، بايد دقيقاً مد نظر قرار گيرد و سعي شود چرخه نابهنجاري كه بيشتر به دليل مصرف ناصحيح به شكل چرخه رشد اقتصادي، استفاده از انرژي و مشكلات محيط زيستي رشد يافته، از ميان برود.
امروزه سياستهاي توليد و به كارگيري انرژي در مسائل محيط زيستي محلي و منطقهاي نقش محوري را به عهده دارندعضو هيات مديره انجمن متخصصان محيط زيست ايران، ميافزايد: انرژي در حيات اقتصاد صنعتي جوامع، نقش زيربنايي را ايفا ميكند، به اين معنا كه هرگاه انرژي به مقدار كافي و بموقع در دسترس باشد، توسعه اقتصادي نيز ميسر خواهد بود.
مرندي معتقد است: منابع خدادادي دركشور ايران با قيمتهايي به مراتب نازلتر از ديگر كشورها و با سهولت بيشتري به مصرفكننده عرضه ميشود. ميزان مصرف و اتلاف انرژي در ايران به مراتب بالاتر از كشورهاي صنعتي است و وضعيت مصرف انرژي در كشور ايران با اصول مربوط به ارتقاي بهرهوري و بازدهي انرژي در جهان، مغايرت دارد.
اين كارشناس ادامه ميدهد: آيا اين بهرهبرداري به اين شكل ادامه خواهد داشت يا مسوولان دلسوز نظام بايد به دنبال راهكارهايي در راستاي اصلاح الگوي مصرف باشند؟ مسلماً منابع انرژي مانند تمامي پديدههاي طبيعي ديگر در حال كاهش هستند و از آنجايي كه ديگر حتي تصور زندگي عادي انسان امروزي بدون استفاده از منابع انرژي ممكن نيست، بحران احتمالي را قبل از وقوع بايد از طريق مديريت محيط زيستي اصلاح الگوي مصرف علاج كرد و همزمان با توسعه فناوريهاي نوين به سرمايهگذاري در روشهاي استفاده بهينه از انرژي و گسترش آنها فكر و سپس عمل كرد.
بهينهسازي مصرف انرژي
به گفته مرندي، در اين چارچوب تعيين سهم صورتهاي مختلف انرژي در سبد انرژي هر جامعه با توجه به امكانات درازمدت آن جامعه صورت ميگيرد.
همچنين به كارگيري پربازدهترين شيوه استفاده از آنها كه متضمن كاهش تخريب منابع انرژي و نيز كاهش تأثيرات سوء ناشي از استفاده ناصحيح از انرژي است، بر عوامل ديگر حيات و محيط زيست مدنظر است، اين استفاده درست و بجا از انرژي، نهتنها متضمن استمرار حيات و توسعه پايدار جامعه است، بلكه به بقاي انرژي براي همگان و نسلهاي آتي و مانعي براي توليد و گسترش آلودگيهاي زيستمحيطي ناشي از مصرف نادرست انرژي منجر خواهد بود.
علاوه بر بار اقتصادي عوامل ديگري نيز وجود دارد كه ضرورت اصلاح الگوي مصرف انرژي را تبلور ميبخشد كه استفاده بيرويه از انرژيهاي فسيلي و افزايش آلودگيهاي محيط زيستي و بالا بودن رشد جمعيت و نياز به تقاضاي بيشتر انرژي از آن جمله است.
بايد توجه كرد كه منابع انرژي به دليل تجديدناپذير بودن آن محدوديت دارند و امروزه وجود سيستم بازيافت انرژي يكي از ضرورتهايي است كه كشورهاي توسعه يافته به آن سو در حال حركت هستند.
متاسفانه علاوه بر بخش خانگي كه نيازمند اصلاح الگوي مصرف هستند، شايد صنايع و كارخانجات فرسوده نيازمند توجه بيشتري براي تغيير فناوري و تكنولوژيهاي خود هستند تا از هدررفت انرژي جلوگيري شود و تنها به اقتصاد ملي و درآمدهاي نفتي متكي نباشند.
افزايش گازهاي گلخانهاي و بارانهاي اسيدي تنها بخش كوچكي از اثرات زيست محيطي استفاده نادرست از انرژي است كه به توليد آلايندههاي زيست محيطي منجر ميشود و در سطح كلان اثرات زيست محيطي ناشي از مصرف ناصحيح انرژي جبرانناپذير خواهد بود.
كارشناسان معتقدند مصرف درست و كارآمد علاوه بر اينكه از هدر رفتن ذخاير با ارزش انرژي پيشگيري ميكند، آلودگي را نيز كمتر و محيط زيست را سالمتر ميكند.
در حقيقت اصلاح الگوي مصرف به طور غيرمستقيم نيز ميتواند مفيد فايده واقع شود. به طور مثال، كاهش ناراحتي و بيماريهاي مجاري تنفسي، سرفه، سردرد افزايش توان كاري بدن، كاهش ناراحتيهاي قلبي و گردش خون در انسان سبز شدن برگها، رشد و نمو گياهان و افزايش محصولات در نباتات از اثرات كاهش و از بين رفتن اكسيدهاي گوگرد و نيتروژن و مونواكسيد كربن كه آلايندههاي حاصل از مصرف نادرست سوختهاي فسيلي هستند، بر انسانها و گياهان تاثير ميگذارد.
از طرف ديگر كاهش و از ميان رفتن گازهاي گلخانهاي و نيز بارانهاي اسيدي كه باعث از بين رفتن مناطق سبز و گونههاي گياهي و جانوري و گرم شدن هواي زمين ميشود، نمونهاي ديگر از اثرات اصلاح الگوي مصرف و بهينه شدن استحصال و مصرف انرژي است.
به اين ترتيب، ضرورت اصلاح الگوي مصرف در تمام بخشها بويژه انرژي بر كسي پوشيده نيست و بايد در انتظار سياستهاي برنامههاي عملي دولت و مسوولان براي تحقق اين شعار ارزشمند بود.
منبع: روزنامه جام جم
/خ