زندگی امیر مؤمنان (علیه السلام) و فاطمه الزهراء (سلام الله علیها)، از بهترین نمونههایی است که دو ویژگی داشته است: نخست آنکه مشکلات و سختی هایی داشته که البته در بسیاری از خانواده های آن روز مدینه معمول نبوده است؛ دوم، این خانه پر برکت را زن و شوهر بزرگواری اداره می کردند که با توان و تحمل بسیار بالا و بردباری، مانند کوهی پرصلابت در برابر هر گونه ناگواری ها و ناملایمات ایستاده بودند. جابر بن عبدالله انصاری می گوید:
پیامبر اکرم ا بر فاطمه علیها السلام وارد شدند و دیدند ایشان در حالی که عبایی از پشم شتر در بر دارند، گندم را با آسیاب دستی آرد می کنند. هنگامی که حضرت این وضعیت را دیدند، به گریه افتادند و فرمودند: فاطمه جان، اکنون سختی دنیا را به سبب [نعمت های الهی در] آخرت که فردا صاحب آن خواهی شد، تحمل کن». آن گاه این آیه شریف بر ایشان نازل شد: «[ای رسول ما،] آنچه خداوند در آخرت به تو خواهد بخشید، بهتر از عطایای الهی در دنیاست و به زودی خداوند چندان به تو عطا خواهد کرد تا تو راضی شوی».( عن حماد بن عیسى عن الصادق عن أبیه علیهم السلام عن جابر بن عبد الله قال: دخل رسول الله على فاطمة علیها السلام وهی تطحن بالرحی وعلیها کساء من أجلة الإبل فلما نظر إلیها بکى وقال لها: یا فاطمة؛ تحملی مرارة الدنیا لنعیم الآخرة غدا. أنزل الله علیه: «و للآخرة خیر لک من الأولى ولسوف یعطیک ربک فترضی».) (1).
صبر و تحمل فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) شنیدنی و گاه باورنکردنی است. بسیار رخ می داد که در خانه چیزی برای خوردن وجود نداشت. اما مدیریت درست و حکیمانه این بانوی فرهیخته چنان بود که هیچ کس، حتى شوهر و فرزندانش بدان پی نمی بردند. بی شک به آنان خبر نمی داد تا آزرده خاطر نشوند. در بسیاری از منابع روایی و تاریخی گزارش شده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بارها به خانه دخترشان فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) مراجعه می کردند. اگر زن و شوهری در چنین وضعیتی روحیة والای صبر در برابر مشکلات را نداشته باشند و به دنبال هریک از این مسائل، به هم بی مهری نشان دهند، شکی نیست که این خانواده به زودی از هم می پاشد و چون باری کج، هرگز به مقصد نمی رسد.وقتی غذا درخواست می کردند یا منتظر غذا می شدند، پی می بردند که ایشان نیز گرسنه بوده و در خانه چیزی برای رفع گرسنگی خود و فرزندانشان ندارند. در جلد نخست کتاب، به نقل از جابر بن عبدالله انصاری گزارش کردیم که روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) برای رفع گرسنگی به در خانه همسرانشان رفتند. اما چیزی برای خوردن نیافتند. سپس به خانه فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) رفتند و از ایشان خواستند تا چیزی برای سد جوع برایشان بیاورند.
فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) خطاب به پدر فرمودند: «پدر و مادرم فدایتان باد، به خدا قسم ما نیز در خانه غذایی نداریم».( إن رسول الله صلى الله علیه وسلم أقام أیاما ولم یطعم طعام حتى شق ذلک علیه فطاف فی دار أزواجه فلم یصب عند إحداهن شیئا فاتی فاطمة ، فقال: یا بنیة هل عندک شئ آکله إنی جائع؟ قالت: لا والله بأبی أنت وأمی. فلما خرج عنها، بعثت جاریة لها رغیفین وبضعة لحم أخذته ووضعه تخت جفنة وغطت علیها وقالت: والله لأوثرن بها رسول الله على نفسی وغیری. وکانوا محتاجین إلى شقة طعام. فبعثت حسنا اوحسینا إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فرجع إلیها. فقالت: قد أتانا الله بشىء خباته لک. فقال هلمى على یا بنیه؛ فکشفت الجفنة فإذا هی مملوءه بالخبز واللحم. فلما نظرت إلیه بهتت وعرفت أنه من عند الله فحمدت الله وصلت على أبیها وقدمه إلیه. فلما رآه حمد الله وقال: من أین لک هذا؟ قالت: هو من عند الله إن الله یرزق من یشاء بغیر حساب» فبعث رسول الله إلى على فدعاه وأحضره وأکل رسول الله وعلى وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام بل وجمیع أزواج النبی حتى شبعوا. قالت فاطمة : وبقیت الجفنة کما هی فأوسعت منها على جمیع جیرانی جعل الله فیها برکة وخیرأ کثیرأ (2).
اگر زن و شوهری در چنین وضعیتی روحیة والای صبر در برابر مشکلات را نداشته باشند و به دنبال هریک از این مسائل، به هم بی مهری نشان دهند، شکی نیست که این خانواده به زودی از هم می پاشد و چون باری کج، هرگز به مقصد نمی رسد.
به رغم وجود چنین مشکلاتی در زندگی حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) آن دو بزرگوار در برابر این مشکلات سر خم نمی کردند و تاب تحمل خویش را از کف نمی دادند. در نتیجه صبر و بردباری ایشان بود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره روابط خود و همسر گرامیشان چنین فرمودند:
به خداوند سوگند، من هیچ گاه موجب خشم و عصبانیت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) نشدم و هیچ گاه ایشان را به امری مجبور نکردم؛ تا زمانی که خداوند او را از ما گرفت. به خدا سوگند، هیچ گاه فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) از هیچ یک از خواستههای من نافرمانی نکرد. او چنان بود که وقتی به چهره نورانی اش نگاه می کردم، همه غم و اندوهها از دلم خارج می شد. (عن على علیه السلام قال: ..و الله ما أغضبتها ولا أکرهتها على أمر حتى قبضها الله جل وعلا ولا اغضبتنی ولا عصت لی امرا ولقد کنت أنظر إلیها فتنکشف الهموم والأحزان (3).
پینوشتها:
- محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج16، ص146؛ سیدشرف الدین حسینی استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۷۸۳
- قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۲۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 43، ص ۲۷ و ۱
- همان، ص ۱۳۶